Solomon’s Luminous Ring Relay!
The Common Heritage!
میراث مشترک:
«زمین میراث مشترک همه نسلهاست، آن را پاکیزه نگهداریم.
دوم اردیبشت، روز زمین پاک – همراه اول، همراه طبیعت»
«وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً … فَهُمْ شُرَكاءُ …»
+ «خوشهای در خرمن نور!»
«وَ هُوَ وَارِثُ رَسُولِ اللَّهِ ص … وَ يُشْرِكُهُ فِي أَمْرِهِ»
«وَ سَأَلْتُهُ أَنْ يَجْعَلَكَ … وَارِثِي» + «وَ يُشْرِكَكَ فِي أَمْرِي»
«مَنْ أَقَرَّ لِأَخِيهِ فَهُوَ شَرِيكٌ فِي الْمَالِ … وَ يُضْرَبُ فِي الْمِيرَاثِ»
+ «یاقوت سرخ!»
اهل حسادت، این میراث نورانی مشترک رو باور ندارند!
«فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا مِنْ قَبْلُ»
«فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ»
«يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ أَساطيرُ الْأَوَّلينَ»
اهل نور، معنای عبادت را از صاحبان نور خویش اخذ میکنند:
«مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى بِإِيقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَيْهِ …»
+ «اسم الله غیر الله»
امام صادق علیه السلام:
مَنْ عَبَدَ اللَّهَ بِالتَّوَهُّمِ فَقَدْ كَفَرَ
وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ لَمْ يَعْبُدِ الْمَعْنَى فَقَدْ كَفَرَ
وَ مَنْ عَبَدَ الِاسْمَ وَ الْمَعْنَى فَقَدْ أَشْرَكَ
وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى بِإِيقَاعِ الْأَسْمَاءِ عَلَيْهِ
بِصِفَاتِهِ الَّتِي يَصِفُ بِهَا نَفْسَهُ
فَعَقَدَ عَلَيْهِ قَلْبَهُ وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ
فِي سِرِّ أَمْرِهِ وَ عَلَانِيَتِهِ
فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع
وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ
أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا.
هر كه خدا را با توهم بپرستد كافر است،
و هر كه اسم را بدون معنا و صاحب اسم بپرستد كافر است،
و هر كه اسم و صاحب اسم را همراه هم بپرستد مشرك است،
و كسى كه معنا را به واسطۀ قرار دادن نامها بر آن بپرستد، بهطورى كه خداوند خود را براساس آن، توصيف نموده و قلبش را با آن پيوند زده و زبانش را به او در پنهانى و آشكارى باز كرده است،
به راستى از اصحاب امير المؤمنين و از مؤمنان بر حق باشد.
انگشتر نورانی سلیمان ع، میراث مشترک!
با نور علم، مالک دنیای قلبت باش، بطوریکه هیچی نتونه ناآرامت کنه!
با فهم امر و نهی نورانی قلبت و عمل به این اوامر نورانی، دیگه تکلمات شیطان نمیتونه اذیتت کنه و ناآرامت کنه و تو رو به تقدیراتی که خدای مهربان برای درمان عیوب دنیای قلبت مقدر کرده، ناراضی بنماید و این میشه به دست کردن انگشتر علم سلیمان علیه السلام برای هر اهل نوری به درجات درک و فهم خودش از دستورات ذات اقدس الهی.
+ «اهل – نور تاهّل – آل – آل الله – آل البیت!»
«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها»
+ «منا اهل البیت ع»
+ «ذرر – ذرّیّة نورانی!»
+ «زوج – جفت نورانی!»
+ «شعب – انشعاب نورانی!»
+ (∞ = 1+1)
و 1000 واژه مترادف نور!
امام صادق علیه السلام:
جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُلْكَ سُلَيْمَانَ ع فِي خَاتَمِهِ
فَكَانَ إِذَا لَبِسَهُ حَضَرَتْهُ الْجِنُّ وَ الْإِنْسُ وَ الشَّيَاطِينُ وَ جَمِيعُ الطَّيْرِ وَ الْوَحْشِ وَ أَطَاعُوهُ.
خدا پادشاهی سلیمان را در انگشترش قرار داده بود.
هنگامی که آن را در دست میکرد، جن، انس، شیاطین و همه پرندگان و وحشیان (حیوانات صحرا) نزد او حاضر میشدند، و از او اطاعت میکردند.
انگشتر، نماد نور علمی است که دست به دست میشه!
إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ
این نور علم، میراث مشترکی است که خدا به هر کسی که بخواهد برساند، میرساند!
[سورة الطلاق (۶۵): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ
إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ
وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ
لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ
وَ لا يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ
وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ
وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ
لا تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذلِكَ أَمْراً (۱)
اى پيامبر، چون زنان را طلاق گوييد،
در [زمانبندى] عدّه آنان طلاقشان گوييد و حساب آن عدّه را نگه داريد،
و از خدا، پروردگارتان بترسيد.
آنان را از خانههايشان بيرون مكنيد،
و بيرون نروند مگر آنكه مرتكب كار زشت آشكارى شده باشند.
اين است احكام الهى.
و هر كس از مقرّرات خدا [پاى] فراتر نهد، قطعاً به خودش ستم كرده است.
نمىدانى، شايد خدا پس از اين، پيشامدى پديد آورد.
فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ
وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ
وَ أَقِيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ
ذلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ
وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً (۲)
پس چون عدّه آنان به سر رسيد،
[يا] به شايستگى نگاهشان داريد، يا به شايستگى از آنان جدا شويد،
و دو تن [مرد] عادل را از ميان خود گواه گيريد،
و گواهى را براى خدا به پا داريد.
اين است اندرزى كه به آن كس كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارد، داده مىشود،
و هر كس از خدا پروا كند، [خدا] براى او راه بيرونشدنى قرار مىدهد.
وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ
وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ
إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ
قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً (۳)
و از جايى كه حسابش را نمىكند، به او روزى مىرساند،
و هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است.
خدا فرمانش را به انجامرساننده است.
به راستى خدا براى هر چيزى اندازهاى مقرّر كرده است.
وَ اللاَّئِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَ اللاَّئِي لَمْ يَحِضْنَ
وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ
وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً (۴)
و آن زنانِ شما كه از خونديدن [ماهانه] نوميدند،
اگر شك داريد [كه خون مىبينند يا نه؟] عدّه آنان سه ماه است،
و [دخترانى] كه [هنوز] خون نديدهاند [نيز عدّهشان سه ماه است]،
و زنان آبستن مدّتشان اين است كه وضع حمل كنند،
و هر كس از خدا پروا دارد [خدا] براى او در كارش تسهيلى فراهم سازد.
ذلِكَ أَمْرُ اللَّهِ أَنْزَلَهُ إِلَيْكُمْ
وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُعْظِمْ لَهُ أَجْراً (۵)
اين است فرمان خدا كه آن را به سوى شما فرستاده است؛
و هر كس از خدا پروا كند، بديهايش را از او بزدايد و پاداشش را بزرگ گرداند.
وَ إِنَّ عِنْدِي لَخَاتَمَ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ
انگشتر علم سلیمان ع، نزد صاحبان نور، دستبهدست میشود!
امام صادق علیه السلام:
عَنْ سَعِيدٍ السَّمَّانِ قَالَ:
كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلَانِ مِنَ الزَّيْدِيَّةِ
فَقَالا لَهُ أَ فِيكُمْ إِمَامٌ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ
قَالَ فَقَالَ لَا
قَالَ فَقَالا لَهُ قَدْ أَخْبَرَنَا عَنْكَ الثِّقَاتُ أَنَّكَ تُفْتِي وَ تُقِرُّ وَ تَقُولُ بِهِ
وَ نُسَمِّيهِمْ لَكَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ هُمْ أَصْحَابُ وَرَعٍ وَ تَشْمِيرٍ وَ هُمْ مِمَّنْ لَا يَكْذِبُ
فَغَضِبَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ
مَا أَمَرْتُهُمْ بِهَذَا
فَلَمَّا رَأَيَا الْغَضَبَ فِي وَجْهِهِ خَرَجَا
فَقَالَ لِي أَ تَعْرِفُ هَذَيْنِ
قُلْتُ نَعَمْ هُمَا مِنْ أَهْلِ سُوقِنَا وَ هُمَا مِنَ الزَّيْدِيَّةِ
وَ هُمَا يَزْعُمَانِ أَنَّ سَيْفَ رَسُولِ اللَّهِ ص عِنْدَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ
فَقَالَ كَذَبَا لَعَنَهُمَا اللَّهُ
وَ اللَّهِ مَا رَآهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ بِعَيْنَيْهِ وَ لَا بِوَاحِدَةٍ مِنْ عَيْنَيْهِ
وَ لَا رَآهُ أَبُوهُ اللَّهُمَّ إِلَّا أَنْ يَكُونَ رَآهُ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
فَإِنْ كَانَا صَادِقَيْنِ فَمَا عَلَامَةٌ فِي مَقْبِضِهِ
وَ مَا أَثَرٌ فِي مَوْضِعِ مَضْرَبِهِ
وَ إِنَّ عِنْدِي لَسَيْفَ رَسُولِ اللَّهِ ص
وَ إِنَّ عِنْدِي لَرَايَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ دِرْعَهُ وَ لَامَتَهُ وَ مِغْفَرَهُ
فَإِنْ كَانَا صَادِقَيْنِ فَمَا عَلَامَةٌ فِي دِرْعِ رَسُولِ اللَّهِ ص
وَ إِنَّ عِنْدِي لَرَايَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص الْمِغْلَبَةَ
وَ إِنَّ عِنْدِي أَلْوَاحَ مُوسَى وَ عَصَاهُ
وَ إِنَّ عِنْدِي لَخَاتَمَ سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ
وَ إِنَّ عِنْدِي الطَّسْتَ الَّذِي كَانَ مُوسَى يُقَرِّبُ بِهِ الْقُرْبَانَ
وَ إِنَّ عِنْدِي الِاسْمَ الَّذِي كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا وَضَعَهُ بَيْنَ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُشْرِكِينَ لَمْ يَصِلْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ إِلَى الْمُسْلِمِينَ نُشَّابَةٌ
وَ إِنَّ عِنْدِي لَمِثْلَ الَّذِي جَاءَتْ بِهِ الْمَلَائِكَةُ
وَ مَثَلُ السِّلَاحِ فِينَا كَمَثَلِ التَّابُوتِ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ
كَانَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ فِي أَيِّ أَهْلِ بَيْتٍ وُجِدَ التَّابُوتُ عَلَى أَبْوَابِهِمْ أُوتُوا النُّبُوَّةَ
وَ مَنْ صَارَ إِلَيْهِ السِّلَاحُ مِنَّا أُوتِيَ الْإِمَامَةَ
وَ لَقَدْ لَبِسَ أَبِي دِرْعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَخَطَّتْ عَلَى الْأَرْضِ خَطِيطاً
وَ لَبِسْتُهَا أَنَا فَكَانَتْ وَ كَانَتْ
وَ قَائِمُنَا مَنْ إِذَا لَبِسَهَا مَلَأَهَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ.
سعيد سمّان گويد:
نزد امام صادق عليه السلام بودم كه دو مرد زيدى مذهب بر آن حضرت وارد شدند و گفتند:
آيا در ميان شما امامى كه اطاعتش واجب باشد هست؟
(و مقصودشان اثبات امامت زيد بن على بن الحسين عليهما السلام بود)
فرمود: نه (امامى كه مقصود شماست در ميان ما نيست)
آن دو نفر گفتند:
مردمان موثق بما خبر دادند كه شما به آن فتوى دهى و اعتراف كنى و عقيده دارى و آن خبر دهندگان فلان و فلان هستند كه نام میبريم و ايشان داراى تقوى و كوشش در عبادتند و دروغ نگويند،
امام صادق عليه السلام در غضب شد و فرمود:
من به آنها چنين دستورى ندادهام،
چون آن دو نفر آثار غضب بر چهره امام ديدند، بيرون رفتند.
حضرت بمن فرمود: اين دو نفر را ميشناسى؟
عرض كردم: آرى، اينها اهل بازار ما هستند و از طايفه زيدية ميباشند و عقيده دارند كه شمشير پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله نزد عبد اللَّه بن حسن است،
فرمود: خداى لعنتشان كند، دروغ ميگويند. بخدا كه عبد اللَّه بن حسن آن را نديده نه با يك چشم و نه با دو چشمش، و پدرش هم آن را نديده، جز اينكه ممكن است آن را نزد على بن حسين ديده باشد،
اگر راست ميگويند، چه علامتى در دسته آنست؟ و چه نشانه و اثرى در لبه تيغ آنست؟
همانا شمشير پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله نزد من است
همانا پرچم و جوشن و زره و خُود پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله نزد من است،
اگر راست ميگويند، در زره پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله چه علامتى است؟
همانا پرچم ظفر بخش پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله نزد من است،
همانا الواح موسى و عصاى او نزد من است،
همانا انگشتر سليمان بن داود، نزد من است،
و طشتى كه موسى قربانى را در آن انجام ميداد، نزد من است،
همانا اسمى كه نزد پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله بود و چون (در جبهه جنگ) آن را ميان مسلمانان و كفار ميگذاشت، چوبه تيرى از كفار بمسلمين نميرسيد، نزد من است و من آن را ميدانم،
همانا آنچه را فرشتگان (از اسلحه براى پيغمبران سابق) آوردهاند نزد من است
و داستان سلاح در خاندان ما همان داستان تابوت است در بنى اسرائيل،
بر در هر خاندانى كه تابوت پيدا ميشد، نشانه اعطاء نبوت بود
و سلاح به هر كس از ما خانواده رسد امامت باو داده مىشود،
همانا پدرم زره رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را پوشيد و دامنش اندكى بزمين ميكشيد
و من آن را پوشيدم همچنان بود
[گاهى بزمين ميكشيد و گاهى نميكشيد و اختلاف محسوسى نداشت]
و قائم ما كسى است كه چون آن را پوشد به اندازه قامتش باشد ان شاء اللَّه.
[سورة المائدة (۵): الآيات ۵۵ الى ۵۶]
إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ (۵۵)
ولىّ شما، تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند:
همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند.
وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ (۵۶)
و هر كس خدا و پيامبر او و كسانى را كه ايمان آوردهاند ولىّ خود بداند [پيروز است،
چرا كه] حزب خدا همان پيروزمندانند.
امام سجّاد علیه السلام:
فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ:
یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ ثُمَّ یُنْکِرُونَها
قَالَ لَمَّا نَزَلَتْ:
إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ
اجْتَمَعَ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فِی مَسْجِدِ الْمَدِینَهًِْ
فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ مَا تَقُولُونَ فِی هَذِهِ الْآیَهًِْ
فَقَالَ بَعْضُهُمْ
إِنْ کَفَرْنَا بِهَذِهِ… نَکْفُرُ بِسَائِرِهَا
وَ إِنْ آمَنَّا فَإِنَّ هَذَا ذُلٌّ حِینَ یُسَلِّطُ عَلَیْنَا ابْنَ أَبِیطَالِبٍ (علیه السلام)
فَقَالُوا قَدْ عَلِمْنَا أَنَّ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) صَادِقٌ فِیمَا یَقُولُ
وَ لَکِنَّا نَتَوَلَّاهُ وَ لَا نُطِیعُ عَلِیّاً فِیمَا أَمَرَنَا
قَالَ فَنَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَهًُْ یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللهِ ثُمَّ یُنْکِرُونَها یَعْرِفُونَ یَعْنِی وَلَایَهًَْ علیبنابیطالب (علیه السلام) وَ أَکْثَرُهُمُ الْکَافِرُونَ … .
هنگامی که این آیه نازل شد:
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ الله وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعونَ
عدّهای از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مسجد مدینه جمع شدند و به یکدیگر میگفتند:
«در مورد این آیه چه میگویید»؟
بعضی از آنها گفتند:
«اگر به این آیه کافر شویم، به سایر آنها نیز کافر شدهایم
و اگر به آن ایمان داشته باشیم، زمانی که فرزند ابوطالب بر ما مسلّط شود، این ذلّت است».
گفتند: «ما میدانیم که محمّد (صلی الله علیه و آله) در آنچه میگوید صادق است، امّا ما او را ولیّ خود قرار میدهیم و آنچه را که علی (علیه السلام) ما را به آن امرکند، اطاعت نخواهیم کرد».
فرمود: «پس این آیه نازل شد:
نعمتهای خدا را میشناسند، باز هم منکر آن میشوند.
یعنی ولایت علی (علیه السلام) را میدانند، امّا اکثر آنها به ولایت، ایمان ندارند».
تابوت، صندوقچهی نور علم الهی!
صندوقچهای بنام قلب سلیم!
یاقوت سرخ!
«تابوت» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«التّابوت: وسيله انتقال اموات به آرامگاهشان است.»
«التَّابُوتُ عبارة عن القلب، و السكينة عمّا فيه من العلم.»
صاحبان نور، با عمل به علوم ربانی،
قلوب سلیم خود را به آرامگاه ابدی بهشتِ آل محمد ع خویش حمل میکنند، ان شاء الله تعالی.
+ «قلب من، قبر من! قبر من، قلب من!»
+ «توب»
إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ … التَّابُوتُ
در حقيقت، نشانه پادشاهى او صندوقچهای است!
[سورة البقرة (۲): آية ۲۴۸]
وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ
إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ
فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ
وَ بَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ
تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (۲۴۸)
و پيامبرشان بديشان گفت:
«در حقيقت، نشانه پادشاهى او اين است كه
آن صندوقِ [عهد] كه در آن آرامش خاطرى از جانب پروردگارتان،
و بازماندهاى از آنچه خاندان موسى و خاندان هارون [در آن] بر جاى نهادهاند
– در حالى كه فرشتگان آن را حمل مىكنند –
به سوى شما خواهد آمد.
مسلما اگر مؤمن باشيد، براى شما در اين [رويداد] نشانهاى است.»
خودِ دریا میدونه این صندوقچهی علم
و این انگشتر زیبا رو به دست چه کسی برسونه!
«فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ» + «إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ»
[سورة طه (۲۰): الآيات ۳۷ الى ۴۴]
أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ
فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ
يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَ عَدُوٌّ لَهُ
وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَ لِتُصْنَعَ عَلى عَيْنِي (۳۹)
كه او را در صندوقچهاى بگذار،
سپس در دريايش افكن
تا دريا [=رود نيل] او را به كرانه اندازد
[و] دشمن من و دشمن وى، او را برگيرد.
و مهرى از خودم بر تو افكندم تا زير نظر من پرورش يابى.