Luminous Immunity!
«صون» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«صِوُان الثَّوب: هو ما يُصان فيه»
«الصُّوَان: صندوق لباس يا كتاب، قفسه كتاب، گنجه لباس، جای لباسی»
«حفظ» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«حَفِظْتُ الْمَالَ: إِذَا مَنَعْتَه مِن الضَّيَاعِ و التّلَفِ»
«المَحْفَظَة: كيف چرمى يا پارچهاى كه در آن پول و اوراق بهادار نگهدارند.»
+ «حق الطیب!»
+ «حصن – دژ نورانی!»:
امام رضا علیه السلام:
«اللَّه جَلَّ جَلَالُهُ یقُولُ:
لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی
قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا»
+ «اشتباه حتمیه! فقط زود جلوشو بگیر!»
+ «محدودهی مرزهای نورانی – تلک حدود الله!»
+ «حرما آمنا»
+ «یاقوت سرخ!»
فهم قبض و بسط قلبی، و عمل به این اوامر و نواهی نورانی،
برای صاحب این قلب، مصونیت در برابر سیئه حسدش ایجاد میکنه!
صیانت نفس: یعنی مدام حواست به قبض و بسط قلبت باشه.
+ «محاسبه نفس – مجاهده قلبی»
امام حسن عسکری علیه السلام:
« … صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ
مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلاَهُ … »
«… کسی كه مراقب نفسش بوده و حافظ دين خود است
و با نفس خود مخالف است و مطيع امر مولى مىباشد …»
امام سجاد علیه السلام:
اَلْخَيْرُ كُلُّهُ صِيَانَةُ اَلْإِنْسَانِ نَفْسَهُ.
تمام خير آن است كه انسان خويشتندار باشد.
امام علی علیه السلام:
مَنْ جَانَبَ هَوَاهُ صَحَّ عَقْلُهُ.
هر كه از هوس خود كناره گیرد، خردش درست ماند.
تمنّاها، رنگ و وارنگ، میخوان گولش بزنن!
اما سپر نورانی ولایت، قلبشو از این همه مکر و حیله، و تساویل نفس و شیطان حفظ میکنه!
«وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ»
نور، در جوف نار است!
پادزهر، از زهر بدست میآید!
+ «تلخ و شیرین – نار و نور»
هر نار آیتی که عرضه میشه، نوری در جوف نارش داره!
این تقدیر به ظاهر تلخ، اما در حقیقت شیرین، اومده تا عیب حسدتو اصلاح کنه!
اومده تا تو رو از آتش، حفظ کنه!
از چی؟ از تمناهای خودت! از حسد خودت!
از شر عیبی که در قلب خودت وجود داره!
این آیت، هم اون عیب رو برات رو میکنه، و هم اینکه فرصت درمان بهت میده!
انگاری نور شفابخش رو در جوف همین تقدیر ظاهرا تلخ و نار، مییابی. لذا این نارِ نورانی، با ارزش است! قدرشو بدون!
سم عقرب و مار، از گرانبهاترین کالاهایی است که خرید و فروش میشود،
چون از این زهر، پادزهر درست میکنند!
مثال زهر و پادزهر برای بحث نار و نور چه زیباست!
و واکسیناسیون علمی بر علیه میکروب حسادت!
+ «حافِظاتٌ لِلْغَيْبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ»
[سورة البقرة (۲): آية ۲۳۸]
«حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتينَ»
بر نمازها و نماز ميانه مواظبت كنيد، و خاضعانه براى خدا به پا خيزيد.
«حافِظُوا» یعنی «معرفة الامام بالنورانیة» داشته باش! تا بتونی «صلی» داشته باشی!
«طريقٌ حافظٌ: راه روشن و آشكار»
+ «شرع – مسیر دسترسی به نور!»
امام علی علیه السلام:
«وَ مَنْ كَانَ لَهُ فِي نَفْسِهِ وَاعِظٌ كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اَللَّهِ حَافِظٌ.»
«و هر كه در درون خود واعظ و پنددهندهاى داشته باشد
خداوند براى حفظ و نگهدارى او نگهبانى قرار داده.»
+ «من النقص أن يكون شفيعك شيئا خارجا عن ذاتك و صفاتك»
بررسی واژه «حفظ» در سوره یوسف ع
مشتقات واژه حفظ در 6 آیه از سوره یوسف ع بکار رفته است.
حفظ یوسف ع، یعنی آشکار نمودن اندیشه یوسف ع در دل شرایط!
حالا کی ادعا میکنه که میتونه در دل شرایط، یوسف ع و اندیشه اونو حفظ و آشکار کنه؟!
در کنار هر بیتحملی، یک سرِ بریده!
در کنار هر عدم گذشت از دلخواهی، یک خون به ناحق ریخته شده!
در کنار هر بیوفایی، یک آبروی به ناحق ریخته شده!
حسود، نور تقدیر رو فدای تمنای خودش میکنه،
لذا به خون و آبرو و مال دیگران رحم نمیکنه!
این یعنی داستان تکراری کربلا!
حسودی که به نورش پشت کرده،
باید بدونه که برای او دیگه از مصونیت نورانی خبری نیست!
«وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً»
+ «حدیث حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام»
حسود، برای کتمان نور حقیقت تلاش خودشو میکنه،
غافل از اینکه «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ».
[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۱۱ الى ۱۲]
أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ
وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (۱۲)
فردا او را با ما بفرست تا [در چمن] بگردد و بازى كند، و ما به خوبى نگهبان او خواهيم بود.
[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۵۴ الى ۵۷]
قالَ اجْعَلْنِي عَلى خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ (۵۵)
[يوسف] گفت: «مرا بر خزانههاى اين سرزمين بگمار، كه من نگهبانى دانا هستم.»
[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۶۳ الى ۶۶]
فَلَمَّا رَجَعُوا إِلى أَبِيهِمْ قالُوا يا أَبانا مُنِعَ مِنَّا الْكَيْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنا أَخانا نَكْتَلْ
وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (۶۳)
پس چون به سوى پدر خود بازگشتند، گفتند: «اى پدر، پيمانه از ما منع شد. برادرمان را با ما بفرست تا پيمانه بگيريم، و ما نگهبان او خواهيم بود.»
قالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلاَّ كَما أَمِنْتُكُمْ عَلى أَخِيهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (۶۴)
[يعقوب] گفت: «آيا همان گونه كه شما را پيش از اين بر برادرش امين گردانيدم، بر او امين سازم؟ پس خدا بهترين نگهبان است، و اوست مهربانترين مهربانان.»
وَ لَمَّا فَتَحُوا مَتاعَهُمْ وَجَدُوا بِضاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قالُوا يا أَبانا ما نَبْغِي هذِهِ بِضاعَتُنا رُدَّتْ إِلَيْنا وَ نَمِيرُ أَهْلَنا وَ نَحْفَظُ أَخانا وَ نَزْدادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ (۶۵)
و هنگامى كه بارهاى خود را گشودند، دريافتند كه سرمايهشان بدانها بازگردانيده شده است. گفتند: «اى پدر، [ديگر] چه مىخواهيم؟ اين سرمايه ماست كه به ما بازگردانيده شده است. قوت خانواده خود را فراهم، و برادرمان را نگهبانى مىكنيم، و [با بردن او] يك بار شتر مىافزاييم، و اين [پيمانه اضافى نزد عزيز] پيمانهاى ناچيز است.»
[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۸۱ الى ۸۷]
ارْجِعُوا إِلى أَبِيكُمْ فَقُولُوا يا أَبانا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَ ما شَهِدْنا إِلاَّ بِما عَلِمْنا وَ ما كُنَّا لِلْغَيْبِ حافِظِينَ (۸۱)
پيش پدرتان بازگرديد و بگوييد: اى پدر، پسرت دزدى كرده، و ما جز آنچه مىدانيم گواهى نمىدهيم و ما نگهبان غيب نبوديم.
نور ولایت و هدایت،
به همهی اونایی که قراره برسه، میرسه «قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ».
از اینجا به بعد، برخورداری از این مصونیت نورانی،
بستگی داره که کیا رو به نورشون میکنن و کیا پشت به نورشون میکنن!
انگاری خدا میگه من تلاش خودمو کردم و نقش خودمو بازی کردم!
از اینجا به اونطرف دیگه تو باید نقش خودتو خوب بازی کنی
و از دست من دیگه کاری بر نمیاد «وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ»
یعنی سنتِ منِ خدا اینجوریه، وگرنه: «إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ».
[سورة الأنعام (۶): الآيات ۱۰۴ الى ۱۰۵]
قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ
فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِيَ فَعَلَيْها
وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ (۱۰۴)
به راستى رهنمودهايى از جانب پروردگارتان براى شما آمده است.
پس هر كه به ديده بصيرت بنگرد به سود خود او،
و هر كس از سر بصيرت ننگرد به زيان خود اوست،
و من بر شما نگهبان نيستم.
وَ كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ وَ لِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (۱۰۵)
و اين گونه آيات [خود] را گوناگون بيان مىكنيم،
تا مبادا بگويند تو درس خواندهاى،
و تا اينكه آن را براى گروهى كه مىدانند روشن سازيم.