Do Everything Without Grumbling!
Desiring God!
«لمز» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«اللمز: العيب»
«رجل لمّاز: أى عيّاب»
«الاشارة بالعين»: چشمغرّة!
«الاشارة بالعين و الرأس و الشفة مع كلام خفىّ»
دهنکجی به آیات ممنوع!
غُرّ و لُند کردن ممنوع!
+ «مترف – حسود لوس و نُنُر!»
«الهمّاز: المغتابون في الغيب.
و اللمّاز: المغتابون في الحضرة.»
«همز: التعييب و النقص الضعيف ،
اللمز: تعييب و تضعيف قوىّ شديد.»
از هزار واژۀ مترادف «حسد» این مفهوم «عیبجوئی» نسبت به اهل نور استنباط میشود.
+ «همز»
+ «غمز»
+ «طعن»
حسود، زیر لب غرّ و لُند میکنه!
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ
حسود به تقدیراتش راضی نیست!
حسود به خدا اعتراض داره!
حسود زیر لب مدام به آیات اعتراض داره و نسبت به اونا غر و لند میکنه!
حسود اگه عاقل بود، به تقدیراتش راضی میشد
و از فرصت اصلاح و تربیت عیب حسدش بهرهمند میشد!
[سورة التوبة (۹): الآيات ۵۸ الى ۵۹]
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ
فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا
وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ (۵۸)
و برخى از آنان در [تقسيم] صدقات بر تو خرده مىگيرند،
پس اگر از آن [اموال] به ايشان داده شود خشنود مىگردند،
و اگر از آن به ايشان داده نشود بناگاه به خشم مىآيند.
وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ (۵۹)
و اگر آنان بدانچه خدا و پيامبرش به ايشان دادهاند خشنود مىگشتند و مىگفتند:
«خدا ما را بس است به زودى خدا و پيامبرش از كَرَم خود به ما مىدهند و ما به خدا مشتاقيم»
[قطعاً براى آنان بهتر بود].
[سورة التوبة (۹): الآيات ۷۹ الى ۸۰]
الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقاتِ
وَ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (۷۹)
كسانى كه بر مؤمنانى كه [افزون بر صدقه واجب]، از روى ميل، صدقات [مستحب نيز] مىدهند، عيب مىگيرند، و [همچنين] از كسانى كه [در انفاق] جز به اندازه توانشان نمىيابند، [عيبجويى مىكنند] و آنان را به ريشخند مىگيرند، [بدانند كه] خدا آنان را به ريشخند مىگيرد و براى ايشان عذابى پر درد خواهد بود.
اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ
ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ (۸۰)
چه براى آنان آمرزش بخواهى يا برايشان آمرزش نخواهى [يكسان است، حتّى] اگر هفتاد بار برايشان آمرزش طلب كنى هرگز خدا آنان را نخواهد آمرزيد، چرا كه آنان به خدا و فرستادهاش كفر ورزيدند، و خدا گروه فاسقان را هدايت نمىكند.
[سورة الحجرات (۴۹): الآيات ۱۱ الى ۱۴]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا
لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ
وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ
وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ
وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ
بِئْسَ الاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمانِ
وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (۱۱)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد،
نبايد قومى قوم ديگر را ريشخند كند، شايد آنها از اينها بهتر باشند،
و نبايد زنانى زنانِ [ديگر] را [ريشخند كنند]، شايد آنها از اينها بهتر باشند،
و از يكديگر عيب مگيريد،
و به همديگر لقبهاى زشت مدهيد؛
چه ناپسنديده است نام زشت پس از ايمان.
و هر كه توبه نكرد آنان خود ستمكارند.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ
وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً
أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ
وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ (۱۲)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد،
از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پارهاى از گمانها گناه است،
و جاسوسى مكنيد،
و بعضى از شما غيبت بعضى نكند؛
آيا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مردهاش را بخورد؟
از آن كراهت داريد.
[پس] از خدا بترسيد، كه خدا توبهپذير مهربان است.
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى
وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا
إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ
إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ (۱۳)
اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفريديم،
و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد.
در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست.
بىترديد، خداوند داناى آگاه است.
قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا
وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ
وَ إِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۱۴)
[برخى از] باديهنشينان گفتند: «ايمان آورديم.»
بگو: «ايمان نياوردهايد، ليكن بگوييد: اسلام آورديم.»
و هنوز در دلهاى شما ايمان داخل نشده است.
و اگر خدا و پيامبرِ او را فرمان بريد از [ارزشِ] كردههايتان چيزى كم نمىكند.
خدا آمرزنده مهربان است.»
[سورة الهمزة (۱۰۴): الآيات ۱ الى ۹]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ (۱)
واى بر هر بدگوى عيبجويى،
الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ (۲)
كه مالى گرد آورد و برشمردش.
يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ (۳)
پندارد كه مالش او را جاويد كرده؛
كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ (۴)
ولى نه! قطعاً در آتش خردكننده فرو افكنده خواهد شد.
وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ (۵)
و تو چه دانى كه آن آتشِ خردكننده چيست؟
نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ (۶)
آتشِ افروخته خدا[يى] است.
الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ (۷)
[آتشى] كه به دلها مىرسد.
إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ (۸) فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ (۹)
و [آتشى كه] در ستونهايى دراز، آنان را در ميان فرامىگيرد.