A New Light Has Suddenly Arrived! Atā Amrullāh — The Command of God Has Come!
In the Qur’an, the verb “Atā” (أتى) does not merely indicate a simple arrival—it symbolizes the sudden, overwhelming emergence of divine guidance. This root appears over 550 times in the Qur’an, often portraying the arrival of divine commands, prophetic insight, or even divine judgment, like a mighty flood that cannot be resisted.
This article explores how the term “Ataynāhu” in the verse:
“And when he reached his full strength, We gave him wisdom and knowledge.” (Qur’an 12:22)
…describes a heart that has matured through divine light (Nūr al-Wilāyah), abandoned its ego-driven cravings, and reached the peak of spiritual readiness (Ashuddahu). At that precise moment, divine knowledge and wisdom descend suddenly—without warning—like a flood of light pouring into the soul.
The word “Atā” reflects this divine surprise: you cannot resist it, predict it, or block it. It teaches us that we must prepare our hearts for these bursts of divine inspiration. The spiritual teacher—the divine guide—helps us understand how to face these unexpected encounters with light, and how to live in continuous goodness even when divine tests appear suddenly.
As the Qur’an reminds us:
“The Command of Allah has come, so do not seek to hasten it.” (Qur’an 16:1)
Let us prepare our hearts to welcome this sudden light.
«اتی» در معنای ممدوح یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«سَيْلٌ أَتَاوِيّ: سيلاب ريزان، سيل مهيب و بزرگ كه جلوى آن را نتوان گرفت.»
«أَتَى زوجتَه: كِنَايَةٌ عن الجِمَاع [إِتْيَان]»
مشتقات ریشۀ «اتی» 553 بار در قرآن تکرار شده است.
+ «نبأ»
+ «نشأ»
دستورات نورانی و جدید که یهویی از راه سر میرسه! «حدث»
مثل سیل که ناگهانی و بیخبر و سرزده و یکباره از راه میرسه و همه رو غافلگیر میکنه!
+ «بغتة!»
+ «غربالگری نار آیات!»
+ «ذبح – ماموریت بزرگ ذبح نور! داستان تکراری کربلا! وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظيمٍ!»
نور جدید، سرزده از راه رسید! أَتى أَمْرُ اللَّهِ!
کلام نورانی خداوند، بهگونهای ناگهانی، غیرمنتظره، و بیمقدمه بر قلب نازل میشود.
درست مثل یک سیلاب قدرتمند که هیچ دیواری جلوگیرش نیست؛
بیهشدار میآید و همهچیز را متحول میکند.
این نور ناگهانی همان «أَتى أَمْرُ اللَّهِ» است، همان امرِ قاطع، همان لحظۀ سرنوشتساز که عالَمِ دل را زیر و رو میکند.
در چنین لحظهای، دلِ آماده، دلِ خاشع، دلِ تمکینکرده به نور ولایت، به ناگاه صاحب «علم و حکمت» میشود:
وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَ عِلْمًا
این آیه دربارهی یوسف علیهالسلام است،
اما در حقیقت فرمولی است جاودانه برای همۀ دلهایی که به اشدّ بلوغ نور میرسند.
«أتى» یعنی: آمدن ناگهانی و قاطع حقیقت.
چه حقیقتی؟
نور ولایت، علم ربانی، حکمت جاری، و فرامین آسمانیای که دیگر مجالی برای انکار نمیگذارند.
این «آمدن»، گاهی معنای بشارت نور است و گاهی هشدار فعال شدن حسد!
…
«أتى» در لغت به معانی گوناگونی آمده که هر یک جلوهای از معنای «آمدن قاطعانه و تأثیرگذار» دارد:
أَتَى يَأْتِي إِتْيَانًا: آمد، رسید.
در کاربردهای ممدوح قرآنی، به معنای ورود قاطع نور و تقدیر است.
السَّيْلُ الأَتَاوِيّ:
سیل هولناک و یکبارهای که مهارشدنی نیست.
این ترکیب نشان میدهد که «أتى» همیشه حاکی از آمدنی عادی نیست،
بلکه شدید، همهجانبه، و کوبنده است.
در اصطلاح قرآنی: نور ولایت ناگهان میآید، مثل سیل، و کل ساختار درون را درمینوردد.
أَتَى زوجتَه (كِنايَة عن الجِمَاع):
در اینجا نیز «أتى» دلالت بر اتصال نزدیک، حضور مستقیم و وقوع شدید یک رابطه دارد.
این شدت در ورود، همان رمز ورود علم و حکمت بر قلب نورانی است.
إِتْيَانٌ: مصدرِ «أتى» است و به معنای آمدن، سر رسیدن و حضور یافتن است.
نمیشه جلوی این دستورات نورانی رو گرفت!
نمیشه جلوی آیات رو بگیریم که سراغ ما نیایند!
نمیشه حذف شرایط نمود!
نمیشه دست خدا رو بست!
آیات میان و کار خودشونو میکنن!
اینکه آیات میآیند و سیلآسا هم میآیند و نمیشه جلوشونو گرفت،
این مفهوم از واژه «اتی» و هزار واژه مترادف نور ولایت استنباط میشود.
پس حالا که آیات میان و نمیشه هم جلوشونو بگیریم،
باید یاد بگیریم چجوری با آیات روبرو بشیم
و شیوه زندگی روزمره رو از آل محمد ع، نزد صاحبان نور بیاموزیم
و در عمل، هنگام رویارویی با سیل آیات، اینگونه رفتار نموده
و استعمال این اندیشه نورانی را که:
«جواب بدی دیگرانو هم با خوبی باید داد»،
تداوم و استمرار ببخشیم، ان شاء الله تعالی.
«الْإِتْيَانُ: مجيء بسهولة، و منه قيل للسيل المارّ على وجهه: أَتِيٌ و أَتَاوِيُ»
«سرزده! از راه رسيده!»
«arrival» ،«come»
«آمده!»
«تازه از راه رسیده!»
«تازه وارد»: «newcomer»:
«قادم جدید – الوافد – الوافدة – وفادة – وصول»
+ «جیء»
آیت جدیدی از راه رسید!
«أَتى أَمْرُ اللَّهِ»
«يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ»
«كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا»
سیلاب نورانی آیات، مهارشدنی نیست!
وقتی میگوییم واژۀ «أتى» (و مشتقاتش) یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است، یعنی با مفهومی سروکار داریم که مثل سیلِ ناگهانی و بیمقدمه، بیاجازۀ ما و بیمقدمه وارد دل میشود.
نه میشود جلوش را گرفت،
نه میشود پاکش کرد،
نه میشود نادیدهاش گرفت،
و نه میشود نسبت به آن بیعمل بود!
آیات خدا میآیند!
و وقتی بیایند، نه کسی میتواند جلوی نزولشان را بگیرد،
و نه کسی میتواند ادعا کند که “من ندیدم”، “من نشنیدم”، “به من نرسید”.
خدا حجتش را میرساند.
این است خاصیت دستورات نورانی آلمحمد علیهمالسلام که با قلب درگیر میشوند؛
ناگهانی مثل «سیل اتاوی».
…
وقتی آیات میرسند، باید آمادۀ پاسخ بود!
حالا که نمیشود جلوی آیات را گرفت، چه باید کرد؟
باید یاد گرفت چگونه با آیات مواجه شد!
باید سبک زندگی را از صاحبان نور، از آل محمد علیهمالسلام آموخت.
باید فهمید وقتی آیهای آمد، نه باید انکارش کرد، نه فرار، و نه تأخیر…
باید در دل پذیرفت، در عقل اندیشید و در عمل، ترجمهاش کرد.
یکی از این ترجمههای ساده و درخشان نور ولایت، همین است:
پاسخ بدی دیگران را هم با خوبی بده.
چرا؟
چون تو صاحب قلب مشددی هستی که نور، از راه رسیده و بر آن فرود آمده.
…
لغتشناسی:
«الْإِتْيَانُ: مجيء بسهولة»
آمدنی است آرام، روان، و بیمانع…
«وَ مِنْهُ قِيلَ لِلسَّيْلِ الْمَارِّ عَلَى وَجْهِهِ: أَتِيٌّ وَ أَتَاوِيّ»
یعنی همان سیل خروشان و بیپروا که هرچه در مسیرش باشد، با خود میبرد.
آیات هم همینطورند؛
بر خلاف میل تو، آنها میآیند!
و تو را پیدا میکنند!
و اگر به آنها پشت کنی، بهشکلی خیرهکننده، قلبت را میلرزانند…
«أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ»
آتَيْنا …
آتَيْنا …
… الْكِتابَ وَ الْفُرْقانَ،
الْبَيِّناتِ،
الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ … مُلْكاً عَظيماً،
سُلْطاناً مُبيناً،
زَبُوراً،
النَّاقَةَ مُبْصِرَةً،
تِسْعَ آياتٍ بَيِّناتٍ،
الْفُرْقانَ وَ ضِياءً وَ ذِكْراً،
رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ،
حُكْماً وَ عِلْماً،
مِنَّا فَضْلاً،
الْهُدى،
الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ،
به تمامی موارد «اتی» در قرآن بدقت توجه کنید!
این عبارت «آمد»، «رسید» و … معادلهای زیبای «اتی» است
که یکی از هزار واژه مترادف نور ولایت است.
یعنی «آیاتی و رسلی» میان! میرسن! از گرد راه خودشونو میرسونن! بالاخره سر و کلشون پیدا میشه! بالاخره میاد اون زمانی که خدا ارادهاش به این تعلق میگیره «مشیّت الله» که نورشو آشکار کنه و بدنبالش، آیاتشو در تایید این کلام نورانی بفرسته و با آمدن و رسیدن این آیت به دست ما و به نزد ما، امر اصلاح و تربیت عیب حسادت قلب ما آغاز بشه و این نورسیده نامش آیت است!
«قدم نو رسیده مبارک»
«newcomer»
حالا با این نورسیده، دست بده و بوسه بر پیشانی او بزن و تحویلش بگیر «اکرمی مثواه».
این حادثهای که پیش اومده [پیشامد]، بر تو فضیلت و مزیت داره!
بخاطر این پیشامدی که در جهت اصلاح و تربیت عیب حسد دنیای قلب تو مقدر و طراحی شده، اقرار به فضل و نور و حکمت و علم آل محمد ع بنما!
مبادا حسادتت گل کنه و انکار فضیلت بنمایی و جحد و انکار آیت و استهزاء آیت بنمایی.
به آیات خوشامد بگو!
«خوش آمد گویی به آیات!» «welcoming»
آیت میگه:
سلام، من اومدم!
+ «نور میگه: تولّدم مبارک! السَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ!»
تو هم بگو: + «لبّیک»
سلام آیت! خوش اومدی!
اهل نور آغوششو باز میکنه و آیت رو در آغوش میکشه و میگه سلام! خوش اومدی!
+ «تحیتهم فیها سلام»
+ «حطم»
آیت آمد؟!
بگو حکمت آمد! نور آمد!
«وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ»
«يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ»
«ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ»
«آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَ حِكْمَةٍ»
«أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ
فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظيماً»
«آتَيْناهُمُ الْكِتابَ وَ الْحُكْمَ وَ النُّبُوَّةَ»
«آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً»
نگو نار آمد، بگو نور آمد!
موسی ع، نار دید! خدا گفت: نزد ما نور است!
الاتاء النّور الولایة!
«أَتَى زوجتَه: كِنَايَةٌ عن الجِمَاع [إِتْيَان]»
مفهوم 1+1 از هزار واژه زیبای مترادف نور ولایت استنباط میشود.
«الاتیان النّور الولایة»
«طَريقٌ مِيتَاءٌ: يأْتِيها الناسُ كَثيراً»
+ «شرع»
«هذه أرض كثيرة الْإِتَاءِ»
+ «عبد – تعبید الطریق»
+ «ریع»
+ «خصب»
«نور ولایت، فرایند فراگیر و گسترده»
در این واژه یک مفهوم زیادی و کثرت و فضیلت و مزیت و … وجود داره، به این معنا که انگاری همه رو شامل میشه و کسی ازش بینصیب و بیبهره نمیمونه.
آیات، کم نمیارن! + «جواد»
«آیات به سراغت میان!»
نمیشه جلوشونو گرفت!
اینو واژه اتی که مترادف اوی و آیت است به ما میگه:
«الآتي: آنكه از راه رسيده باشد.»
چه بخواهی چه نخواهی، آیات حتما به سراغت میان!
میان سروقتت! سروقت همه میرن!
+ «وقت – میقات»
این فرایند، فراگیر و گسترده است!
پر برکت است! + «ریع و خصب»
آیات ، کم نمیارن!
وقتی که داستان و سنت خود خدا اینجوریه که «و محمد یسال عن ولایة علی»،
دیگه تکلیف همه مشخصه!
«از راه رسيده» نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست که دو گروه، برای دیدن این نور، به دورش جمع میشن: «فَتَأْتُونَ أَفْواجاً».
اهل نور، به این نور سرزدۀ از راه رسیده، خوشامد میگن!
اما اهل حسد وقتی چشمشون به این نور افتاد، بهش پشت میکنن و قدرشو ندونسته و نسبت به آن هتک حرمت مینمایند.
«هذه أرض كثيرة الْإِتَاءِ أي: الرّيع»
+ «ریع – ارض مریعة»: + فضل و مزیت
به زمينى هم كه محصول فراوان دارد مىگويند: هذه أرض كثيرة الإِتَاء،
و واژه «إتاء» كه به معنى آمدن است، در اينجا بجاى «ريع» كه زيادى و فراوانى است استعمال شده يعنى از آن زمين محصول زيادى بدست مىآيد و پر بار است.
در واقع نور ولایت «آیاتی و رسلی» فرایندی پربار و پرمحصول است!
+ «انا اعطیناک الکوثر»: + «کثر – کثیر»
«زمین حاصلخیز!»، «fertile ground»
نور ولایت فرایند با برکتی است!
آیات که عرضه میشن، خیلی ثمرات و تبعات دارن.
خیلی گسترده هستند و پهنه وسیعی دارن و خیلی چیزها رو در بر میگیرن!
آیات سراغ همه چی و همه کس میرن!
یک آیت، مثل یک سیل میمونه که همه چیزو با خودش میبره!
همه چیزو شامل میشه و کسی راه گریزی ازش نداره!
یک آیت که عرضه میشه، خیلی کارا میکنه و خیلیها در معرضش قرار میگیرن و خیلیها با این آیت امتحان میشن و خیلیها بالا و پایین میشن!
لذا آیتی که عرضه میشه، تنها یک کاربرد نداره و همه، هر یک به نوعی با این آیت امتحان پس میدن و این مفهوم واژه اتی است، لذا آیات که آتینا میشن، یعنی همین!
خاک آیات، خیلی حاصلخیز است!
همه اِلِمانها و فاکتورهای لازم برای رشد و تربیت ما، که مد نظر خداست رو داره
و همه چیز درست و بجا و حساب شده است!
کتاب فقه اللغه:
« فصل في ترتيب السَّيْل و تفصيله: إذا أتى السيل، فهو: أَتِيّ»
+ «جرف : فإذا كان كثيرُ الماء ذاهباً بكل شيء، فهو: جُحاف و جُراف»
«سَيْلٌ أَتَاوِيّ»، «سَيْلٌ أتِيّ»: سيل مهيب و بزرگ كه جلوى آنرا نتوان گرفت.
چه بخوای، چه نخوای، آیات، آشکار میشوند و آشکار میکنند!
«المجيء بسهولة و بجريان طبيعيّ»
+ مفهوم زیبای «آشکار»
«أَتَا الشجرُ: ميوه درخت آشكار شد.»
+ «زکو – ایتاء الزکاة – اعطاء الزکاة»
+ مفاهیم «موافقت، هماهنگی و …»
[اتی – موافقت]:
«آتَى- مُؤاتاةً [أتي] هُ على الشيء: در آن كار با او موافقت كرد.»
+ «دستورالعملهای یکبار مصرف!»
+ «شیء – مشیت الله!»
آیات همچون سیل، آشکار میشوند و بسوی ما روانند! [از مافوق به مادون]
«سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق»
این آیات عرضه شده، نه برای اذیت و ناراحتی، که، بعنوان پناهگاه «آیة – اوی» از جانب آل محمد ع برای ما گسیل شده است .
+ «گرایش، وابستگی، پیوند، خودکفایی» با آیاتی و رسلی!
+ «فناء و بقاء»
نمیتوان جلوی عرضه آیات را گرفت!
امر ربوبیت خدای مهربان به سبب نور آل محمد ع صورت میگیرد.
فرار از انجام وظیفه و فرار از عمل به نور ولایت، امکان پذیر نیست! و فایدهای هم ندارد! به آیت پناهنده شو! با گرایش و وابستگی و پیوستگی به یاد علوم ربانی صاحبان نور «رسلی» در دل شرایط حوادث «آیاتی»، به خودکفایی علمی با حمایت این نور ولایت علمی نائل شو! خودکفایی با آیاتی و رسلی!
علم به آیات نیز به سبب قبول و گرایش به این نور ولایت علمی به ما داده میشود، ان شاء الله تعالی.
[اجر- اتی] :
اجر به مادون هم از جانب مافوق عنایت میشود.
فَأَتَى اللَّهُ = أَتى أَمْرُ اللَّهِ
آمدن خدا «فَأَتَى اللَّهُ»، آمدن دستور اوست «أَتى أَمْرُ اللَّهِ».
+ «قبض و بسط نور قلب!»
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۲۴ الى ۲۹]
قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ
فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ
فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ
وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ (۲۶)
پيش از آنان كسانى بودند كه مكر كردند،
و[لى] خدا از پايه بر بنيانشان زد،
درنتيجه از بالاى سرشان سقف بر آنان فرو ريخت،
و از آنجا كه حدس نمىزدند عذاب به سراغشان آمد.
حِينَ أَتَاهُ : چون به آن رسيد!
حسود پشت به نورش میکنه و چشمش بدنبال تمناهاشه،
اما یه وقتی میفهمه چه شقاوتی گریبانگیرش شده که دیگه دیر شده!
اما اهل نور، پشت به تمناهاش میکنه و چشم از نورش برنمیداره،
اینجوری سعادتی نصیبش میشه که خودش هم فکرشو نمیتونه بکنه!
فَكَمْ مِنْ حَرِيصٍ عَلَى أَمْرٍ قَدْ شَقِيَ بِهِ حِينَ أَتَاهُ
وَ كَمْ مِنْ تَارِكٍ لِأَمْرٍ قَدْ سَعِدَ بِهِ حِينَ أَتَاهُ
[حِينَ أَتَاهُ : چون به آن رسيد …]:
وقتی در معرض آیت قرار گرفتی حالا باید به نور ولایت عمل کنی نه اینکه مدام حرفشو بزنی اما وقت عمل که پیش اومد، جا بزنی و اسم رو معنا نکنی!
تصدیق علم، یک کار عملی است و عملا باید نشون بدی که اهل علمی و اهل نور ولایتی و نور ولایت خدای مهربان داره توی قلبت فرماندهی میکنه و هدایتت میکنه.
+ «حکم – کنترل!»
عملا نشون بده که تنها نیستی و رفیق دلسوز مهربانی داری که ولت نمیکنه و همیشه همراهته و باهاته و بهت هر چی لازم داشته باشی میده و برات فراهم میکنه و این رفتارهای اجتماعی افراد است که نشان میدهد آیا با نور ولایت آشنا شدهاند و به آن عاملند یا نه!
هر چقدر پنهان کاری هم بکنی بالاخره آیات دستتو رو میکنن و آیات هنگامی که عرضه میشن، مچ اهل شک و حسد رو میگیرن و میگن که ای حقّهباز! تو نبودی که میگفتی اینجور و اونجور؟ حالا چی شد؟ جا زدی! دیدی مروّت نداری که بگی حق با نور ولایت است، گرچه این اعتراف به ضررت باشه.
قلب اهل نور یقین مدام مشغول نور ولایت است و هیچ چیز دیگهای براش ارزش نداره و از دنیا به قدر گذران عمر بیشتر نمیخواد و همینکه اموراتش بگذره برای او کافیه!
چقدر این عبارت زیباست:
«بدين سرا چنان بار افكن كه گويا از آن در كوچى!»
کِی کارای ما این بو رو میده؟!
چنان بساط رو پهن میکنیم که گویا از مرگ خبری نیست و هیچوقت سراغ ما نمیاد!
کدام عاقلی چیز بیارزش فانی رو برمیداره و چیز با ارزش با دوام و ماندگار رو ول میکنه؟!
این تئوریهایی که اینقدر شیرین و جذاب است، در دل شرایط باید بهش عمل کنیم تا ثمراتشو ببینیم وگرنه بقول قدیمیها: با حلوا حلوا گفتن، دهن شیرین نمیشه!
دلمشغولی صاحبان نور و اهل نور کجا،
و دلمشغولی اهل مکر و حسادت کجا!
اهل نور، چشم از نور قلبش بر نمیداره و ششدانگ حواسش به اینه که مبادا با استعمال حسد، تاریکی قلب و قبرش رقم بخوره و اگه خدای ناکرده اشتباهی ازش سر بزنه، فورا استغفار میکنه تا نور قلبش بهش برگرده، خلاصه تنها دلمشغولی اهل نور، نور قلبشه!
اما اهل حسد مدام فکرش مشغول لقمهاى است كه بخوره، و جامهاى كه بپوشه، و مركبى كه سوارش بشه!
این کجا و اون کجا؟!
امام صادق علیه السلام:
وَ قَالَ سُفْيَانُ الثَّوْرِيُ
دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ
كَيْفَ أَصْبَحْتَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
فَقَالَ ع
وَ اللَّهِ إِنِّي لَمَحْزُونٌ وَ إِنِّي لَمُشْتَغِلُ الْقَلْبِ
فَقُلْتُ لَهُ
وَ مَا أَحْزَنَكَ وَ مَا أَشْغَلَ قَلْبَكَ
فَقَالَ ع لِي
يَا ثَوْرِيُّ
إِنَّهُ مَنْ دَاخَلَ قَلْبَهُ صَافِي خَالِصِ دِينِ اللَّهِ شَغَلَهُ عَمَّا سِوَاهُ
يَا ثَوْرِيُّ
مَا الدُّنْيَا وَ مَا عَسَى أَنْ تَكُونَ
هَلِ الدُّنْيَا إِلَّا أَكْلٌ أَكَلْتَهُ أَوْ ثَوْبٌ لَبِسْتَهُ أَوْ مَرْكَبٌ رَكِبْتَهُ
إِنَّ الْمُؤْمِنِينَ لَمْ يَطْمَئِنُّوا فِي الدُّنْيَا وَ لَمْ يَأْمَنُوا قُدُومَ الْآخِرَةِ
دَارُ الدُّنْيَا دَارُ زَوَالٍ وَ دَارُ الْآخِرَةِ دَارُ قَرَارٍ
أَهْلُ الدُّنْيَا أَهْلُ غَفْلَةٍ
إِنَّ أَهْلَ التَّقْوَى أَخَفُّ أَهْلِ الدُّنْيَا مَئُونَةً وَ أَكْثَرُهُمْ مَعُونَةً
إِنْ نَسِيتَ ذَكَّرُوكَ وَ إِنْ ذَكَّرُوكَ أَعْلَمُوكَ
فَأَنْزِلِ الدُّنْيَا كَمَنْزِلٍ نَزَلْتَهُ فَارْتَحَلْتَ عَنْهُ
أَوْ كَمَالٍ أَصَبْتَهُ فِي مَنَامِكَ فَاسْتَيْقَظْتَ وَ لَيْسَ فِي يَدِكَ شَيْءٌ مِنْهُ
فَكَمْ مِنْ حَرِيصٍ عَلَى أَمْرٍ قَدْ شَقِيَ بِهِ حِينَ أَتَاهُ
وَ كَمْ مِنْ تَارِكٍ لِأَمْرٍ قَدْ سَعِدَ بِهِ حِينَ أَتَاهُ.
سفيان ثورى گويد:
بر امام صادق عليه السّلام وارد شدم و گفتم:
اى زاده دخت پيامبر چگونه شب را به صبح رساندى؟
فرمود: بخدا سوگند با حال حزن و اندوه! و دلى مشغول!
عرض كردم:
چه چيز شما را محزون و دلتان را مشغول ساخته؟
فرمود:
اى ثورى،
هر كس كه دين پاك و خالص خدا – «الله نور» – در دلش جاى گيرد او را از غير باز دارد،
اى ثورى، دنيا چيست؟ و به فردايش چه اميدى است؟
آيا دنيا جز لقمهاى است كه خوردى، و جامهاى كه پوشيدى، و مركبى كه سوارش شدى؟!
بدرستى كه اهل ايمان نه بدنيا آرامند و نه از فرا رسيدن آخرت آسوده خاطر،
دنيا سراى نيستى و فنا، و آخرت منزل و محلّ قرار است.
اهل دنيا غافلند و بىخبر.
تقوا پيشهگان و خداترسان كمخرجترين اهل دنيا و پرسودترين ايشانند،
اگر از ياد بَرى، بيادت آورند و زان پس آگاهت سازند،
بدين سرا چنان بار افكن كه گويا از آن در كوچى،
يا آن را مالى پندار كه در خواب بدست آوردهاى و چون بيدار شدى چيزى در دست نبينى،
چه بسيار حريص بر چيزى كه چون بدان رسيد بدبخت شد،
و چه بسيار فرد بىاعتناى به چيزى كه چون به آن رسيد بدان خوشبخت گشت.
أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ
هان امر خدا دررسيد، پس در آن شتاب مكنيد!
+ سوره قدر!
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۱ الى ۲]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ (۱)
[هان] امر خدا دررسيد، پس در آن شتاب مكنيد.
او منزّه و فراتر است از آنچه [با وى] شريك مىسازند.
يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ
أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاتَّقُونِ (۲)
فرشتگان را با «روح»، به فرمان خود، بر هر كس از بندگانش كه بخواهد نازل مىكند،
كه بيم دهيد كه معبودى جز من نيست. پس، از من پروا كنيد.
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۲۴ الى ۲۹]
قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ
فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ
فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ
وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ (۲۶)
پيش از آنان كسانى بودند كه مكر كردند،
و[لى] خدا از پايه بر بنيانشان زد،
درنتيجه از بالاى سرشان سقف بر آنان فرو ريخت،
و از آنجا كه حدس نمىزدند عذاب به سراغشان آمد.
[سورة القدر (۹۷): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ (۱)
ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم.
وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ (۲)
و از شب قدر، چه آگاهت كرد.
لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ (۳)
شبِ قدر از هزار ماه ارجمندتر است.
تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (۴)
در آن [شب] فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، براى هر كارى [كه مقرّر شده است] فرود آيند؛
سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ (۵)
[آن شب] تا دَمِ صُبح، صلح و سلام است.