The light scatters a handful of seeds for the bird!
ماموریت کربلا یعنی:
دونپاشیدن نور برای مخاطبین،
برای اینکه اونها رو بکشه سمت خودش!
اما از آنجایی که اکثر مخاطبین، اهل حسادتی هستند که نهایتا تکذیب آیات میکنند، برای همینه که این کار، همون ماموریت خطرناک کربلاست!
دونپاشیدن نور یعنی:
+ «ظهر»
+ «ذبح»
+ «اخراج»
+ «صور»
+ «ودق»
+ «زرع – مزرعهی نورانیِ نمونه! وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ!»
«نورِ سرراهی! يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ!»
اذْهَبْ بِكِتابِي هذا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ!
[سورة النمل (۲۷): الآيات ۲۷ الى ۳۱]
قالَ سَنَنْظُرُ أَ صَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكاذِبِينَ (۲۷)
گفت: «خواهيم ديد آيا راست گفتهاى يا از دروغگويان بودهاى.»
اذْهَبْ بِكِتابِي هذا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ
ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ
فَانْظُرْ ما ذا يَرْجِعُونَ (۲۸)
«اين نامه مرا ببر و به سوى آنها بيفكن،
آنگاه از ايشان روى برتاب،
پس ببين چه پاسخ مىدهند.»
قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَرِيمٌ (۲۹)
[ملكه سبا] گفت:
«اى سرانِ [كشور] نامهاى ارجمند براى من آمده است،
إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (۳۰)
كه از طرف سليمان است و [مضمون آن] اين است: به نام خداوند رحمتگر مهربان.
أَلاَّ تَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُونِي مُسْلِمِينَ (۳۱)
بر من بزرگى مكنيد و مرا از در اطاعت درآييد.»
به قلاب انداختن مخاطب از همان آغاز!
قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ!
[سورة طه (۲۰): الآيات ۸۷ الى ۹۶]
قالَ فَما خَطْبُكَ يا سامِرِيُّ (۹۵)
[موسى] گفت:
«اى سامرى، منظور تو چه بود؟»
قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ
فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها
وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي (۹۶)
گفت: «به چيزى كه [ديگران] به آن پى نبردند، پى بردم،
و به قدرِ مُشتى از ردِّ پاى فرستاده [خدا، جبرئيل] برداشتم و آن را در پيكر [گوساله] انداختم،
و نفس من برايم چنين فريبكارى كرد.»
امام صادق علیه السلام:
بَابُ مَا يُقَالُ عِنْدَ الزَّرْعِ وَ الْغَرْسِ
عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع
إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَزْرَعَ زَرْعاً فَخُذْ قَبْضَةً مِنَ الْبَذْرِ وَ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَ قُلْ
أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ
ثَلَاثَ مَرَّاتٍ
ثُمَّ تَقُولُ
بَلِ اللَّهُ الزَّارِعُ
ثَلَاثَ مَرَّاتٍ
ثُمَّ قُلِ
اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَبّاً مُبَارَكاً وَ ارْزُقْنَا فِيهِ السَّلَامَةَ
ثُمَّ انْثُرِ الْقَبْضَةَ الَّتِي فِي يَدِكَ فِي الْقَرَاحِ.
واژه “ضِغث” در زبان عربی به معنای “یک مشت کوچک” یا “مقداری مختصر” است.
این واژه در ادبیات و احادیث اسلامی نیز استفاده شده است.
یک روایت معروف از امام علی (ع) وجود دارد که توصیه میکنند در انتقال مطالب و معارف به دیگران، محتوا متناسب با ظرفیت ذهنی و درک مخاطب باشد.
حدیث به این صورت نقل شده است:
“إِنَّ الْقُلُوبَ إِذَا أُکْرِهَتْ عَمِیَتْ، فَأَرْفِقُوا بِالنَّاسِ وَ ضِغْثاً ضِغْثاً.”
(غررالحکم، حدیث 3746)
ترجمه:
“بهراستی دلها اگر به زور وادار شوند، کور میشوند؛
پس با مردم مدارا کنید و مطلب را اندکاندک بیان کنید.”
این حدیث نشان میدهد که در انتقال دانش یا توصیههای دینی، باید آرامش و تدریج را رعایت کرد تا قلبها خسته و ذهنها گمراه نشوند.
“ضِغثاً ضِغثاً” به معنای بیان مطالب به صورت کم و متناسب با ظرفیت مخاطب است.
«ضَغَثَ الحديثَ ضَغْثاً: خَلَطَه، حديثى را با كم و زياد بيان نمود.»
امام علی (ع):
“إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ، فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا، فَاحْفَظْ عَنِّی مَا أَقُولُ لَکَ: إِنَّ لِلنَّاسِ طَاقَاتٍ، فَقِفْ عِنْدَ طَاقَةِ کُلِّ امْرِئٍ، وَ زَوِّدْهُ مِنَ الْعِلْمِ وَ التَّحَدُّثِ فِیمَا یَحْتَمِلُهُ عَقْلُهُ.”
(نهج البلاغه، حکمت 338)
ترجمه:
“این دلها ظرفهایی هستند و بهترین آنها پرظرفیتترینشان است. پس از من آنچه را که میگویم به خاطر بسپار: مردم تواناییهای متفاوتی دارند، بنابراین در حد توان هر کسی با او سخن بگو و او را به اندازه عقل و درکش از علم بهرهمند ساز.”
امام صادق (ع):
“إِنَّ مَعْرِفَةَ الرَّجُلِ وَ عَقْلَهُ فِی دِینِهِ، لَا یُعْرَفُ إِلَّا بِمُحَادَثَتِهِ وَ مَنْطِقِهِ، فَإِنْ کَانَ حَسَنَ التَّلَقِّی لِمَا یُقَالُ لَهُ، حَسَنَ الْإِجَابَةِ لِمَا سُئِلَ عَنْهُ، فَذَلِکَ دَلِیلُ مَا لَهُ مِنْ عَقْلٍ.”
(بحارالأنوار، ج 1، ص 224)
ترجمه:
“شناخت عقل و دینداری یک فرد تنها با گفتوگو و سخن گفتن او شناخته میشود. اگر سخنان را بهخوبی دریافت کند و بهدرستی پاسخ دهد، این نشانه عقل اوست.”
فَانْبِذُوهُ إلَيْهِمْ نَبْذاً
پس (اندكى از) آن را برایشان بگوئید!
اندكى از سخن خود را در اختيار آنان قرار دهيد!
+ «ذبح»:
ماموریت صاحبان نور اینه که «ذبح» بشن!!!
و علوم نورانی خودشونو برای اهل حسادت آشکار کنن،
انگاری این علوم نورانی، باید دور ریخته بشه،
به نزد اهل حسادت ریخته بشه،
به اونها گفته بشه،
تا با اونها اتمام حجت بشه،
تا بعدا نگن که خدایا به ما اطلاع رسانی نکردی!
+ «بلاغ مبین»
امام باقر علیه السلام:
إنّ حَدِيثَكمْ هَذَا لَتشْمئِزّ مِنْهُ قُلوبُ اَلرّجالِ
فَانْبِذُوهُ إلَيْهِمْ نَبْذاً
فَمنْ أقَرّ بِهِ فَزِيدوهُ وَ مَنْ أنكرَ فَذَروهُ
إنّهُ لاَبدّ مِنْ أنْ تَكونَ فِتنَةٌ يَسقطُ فِيهَا كُلّ بِطَانةٍ وَ وَلِيجةٍ
حَتّى يَسقُطَ فِيها مَنْ يَشقّ اَلشعْرَةَ بِشعْرَتَينِ
حَتّى لاَ يَبقَى إلاّ نَحنُ وَ شِيعَتنَا.
قلبهای (بعضی) مردان از این حدیث شما مشمئز میشود
پس (اندكى از) آن را برایشان بگوئید!
هرکس بِدان اقرار نمود بیشتر برایش بگوئید و هركس انكار كرد رهايش كنيد!
به ناچار فتنهاى پيش آيد كه در آن هر محرم راز و یار خاصّی سقوط میکند
چندان كه فرد موشكاف نيز در آن سقوط میکند؛
تا آنجا كه كسى باقی نماند جُز ما و شيعيان ما.
امام علی علیه السلام:
عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ
إِنَّ حَدِيثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ خَشِنٌ مَخْشُوشٌ
فَانْبِذُوا إِلَى النَّاسِ نَبْذاً
فَمَنْ عَرَفَ فَزِيدُوهُ
وَ مَنْ أَنْكَرَ فَأَمْسِكُوا
لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا ثَلَاثٌ
مَلَكٌ مُقَرَّبٌ
أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ
أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ.
اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین (ع) نقل کرده که فرمودند:
همانا حدیث ما سخت و دشوار و خشن و ناهموار است.
پس آن را اندکاندک به مردم عرضه کنید؛
پس هر کس آن را شناخت، بیشتر به او بدهید،
و هر کس آن را انکار کرد، از او دست بکشید.
این سخنان را جز سه گروه تحمل نمیکنند:
فرشتهای مقرب،
یا پیامبری مرسل،
یا بندهای مؤمن که خداوند قلبش را برای ایمان آزموده است.