O, my merciful God!
«حنن» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«حَنَّتِ المرأة لولدها: زن براى فرزندش ناله سر داد.
مفهوم: «الإشفاق و الرقّة» + «شفق»
«حَنَّتِ النّاقة لولدها: آن شتر براى دورى از فرزندش ناله كرد.»
حنين، نالهاى است كه با صدا همراه است، لذا واژه «حنين» به خود صدا و ناله تعبير شده است كه آن صدا دلالت بر حنين جدايى، و شفقت و اشتیاق است.
«طريقٌ حَنّان: راهى آشكار و نمايان»
بچه میگه: مادر!
مادر میگه: جانِ مادر!!!
این میشه تحنّن مادر به بچه!
مهربانی، تمام معنای واژه تحنن مادر به بچه رو نمیرسونه!
+ «گرایش و گزینش نور!»
«التحنن: التعطف و الترحم و الاشتياق و البركة.
و الحنين: الشوق و توقان النفس
تقول منه حن إليه يحن حنينا. فهو حان
و الحنان: الرحمة»
+ «عطف»
+ «رقق»
+ «مواساة»
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا حَنَّانُ
یَا مَنَّانُ یَا دَیَّانُ
یَا بُرْهَانُ یَا سُلْطَانُ
یَا رِضْوَانُ یَا غُفْرَانُ
یَا سُبْحَانُ یَا مُسْتَعَانُ
یَا ذَا الْمَنِّ وَ الْبَیَانِ
خدایا از تو مىخواهم بحق نامت اى مهرپیشه
اى نعمتبخش، اى پاداشدهنده،
اى دلیل و راهنما، اى سلطان،
اى خوشنود، اى آمرزنده،
اى منزه، اى یاور،
اى صاحبِ نعمت و بیان.
اگه «ریگ کبر» توی قلبت نداشته باشی،
همینکه بگی خدا! خدا میگه: جانِ خدا!
امام باقر علیه السلام:
قُلْتُ مَا عَنَى اللَّهُ تَعَالَى بِقَوْلِهِ فِي يَحْيَى
وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا وَ زَكاةً
قَالَ تَحَنُّنَ اللَّهِ
قَالَ قُلْتُ فَمَا بَلَغَ مِنْ تَحَنُّنِ اللَّهِ عَلَيْهِ
قَالَ كَانَ إِذَا قَالَ يَا رَبِّ
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ لَبَّيْكَ يَا يَحْيَى.
[سورة مريم (۱۹): الآيات ۱۲ الى ۱۵]
يا يَحْيى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا (۱۲)
اى يحيى، كتاب [خدا] را به جد و جهد بگير، و از كودكى به او نبوّت داديم.
وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا وَ زَكاةً وَ كانَ تَقِيًّا (۱۳)
و [نيز] از جانب خود، مهربانى و پاكى [به او داديم] و تقواپيشه بود.
وَ بَرًّا بِوالِدَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ جَبَّاراً عَصِيًّا (۱۴)
و با پدر و مادر خود نيكرفتار بود و زورگويى نافرمان نبود.
وَ سَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَ يَوْمَ يَمُوتُ وَ يَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا (۱۵)
و درود بر او، روزى كه زاده شد و روزى كه مىميرد و روزى كه زنده برانگيخته مىشود.
امام صادق علیه السلام:
فِی رِوَایَهًِْ أَبِیبَصِیرٍ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) قَوْلُ اللَّهِ فِی کِتَابِهِ
وَ حَناناً مِنْ لَدُنَّا
قَالَ إِنَّهُ کَانَ یَحْیَی إِذَا دَعَا قَالَ فِی دُعَائِهِ یَا رَبِّ یَا اللَّهُ
نَادَاهُ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ لَبَّیْکَ یَا عَبْدِی سَلْ حَاجَتَکَ.
در روایت ابوبصیر آمده است:
به امام صادق ع گفتم:
«منظور از عبارت وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا چیست»؟
ایشان فرمود:
«یحیی ع هرگاه دعا میکرد و در دعایش میگفت: خدایا، پروردگارا،
خداوند او را از آسمان صدا میزد: لبیک ای یحیی، نیازت را بخواه».
ورکلایف حضرت یونس ع!
ورکلایفهای انبیاء، در سوره انبیاء، بترتیب اومده …
[سورة الأنبياء (۲۱): الآيات ۱ الى ۱۱۲]
… تا میرسه به جناب یونس ع
در آیه 87 که خدا میفرماید:
و اما یونس: «و ذالنّون» اینجور و اونجور (اعتراض به تقدیرات) …
اما همینکه یونس ع توی اون تاریکی، گفت: خدایا!
خدا گفت: جانِ خدایا!
بیا و «با نورِ من، دردِدل کن!»
+ «قلبم به نور خو گرفته!»
+ «یک سفر انفرادی با نور!»
[سورة الأنبياء (۲۱): الآيات ۸۷ الى ۹۰]
وَ ذَا النُّونِ
إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً
فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ
فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ
سُبْحانَكَ
إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ (۸۷)
و «ذو النون» را [ياد كن]
آنگاه كه خشمگين رفت
و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم،
تا در [دل] تاريكيها ندا درداد كه:
«معبودى جز تو نيست، منزّهى تو،
راستى كه من از ستمكاران بودم.»
فَاسْتَجَبْنا لَهُ
وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ
وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ (۸۸)
پس [دعاى] او را برآورده كرديم
و او را از اندوه رهانيديم،
و مؤمنان را [نيز] چنين نجات مىدهيم.
وَ زَكَرِيَّا
إِذْ نادى رَبَّهُ
رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً
وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ (۸۹)
و زكريّا را [ياد كن]
هنگامى كه پروردگار خود را خواند:
«پروردگارا، مرا تنها مگذار
و تو بهترين ارث برندگانى.»
فَاسْتَجَبْنا لَهُ
وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى
وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ
إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ
وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً
وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ (۹۰)
پس [دعاى] او را اجابت نموديم،
و يحيى را بدو بخشيديم
و همسرش را براى او شايسته [و آماده حمل] كرديم،
زيرا آنان در كارهاى نيك شتاب مىنمودند
و ما را از روى رغبت و بيم مىخواندند
و در برابر ما فروتن بودند.