The jealous one can’t sit still.
He’s like a cat on a hot tin roof.
He’s got ants in his pants.
«وفض» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الْإِيفَاضُ: الإسراعُ»
«و أصله أن يعدو من عليه الْوَفْضَةُ، و هي الكنانة تتخشخش عليه،
شتر مبتلا به بيمارى پوستى به سرعت مىدود.»
حسود، مثل کسی که کک توی تنبونش افتاده، آرام و قرار نداره!
اینو واژۀ قرآنی «وفضة» به ما یاد میده!
«الْإِيفَاضُ: الإسراعُ»
و أصله أن يعدو من عليه الْوَفْضَةُ، و هي الكنانة تتخشخش عليه،
(شتر مبتلا به بيمارى پوستى به سرعت مىدود.)
در زبان فارسی هم میگیم: خِشخِش میکنه یعنی صدای خاصی میده.
حال کسی که به نورش شک داشته و خیانت کرده و حالا فهمیده چه غلطی کرده حال شتری است که به بیماری پوستی «الْوَفْضَةُ» مبتلا شده و حالا از شدت درد و خارش این بیماری آرام و قرار ندارد و مضطرب و سرگردان و بیقرار، این سو و آنسو میدود. در مورد این دویدن با عجله توام با ناآرامی و بیقراری این گرگصفتان حسود، عرب از واژه «وفض» استفاده می کنه.
هر كسی به سرنوشت خويش روان و دوان است.
+ «روان»
كَأَنَّهُمْ إِلى نُصُبٍ يُوفِضُونَ قَالَ إِلَى الدَّاعِي يُنَادَوْنَ
اللغة:
قال الزجاج المهطع المقبل ببصره على الشيء لا يزايله و ذلك من نظر العدو
و قال أبو عبيدة الإهطاع الإسراع
زجاج گويد: مهطع آنست كه بديدهاش اقبال بر چيزى كند و چشمش را از آن برنگرداند و اين از نظر دشمن است.
ابو عبيده گويد: اهطاع اسراع و شتاب كردن است.
مشتقات ریشه «وفض» در آیات قرآن:
[سورة المعارج (۷۰): الآيات ۳۶ الى ۴۴]
يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً كَأَنَّهُمْ إِلى نُصُبٍ يُوفِضُونَ (۴۳)
روزى كه از گورها[ى خود] شتابان برآيند، گويى كه آنان به سوى پرچمهاى افراشته مىدوند.
پرچمهای افراشته، نام زیبای صاحبان نور است که ماموریت کربلا را برای اطلاع رسانی به اهل حسادت، در زمان و مکان مشخص خود، انجام دادهاند و اینک آن روز فرا رسیده که اهل حسادتی که مخاطبین این علوم نورانی ذبح شده بودند، نزد این پرچمهای نورانی افراشتۀ آل محمد ع آورده شوند و به حساب آنها رسیدگی شود!
وای بر اهل حسادت در این روز و خوشا به اهل نور در این روز!
«پرچمهای برافراشته» ماموریت خود را بخوبی میشناسند!
+ «ظهر»
+ «اخراج»
+ «ذبح»
از این پرچم برافراشته، اخذ علم کنیم!
«اسجدوا لآدم»
سجده بر مخلوق، به دستور خالق!
اخذ نور علم خالق، از دست مخلوق!
امتحان عجیب و سختی برای غربال کردن اهل نور از اهل حسد!
داستان تکراری رو شدن دست ابلیس حسود که خود را در بین ملائکه مخفی کرده بود!
چقدر خدا زرنگه!!!