The Treasure of Qarun:
The Desire of the Envious!
+ «بحار 13 باب 8 قصة قارون»
گنج قارون، تمنّای اهل حسادت!
«قالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ»
قارون:
+ «موسی ع»
+ «قرن – قارون»
+ «حسد»
+ «غفل»
[سورة القصص (۲۸): الآيات ۷۶ الى ۸۲]:
قالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا
يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ
وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ
وَيْلَكُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا يُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ
نسبت به قارون همه امتحان شدند و دو دسته شدند:
حسودان گفتند خوشا به حال قارون
و اهل نور ولایت گفتند استعمال اندیشه معلم و تولید عمل صالح چیز با ارزشی است که نظیر ندارد.
دل نکندن از تمناها، یعنی رو به تمناها،
یعنی پشت به نور، یعنی غفلت از نور!
الْغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ: بينش قارون
امام صادق عليه السّلام:
فَسَادُ الظَّاهِرِ مِنْ فَسَادِ الْبَاطِنِ
اگر كسى ظاهرش فاسد است بايد باطن او هم فاسد باشد،
وَ مَنْ أَصْلَحَ سَرِيرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِيَتَهُ
و هر كس باطن خود را پاك نگهدارد خداوند ظاهر او را اصلاح ميكند،
وَ مَنْ خَافَ اللَّهَ فِي السِّرِّ لَمْ يَهْتِكْ سِتْرَهُ فِي الْعَلَانِيَةِ
و هر كس در نهان از خداوند بترسد خداوند ظاهر او را حفظ ميسازد
وَ أَعْظَمُ الْفَسَادِ أَنْ يَرْضَى الْعَبْدُ بِالْغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ
بزرگترين فساد آن است كه آدمى از وضع خود راضى باشد و از خداوند غافل شود
وَ هَذَا الْفَسَادُ يَتَوَلَّدُ مِنْ طُولِ الْأَمَلِ وَ الْحِرْصِ وَ الْكِبْرِ
اين حالت از حرص و تكبر و خودخواهى و فرو رفتن در آرزوها و هوسها پديد مىآيد
كَمَا أَخْبَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي قِصَّةِ قَارُونَ فِي قَوْلِهِ :
همان گونه پروردگار در داستان قارون بيان داشته است :
وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ (قصص-77)
اى قارون در روى زمين فساد نكن كه خداوند اهل فساد را دوست نميدارد
وَ كَانَتْ هَذِهِ الْخِصَالُ مِنْ صُنْعِ قَارُونَ وَ اعْتِقَادِهِ
و اين خصلتهاى پليد در قارون وجود داشت
وَ أَصْلُهَا مِنْ حُبِّ الدُّنْيَا وَ جَمْعِهَا
ريشه همه اين صفات از محبت دنيا و جمع كردن مال بدست مىآيد،
وَ مُتَابَعَةِ النَّفْسِ وَ هَوَاهَا
هواپرستى و پيروى از نفس موجب ميگردد كه اين خوىهاى پليد و زشت در انسان پديد آيند و آدمى از هواهاى نفس پيروى كند و دنبال هوسها برود، مالپرستى و دنبال آمال و آرزوها رفتن،
وَ إِقَامَةِشَهَوَاتِهَا
و شهوتپرستى نمودن،
وَ حُبِّ الْمَحْمَدَةِ
و اظهار خوشوقتى از ستايش و تعريف ديگران از خود،
وَ مُوَافَقَةِ الشَّيْطَانِ وَ اتِّبَاعِ خُطُوَاتِهِ
موجب ميگردد كه آدمى در دام شيطان گرفتار گردد و در راه او گام بردارد،
وَ كُلُّ ذَلِكَ يَجْتَمِعُ بِحَسَبِ الْغَفْلَةِ عَنِ اللَّهِ وَ نِسْيَانِ مِنَنِهِ
و همه اينها از غفلت و فراموش كردن خدا حاصل ميگردد
وَ عِلَاجُ ذَلِكَ الْفِرَارُ مِنَ النَّاسِ وَ رَفْضُ الدُّنْيَا
علاج همه اين دردها آن است كه انسان جامعه فاسد را ترك كند
وَ طَلَاقُ الرَّاحَةِ
و از گرايش به دنيا دست باز دارد،
وَ الِانْقِطَاعُ عَنِ الْعَادَاتِ
و از عادات ناپسند خود را خلاص سازد،
وَ قَلْعُ عُرُوقِ مَنَابِتِ الشَّهَوَاتِ
و شهوتها و هوسها را از خود دور كند
بِدَوَامِ الذِّكْرِ لِلَّهِ
و به ذكر خدا مشغول گردد
وَ لُزُومُ الطَّاعَةِ لَهُ
و طاعت خدا را گردن نهد
وَ احْتِمَالُ جَفَاءِ الْخَلْقِ
بايد مشقتها و ناراحتيهائى كه از طرف مردم مىآيد، و از آزار و اذيت آنها ناراحت نگردد،
وَ مُلَازَمَةِ الْقُرْبَى
و خود را به خداوند نزديك نمايد
وَ شَمَاتَةِ الْعَدُوِّ مِنَ الْأَهْلِ وَ الْقَرَابَةِ
و از شماتت دشمنان و دوستان و خويشاوندان نهراسد و در راه خدا ثابت بماند
فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ فَقَدْ فَتَحْتَ عَلَيْكَ بَابَ عَطْفِ اللَّهِ وَ حُسْنِ نَظَرِهِ إِلَيْكَ بِالْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ
هر گاه اين كارها را بكنى درهاى محبت خداوند روى شما گشوده خواهد شد و خداوند نظر لطف به شما خواهد داشت و شما را مورد رحمت و آمرزش خود قرار خواهد داد،
وَ خَرَجْتَ مِنْ جُمْلَةِ الْغَافِلِينَ
و در اينجا از زمره غافلان بيرون ميگردى
وَ فَكَكْتَ قَلْبَكَ مِنْ أَسْرِ الشَّيْطَانِ
و از اسارت شيطان خارج ميشوى
وَ قَدِمْتَ بَابَ اللَّهِ فِي مَعْشَرِ الْوَارِدِينَ إِلَيْهِ
اگر خود را پاك سازى در رحمت خداوند راه پيدا ميكنى و با گروه پاكان به مقام قرب خدائى ميرسى
وَ سَلَكْتَ مَسْلَكاً رَجَوْتَ الْإِذْنَ بِالدُّخُولِ عَلَى الْكَرِيمِ الْجَوَادِ الْمَلِكِ الرَّحِيمِ
و راه ورود به مقام كبريايى را بدست مياورى، خدائى كه بخشنده و آمرزنده ميباشد،
وَ اسْتِيطَاءِ بِسَاطِهِ عَلَى شَرْطِ الْأَدَبِ
در اين هنگام در بساط خداوندى قرار خواهى گرفت
وَ لَا تَحْرُمُ سَلَامَتُهُ وَ كَرَامَتُهُ لِأَنَّهُ الْمَلِكُ الْكَرِيمُ الْجَوَادُ الرَّحِيمُ.
و از كرامتها و نعمتهاى او برخوردار خواهى شد و به فيض كامل خواهى رسيد.
حسادت قارون به هارون!
النور المبين في قصص الأنبياء و المرسلين 282
فوجد قارون في نفسه منذلك و أتى موسى و قال يا موسى لك الرسالة و لهارون الحبورة و لست في شيء من ذلك و أنا أقرأ للتوراة منكما لا صبر لي على هذا.
و قارون از اين جهت به هارون حسادت مىكرد،
لذا به نزد موسى رفت و به او گفت:
اى موسى تو سرور و رهبر قوم هستى و هارون برادرت را رئيس قربانگاه نمودهاى
و به من هيچ مقامى اعطاء نكردهاى،
در حالى كه من بهتر از هر دوى شما تورات را مىخوانم و طاقت اين بىعدالتى را ندارم،
فأصبحت عصا هارون ع قد اهتز لها ورق أخضر و كانت من شجرة اللوز
فقال موسى يا قارون أ ترى هذا
فقال قارون و الله و الله ما هذا بأعجب مما تصنع من السحر.
وقتى صبح به ديدن عصاها رفتند، مشاهده كردند كه عصاى هارون سبز شده و بر آن برگ روئيده است و جنس عصاى او از درخت بادام بود،
موسى گفت:
اى قارون، آيا عصاى هارون را مىبينى؟
امّا قارون با ناباورى گفت: اين مطلب هم از سحرهاى ديگر تو عجيبتر نيست!
اسم «قارون» 4 بار در آیات قرآن تکرار شده است.
[سورة القصص (۲۸): الآيات ۷۶ الى ۸۲] :
«قصه قارون (زینت قارون!)»
إِنَّ قارُونَ كانَ مِنْ قَوْمِ مُوسى فَبَغى عَلَيْهِمْ وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحينَ (76)
فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ في زينَتِهِ قالَ الَّذينَ يُريدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظيمٍ (79)
[سورة العنكبوت (۲۹): الآيات ۳۶ الى ۴۰]
وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسى بِالْبَيِّناتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ما كانُوا سابِقينَ (39)
[سورة غافر (۴۰): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
إِلى فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ قارُونَ فَقالُوا ساحِرٌ كَذَّابٌ (24)
علم آفلاین قارون به دردش نخورد!!!
[سورة القصص (۲۸): الآيات ۷۶ الى ۸۲] :
«قصه قارون (زینت قارون!)»
قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدِي أَ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَكْثَرُ جَمْعاً وَ لا يُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ (۷۸)
[قارون] گفت: «من اينها را در نتيجه دانش خود يافتهام.» آيا وى ندانست كه خدا نسلهايى را پيش از او نابود كرد كه از او نيرومندتر و مالاندوزتر بودند؟ و[لى اين گونه] مجرمان را [نيازى] به پرسيدهشدن از گناهانشان نيست.
قارون گمان میکرد علم و قدرت آفلاین او و تلاش و دانش شخصیاش به دردش میخورد،
در حالیکه این علم، نه الهی بود و نه مانا.
این نوع «علم آفلاین» در برابر علم آنلاین و متصل به خداوند، مانند سرابی بیارزش است.
…
همانگونه که علم آفلاینِ قارون نجاتبخش او نشد، ثروتش نیز به دلیل نداشتن جهت نورانی و قبلهای ربانی، هیچ سودی برای او نداشت.
…
💰 قارون و زینتهای بیقبله؛ علم و مالی که به درد نخورد!
در سوره قصص، آیات ۷۶ تا ۸۲، خداوند داستان عبرتآموز قارون را با دقت ترسیم میکند.
او ثروتی عظیم داشت، چنانکه:
“إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ ۖ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ”
قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان سرکشی کرد، و ما گنجهایی به او دادیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه نیرومند هم دشوار بود!
اما مهمترین انحراف قارون، نسبت دادن مال خود به علم خود بود. میگفت:
“إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَىٰ عِلْمٍ عِندِي”
«این ثروت را بهخاطر دانشی که نزد من است، بهدست آوردهام!»
این «علم» در حقیقت، همان علم آفلاین است:
دانشی که این حسود دارد، هیچ اتصال قلبی و نورانی، در لحظه، با خداوند ندارد.
علمی که جهت ندارد، قبله ندارد، بلکه فقط بر «عندی» خودساخته استوار است:
عِلْمٍ عِندِي = علمی در نزد خودم، نه در نزد خدا!
…
مال بیقبله، علم بینور
همانگونه که علمی که از ناحیه خدا نیامده، «سبب هدایت» نیست بلکه «سبب هلاکت» است، مالی که رو به قبله نباشد نیز عین هلاکت است. قرآن بارها ثروت را نعمت مینامد، اما فقط زمانی که:
از راه حلال بهدست آید.
برای رضای خدا خرج شود.
در جهت بندگی و انفاق و اصلاح باشد.
بنابراین، مال باید “آنلاین” باشد؛ یعنی در اتصال به رضایت و اراده الهی مصرف شود.
در غیر این صورت، همانند علمی که قارون به آن فخر میکرد، این مال نیز:
نه حافظ است
نه مانا
نه منجی
…
سقوط زینتهای آفلاین!
در نهایت، سرنوشت قارون این شد:
“فَخَسَفْنَا بِهِ وَ بِدَارِهِ الْأَرْضَ”
او و خانهاش را در زمین فروبردیم!
نه علمی که به آن فخر میکرد، نه مالی که در آن غرق شده بود، هیچکدام نجاتش ندادند.
زیرا علمِ بیربّ و مالِ بیقبله، هردو عین هلاکتاند.
…
جهتدار بودن سرمایهها، راز نجات
هم علم، هم مال، هم قدرت، و هم تمام ابزارهای دنیایی، تنها زمانی به کار میآیند که:
با نور خدا سنجیده شوند.
با معلم نورانی فهمیده شوند.
و در راستای رضای او مصرف شوند.
علم آنلاین و مال آنلاین، یعنی سرمایههایی که متصل به رضایت و هدایت ربانیاند؛
اما علم آفلاین و مال آفلاین، ابزارهایی بینورند که صاحبانشان را در تاریکی میبلعند؛
همانگونه که زمین، قارون را بلعید.
علم و مال آفلاین؛ زینتهای بیقبله در سرنوشت قارون!
داستان قارون در قرآن بهعنوان نماد فردی معرفی میشود که به علم و ثروت خود دلبسته بود اما هر دو از اتصال به هدایت الهی بیبهره بودند.
با تحلیل آیات 76 تا 82 سوره قصص، نشان داده میشود که علم و مال بدون قبلهی الهی، نهتنها راهگشا نیستند، بلکه موجب هلاکتاند. بیایید تمایز بین علم و مال “آفلاین” با “آنلاین” را از منظر قرآنی تبیین کنیم.
از نگاه قرآن و معلمین قرآن، هر نعمت مادی و معنوی تنها زمانی نافع است که در مسیر نور الهی قرار گیرد.
علم و مال، دو سرمایه بزرگ انسان در زمیناند، اما اگر فاقد اتصال به هدایت ربانی باشند، زینتهایی بیقبلهاند؛ ظاهری پرجلوه و باطنی تهی.
قارون؛ نماد زینت آفلاین
قرآن کریم، در سوره قصص آیات 76 تا 82، داستان عبرتآموز قارون را بیان میکند؛ مردی از قوم موسی که به خاطر ثروت عظیمش مورد حسرت و توجه مردم بود. خداوند میفرماید:
“إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَىٰ فَبَغَىٰ عَلَيْهِمْ ۖ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ…”
قارون، چنان ثروتی داشت که حتی حمل کلیدهای خزائنش برای جمعی نیرومند دشوار بود. اما خطای اصلی او در تکیه بر “علمِ خود” بود:
“إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَىٰ عِلْمٍ عِندِي”
این جمله، گواهی است بر نوعی علم که از سنخ علم متصل به وحی نیست، بلکه دانشی خودبنیاد، خودمحور و قطعشده از سبب الهی است.
علم آفلاین: دانشی بیرب، بیسبب، بینور!
در نگاه قرآن، علم نافع باید “عندالله” باشد، نه “عندی”.
علم قارون، علمی بود که به جای اتصال به آسمان، به خود تکیه داشت. در منطق توحیدی، این نوع علم:
به نور متصل نیست.
به معلم ربانی متوسل نمیشود.
در مسیر هدایت و قبله قرار ندارد.
علمی که “رو به قبله” نباشد، ابزار تکبر میشود نه تهذیب، و سبب هلاکت است نه هدایت.
مال آفلاین: سرمایهای بیجهت و هلاکتبار
همانگونه که علم باید به نور هدایت متصل باشد، مال نیز باید در مسیر رضایت الهی خرج شود. مالی که:
از راه غیر الهی بهدست آید،
یا در راه غیر الهی مصرف شود،
و یا سبب طغیان گردد،
از نظر قرآن نه نعمت، بلکه نقمت است. قارون، این سرمایه را به رخ مردم میکشید، اما زمین، پاسخ این تکبر را داد:
“فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ”
علم و مال آنلاین؛ زینتهای نورانی با قبله ربانی
در مقابل، قرآن از کسانی یاد میکند که:
علمشان از جنس هدایت است، چون با “علم لَدُنّی” متصلاند.
مالشان در راه خدا خرج میشود، چون “انفاق فی سبیلالله” دارند.
اینان، سرمایههای خود را در جهت قبله استفاده میکنند، و همین، رمز بقاء و برکت آنهاست.
نتیجهگیری:
از داستان قارون درمییابیم که:
علم و ثروت، اگر به معلم نورانی و هدایت ربانی متصل نباشند، مانند سرابیاند که در لحظهی نیاز، انسان را رها میکنند.
“علم آفلاین” و “مال آفلاین”، ابزارهایی ظاهریاند که فاقد جهت قدسیاند.
تنها راه نجات، اتصال به سبب الهی است؛ همان معلم ربانی که ما را رو به قبله میبرد.