دکتر محمد شعبانی راد

فَوَرانِ نور! فَوَرانِ نار! وَ فارَ التَّنُّورُ!

The eruption of Light!
The eruption of Fire!

«فور» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور»
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«فَوَرَانُ‏ الماء»
«فارَ الْمَاءُ: فوّاره آب»
«فارَتِ القِدْرُ: ديگ به جوش آمد و محتويات آن بالا رفت.»
«فارَ الْمَاءُ: آب از زمين جوشيد و روان شد.»
«فارَ العِرْقُ: رگ برآمده شد و زد.»
«فارَ المِسْكُ: بوى مشك پراكنده شد.»

فوّاره آب – فوران نور!

وَ فارَ التَّنُّورُ!

فَوَران نور درون قلب!
فوران نور ولایت، نه فوران نار حسادت!

از قلبی که آتش حسد درونش غیرفعال و مهار شده، بجای نار، نور فوران میکند!
اینجا فرج رسیده است.
در واقع تنور قلب مملو از آتش حسادت است! آتشفشان حسادت!
وقتی که قلب، پشت به نار تمنا می‌کند،
از این کانون نار، بوی نور استشمام و شنیده و دیده می‌شود
و از جایی که قرار بود کانون نار باشد و نار فوران کند و نهایتا به نار جهنم ملحق شود،
حالا نور فوران می‌کند!

[سورة هود (۱۱): الآيات ۴۰ الى ۴۳]
حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ
قُلْنَا احْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ
إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ
وَ مَنْ آمَنَ
وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ (۴۰)
تا آنگاه كه فرمان ما دررسيد و تنور فوران كرد، فرموديم:
«در آن [كشتى‏] از هر حيوانى يك جفت، با كسانت -مگر كسى كه قبلاً در باره او سخن رفته است- و كسانى كه ايمان آورده‏‌اند، حمل كن.»
و با او جز [عدّه‏] اندكى ايمان نياورده بودند.

[سورة المؤمنون (۲۳): الآيات ۲۶ الى ۳۰]
فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا
فَإِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ
فَاسْلُكْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ
إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ
وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (۲۷)
پس به او وحى كرديم كه:
زير نظر ما و [به‏] وحى ما كشتى را بساز،
و چون فرمان ما دررسيد و تنور به فوران آمد،
پس در آن از هر نوع [حيوانى‏] دو تا [يكى نر و ديگرى ماده‏] با خانواده‌‏ات
– بجز كسى از آنان كه حكم [عذاب] بر او پيشى گرفته است – وارد كن،
در باره كسانى كه ظلم كرده‏‌اند با من سخن مگوى،
زيرا آنها غرق خواهند شد.

امام صادق علیه السلام:
فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَ فَارَ التَّنُّورُ الْآیَهًَْ
رُوِیَ أَنَّهُ قِیلَ لِنُوحٍ:
إِذَا رَأَیْتَ الْمَاءَ یَفُورُ مِنَ التَّنُّورِ فَارْکَبْ أَنْتَ وَ مَنْ مَعَکَ فِی السَّفِینَهًِْ
فَلَمَّا نَبَعَ الْمَاءُ مِنَ التَّنُّورِ أَخْبَرَتْهُ امْرَأَتُهُ فَرَکِبَ.
روایت شده که به نوح ع گفته شد:
«وقتی دیدی آب از تنور فَوَران می‌کند، تو و همراهانت در کشتی سوار شوید».
وقتی آب از تنور جوشید، همسرش به او خبر داد و نوح ع سوار کشتی شد.

جالب اینکه خود همسر نوح ع خبر فوران تنور را به نوح ع می‌دهد!

نَوَّرَ الصُّبح تَنويراً

«وَ فارَ التَّنُّورُ»:
امام علی علیه السلام:
أن معنى قوله‏ «وَ فارَ التَّنُّورُ»
طلع الفجر و ظهرت أمارات دخول النهار و تقضي الليل
من قولهم نور الصبح تنويرا

«وَ فارَ التَّنُّورُ» وقتی است که درجه صبر و شکر اهل یقین نسبت به صاحب نورش
به حد نصابی که آل محمد ع مد نظرشونه میرسه!
اینجاست که این قلب نورانی، فوران میکنه «فار»
و فوران نور از تنور قلوب اهل یقین چه دیدنی و زیباست!
اینقدر اهل یقین در این تنور آیات با یاد صاحبان نور تولید عمل صالح نمودند تا بالاخره فرج رسید
و پایان شب تاریک لیله قدر، میشه صبح نورانیِ فجرِ همان لیله قدر،
که درک این لیله و این صبح نورانی چه توفیق عظیمی می‌خواهد!
خوشا به سعادت اونایی که با یاد صاحبان نورشان، در سختی‌های زندگی،
اینقدر مقاومت می‌کنن تا بالاخره لاسقیناکم ماء غدقا را با قلبشون،
در اون فضای نورانی و ملکوتی قلبشون درک می‌نمایند.

فوران آب از موضع آتش «حَتَّى إِذا جاءَ أَمْرُنا وَ فارَ التَّنُّورُ»:
+ «نار و نور»:
این موضع قلوب اهل نور در هر زمان است که وقتی تحمل نار آیت را به حد نصاب می‌رسانند،
نور ولایت از قلوب آنها فوران می‌کند و فرج آنها می‌رسد.

نقطه شروع، تنور خانه نوح ع!
گره «sa» همان گره پیشاهنگ قلب است که در دهلیز راست قلب قرار دارد و معلوم نیست به کجا وصل است اما هر چه هست دستورات از این نقطه به بقیه قلب صادر می‌شود و همه جای قلبِ سالم، یکپارچه با ریتم این گره می‌زنند و می‌تپند،
لذا ما باید گره پیشاهنگ خود را بشناسیم تا با تاسّی از این قبله مرئی در دل آیات، هم‌نوا و سینکرونایزد با او عمل نماییم، مثل اسماعیل ع و ابراهیم ع در قصه ذبح اسماعیل ع.
[سورة الصافات (۳۷): الآيات ۱۰۱ الى ۱۱۳]
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ
يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى‏ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏
قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ (۱۰۲)
و وقتى با او به جايگاه «سَعْى» رسيد، گفت:
«اى پسرك من! من در خواب [چنين‏] مى‏‌بينم كه تو را سر مى‌‏بُرَم، پس ببين چه به نظرت مى‌‏آيد؟»
گفت: «اى پدر من! آنچه را مأمورى بكن. ان شاء اللّه مرا از شكيبايان خواهى يافت.»

اگه حسادتتو درمان نکنی، یه روزی قلبت مثل این کوه آتشفشان فوران میکنه!
این فوران نار، همون اشتباه مرگباری است که از درون قلب حسود شروع میشه.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی