دکتر محمد شعبانی راد

اوراقِ بهادارِ نورانی!

Luminous securities!

«وَ شِيعَتُهُمْ أَوْرَاقُهَا» + «VPN»

+ «وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ»:
یعنی بدون «VPN» به این درخت وصل نشو!
اما با «وی‌پی‌ان» هر چی میخوای، دانلود کن!

«ورق» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«أَوْرَقَ‏ الرَّجُلُ : پول و دارائى آن شخص فراوان شد.»
[قَالَ ابْنُ الْأَعْرَابِىِّ: «الْوَرَقَةُ» الْكَرِيمُ مِنَ الرِّجَالِ و «الوَرَقَةُ» الْخَسِيسُ مِنْهُمْ»]
«أَوْرَقَ‏ الشجرُ: برگهاى درخت آشكار شد.»
«شجرةٌ وارقةٌ: درخت پر برگ و سبز و زيبا.»
«ايرَاقَ العنبُ: انگور رنگ بخود گرفت.»
«الرِّقَة [ورق‏]: آغاز روئيدن گياه است به هنگاميكه سبز شود.»
«عِنَبٌ‏ مُورَاقٌ: انگور رنگارنگ.»

اوراق بهادار:
(به فرانسوی: Valeur mobilière) و (به انگلیسی: Security or finance)
یک ابزار مالی قابل داد و ستد و مثلی (عوض‌دار) ای است که دارای ارزش مالی می‌باشد.
شرکت یا بنگاهی که اوراق بهادار منتشر می‌کند، «منتشرکننده» نامیده می‌شود.
ساختار قوانین کشورها واجد شرایط بودن اوراق بهادار را تعیین می‌کنند.
اوراق بهادار، می‌توانند به صورت گواهی صادر شوند،
یا به‌طور عام‌تر بدون گواهی باشند و تنها در مدخلی الکترونیکی ثبت شده باشند.
گواهی‌ها می‌توانند در وجه حامل باشند،
به این معنا که حامل آن صاحب حقوق ورقه بهادار است،
یا با نام باشند، که در این صورت تنها شخصی که اوراق به نام اوست صاحب حقوق است.
اوراق بهادار شامل سهام شرکت‌ها یا صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک، 
اوراق قرضه منتشره شده توسط شرکت‌ها یا واسطه‌های دولتی،
سهام با اختیار معامله یا هرنوع اختیار معامله دیگر،
واحدهای شراکت محدود و انواع مختلفی از ابزارهای رسمی سرمایه‌گذاری است
که قابل معامله و تعویض باشند.

+ «brand»
+ «شعب»
«شرع»

این فیلم تایم‌لپس درخت انگور، بسیار زیباست و جای تدبّر دارد.
«time lapse»: «تایم لپس واژه‌ای انگلیسی است که معنای گذر زمان را می‌دهد.»
یک سال فیلم برداری، سریع نشون داده میشه، که چجوری یه شاخه خشکیده، برگ در میاره و میوه میده و میوه‌هاشو می‌چینن و برگهاش زرد میشه میریزه و میره به مرحله سال بعدی!
+ «دول – دولت: چرخه دانه تا دانه»
اگه از قلب ما هنگام اخذ علم از صاحبان نور (دروس تئوری) و هنگام رویارویی با آیات (دروس عملی)، این جوری فیلم تایم لپس بگیرن و آخر عمر، بشینیم نگاه کنیم،
معلوم نیست که چی ببینیم!
اگه مثل این درخت انگور از آمد و شد روز و شب و فرصتهای «آیاتی و رسلی» خوب بهره بگیریمو تولید برگ و میوه کنیم «طوع»، زهی سعادت!
«أَوْرَقَ‏ الرَّجُلُ: پول و دارائى آن شخص فراوان شد.»
و این انگور اعمال صالح بهشتی برای ما ذخیره می‌شود ان شاء الله تعالی.

کتاب التحقیق از این واژه برداشت زیبایی دارد:
«ما يتبسّط و يتفرّع من شي‏ء لغرض مقصود»
انگاری صاحبان نور، فرعی از اصل درخت آل محمد ع هستند که از آن منشعب شده و این بسط نور، بمنظور روشن نمودن قلوبی است که ویژگی تهوی الیهم داشته باشند.
+ «عود» + «همانند سازی»
نور الولایة، فرایند تولید و همانندسازی است.
مفهوم رژنراسیون در واژه «ورق» مثل واژه «عود» و هزار واژه متراداف با «نور» وجود دارد.
انگاری خدا میخواد یه شاخ و برگ جدیدی از درخت آل محمد ع سبز بشه تا به همه طراوت نور ولایت رو آموزش بده و این میشه مفهوم زیبای واژه‌ی «ورق».
+ «نو آوری»
نور ولایت، فرایند تولید علوم زیبا و رنگارنگ است.
«المُورَاقَ‏- [ورق‏] : «عِنَبٌ‏ مُورَاقٌ‏»: انگور رنگارنگ».

صاحبان نور، صاحبان اوراق بهادار!
«وَ شِيعَتُهُمْ أَوْرَاقُهَا»

+ «شیع» + «شعب» + «نسب: منسوب به …»
+ «نمی: انتماء: داربست: نَامِيَةُ الكَرْمِ»

امام صادق علیه السلام:
عَنْ سُلَیْمَانَ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی
سِدْرَةِ الْمُنْتَهی

قَالَ
أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ

فَقَالَ رَسُولُ اللَّه (صلی الله علیه و آله) جَذْرُهَا
وَ عَلِیٌّ (علیه السلام) ذِرْوُهَا
وَ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) فَرْعُهَا
وَ الْأَئِمَّهًُْ (أَغْصَانُهَا
وَ شِیعَتُهُمْ أَوْرَاقُهَا
قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ
فَمَا مَعْنَی الْمُنْتَهَی

قَالَ
إِلَیْهَا وَ اللَّهِ انْتَهَی الدِّینُ
مَنْ لَمْ یَکُنْ مِنَ الشَّجَرَهًِْ فَلَیْسَ بِمُؤْمِنٍ وَ لَیْسَ لَنَا شِیعَهًًْ.
سلیمان گوید:
از امام صادق (علیه السلام) درباره‌ی سِدْرَةِ المُنْتَهی پرسیدم.
امام (علیه السلام) فرمود:
«أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ»
آنگاه فرمود:
«پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اصل آن درخت است
و علی (علیه السلام) قسمت بالای درخت
و فاطمه (سلام الله علیها) تنه‌ی آن
و ائمّه ع شاخه‌های درخت
و شیعیان برگ درختند».
عرض کردم: «فدایت شوم!
پس معنی المُنْتَهی چیست»؟
فرمود:
«به خدا قسم! دین به آن منتهی می‌گردد؛
هرکه از آن شجره نباشد نه مؤمن است و نه شیعه‌ی ما».

«وَرَقُ‏ الشّجرِ»، «أَوْرَاقُ‏ النباتات و الأشجار»

اوراق بهادار نورانی!

پول‌های بهشتی!
+ «رشو – استرشاء العلم!»
+ «ودیعة الله!
»
اللَّهُ نُورُ … مَثَلُ نُورِهِ … نُورٌ عَلى‏ نُورٍ … فِي بُيُوتٍ … اسْمُهُ … رِجالٌ

امام علی علیه السلام:
«وَ أَنَا الَّذِي أَنْحَلَنِي رَبِّي اسْمَهُ وَ كَلِمَتَهُ وَ حِكْمَتَهُ وَ عِلْمَهُ وَ فَهْمَهُ»
+ «اسم الله غیر الله»

يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ
خدا هر كه را بخواهد با نور خويش هدايت مى‌‏كند!
خدای مهربان، خالق اوراق بهادار نورانی دنیای قلبهاست!

[سورة النور (۲۴): الآيات ۳۵ الى ۳۸]
اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ
الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ
الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ 
يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ
لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ
يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ
نُورٌ عَلى‏ نُورٍ
يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ
وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ
وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ (۳۵)
خدا نور آسمانها و زمين است.
مَثَلِ نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى،
و آن چراغ در شيشه‏‌اى است.
آن شيشه گويى اخترى درخشان است
كه از درخت خجسته زيتونى كه نه شرقى است و نه غربى، افروخته مى‌‏شود.
نزديك است كه روغنش – هر چند بدان آتشى نرسيده باشد – روشنى بخشد.
روشنى بر روى روشنى است.
خدا هر كه را بخواهد با نور خويش هدايت مى‌‏كند،
و اين مثلها را خدا براى مردم مى‌‏زند و خدا به هر چيزى داناست.
فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ (۳۶)
در خانه‏‌هايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت‏] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود.
در آن [خانه‏]ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مى‌‏كنند:
رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ
يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ (۳۷)
مردانى كه نه تجارت و نه داد و ستدى،
آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات، به خود مشغول نمى‏‌دارد،
و از روزى كه دلها و ديده‌‏ها در آن زيرورو مى‌‏شود مى‏‌هراسند.
لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ يَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ
وَ اللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ (۳۸)
تا خدا بهتر از آنچه انجام مى‏‌دادند، به ايشان جزا دهد و از فضل خود بر آنان بيفزايد،
و خدا [ست كه‏] هر كه را بخواهد بى‌‏حساب روزى مى‌‏دهد.

وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها

اگر علوم نورانی از سمت خدا برای بندگان درز نکنه «خبر»،
هیچ بنده‌ای راه دسترسی به آرامش رو نخواهد دونست!
کلید نورانی هدایت قلبها، فقط به دست خداست.
«وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ»
ارزاق نورانی و اوراق بهادار علمی رو، خدای مهربان برای بندگانش رو میکنه!
«وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها»
اینجوری با فهماندن نور و ظلمت به دنیای قلبها،
«وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ
وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ»
در دوران مهلت و فرصتی که به بندگان خودش میده،
«ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضى‏ أَجَلٌ مُسَمًّى»
برای اونها اتمام نعمت و اتمام حجت میکنه تا با فهم این اوامر نورانی،
تولید اعمال صالح بنمایند و دستِ پر، به نزد خدای خویش بازگردند.
«ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ
ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»

[سورة الأنعام (۶): الآيات ۵۹ الى ۶۰]
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ
وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ
وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها
وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ (۵۹)
و كليدهاى غيب، تنها نزد اوست.
جز او [كسى‏] آن را نمى‏‌داند،
و آنچه در خشكى و درياست مى‌‏داند،
و هيچ برگى فرو نمى‏‌افتد مگر [اينكه‏] آن را مى‌‏داند،
و هيچ دانه‌‏اى در تاريكيهاى زمين، و هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت‏] است.
وَ هُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ
وَ يَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ
ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضى‏ أَجَلٌ مُسَمًّى
ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ
ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۶۰)
و اوست كسى كه شبانگاه، روح شما را [به هنگام خواب‏] مى‏‌گيرد؛
و آنچه را در روز به دست آورده‌‏ايد مى‏‌داند؛
سپس شما را در آن بيدار مى‌‏كند، تا هنگامى معيّن به سر آيد؛
آنگاه بازگشت شما به سوى اوست؛
سپس شما را به آنچه انجام مى‌‏داده‏‌ايد آگاه خواهد كرد.

فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ

ماموریت خطرناک صاحبان نور!
«وَ كَذلِكَ بَعَثْناهُمْ … فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ …»
داستان تکراری کربلا!
«إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ»
به صاحبان اوراق بهادار نورانی، ماموریت داده می‌شود «فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ» که، خیلی لطیف «وَ لْيَتَلَطَّفْ وَ لا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَداً»، از کهف و حصن و حریم امن، خارج شوند و در بیرون حرم، و در سرزمین عرفات، بر سرِ راه جمع قلیلی از اهل نور، و جمع کثیری از اهل ظلمت و حسادت، قرار بگیرند «لقط»، و محتوای علمی این اوراق نورانی بهادار را به اطلاع آنها برسانند تا مشمول نعمت نورانی هدایت ذات اقدس الهی گردند «فَلْيَنْظُرْ أَيُّها أَزْكى‏ طَعاماً فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ» و این اتمام نعمت، برای اهل حسادتی که نخواهند دست از تمناهای خود بردارند، اتمام حجت خواهد بود «وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً» و تکرار داستان کربلا «إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ».

[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۱۹ الى ۲۰]
وَ كَذلِكَ بَعَثْناهُمْ لِيَتَساءَلُوا بَيْنَهُمْ
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ
قالُوا لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ
قالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما لَبِثْتُمْ
فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ
فَلْيَنْظُرْ أَيُّها أَزْكى‏ طَعاماً فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ
وَ لْيَتَلَطَّفْ وَ لا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَداً (۱۹)
و اين چنين بيدارشان كرديم،
تا ميان خود از يكديگر پرسش كنند.
گوينده‌‏اى از آنان گفت: «چقدر مانده‌‏ايد؟»
گفتند: «روزى يا پاره‌‏اى از روز را مانده‏‌ايم.»
[سرانجام‏] گفتند:
«پروردگارتان به آنچه مانده‏‌ايد داناتر است،
اينك يكى از خودتان را با اين پول خود به شهر بفرستيد،
تا ببيند كدام يك از غذاهاى آن پاكيزه‏‌تر است
و از آن، غذايى برايتان بياورد،
و بايد زيركى به خرج دهد
و هيچ كس را از [حال‏] شما آگاه نگرداند.
إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ
وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً (۲۰)
چرا كه اگر آنان بر شما دست يابند،
سنگسارتان مى‏‌كنند يا شما را به كيش خود بازمى‌‏گردانند،
و در آن صورت هرگز روى رستگارى نخواهيد ديد.»

وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ

آدم و حوا علیهما السلام، بعد از آشکار شدن عیب حسد استعمال شده‌شان،
با اوراق بهادار نورانی چه کسی، این عیب آشکار شده خود را پوشاندند؟!
«و به چسبانيدن برگ‏[هاى درختانِ‏] بهشت بر خود آغاز كردند!»
این خیلی مهم و با ارزشه که وقتی اشتباه میکنی، برای جبران اشتباه خودت و پوشش آن،
به علوم نورانی آل محمد ع رو بیاری «طفقا یخصفان».

[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۸ الى ۲۸]
قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعينَ (۱۸)
فرمود: «نكوهيده و رانده، از آن [مقام‏] بيرون شو؛
كه قطعاً هر كه از آنان از تو پيروى كند، جهنّم را از همه شما پر خواهم كرد.»
وَ يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ
فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما
وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ (۱۹)
«و اى آدم! تو با جفت خويش در آن باغ سكونت گير،
و از هر جا كه خواهيد بخوريد،
و[لى‏] به اين درخت نزديك مشويد كه از ستمكاران خواهيد شد.»
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما
وَ قالَ ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدِينَ (۲۰)
پس شيطان، آن دو را وسوسه كرد تا آنچه را از عورتهايشان برايشان پوشيده مانده بود،
براى آنان نمايان گرداند؛ و گفت:
«پروردگارتان شما را از اين درخت منع نكرد،
جز [براى‏] آنكه [مبادا] دو فرشته گرديد يا از [زمره‏] جاودانان شويد.»
وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ (۲۱)
و براى آن دو سوگند ياد كرد كه:
من قطعاً از خيرخواهان شما هستم.

فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ
فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما
وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ
وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ
وَ أَقُلْ لَكُما إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبينٌ (۲۲)
پس آن دو را با فريب به سقوط كشانيد؛
پس چون آن دو از [ميوه‏] آن درختِ [ممنوع‏] چشيدند، برهنگى‌‏هايشان بر آنان آشكار شد،
و به چسبانيدن برگ‏[هاى درختانِ‏] بهشت بر خود آغاز كردند؛
و پروردگارشان بر آن دو بانگ بر زد:
«مگر شما را از اين درخت منع نكردم
و به شما نگفتم كه در حقيقت شيطان براى شما دشمنى آشكار است.»
قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ (۲۳)
گفتند: «پروردگارا، ما بر خويشتن ستم كرديم،
و اگر بر ما نبخشايى و به ما رحم نكنى، مسلماً از زيانكاران خواهيم بود.»
قالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ
وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِينٍ (۲۴)
فرمود: «فرود آييد، كه بعضى از شما دشمن بعضى [ديگر]يد؛
و براى شما در زمين، تا هنگامى [معيّن‏] قرارگاه و برخوردارى است.»
قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ (۲۵)
فرمود: «در آن زندگى مى‌‏كنيد و در آن مى‌‏ميريد و از آن برانگيخته خواهيد شد.»

يا بَني‏ آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُواري سَوْآتِكُمْ وَ ريشاً
وَ لِباسُ‏ التَّقْوى‏ ذلِكَ خَيْرٌ
ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (۲۶)
اى فرزندان آدم، در حقيقت،
ما براى شما لباسى فرو فرستاديم كه عورتهاى شما را پوشيده مى‌‏دارد و [براى شما] زينتى است،
و[لى‏] بهترين جامه، [لباس‏] تقوا است.
اين از نشانه‏‌هاى [قدرت‏] خداست، باشد كه متذكّر شوند.
يا بَنِي آدَمَ
لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ
يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما 
إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ
إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ (۲۷)
اى فرزندان آدم،
زنهار تا شيطان شما را به فتنه نيندازد؛
چنانكه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند،
و لباسشان را از ايشان بركَند، تا عورتهايشان را بر آنان نمايان كند. 
در حقيقت، او و قبيله‏‌اش، شما را از آنجا كه آنها را نمى‏‌بينيد، مى‏‌بينند. 
ما شياطين را دوستان كسانى قرار داديم كه ايمان نمى‏‌آورند.
وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها
قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ
أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (۲۸)
و چون كار زشتى كنند، مى‏‌گويند:
«پدران خود را بر آن يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است.»
بگو: «قطعاً خدا به كار زشت فرمان نمى‌‏دهد،
آيا چيزى را كه نمى‌‏دانيد به خدا نسبت مى‌‏دهيد؟»

وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ

و شروع كردند به چسبانيدن برگهاى بهشت بر خود!

[سورة طه (۲۰): الآيات ۱۱۶ الى ۱۲۵]
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ
فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى‏ (۱۱۶)
و [ياد كن‏] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم:
«براى آدم سجده كنيد.»
پس، جز ابليس كه سر باز زد [همه‏] سجده كردند.
فَقُلْنا
يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ
فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى‏ (۱۱۷)
پس گفتيم:
«اى آدم، در حقيقت، اين [ابليس‏] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناك‏] است،
زنهار تا شما را از بهشت به در نكند تا تيره‏‌بخت گردى.»
إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى‏ (۱۱۸)
در حقيقت براى تو در آنجا اين [امتياز] است كه نه گرسنه مى‌‏شوى و نه برهنه مى‌‏مانى.
وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحى‏ (۱۱۹)
و [هم‏] اينكه در آنجا نه تشنه مى‌‏گردى و نه آفتاب‏‌زده.
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ
يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى‏ (۱۲۰)
پس شيطان او را وسوسه كرد، گفت:
«اى آدم، آيا تو را به درخت جاودانگى و ملكى كه زايل نمى‌‏شود، راه نمايم؟»
[اینجا جاش بود که آدم ع به شیطان بگه:
من؟! به تنهایی؟! بدون «VPN»؟! سفر انفرادی بدون نور؟! مگه میشه؟!]
فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما
وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ
وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏ (۱۲۱)
آنگاه از آن [درخت ممنوع‏] خوردند و برهنگى آنان برايشان نمايان شد
و شروع كردند به چسبانيدن برگهاى بهشت بر خود.
و [اين گونه‏] آدم به پروردگار خود عصيان ورزيد و بيراهه رفت.
ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ
فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى‏ (۱۲۲)
سپس پروردگارش او را برگزيد و بر او ببخشود و [وى را] هدايت كرد.
قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ
فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى‏ (۱۲۳)
فرمود: «همگى از آن [مقام‏] فرود آييد،
در حالى كه بعضى از شما دشمن بعضى ديگر است،
پس اگر براى شما از جانب من رهنمودى رسد،
هر كس از هدايتم پيروى كند نه گمراه مى‌‏شود و نه تيره‏‌بخت.»
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً
وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‏ (۱۲۴)
و هر كس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت، زندگىِ تنگ [و سختى‏] خواهد داشت،
و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى‏‌كنيم.»
قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى‏ وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً (۱۲۵)
مى‌‏گويد: «پروردگارا، چرا مرا نابينا محشور كردى با آنكه بينا بودم؟»

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی