Unfair charge!
killed unjustly!
Innocent bystander!
Restoration of dignity!
«عبط» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«عَبَطَ البَعِيرَ: شتر را بىعلت کشت!»
«مات عَبْطَةً: إذا مات شابّاً صحيحاً»
«دَمٌ عَبِيطٌ: خونِ تازه ريخته شده»
آبروی صاحبان نور، بیعلت، و بیگناه «بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا»،
از طرف اهل حسادت مورد هتک و بیاحترامی قرار میگیرد!
«scapegoat»: کسی که قربانی دیگران شود.
دَمٌ عَبِيطٌ!
کربلا، خونِ به ناحق ریخته شده! «ثار الله»
آبرویِ به ناحق ریخته شده!
مال به ناحق خورده شده!
سیلیِ به ناحق خورده شده!
«اعْتَبَط عِرْضَهُ: شَتَمهُ و تنقَّصَهُ»
+ «سطو»
ریختن آبروی مومن، اشتباه مرگبار اهل حسادت است!
کربلا، صبری سنگین میخواهد که بیدلیل خونت ریخته شود و هیچ نگویی!
بیدلیل آبرویت ریخته شود و هیچ نگویی!
بیدلیل مورد ظلم و ستم قرار بگیری و هیچ نگویی!
کربلا، داستان تکراری حسادت دنیای قلب اهل حسادت است!
کربلا، داستان «دم عبیط» است!
کربلا، داستان مظلومیت اهل نور است!
امام سجاد علیه السلام:
عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ :
مَا زِلْتُ أَنَا وَ مَنْ كَانَ قَبْلِي مِنَ اَلنَّبِيِّينَ مُبْتَلَيْنَ بِمَنْ يُؤْذِينَا
وَ لَوْ كَانَ اَلْمُؤْمِنُ عَلَى رَأْسِ جَبَلٍ لَقَيَّضَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ يُؤْذِيهِ لِيَأْجُرَهُ عَلَى ذَلِكَ
وَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ
مَا زِلْتُ مَظْلُوماً مُنْذُ وَلَدَتْنِي أُمِّي
حَتَّى إِنَّ عَقِيلاً لَيُصِيبُهُ رَمَدٌ فَيَقُولُ لاَ تَذُرُّونِي حَتَّى تَذُرُّوا عَلِيّاً ،
فَيَذُرُّونِّي وَ مَا بِي مِنْ رَمَدٍ.
علىّ بن الحسين (عليه السّلام) از پدر بزرگوارش امام حسين (عليه السّلام) نقل كرده است كه پيامبر خدا (صلّى اللّه عليه و آله) فرمود:
من و پيامبران قبل از من پيوسته گرفتار كسانى بوديم كه ما را اذيّت مىكردند،
و اگر مؤمن بر سر كوهى باشد خداى عزّ و جلّ كسى را مىرساند كه او را آزار رساند و بدين طريق اجرى به او برسد.
و حضرت امير المؤمنين على عليه السّلام ميفرمود:
هميشه من مظلوم بودهام از روزى كه متولد شدهام تا بحال، حتى (برادرم) عقيل چشمانش درد ميكرد و ميخواستند دوائى در چشمش بريزند ميگفت دوا در چشم من نريزيد مگر آنكه چشمان على را قبلا دوا بريزيد، و آنقدر اصرار ميكرد كه ناچار ميشدند در چشم من دوا بريزند با اينكه چشمان من هيچ درد نميكرد.
وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا …
[سورة الأحزاب (۳۳): الآيات ۵۶ الى ۶۲]
إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً (۵۶)
خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مىفرستند.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، بر او درود فرستيد و به فرمانش بخوبى گردن نهيد.
إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً (۵۷)
بىگمان، كسانى كه خدا و پيامبر او را آزار مىرسانند،
خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت كرده و برايشان عذابى خفّتآور آماده ساخته است.
وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً (۵۸)
و كسانى كه مردان و زنان مؤمن را بىآنكه مرتكب [عمل زشتى] شده باشند آزار مىرسانند،
قطعاً تهمت و گناهى آشكار به گردن گرفتهاند.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ
ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً (۵۹)
اى پيامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو:
«پوششهاى خود را بر خود فروتر گيرند.
اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديكتر است،
و خدا آمرزنده مهربان است.
لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ
ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ فِيها إِلاَّ قَلِيلاً (۶۰)
اگر منافقان و كسانى كه در دلهايشان مرضى هست و شايعهافكنان در مدينه، [از كارشان] باز نايستند،
تو را سخت بر آنان مسلط مىكنيم تا جز [مدّتى] اندك در همسايگى تو نپايند.
مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلاً (۶۱)
از رحمت خدا دور گرديده و هر كجا يافته شوند گرفته و سخت كشته خواهند شد.
سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً (۶۲)
در باره كسانى كه پيشتر بودهاند [همين] سنّت خدا [جارى بوده] است؛
و در سنّت خدا هرگز تغييرى نخواهى يافت.
داستان تکراری خون به ناحق ریخته شده هابیل!
+ «هدن – آتشبس!»
قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ … فَقَتَلَهُ!
[سورة المائدة (۵): الآيات ۲۷ الی 34 ]
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ
إِذْ قَرَّبا قُرْباناً
فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ
قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ
قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ (۲۷)
و داستان دو پسر آدم را به درستى بر ايشان بخوان،
هنگامى كه [هر يك از آن دو،] قربانيى پيش داشتند.
پس، از يكى از آن دو پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد.
[قابيل] گفت: «حتماً تو را خواهم كشت.»
[هابيل] گفت: «خدا فقط از تقواپيشگان مىپذيرد.»
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ (۲۸)
«اگر دست خود را به سوى من دراز كنى تا مرا بكشى، من دستم را به سوى تو دراز نمىكنم تا تو را بكشم، چرا كه من از خداوند، پروردگار جهانيان مىترسم.»
إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ (۲۹)
«من مىخواهم تو با گناهِ من و گناهِ خودت [به سوى خدا] بازگردى، و در نتيجه از اهل آتش باشى،
و اين است سزاى ستمگران.»
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرِينَ (۳۰)
پس نفسِ [امّاره] اش او را به قتل برادرش ترغيب كرد، و وى را كشت و از زيانكاران شد.
فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُواري سَوْأَةَ أَخيهِ
قالَ يا وَيْلَتى أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخي
فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ (۳۱)
پس، خدا زاغى را برانگيخت كه زمين را مىكاويد،
تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان كند.
[قابيل] گفت:
«واى بر من، آيا عاجزم كه مثل اين زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان كنم؟»
پس از [زمره] پشيمانان گرديد.
مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ
أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً
وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً
وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ
ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ (۳۲)
از اين روى بر فرزندان اسرائيل مقرر داشتيم كه
هر كس كسى را -جز به قصاص قتل، يا [به كيفر] فسادى در زمين- بكشد، چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد.
و هر كس كسى را زنده بدارد، چنان است كه گويى تمام مردم را زنده داشته است.
و قطعاً پيامبران ما دلايل آشكار براى آنان آوردند،
[با اين همه] پس از آن بسيارى از ايشان در زمين زيادهروى مىكنند.
إِنَّما جَزاءُ الَّذِينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ
ذلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِيمٌ (۳۳)
سزاى كسانى كه با [دوستداران] خدا و پيامبر او مىجنگند و در زمين به فساد مىكوشند، جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند.
اين، رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت.
إِلاَّ الَّذِينَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ
فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۳۴)
مگر كسانى كه پيش از آنكه بر ايشان دست يابيد، توبه كرده باشند.
پس بدانيد كه خدا آمرزنده مهربان است.
گناهکاری که شیطان هم از او بیزار است!
امام صادق علیه السلام:
کسی که به منظور عیبجویی و ریختن آبروی مومن و اینکه او را از نظر مردم بیندازد سخنی را نقل کند، خداوند او را از ولایتش بیرون کرده، به سوی ولایت شیطان میفرستد ولی شیطان هم او را نمیپذیرد.
بازی با آبروی دیگران؟!
آبروی مؤمن یکی از حریمهای پنجگانه الهی است!
امام حسین علیه السلام:
لِلهِ عَزَّ و جَلَّ فی بِلَادِهِ خَمسٌ حُرَم ؛
حُرمَةٌ رَسولِ اللهِ
و حُرمَةُ آلِ الرَّسولِ
و حُرمَةُ کِتابِ اللهِ عَزَّ و جَلَّ
و حُرمَةُ کَعبَةِ اللهِ
و حُرمَةُ المُؤمِنِ.
مملکت خداوند بزرگ را پنج حریم است:
حریم پیامبر (ص)
و حریم آل پیامبر
و حریم کتاب خدای بزرگ
و حریم کعبه الهی
و حریم مؤمن.
امام صادق علیه السلام:
هر کس از شما بتواند خداوند متعال را با دستی نیالوده به خون و اموال مسلمانان و زبانی سالم از لطمه زدن به آبروی آنان دیدار کند، پس باید چنین کند.
امام سجاد علیه السلام:
هر که از لطمه زدن به آبروی مسلمانان خودداری کند، خداوند عز و جل روز قیامت از لغزش او درگذرد.
مردی در حضور رسول خدا (ص) از کسی بدگویی کرد،
در همان جا فرد دیگری از او دفاع کرد.
حضرت فرمودند :
“کسی که جلوی آبروریزی برادر مومنش را بگیرد، از آتش دوزخ در امان است.”
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
“کسی که در غیاب برادر (مسلمان) خود از او دفاع کند، بر خداوند لازم است که او را از آتش جهنم محافظت کند”.
خدای بزرگ می فرماید هر که بنده مؤمنم را خوار سازد مرا به ستیز فرا خوانده است
و هر که بنده مؤمنم را بزرگ دارد از خشمم در امان ماند.
اعاده آبروی به ناحق ریخته شده یوسف علیه السلام:
«اعاده حیثیت!»
«Restoration of dignity»
[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۵۰ الى ۵۳]
وَ قالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ
فَلَمَّا جاءَهُ الرَّسُولُ قالَ
ارْجِعْ إِلى رَبِّكَ فَسْئَلْهُ ما بالُ النِّسْوَةِ اللاَّتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ (۵۰)
و پادشاه گفت:
«او را نزد من آوريد.»
پس هنگامى كه آن فرستاده نزد وى آمد، [يوسف] گفت:
«نزد آقاى خويش برگرد و از او بپرس كه حال آن زنانى كه دستهاى خود را بريدند چگونه است؟
زيرا پروردگار من به نيرنگ آنان آگاه است.»
قالَ ما خَطْبُكُنَّ إِذْ راوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما عَلِمْنا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ قالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ
الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ
أَنَا راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ (۵۱)
[پادشاه] گفت:
«وقتى از يوسف كام [مى]خواستيد چه منظور داشتيد؟»
زنان گفتند:
«منزّه است خدا، ما گناهى بر او نمىدانيم،»
همسر عزيز گفت:
«اكنون حقيقت آشكار شد.
من [بودم كه] از او كام خواستم، و بىشك او از راستگويان است.»
ذلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ
وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي كَيْدَ الْخائِنِينَ (۵۲)
[يوسف گفت:]
«اين [درخواست اعاده حيثيّت] براى آن بود كه [عزيز] بداند من در نهان به او خيانت نكردم،
و خدا نيرنگ خائنان را به جايى نمىرساند.
وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ (۵۳)
و من نفس خود را تبرئه نمىكنم، چرا كه نفس قطعاً به بدى امر مىكند، مگر كسى را كه خدا رحم كند، زيرا پروردگار من آمرزنده مهربان است.»
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
«سِبَابُ اَلْمُؤْمِنِ فُسُوقٌ
وَ قِتَالُهُ كُفْرٌ
وَ أَكْلُ لَحْمِهِ مَعْصِيَةٌ
وَ حُرْمَةُ مَالِهِ كَحُرْمَةِ دَمِهِ.»
«دشنامگوئى به مؤمن نافرمانى است،
و جنگيدن با او كفر است،
و خوردن گوشتش (بوسيلۀ غيبت) گناه است،
و احترام مال مؤمن مانند احترام خون اوست.»
ارزش آبروى مؤمن، با خون او مساوى است.
گناه ريختن آبروى مردم با كشتن آنان در يك حد است.
اين كه به ناحق كسى را بكشى، يا آبروى او را ببرى، يكسان است.