The most secure house!
The construction of the secure house is not with us!
We must know God’s secure house!
«وَ مِنْ أَسْمَائِهِ ص الْأَمِينُ»
«مُطاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ»
«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقامٍ أَمِينٍ»
+ مقاله «با نور، آسوده خاطر باش! نورِ امن و امان!»
سرای امین!
ساخت سرای امین با ما نیست!
سرای امین الهی را باید بشناسیم!
کودکی که متولد میشه، مادرش رو میبینه و میشناسه و مهرش به دلش میافته، انتخاب مادر، با کودک نیست! شناخت مادر، برای کودک، امنیت و آرامش به ارمغان می آورد! اینقدر آسوده خاطر، که در پناه مهر مادر، خوابش برده! این همان «تکیه بر نور» است! همان پناه جستن به غار امین است: «إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً، آنگاه كه جوانان به سوى غار پناه جستند و گفتند: «پروردگار ما ! از جانب خود به ما رحمتى بخش و كار ما را براى ما به سامان رسان.»، «وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقاً، و چون از آنها و از آنچه كه جز خدا مىپرستند كناره گرفتيد، پس به غار پناه جوييد، تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند و براى شما در كارتان گشايشى فراهم سازد.»
حسود خودش، خودسرانه، سرای امین خودشو میخواد بسازه «وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً فارِهِينَ»!
«تاریکی خودساخته و خودخواسته!»
ابراهیم ع با شکستن بتها، نشان داد که سرای امین ساخته شده به دست آنها، ارزش پرستش ندارد: «قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ؟!، [ابراهيم] گفت: «آيا آنچه را مىتراشيد، مىپرستيد؟»
خداوند به زنبور عسل وحی میکند که با قرار دادن محل کندوی عسل شفابخش خود در سرای عدهای، آنها را در بیت نورانی امن الهی، مستاجر نماید! «وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ».
این سرای امین، همان بیت المعمور است!
بیمار عاقل، برای شفای امراض قلبی خود، بدنبال یافتن کندویی پر از عسل است که زنبوران کارگر تحت نظارت ملکه خویش، این عسل را تولید نمودهاند و بیمار با دسترسی به این عسل شفابخش شیرین بیپایان، و استفاده از آن، در فکر درمان بیماری حسادت خویش است، نه اینکه بدنبال انتخاب خودسرانه، طبیب خویش را، با رای و نظر خود، انتخاب نموده و خواستههای نادرست خود را به او دیکته نماید!
حسود، خودخواسته، علیرغم اینکه طعم نور رو میچشه، چه ظلم بزرگی در حق خودش و دیگران میکنه و همه هستی خودش و متبعینشو به باد میده: «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ، و با آنكه دلهايشان بدان يقين داشت، از روى ظلم و تكبّر آن را انكار كردند. پس ببين فرجام فسادگران چگونه بود.»، «الْحَاسِدُ جَاحِدٌ لِأَنَّهُ لَمْ يَرْضَ بِقَضَاءِ اللَّهِ: آدم حسود – در حقیقت – یک آدم لَجوج و ستیزهجو است. زیرا او به قضا و مقدرات الهی تن نمیدهد.»، حسود، با وجود اینکه میدونه برای دسترسی به افق نورانی، از چه کسی باید اقتباس کنه، اما متاسفانه، یوسف ع رو تبعید میکنه! و بهش تهمتهای ناروا میزنه! داستان تکراری حسادت برادران یوسف ع!
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۷۳ الى ۷۹]
وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُيُوتاً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدينَ (۷۴)
و به ياد آوريد هنگامى را كه شما را پس از [قوم] عاد جانشينان [آنان] گردانيد، و در زمين به شما جاى [مناسب] داد. در دشتهاى آن [براى خود] كاخهايى اختيار مى كرديد، و از كوهها خانههايى [زمستانى] مىتراشيديد. پس نعمتهاى خدا را به ياد آوريد و در زمين سر به فساد برمداريد.»
[سورة الحجر (۱۵): الآيات ۷۳ الى ۸۴]
وَ كانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً آمِنِينَ (۸۲)
و [براى خود] از كوهها خانههايى مىتراشيدند كه در امان بمانند.
[سورة الشعراء (۲۶): الآيات ۱۴۱ الى ۱۵۹]
وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً فارِهِينَ (۱۴۹)
و هنرمندانه [براى خود] از كوهها خانههايى مىتراشيد.
[سورة الصافات (۳۷): الآيات ۸۳ الى ۱۰۰]
قالَ أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ (۹۵)
[ابراهيم] گفت: «آيا آنچه را مىتراشيد، مىپرستيد؟
رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً!
[سورة إبراهيم (۱۴): الآيات ۳۵ الى ۴۱]
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ (۳۵)
و [ياد كن] هنگامى را كه ابراهيم گفت: «پروردگارا، اين شهر را ايمن گردان، و مرا و فرزندانم را از پرستيدن بتان دور دار.
[سورة سبإ (۳۴): الآيات ۱۵ الى ۱۹]
وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ (۱۸)
و ميان آنان و ميان آبادانيهايى كه در آنها بركت نهاده بوديم شهرهاى متّصل به هم قرار داده بوديم، و در ميان آنها مسافت را، به اندازه، مقرر داشته بوديم. در اين [راه]ها، شبان و روزان آسودهخاطر بگرديد.
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۶۶ الى ۷۰]
وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ (۶۸)
و پروردگار تو به زنبور عسل وحى [= الهام غريزى] كرد كه از پارهاى كوهها و از برخى درختان و از آنچه داربست [و چفتهسازى] مىكنند، خانههايى براى خود درست كن،
النَّحَّات: سنگتراش، آنكه بسيار سنگتراشى كند.
النُّحَاتَة: مداد تراش، آنچه كه پس از پيكر تراشى بدست آيد.
نَحَتَ العودَ: چوب را تراشيد.
نَحَتَ الحَجَر: سنگ را تراشيد و صاف كرد.
نَحَتَ الْخَشَبةَ: تخته را نجارى كرد.
سنگتراش! – چوبتراش!
«فره – ناقةٌ مُفْرِهَةٌ: شترى كه نوزاد زيبا و باهوش ميزايد»:
حسود از انتخاب خودش راضیه! خوشحاله! به انتخاب خودش میباله «تَنْحِتُونَ فارِهِينَ»!
«وَ تَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً فارِهِينَ»، چون: «وَ أُشْرِبُوا في قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ».
طواف صاحبسرای امین!
وقتی که پروانهوار به دور این سرای امین میچرخی، معنیش اینه که از انتخاب خدا راضی هستی!
از تقدیراتی که خدا برای تو رقم میزنه راضی هستی!
به عبارت دیگه انتخاب خودت، تمنای خودت، خواسته های خودتو،
که با تقدیرات خدا فرق میکنه، کنار گذاشتی! حسادتتو کنار گذاشتی!
و حالا اینجور عاشقانه، به دور صاحب البیت میچرخی
و میگی گوش به فرمان تو هستم «لبيك»، و نه گوش به فرمان خودم!
«لبيك اللهم لبيك
لبيك لا شريك لك لبيك
ان الحمد و النعمة لك و الملك
لا شريك لك لبيك»
سایهی سرای امین، بر سر اهل نور مستدام است!