دکتر محمد شعبانی راد

تا حالا چند رکعت به تقدیراتت احترام گذاشتی؟! وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعينَ!

Respect our destiny!
A healthy heart respects the luminous commands of God!

«رکع» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است!
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«ركع الشيخ: انحنى من الكِبَر و الضُّعف، قامتش از پيرى خم شد.»
«رکوع: تَعْظِيم، ادای احترام، سر فرود آوردن»
«رکوع: کوتاه آمدن، نادیده گرفتن»
«الرُّكْعَة: الهُوَّة في الارض، فرورفتگى در زمين»
«مَرْكَع: ج مَراكِع:كرسيّ‌ صغير يُرْكَع عليه: مَرْكَعٌ‌ للصَّلاة»
«الرَّكْعَةُ: المرَّة من رَكَع»
+ «صلی – نماز: خم شدن و تعظیم کردن!»

Crooked Old Man

تا حالا چند رکعت به تقدیراتت احترام گذاشتی؟!
تا حالا چند رکعت نورتو پرستش کردی؟!
تا حالا چه مسافتی رو راه‌سازی کردی؟!
تا حالا چند بار از حالت توقف نور، به حرکت دراومدی؟!
تا حالا چند بار حسد پِلِی شده رو پاوز کردی؟!
تا حالا چند بار گل زیبای قلبت شکفته؟!
تا حالا چند بار درخت وجودت میوه و ثمر داده؟!

به تقدیرات خود احترام بگذاریم!

«وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعينَ‏»
«وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ»
به نورت احترام بگذار!
پشت به نور نکن!
رو به نور با حالت احترام سر خم کن!
راننده گرامی، به علائم راهنمایی نصب شده بمنظور آگاهی و هدایت، احترام بگذار!
حسود، به نورش احترام نمیذاره!
«وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لا يَرْكَعُونَ»

الرکوع: النّور الولایة

امام صادق علیه السلام:
لاَ يَرْكَعُ عَبْدٌ لِلَّهِ رُكُوعاً عَلَى اَلْحَقِيقَةِ إِلاَّ زَيَّنَهُ اَللَّهُ تَعَالَى بِنُورِ بَهَائِهِ
وَ أَظَلَّهُ فِي ظِلِّ كِبْرِيَائِهِ وَ كَسَاهُ كِسْوَةَ أَصْفِيَائِهِ
وَ اَلرُّكُوعُ أَوَّلٌ وَ اَلسُّجُودُ ثَانٍ فَمَنْ أَتَى بِالْأَوَّلِ صَلَحَ لِلثَّانِي
وَ فِي اَلرُّكُوعِ أَدَبٌ وَ فِي اَلسُّجُودِ قُرْبٌ
وَ مَنْ لاَ يُحْسِنُ اَلْأَدَبَ لاَ يَصْلُحُ لِلْقُرْبِ
فَارْكَعْ رُكُوعَ خَاشِعٍ لِلَّهِ بِقَلْبِهِ مُتَذَلِّلٍ وَجِلٍ تَحْتَ سُلْطَانِهِ
خَافِضٍ لَهُ بِجَوَارِحِهِ خَفْضَ خَائِفٍ حَزِنٍ عَلَى مَا يَفُوتُهُ مِنْ فَائِدَةِ اَلرَّاكِعِينَ
.
هيچ بنده‌اى براى خدا به حقيقت ركوع نكند،
مگر آنكه خداوند تعالى او را به نور جمال خود بیارايد،
و در سايه كبريايش جاى دهد
و جامه برگزيدگانش بپوشاند
.
ركوع اول است، و سجود دوم.
هر كس حقيقت اول را به جاى آورد، شايستگى دومى را يافته است.
در ركوع ادب (عبوديت) است و در سجود قرب (به معبود)؛
و كسى كه به نيكى ادب نگزارد، قرب را نشايد.
پس ركوع كسى را به جاى آر كه با دل خاضع براى خدا و تحت سلطه او ذليل و بيمناك است
و اعضاى خود را از اندوه و ترس آنكه از بهره ركوع كنندگان بى‌نصيب گرديده فرود مى‌آورد.

[سورة البقرة (۲): آية ۴۳]
وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ (۴۳)
و نماز را بر پا داريد، و زكات را بدهيد، و با ركوع‏‌كنندگان ركوع كنيد.

[سورة البقرة (۲): آية ۱۲۵]
وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً
وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى
وَ عَهِدْنا إِلى‏ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْعاكِفِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ (۱۲۵)
و چون خانه [كعبه‏] را براى مردم محل اجتماع و [جاى‏] امنى قرار داديم، [و فرموديم:] «در مقام ابراهيم، نمازگاهى براى خود اختيار كنيد»،
و به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم كه:
«خانه مرا براى طواف‏‌كنندگان و معتكفان و ركوع و سجودكنندگان پاكيزه كنيد.»

[سورة آل‌‏عمران (۳): الآيات ۴۲ الى ۴۳]
وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمِينَ (۴۲)
و [ياد كن‏] هنگامى را كه فرشتگان گفتند:
«اى مريم، خداوند تو را برگزيده و پاك ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است.»
يا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ (۴۳)
«اى مريم، فرمانبرِ پروردگار خود باش و سجده كن و با ركوع‏‌كنندگان ركوع نما.»

[سورة المائدة (۵): الآيات ۵۵ الى ۵۶]
إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ (۵۵)
ولىّ شما، تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آورده‌‏اند:
همان كسانى كه نماز برپا مى‌‏دارند و در حال ركوع زكات مى‌‏دهند.
وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ (۵۶)
و هر كس خدا و پيامبر او و كسانى را كه ايمان آورده‌‏اند ولىّ خود بداند [پيروز است، چرا كه‏] حزب خدا همان پيروزمندانند.

[سورة التوبة (۹): الآيات ۱۱۱ الى ۱۱۲]
إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ‏ الَّذي بايَعْتُمْ‏ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (۱۱۱)
در حقيقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى‏] اينكه بهشت براى آنان باشد، خريده است؛ همان كسانى كه در راه خدا مى‏‌جنگند و مى‌‏كُشند و كشته مى‌‏شوند. [اين‏] به عنوان وعده حقّى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست. و چه كسى از خدا به عهد خويش وفادارتر است؟ پس به اين معامله‌‏اى كه با او كرده‏‌ايد شادمان باشيد، و اين همان كاميابى بزرگ است.
التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ (۱۱۲)
[آن مؤمنان،] همان توبه‌‏كنندگان، پرستندگان، سپاسگزاران، روزه‏‌داران، ركوع‌‏كنندگان، سجده‏‌كنندگان، وادارندگان به كارهاى پسنديده، بازدارندگان از كارهاى ناپسند و پاسداران مقرّرات خدايند. و مؤمنان را بشارت ده.

[سورة الحج (۲۲): الآيات ۲۵ الى ۳۰]
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ (۲۵)
بى‌‏گمان، كسانى كه كافر شدند و از راه خدا و مسجدالحرام -كه آن را براى مردم، اعم از مقيم در آنجا و باديه‌‏نشين، يكسان قرار داده‌‏ايم- جلوگيرى مى‌‏كنند، و [نيز] هر كه بخواهد در آنجا به ستم [از حق‏] منحرف شود، او را از عذابى دردناك مى‌‏چشانيم.
وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ
أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَ الْقائِمِينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ (۲۶)
و چون براى ابراهيم جاى خانه را معين كرديم [بدو گفتيم:]
«چيزى را با من شريك مگردان
و خانه‌‏ام را براى طواف‏‌كنندگان و قيام‌‏كنندگان و ركوع‌‏كنندگان [و] سجده‏‌كنندگان پاكيزه دار.»
وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى‏ كُلِّ ضامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ (۲۷)
و در ميان مردم براى [اداى‏] حج بانگ برآور تا [زايران‏] پياده و [سوار] بر هر شتر لاغرى -كه از هر راه دورى مى‏‌آيند- به سوى تو روى آورند،
لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى‏ ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِيرَ (۲۸)
تا شاهد منافع خويش باشند، و نام خدا را در روزهاى معلومى بر دامهاى زبان‏‌بسته‏‌اى كه روزى آنان كرده است ببرند. پس، از آنها بخوريد و به درمانده مستمند بخورانيد.
ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَ لْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ (۲۹)
سپس بايد آلودگى خود را بزدايند و به نذرهاى خود وفا كنند و بر گِرد آن خانه كهن [=كعبه‏] طواف به جاى آورند.
ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ أُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعامُ إِلاَّ ما يُتْلى‏ عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (۳۰)
اين است [آنچه مقرر شده‏] و هر كس مقررات خدا را بزرگ دارد، آن براى او نزد پروردگارش بهتر است، و براى شما دامها حلال شده است، مگر آنچه بر شما خوانده مى‌‏شود. پس، از پليدىِ بتها دورى كنيد، و از گفتار باطل اجتناب ورزيد.

[سورة الحج (۲۲): الآيات ۷۶ الى ۷۸]
يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (۷۶)
آنچه در دسترس آنان و آنچه پشت سرشان است مى‏‌داند و [همه‏] كارها به خدا بازگردانيده مى‏‌شود.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَ اسْجُدُوا وَ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (۷۷)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، ركوع و سجود كنيد و پروردگارتان را بپرستيد و كار خوب انجام دهيد، باشد كه رستگار شويد.
وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْراهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَ فِي هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى‏ وَ نِعْمَ النَّصِيرُ (۷۸)
و در راه خدا چنانكه حق جهاد [در راه‏] اوست جهاد كنيد، اوست كه شما را [براى خود] برگزيده و در دين بر شما سختى قرار نداده است. آيين پدرتان ابراهيم [نيز چنين بوده است‏] او بود كه قبلاً شما را مسلمان ناميد، و در اين [قرآن نيز همين مطلب آمده است‏] تا اين پيامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشيد. پس نماز را برپا داريد و زكات بدهيد و به پناه خدا رويد. او مولاى شماست؛ چه نيكو مولايى و چه نيكو ياورى.

[سورة ص (۳۸): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
وَ هَلْ أَتاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرابَ (۲۱)
و آيا خَبرِ دادخواهان -چون از نمازخانه [او] بالا رفتند- به تو رسيد؟
إِذْ دَخَلُوا عَلى‏ داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى‏ بَعْضُنا عَلى‏ بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا إِلى‏ سَواءِ الصِّراطِ (۲۲)
وقتى [به طور ناگهانى‏] بر داوود درآمدند، و او از آنان به هراس افتاد، گفتند: «مترس، [ما] دو مدّعى [هستيم‏] كه يكى از ما بر ديگرى تجاوز كرده، پس ميان ما به حقّ داورى كن، و از حق دور مشو، و ما را به راه راست راهبر باش.»
إِنَّ هذا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَكْفِلْنِيها وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ (۲۳)
«اين [شخص‏] برادر من است. او را نود و نه ميش، و مرا يك ميش است، و مى‌‏گويد: آن را به من بسپار، و در سخنورى بر من غالب آمده است.»
قالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤالِ نَعْجَتِكَ إِلى‏ نِعاجِهِ
وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلِيلٌ ما هُمْ
وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ أَنابَ (۲۴)
[داوود] گفت:
«قطعاً او در مطالبه ميش تو [اضافه‏] بر ميش‏هاى خودش، بر تو ستم كرده،
و در حقيقت بسيارى از شريكان به همديگر ستم روا مى‌‏دارند،
به استثناى كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند، و اينها بس اندكند،
و داوود دانست كه ما او را آزمايش كرده‏‌ايم.
پس، از پروردگارش آمرزش خواست و به رو درافتاد و توبه كرد.
فَغَفَرْنا لَهُ ذلِكَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‏ وَ حُسْنَ مَآبٍ (۲۵)
و بر او اين [ماجرا] را بخشوديم؛ و در حقيقت براى او پيش ما تقرّب و فرجامى خوش خواهد بود.

[سورة الفتح (۴۸): الآيات ۲۶ الى ۲۹]
إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى‏ رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى‏ وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيماً (۲۶)
آنگاه كه كافران در دلهاى خود، تعصّب [آن هم‏] تعصّب جاهليّت ورزيدند، پس خدا آرامش خود را بر فرستاده خويش و بر مؤمنان فرو فرستاد، و آرمان تقوا را ملازم آنان ساخت، و [در واقع‏] آنان به [رعايت‏] آن [آرمان‏] سزاوارتر و شايسته [اتّصاف به‏] آن بودند، و خدا همواره بر هر چيزى داناست.
لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً (۲۷)
حقّاً خدا رؤياى پيامبر خود را تحقّق بخشيد [كه ديده بود:] شما بدون شك، به خواست خدا در حالى كه سر تراشيده و موى [و ناخن‏] كوتاه كرده‏‌ايد، با خاطرى آسوده در مسجد الحرام درخواهيد آمد. خدا آنچه را كه نمى‌‏دانستيد دانست، و غير از اين، پيروزى نزديكى [براى شما] قرار داد.
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ شَهِيداً (۲۸)
اوست كسى كه پيامبر خود را به [قصد] هدايت، با آيين درست روانه ساخت، تا آن را بر تمام اديان پيروز گرداند و گواه‏‌بودن خدا كفايت مى‌‏كند.
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً (۲۹)
محمّد (ص) پيامبر خداست؛ و كسانى كه با اويند، بر كافران، سختگير [و] با همديگر مهربانند. آنان را در ركوع و سجود مى‏‌بينى. فضل و خشنودى خدا را خواستارند. علامتِ [مشخصّه‏] آنان بر اثر سجود در چهره‌‏هايشان است. اين صفت ايشان است در تورات، و مَثَلِ آنها در انجيل چون كشته‌‏اى است كه جوانه خود برآورد و آن را مايه دهد تا ستبر شود و بر ساقه‏‌هاى خود بايستد و دهقانان را به شگفت آورد، تا از [انبوهىِ‏] آنان [خدا] كافران را به خشم دراندازد. خدا به كسانى از آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏‌اند، آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده است.

[سورة المرسلات (۷۷): الآيات ۴۱ الى ۵۰]
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلالٍ وَ عُيُونٍ (۴۱)
اهل تقوا در زير سايه‌‏ها و بر كنار چشمه‏‌سارانند؛
وَ فَواكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ (۴۲)
با هر ميوه‏‌اى كه خوش داشته باشند.
كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۴۳)
به [پاداش‏] آنچه مى‌‏كرديد، بخوريد و بياشاميد؛ گواراتان باد.
إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (۴۴)
ما نيكوكاران را چنين پاداش مى‌‏دهيم.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (۴۵)
آن روز واى بر تكذيب‏‌كنندگان.
كُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِيلاً إِنَّكُمْ مُجْرِمُونَ (۴۶)
[اى كافران،] بخوريد و اندكى برخوردار شويد كه شما گناهكاريد.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (۴۷)
[ولى‏] آن روز واى بر تكذيب‏‌كنندگان.
وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لا يَرْكَعُونَ (۴۸)
و چون به آنان گفته شود: «ركوع كنيد»، به ركوع نمى‏‌روند.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (۴۹)
آن روز واى بر تكذيب‏‌كنندگان.
فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ (۵۰)
پس به كدامين سخن پس از [قرآن‏] ايمان مى‌‏آورند؟

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی