Luminous Watering Hole!
«شرب» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«المشربة: الموضع الّذي يشرب منه الناس»
«الشَّرَبَة: ماءٌ يجمع حول النَّخلة يكون منها شُربها، و الجمع شَرَبٌ»
+ «اجل»
«الشُّرْبَة: مقدار آب براى آبيارى كشت»
«أَشْرَبْتُ البعير: شددت حبلا في عنقه، طناب را به گردنش محكم بستم.»
+ «اخو»
(∞ =1+1)
«تَشَرَّبَ الثوبُ العَرَقَ»
«شَرَّبَ قصبُ الزَّرْعِ: آب درون نهالهاى كشت روان شد.»
«اشرب فلان حبّ فلان: إذا خالط قلبه»
«وافق الأمرُ مَشْرَبَهُ: امر موافق طبع و ميل شد.»
«الشوارب: مجاري الماء في الحلق»
«شرب ما القي عليه إذا فهمه»
+ «قدس – نور مقدّس – ارض مقدّس»
+ «السَّلَامُ عَلَى مَشَاكِي نُورِ اللَّهِ!
سلام بر مشکهای پر از نور خدای مهربان!»
سلام بر مشربة و مشکاة!
دوازده چشمهی نورانی!
[سورة البقرة (۲): آية ۶۰]
وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ
فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ
فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً
قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ
كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ
وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (۶۰)
و هنگامى كه موسى براى قوم خود در پى آب برآمد، گفتيم:
«با عصايت بر آن تختهسنگ بزن.»
پس دوازده چشمه از آن جوشيدن گرفت،
[به گونهاى كه] هر قبيلهاى آبشخور خود را مىدانست.
[و گفتيم:] «از روزى خدا بخوريد و بياشاميد ، و[لى] در زمين سر به فساد برمداريد.»
«قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ»
اهل نور، صاحب نورش را میشناسد!
قلب سلیم، مشرب و چشمهی نورانی علم خود را میشناسد!
«عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ»
تشنه، طعم آب زلال زمزم شفابخش خود را بخوبی میداند و میشناسد!
«شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ»
چشم قلب با رویت علوم نورانی روشن میشود!
«فَكُلي وَ اشْرَبي وَ قَرِّي عَيْناً»
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۵۹ الى ۱۶۰]
وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ (۱۵۹)
و از ميان قوم موسى جماعتى هستند كه به حقّ راهنمايى مىكنند و به حق داورى مىنمايند.
وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً
وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ
فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً
قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ
وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ
وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى
كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ
وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (۱۶۰)
و آنان را به دوازده عشيره كه هر يك امّتى بودند تقسيم كرديم،
و به موسى -وقتى قومش از او آب خواستند- وحى كرديم كه با عصايت بر آن تخته سنگ بزن.
پس، از آن، دوازده چشمه جوشيد.
هر گروهى آبشخور خود را بشناخت؛
و ابر را بر فراز آنان سايبان كرديم،
و گزانگبين و بلدرچين بر ايشان فرو فرستاديم.
از چيزهاى پاكيزهاى كه روزيتان كردهايم بخوريد.
و بر ما ستم نكردند، ليكن بر خودشان ستم مىكردند.
از مشربۀ نورانی شیرین و خوشگوار علوم صاحبان نور بنوش!
و از کلام شور و تلخ لیدرهای سوء شیطانی بپرهیز و اجتناب کن!
أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا مِنْهُ
وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا
هبوط علم!
الْعِلْمَ الَّذِي هَبَطَ بِهِ آدَمُ!
امام علی علیه السلام:
إِنَّ أَبْغَضَ الْخَلَائِقِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى رَجُلَانِ
رَجُلٌ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ فَهُوَ جَائِرٌ عَنْ قَصْدِ السَّبِيلِ
سَائِرٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لَا دَلِيلٍ
مَشْغُوفٌ بِكَلَامِ بِدْعَةٍ وَ دُعَاءِ ضَلَالَةٍ
فَهُوَ فِتْنَةٌ لِمَنِ افْتَتَنَ بِهِ
ضَالٌّ [عَنْ] هَدْيِ مَنْ كَانَ قَبْلَهُ
مُضِلٌّ لِمَنِ اقْتَدَى بِهِ فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ وَفَاتِهِ
حَمَّالٌ خَطَايَا غَيْرِهِ
رَهْنٌ بِخَطِيئَتِهِ
دو نفر در پيشگاه خداوند مبغوضترين مردمند:
يكى آنكه خداوند او را به خود واگذارده است و از راه راست منحرف گشته،
و بدون دانش و راهنما حركت مىكند،
به سخنان ساختگى و دور از حقّ و حقيقت و بدعتهاى خويش سخت دل بسته،
و به سرعت در راه گمراه ساختن مردم گام بر مىدارد،
و براى افرادى كه فريبش را بخورند فتنه است،
وى از مسير هدايت پيشينيان گمراه گشته؛
و گمراهكنندۀ كسانى است كه در زندگى و پس از مرگش تابع او شوند،
او بار گناهان كسانى را كه گمراه ساخته به دوش مىكشد
و همواره در گرو گناهان خويش نيز هست!
وَ رَجُلٌ قَمَشَ جَهْلًا فَوُضِعَ فِي جُهَّالِ الْأُمَّةِ غَارَ فِي أَغْبَاشِ الْفِتْنَةِ قَدْ لَهِجَ مِنْهَا بِالصَّوْمِ وَ الصَّلَاةِ- عَمِيَ فِي عَقْدِ الْهُدْنَةِ
سَمَّاهُ اللَّهُ عَارِياً مُنْسَلِخاً
وَ سَمَّاهُ أَشْبَاهَ النَّاسِ عَالِماً وَ لَيْسَ بِهِ
وَ لَمَّا يَغْنَ فِي الْعِلْمِ يَوْماً سَالِماً بَكَّرَ فَاسْتَكْثَرَ مِنْ جَمْعٍ مَا قَلَّ مِنْهُ خَيْرٌ مِمَّا كَثُرَ حَتَّى إِذَا ارْتَوَى مِنْ آجِنٍ وَ أَكْثَرَ مِنْ غَيْرِ طَائِلٍ
جَلَسَ بَيْنَ النَّاسِ مُفْتِياً قَاضِياً ضَامِناً لِتَخْلِيصِ مَا الْتَبَسَ عَلَى غَيْرِهِ
إِنْ خَالَفَ مَنْ سَبَقَهُ لَمْ يُؤْمِنْ مِنْ نَقْضِ حُكْمِهِ مَنْ يَأْتِي مِنْ بَعْدِهِ كَفِعْلِهِ بِمَنْ كَانَ قَبْلَهُ
فَإِنْ نَزَلَتْ بِهِ إِحْدَى الْمُبْهَمَاتِ هَيَّأَ لَهَا حَشْواً رَثّاً مِنْ رَأْيِهِ ثُمَّ قَطَعَ بِهِ
فَهُوَ مِنْ لَبْسِ الشُّبُهَاتِ فِي مِثْلِ نَسْجِ الْعَنْكَبُوتِ
خَبَّاطُ جَهَالاتٍ وَ رَكَّابُ عَشَوَاتٍ وَ مِفْتَاحُ شُبُهَاتٍ
فَهُوَ لَا يَدْرِي أَصَابَ الْحَقَّ أَمْ أَخْطَأَ
إِنْ أَصَابَ خَافَ أَنْ يَكُونَ قَدْ أَخْطَأَ وَ إِنْ أَخْطَأَ رَجَا أَنْ يَكُونَ قَدْ أَصَابَ
فَهُوَ مِنْ رَأْيِهِ فِي مِثْلِ نَسْجِ غَزْلِ الْعَنْكَبُوتِ الَّذِي إِذَا مَرَّتْ بِهِ النَّارُ لَمْ يَعْلَمْ بِهَا لَمْ يَعَضَّ عَلَى الْعِلْمِ بِضِرْسٍ قَاطِعٍ فَيَغْنَمَ بِذَرْيِ الرِّوَايَاتِ إِذْرَاءَ الرِّيحِ الْهَشِيمَ لَا مَلِيٌّ وَ اللَّهِ بِإِصْدَارِ مَا وَرَدَ عَلَيْهِ
لَا يَحْسَبُ الْعِلْمَ فِي شَيْءٍ مِمَّا أَنْكَرَهُ وَ لَا يَرَى أَنَّ مِنْ وَرَاءِ مَا ذَهَبَ فِيهِ مَذْهَبَ نَاطِقٍ مَا بَلَغَ مِنْهُ مَذْهَباً لِغَيْرِهِ وَ إِنْ قَاسَ شَيْئاً بِشَيْءٍ لَمْ تكذب [يُكَذِّبْ] رَأْيَهُ كَيْلَا يُقَالَ لَهُ لَا يَعْلَمُ شَيْئاً وَ إِنْ خَالَفَ قَاضِياً سَبَقَهُ لَمْ يُؤْمِنْ فَضِيحَتَهُ حِينَ خَالَفَهُ
وَ إِنْ أَظْلَمَ عَلَيْهِ أَمْرٌ اكْتَتَمَ بِهِ لِمَا يَعْلَمُ مِنْ جَهْلِ نَفْسِهِ
تَصْرُخُ مِنْ جَوْرِ قَضَائِهِ الدِّمَاءَ وَ تَعَجُّ مِنْهُ الْمَوَارِيثُ
دوم كسى كه مجهولاتى به هم بافته و به سرعت با حيله و تزوير در ميان مردم نادان پيش مىرود،
در تاريكيهاى فتنه و فساد به تندى قدم بر مىدارد،[از نماز و روزه هم دم مىزند] منافع صلح و مسالمت را نمىپذيرد،
انسان نماها؛ وى را عالم و دانشمند مىخوانند ولى عالم نيست.
از صبح على الطّلوع تا به شب همچنان به جمعآورى چيزهايى مىپردازد كه كم آن از زيادش بهتر است، تا آنجا كه خود را از آبهاى گنديدۀ جهل سير سازد، و به خيال خود گنجى فراهم ساخته، در صورتى كه فائدهاى در آن يافت نمىشود،
او در بين مردم به مسند قضا تكيه زده، و بر عهده گرفته، كه آنچه بر ديگران مشتبه شده روشن سازد، گمان نكند در آنچه او منكر است دانشى وجود داشته باشد و جز معتقدات خويش روش درستى سراغ ندارد، اگر چيزى را به چيزى قياس كند نظر خويش را تكذيب نكند [و اگر مطلبى بر او تاريك باشد براى جهلى كه در خود سراغ دارد آن را پنهان مىكند] تا نگويند: نمىداند، اگر با قاضى پيشينش مخالفت مىكند اطمينان ندارد كه قاضى پس از او حكم او را نقض نكند، و اگر با مشكلى روبرو شود يك سرى حرفهاى توخالى را پيش خود جمع و جور مىكند و به نتيجۀ آن قاطع مىگردد، در برابر شبهات فراوان همچون تارهاى عنكبوت مىباشد، حتّى خودش هم نمىداند درست حكم كرده يا به خطا، اگر صحيح گفته باشد مىترسد خطا رفته باشد، و اگر اشتباه نموده اميد دارد صحيح از آب درآيد، نادانى است كه در تاريكيهاى جهالت سرگردان است، همچون نابينايى كه در ظلمات پرخطر، به راه خود ادامه مىدهد، او نسبت به رأى خود همانند تارهاى عنكبوتى است كه اگر آتش از آن بگذرد به هيچ وجه متوجّه نگردد. در علم؛ ريشهدار و قاطع نيست تا بهره برد. همانند بادهاى تندى كه گياهان خشك را درهم مىشكند، او نيز احاديث و روايات را درهم مىريزد، تا به خيال خود از آن نتيجهاى بدست آورد. بخدا سوگند نه آن قدر مايۀ علمى دارد كه در دعاوى مردم، حقّ را از باطل جدا سازد، و نه براى مقامى كه به او تفويض شده اهليّت دارد، باور نمىكند ماوراى آنچه انكار كرده دانشى وجود دارد، و غير از آنچه او فهميده نظريّۀ ديگرى. اگر مطلبى بر او مبهم شد كتمان مىكند، زيرا او خود به جهالت خويش آگاه است، خونهايى كه از داورى ستمگرانهاش ريخته شده صيحه مىكشند، و ميراثهايى كه به ناحقّ به ديگران داده فرياد مىزنند.
إِلَى اللَّهِ أَشْكُو مَعْشَراً يَعِيشُونَ جُهَّالًا وَ يَمُوتُونَ ضُلَّالًا لَا يَتَعَذَّرُ مِمَّا لَا يَعْلَمُ فَيَسْلَمَ وَ تُوَلْوِلُ مِنْهُ الْفُتْيَا وَ تَبْكِي مِنْهُ الْمَوَارِيثُ وَ يُحَلَّلُ بِقَضَائِهِ الْفَرْجُ الْحَرَامُ وَ يُحَرَّمُ بِقَضَائِهِ الْفَرْجُ الْحَلَالُ
وَ يَأْخُذُ الْمَالَ مِنْ أَهْلِهِ فَيَدْفَعُهُ إِلَى غَيْرِ أَهْلِهِ
شكايت به خدا مىبرم، از گروهى كه در جهل و نادانى زندگى مىكنند، و در گمراهى جان مىدهند.
از آنچه نداند پوزش نمىطلبد، و هر فتوا و حكمى از او در ماتم و شيون است، و مواريث از دست او مىنالند، و بخاطر حكم و قضاى او فرج حرام حلال؛ و فرج حلال حرام مىشود،
مال را از أهل آن مىستاند و به نااهل مىدهد.
وَ رُوِيَ أَنَّهُ ص قَالَ بَعْدَ ذَلِكَ
و نقل است كه آن حضرت عليه السّلام پس از آن فرمود:
أَيُّهَا النَّاسُ
عَلَيْكُمْ بِالطَّاعَةِ وَ الْمَعْرِفَةِ بِمَنْ لَا تَعْتَذِرُونَ بِجَهَالَتِهِ
فَإِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي هَبَطَ بِهِ آدَمُ وَ جَمِيعُ مَا فُضِّلَتْ بِهِ النَّبِيُّونَ إِلَى خَاتَمِ النَّبِيِّينَ فِي عِتْرَةِ نَبِيِّكُمْ مُحَمَّدٍ ص
فَأَنَّى يُتَاهُ بِكُمْ بَلْ أَيْنَ تَذْهَبُونَ
اى مردم،
بر شما باد به طاعت و شناخت كسى كه به شناختش معذور نيستيد،
زيرا كه آن علمى كه آدم عليه السّلام بدان فرود آمد، و همۀ آنچه پيمبران بدان واسطه برترى جستند تا برسد به پيغمبر شما خاتم النّبيّين همگى نزد عترت پيغمبرتان محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله است،
پس در كجا سرگردان شده و بكجا مىرويد؟
يَا مَنْ نُسِخَ مِنْ أَصْلَابِ أَصْحَابِ السَّفِينَةِ
هَذِهِ مَثَلُهَا فِيكُمْ فَارْكَبُوهَا
فَكَمَا نَجَا فِي هَاتِيكَ مَنْ نَجَا فَكَذَلِكَ يَنْجُو فِي هَذِهِ مَنْ دَخَلَهَا
أَنَا رَهِينٌ بِذَلِكَ قَسَماً حَقّاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ
اى كندهشدگان از صلبهاى أصحاب كشتى [نوح]
مثل عترت در ميانتان همچون كشتى نوح است، پس بر آن سوار شويد،
و همچون نجاتيافتگان در آن كشتى؛ هر كه بر آن درآيد نيز نجات يابد،
و من به آنچه مىگويم به سوگند درست گرو اين گفتار هستم، و سخن زور نمىگويم،
وَ الْوَيْلُ لِمَنْ تَخَلَّفَ ثُمَّ الْوَيْلُ لِمَنْ تَخَلَّفَ
أَ مَا بَلَغَكُمْ مَا قَالَ فِيكُمْ نَبِيُّكُمْ حَيْثُ يَقُولُ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا
كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ
فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا
أَلَا هذا عَذْبٌ فُراتٌ فَاشْرَبُوا مِنْهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ فَاجْتَنِبُوا.
و واى بر آنكه روى برتابد، سپس واى بر آن كس كه روى برتابد،
آيا اين حديث پيغمبرتان در حجّ وداع به شما نرسيده كه فرمود:
«در ميان شما دو چيز سنگين و گرانبها مىگذارم، اگر بدان چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: قرآن و عترت من أهل بيتم، و اين دو از هم جدا نشوند تا در كنار حوض بر من درآيند، پس بنگريد چگونه در بارۀ آن دو رفتار كنيد»،
بدانيد كه اين آب خوشگوار و شيرين است پس بياشاميد،
و آن ديگر آب شور و تلخ است و از آن بپرهيزيد.
عِلْمُ الْكِتابِ – عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ
امام صادق علیه السلام:
الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ هُوَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع
وَ سُئِلَ عَنِ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَعْلَمُ أَمِ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ
فَقَالَ
مَا كَانَ عِلْمُ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ عِنْدَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ
إِلَّا بِقَدْرِ مَا تَأْخُذُ الْبَعُوضَةُ بِجَنَاحِهَا مِنْ مَاءِ الْبَحْرِ
وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ
أَلَا إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي هَبَطَ بِهِ آدَمُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ
وَ جَمِيعَ مَا فُضِّلَتْ بِهِ النَّبِيُّونَ إِلَى خَاتَمِ النَّبِيِّينَ فِي عِتْرَةِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ.
نورِ گوارا بنوش، فراتر از شیر و عسل!
مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ
يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۶۶ الى ۷۰]
وَ إِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً
نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهِ مِنْ بَيْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبِينَ (۶۶)
و در دامها قطعاً براى شما عبرتى است:
از آنچه در [لابلاى] شكم آنهاست،
از ميان سرگين و خون، شيرى ناب به شما مىنوشانيم كه براى نوشندگان گواراست.
وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِيلِ وَ الْأَعْنابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (۶۷)
و از ميوه درختان خرما و انگور، باده مستىبخش و خوراكى نيكو براى خود مى گيريد.
قطعاً در اين[ها] براى مردمى كه تعقل مىكنند نشانهاى است.
وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ (۶۸)
و پروردگار تو به زنبور عسل وحى [= الهام غريزى] كرد كه
از پارهاى كوهها و از برخى درختان و از آنچه داربست [و چفتهسازى] مىكنند،
خانههايى براى خود درست كن،
ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ
فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً
يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ
فِيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (۶۹)
سپس از همه ميوهها بخور،
و راههاى پروردگارت را فرمانبردارانه، بپوى.
[آنگاه] از درون [شكم] آن، شهدى كه به رنگهاى گوناگون است بيرون مىآيد.
در آن، براى مردم درمانى است.
راستى در اين [زندگى زنبوران] براى مردمى كه تفكر مىكنند نشانه [قدرت الهى] است.
وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ ثُمَّ يَتَوَفَّاكُمْ
وَ مِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْ لا يَعْلَمَ بَعْدَ عِلْمٍ شَيْئاً
إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ قَدِيرٌ (۷۰)
و خدا شما را آفريد، سپس [جان] شما را مىگيرد،
و بعضى از شما تا خوارترين [دوره] سالهاى زندگى [فرتوتى] بازگردانده مىشود،
به طورى كه بعد از [آن همه] دانستن، [ديگر] چيزى نمىدانند.
قطعاً خدا داناىِ تواناست.
[سورة البقرة (۲): آية ۹۳]
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا
وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ
قُلْ بِئْسَما يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (۹۳)
و آنگاه كه از شما پيمان محكم گرفتيم، و [كوه] طور را بر فراز شما برافراشتيم، [و گفتيم:] «آنچه را به شما دادهايم به جد و جهد بگيريد، و [به دستورهاى آن] گوش فرا دهيد.» گفتند: «شنيديم و نافرمانى كرديم.» و بر اثر كفرشان، [مِهر] گوساله در دلشان سرشته شد. بگو: «اگر مؤمنيد [بدانيد كه] ايمانتان شما را به بد چيزى وامىدارد.»
[سورة البقرة (۲): آية ۱۸۷]
أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلى نِسائِكُمْ هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ
وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ
ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاكِفُونَ فِي الْمَساجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَقْرَبُوها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (۱۸۷)
در شبهاى روزه، همخوابگى با زنانتان بر شما حلال گرديده است.
آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستيد.
خدا مىدانست كه شما با خودتان ناراستى مىكرديد، پس توبه شما را پذيرفت و از شما درگذشت.
پس، اكنون [در شبهاى ماه رمضان مىتوانيد] با آنان همخوابگى كنيد،
و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته طلب كنيد.
و بخوريد و بياشاميد تا رشته سپيد بامداد از رشته سياه [شب] بر شما نمودار شود؛
سپس روزه را تا [فرا رسيدن] شب به اتمام رسانيد.
و در حالى كه در مساجد معتكف هستيد [با زنان] درنياميزيد.
اين است حدود احكام الهى! پس [زنهار به قصد گناه] بدان نزديك نشويد.
اين گونه، خداوند آيات خود را براى مردم بيان مىكند، باشد كه پروا پيشه كنند.
[سورة البقرة (۲): آية ۲۴۹]
فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَ مَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قالُوا لا طاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ (۲۴۹)
و چون طالوت با لشكريان [خود] بيرون شد، گفت: «خداوند شما را به وسيله رودخانهاى خواهد آزمود. پس هر كس از آن بنوشد از [پيروان] من نيست، و هر كس از آن نخورد، قطعاً او از [پيروان] من است، مگر كسى كه با دستش كفى برگيرد. پس [همگى] جز اندكى از آنها، از آن نوشيدند. و هنگامى كه [طالوت] با كسانى كه همراه وى ايمان آورده بودند، از آن [نهر] گذشتند، [کسانی که از نهر نوشیده بودند] گفتند: «امروز ما را ياراى [مقابله با] جالوت و سپاهيانش نيست.» كسانى كه به ديدار خداوند يقين داشتند، گفتند: «بسا گروهى اندك كه بر گروهى بسيار، به اذن خدا پيروز شدند، و خداوند با شكيبايان است.»
فَانْظُرْ إِلى طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ
[سورة البقرة (۲): آية ۲۵۹]
أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلى قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها قالَ أَنَّى يُحْيِي هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ
فَانْظُرْ إِلى طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ
وَ انْظُرْ إِلى حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (۲۵۹)
يا چون آن كس كه به شهرى كه بامهايش يكسر فرو ريخته بود، عبور كرد؛ [و با خود مى]گفت: «چگونه خداوند، [اهلِ] اين [ويرانكده] را پس از مرگشان زنده مىكند؟». پس خداوند، او را [به مدت] صد سال ميراند. آنگاه او را برانگيخت، [و به او] گفت: «چقدر درنگ كردى؟» گفت: «يك روز يا پارهاى از روز را درنگ كردم.» گفت: «[نه] بلكه صد سال درنگ كردى، به خوراك و نوشيدنىِ خود بنگر [كه طعم و رنگِ آن] تغيير نكرده است، و به درازگوش خود نگاه كن [كه چگونه متلاشى شده است. اين ماجرا براى آن است كه هم به تو پاسخ گوييم] و هم تو را [در مورد معاد] نشانهاى براى مردم قرار دهيم. و به [اين] استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پيوند مىدهيم؛ سپس گوشت بر آن مىپوشانيم.» پس هنگامى كه [چگونگىِ زنده ساختن مرده] براى او آشكار شد، گفت: «[اكنون] مىدانم كه خداوند بر هر چيزى تواناست.»
لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ
شرابى از آب جوشان! برای اهل حسادت!
حسودی که زیر بار اصلاح و تربیت نمیره!
حسودی که حسادتشو با کمک نور ولایت، درناژ نکرده!
حسود کریه المنظر!
[سورة الأنعام (۶): آية ۷۰]
وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا
وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ
لَيْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ
وَ إِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْها
أُولئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِما كَسَبُوا
لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ (۷۰)
و كسانى را كه دين خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيا آنان را فريفته است، رها كن؛
و [مردم را] به وسيله اين [قرآن] اندرز ده؛
مبادا كسى به [كيفر] آنچه كسب كرده به هلاكت افتد،
در حالى كه براى او در برابر خدا يارى و شفاعتگرى نباشد؛
و اگر [براى رهايى خود] هر گونه فديهاى دهد، از او پذيرفته نگردد.
اينانند كه به [سزاى] آنچه كسب كردهاند به هلاكت افتادهاند،
و به [كيفر] آنكه كفر مىورزيدند، شرابى از آب جوشان و عذابى پر درد خواهند داشت.
بررسی ادامه مشتقات ریشهی «شرب» در آیات زیر به علاقمندان توصیه میشود.
يا بَني آدَمَ خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ (31)
إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَميمٍ وَ عَذابٌ أَليمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ (4)
هُوَ الَّذي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فيهِ تُسيمُونَ (10)
وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمينَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ يَسْتَغيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً (29)
فَكُلي وَ اشْرَبي وَ قَرِّي عَيْناً فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا (26)
وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ الْآخِرَةِ وَ أَتْرَفْناهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا ما هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَ يَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ (33)
قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (155)
وَ ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ مِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ فيهِ مَواخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (12)
وَ لَهُمْ فيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ (73)
بَيْضاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ (46)
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ (42)
مُتَّكِئينَ فيها يَدْعُونَ فيها بِفاكِهَةٍ كَثيرَةٍ وَ شَرابٍ (51)
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبينَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خالِدٌ فِي النَّارِ وَ سُقُوا ماءً حَميماً فَقَطَّعَ أَمْعاءَهُمْ (15)
كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (19)
وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ (28)
فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَميمِ (54)
فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهيمِ (55)
أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذي تَشْرَبُونَ (68)
كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ (24)
إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً (5)
عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجيراً (6)
عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً (21)
كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (43)
لا يَذُوقُونَ فيها بَرْداً وَ لا شَراباً (24)
عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ (28)