Luminous ghosts!
«شبح» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الصُّوَرُ المُشَبَّحَةُ: عكسها و چهرهها كه بر روى پرده سينما نمايش داده مىشود.»
«الشَّبْح: ج شُبُوح و أَشْبَاح: شَبَح، خيال و سايه.»
+ «سلط – نور، مدرک قانع کننده!»
+ «رسم»
نور ولایت، فرایند ترسیم نور و ظلمت در قلب اهل یقین است.
+ «یعتبر بالنور و الظلام»
«معرفة الامام بالنورانیة»
+ «فیء»
«فَأَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً فِي ضِيَاءِ نُورِهِ»
امام سجاد علیه السلام:
إِنَّ اَللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِهِ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ
فَأَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً فِي ضِيَاءِ نُورِهِ
يَعْبُدُونَهُ قَبْلَ خَلْقِ اَلْخَلْقِ
يُسَبِّحُونَ اَللَّهَ وَ يُقَدِّسُونَهُ
وَ هُمُ اَلْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ.
همانا خدا محمد و على و يازده فرزند او را از نور عظمت خود آفريد
و سپس ايشان را بصورت أشباح در پرتو نور خود بپاداشت،
او را عبادت ميكردند.
پيش از آفرينش مخلوق، خدا را تسبيح و تقديس مينمودند
ايشان ائمه عليهم السلام از فرزندان رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آلهاند.
تسلیط النّور
[سلط – شبح]:
مفهوم امتداد و پروجکشن ، همان 1+1 است یعنی «نور ولایت» که به تسلط بر قلب منتهی میشه، مثل پروژکتور که نورش امتداد پیدا میکنه و تصویری بر روی دیوار به نمایش در می آید، کانه بر دیوار مسلط می شود! نور ولایت از کانون منبع نور علم آل محمد ع «پروژکتور: المسلاط: پروژکتور»، امتداد پیدا میکند و بر صفحه قلب سلیم ما تصویری نورانی توام با معنای مهمی از اوامر و نواهی نورانی ولایت ترسیم می کند، کانه بر این قلب مسلط می شود و تسلط بر سیئه حسادت قلب، راهش همینه که نور ولایت رو مالک بشی. تسلیم نور سپرده شده «ودیعة الله» به قلب، یعنی فرایند هنداُور «سلم»، یعنی هزار واژه مترادف نور ولایت، که واژه سلط و عبارت «سلطان مبین» اشاره به همین فرایند نورانی ولایت دارد.
کانه این نور توی قلبت، مبین و آشکار میشه و وقتی لنز پروژکتور، خوب زوم بشه، میفهمی تصویر نورانی و تمثال نورانی و شبح نورانی صاحبان نور بر قلبت مسلط شده و نور خودتو در ملکوت قلبت میشناسی و احراز هویتش میکنی، انشاء الله تعالی.
وقتی که نور ولایت در قلبت، بر تاریکی حسادت، مسلط گردد، دیگه بدجنسیهای حسادتآلودت و تمناهات غیرفعال میشه.
اما چرا عرب به تصویر میگه شبح؟!
مفهوم امتداد و گسترش و 1+1 شدن در این واژه وجود داره.
«شَبَحَ الجلدَ: پوست يا چرم را از هر طرف کشید و با ميخهایی آن را ثابت کرد تا حالت پیدا کند.
«شبَحْتُ الشىءَ: مددتُه»: مفهوم امتداد.
نور ولایت، امتداد نور الهی است در قلوب اهل یقین «پروجکشن – نورافکن»،
اینو واژه شبح یادمون میده!
کانه با احراز هویت این نورِ خلق شده،
یعنی با احراز هویت این شبح نورانی یا تمثال نورانی یا صورت نورانی درون قلب،
معرفة الله حاصل میشود.
در واقع، با معرفت به این نور مخلوق، برای ما معرفت به نورِ خالقِ این نورِ مخلوق حاصل میشود.
«مشبوح الذراعین: مثل مایکل فِلپس شناگر که دستهاشو وقتی باز میکنه،
طول دستهاش از قدش هم بیشتره و این ویژگی فیزیکی اونو قهرمان شنا کرده!
واژه شبح میگه انگاری دستاشو از دو طرف کشیدن که اینجوری دراز شده!
«تَشَبَّحَ الحِرْباءُ على العود: حرباء (آفتابپرست) بر روى چوب نشست و كشيده شد.
انگاری رنگ محیطی که آفتابپرست در اون محیط قرار میگیره،
به بدن آفتابپرست امتداد پیدا میکنه،
پروجکت میشه! کشیده میشه! تابع رنگ محیطش میشه!
محیط (تقدیرات) میگه قرمز شو، قرمز میشه! میگه سبز شو، سبز میشه! میگه آبی شو، آبی میشه!
چه حرفگوشکنه این آفتابپرست!
جوری به رنگ محیطش در میاد که آدم خیال میکنه یکی شدهاند!
دو تا هستند، اما حرفشون یکی است!
[1=1+1]
+ مفهوم «یکتاپرستی»
نور ولایت، فرایند حرف گوش کردن است!
نور ولایت، فرایند حرف گوش کردن و اطاعت کردن است!
ولایت فرایند سمعا و طاعتا است!
نور ولایت، فرایند دیدن شبح نورانی در ملکوت قلب
و فهم مطلب علمی و عمل به این دستور العمل است!
هزار واژه مترادف نور ولایت، این مفهوم رو میخوان به ما بفهمونن.
فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا
[سورة مريم (۱۹): الآيات ۱۶ الى ۲۰]
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَكاناً شَرْقِيًّا (۱۶)
و در اين كتاب از مريم ياد كن، آنگاه كه از كسان خود، در مكانى شرقى به كنارى شتافت.
فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً
فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا
فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا (۱۷)
و در برابر آنان پردهاى بر خود گرفت.
پس روح خود را به سوى او فرستاديم
تا به [شكل] بشرى خوشاندام بر او نمايان شد.
قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا (۱۸)
[مريم] گفت:
«اگر پرهيزگارى، من از تو به خداى رحمان پناه مىبرم.»
قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا (۱۹)
گفت:
«من فقط فرستاده پروردگار توام، براى اينكه به تو پسرى پاكيزه ببخشم.»
قالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا (۲۰)
گفت:
«چگونه مرا پسرى باشد با آنكه دست بشرى به من نرسيده و بدكار نبودهام؟»
امام علی علیه السلام:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ، الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ»
«ستايش خدايى را سزاست كه با آفرينش مخلوقات، بر انسان ها تجلّى كرد،
و با برهان و دليل، خود را بر قلبهايشان آشكار كرد.»
+ «نور، مدرک قانعکننده! سلطان مبین!»
في صُحُفِ إدريسَ:
من عَرَفَ الخَلقَ عَرَفَ الخالِقَ،
و مَن عَرَفَ الرِّزقَ عَرَفَ الرّازِقَ،
و مَن عَرَفَ نَفسَهُ عَرَفَ رَبَّهُ.
در صحف ادريس آمده است:
هر كه آفريده را بشناسد، آفريدگار را مى شناسد
و هر كه روزى را بشناسد، روزىرسان را مىشناسد
و هر كه خود را بشناسد، پروردگارش را مىشناسد.
حدیث اشباح نورانی صاحبان نور!
امام سجاد علیه السلام:
عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ:
قَالَ يَا عِبَادَ اللَّهِ
إِنَّ آدَمَ لَمَّا رَأَى النُّورَ سَاطِعاً مِنْ صُلْبِهِ
إِذْ كَانَ اللَّهُ قَدْ نَقَلَ أَشْبَاحَنَا مِنْ ذِرْوَةِ الْعَرْشِ إِلَى ظَهْرِهِ
رَأَى النُّورَ وَ لَمْ يَتَبَيَّنِ الْأَشْبَاحَ
فَقَالَ يَا رَبِّ مَا هَذِهِ الْأَنْوَارُ
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ
أَنْوَارُ أَشْبَاحٍ نَقَلْتُهُمْ مِنْ أَشْرَفِ بِقَاعِ عَرْشِي إِلَى ظَهْرِكَ
وَ لِذَلِكَ أَمَرْتُ الْمَلَائِكَةَ بِالسُّجُودِ لَكَ
إِذْ كُنْتَ وِعَاءً لِتِلْكَ الْأَشْبَاحِ
فَقَالَ آدَمُ
يَا رَبِّ لَوْ بَيَّنْتَهَا لِي
فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى انْظُرْ يَا آدَمُ إِلَى ذِرْوَةِ الْعَرْشِ
فَنَظَرَ آدَمُ وَ وَقَعَ نُورُ أَشْبَاحِنَا مِنْ ظَهْرِ آدَمَ عَلَى ذِرْوَةِ الْعَرْشِ
فَانْطَبَعَ فِيهِ صُوَرُ أَنْوَارِ أَشْبَاحِنَا
كَمَا يَنْطَبِعُ وَجْهُ الْإِنْسَانِ فِي الْمِرْآةِ الصَّافِيَةِ
فَرَأَى أَشْبَاحَنَا
فَقَالَ مَا هَذِهِ الْأَشْبَاحُ يَا رَبِّ
فَقَالَ اللَّهُ يَا آدَمُ
هَذِهِ الْأَشْبَاحُ أَفْضَلُ خَلَائِقِي وَ بَرِيَّاتِي
هَذَا مُحَمَّدٌ وَ أَنَا الْحَمِيدُ وَ الْمَحْمُودُ فِي أَفْعَالِي شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنِ اسْمِي
وَ هَذَا عَلِيٌّ وَ أَنَا الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ شَقَقْتُ لَهُ اسْماً مِنِ اسْمِي
وَ هَذِهِ فَاطِمَةُ وَ أَنَا فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ
فَاطِمُ أَعْدَائِي عَنْ رَحْمَتِي يَوْمَ فَصْلِ قَضَائِي
وَ فَاطِمُ أَوْلِيَائِي عَمَّا يَعْتَرِيهِمْ وَ يَشِينُهُمْ فَشَقَقْتُ لَهَا اسْماً مِنِ اسْمِي
وَ هَذَا الْحَسَنُ وَ هَذَا الْحُسَيْنُ وَ أَنَا الْمُحْسِنُ الْمُجْمِلُ شَقَقْتُ لَهُمَا اسْماً مِنِ اسْمِي
هَؤُلَاءِ خِيَارُ خَلِيقَتِي وَ كِرَامُ بَرِيَّتِي
بِهِمْ آخُذُ وَ بِهِمْ أُعْطِي
وَ بِهِمْ أُعَاقِبُ وَ بِهِمْ أُثِيبُ
فَتَوَّسَلْ إِلَيَّ بِهِمْ يَا آدَمُ
وَ إِذَا دَهَتْكَ دَاهِيَةٌ فَاجْعَلْهُمْ إِلَيَّ شُفَعَاءَكَ
فَإِنِّي آلَيْتُ عَلَى نَفْسِي قَسَماً حَقّاً لَا أُخَيِّبُ بِهِمْ آمِلًا وَ لَا أَرُدُّ بِهِمْ سَائِلًا
فَلِذَلِكَ حِينَ نَزَلَتْ مِنْهُ الْخَطِيئَةُ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِمْ فَتَابَ عَلَيْهِ وَ غَفَرَ لَهُ.
حضرت على بن الحسين عليه السّلام گفت
پدرم از پدر خود از پيامبر نقل كرد كه فرمود :
اى بندگان خدا
وقتى آدم نور را از صلب خود درخشان ديد
چون خداوند اشباح ما را از بالاى عرش بصلب او منتقل كرده بود.
آن نور را مشاهده كرد اما اشباح را نديد.
گفت خدايا اين نورها چيست؟
خداوند فرمود:
نور اشباحى است كه از بهترين جاى عرش به پشت تو منتقل كردهام
و به همين جهت ملائكه را دستور به سجده تو دادم
چون تو ظرف اين انوار بودى.
آدم گفت خدايا برايم توضيح بده.
فرمود: آدم!
نگاه كن به بالاى عرش
آدم نگاه كرد.
نور اشباح ما از صلب آدم به بالاى عرش افتاد.
در آن صورتهائى نقش بست.
مثل آينه كه در آن صورت نقش مىبندد.
اشباح ما را مشاهده كرد.
عرضكرد خدايا اين شبحها چيست؟
خداوند فرمود:
اينها اشباح بهترين خلق و مردمند.
اين محمّد است و من حميد محمود در افعالم. يك اسم از اسمهاى خود براى او جدا كردهام.
و اين على است و من على عظيم هستم. اسمى از نامهاى خود براى او جدا كردهام.
و اين فاطمه است. من فاطر آسمانها و زمينهايم
و جداكننده دشمنان خود از رحمتم در روز قيامت
و جداكننده دوستانم هستم از چيزهائى كه موجب ناراحتى و آلودگى آنها مىشود
[«فاطر» و «فاطم»: فرایندی است که باعث جدا شدن حسد از قلب عاملین به نور ولایت می شود.]
براى او يك اسم از اسمهاى خود جدا كردم.
و اين حسن و اين حسين است و من محسن نيكوكارم. يك اسم از اسمهاى خود براى آن دو جدا كردهام.
اينها بهترين مخلوق و گرامىترين افراد هستند.
بوسيله آنها مواخذه ميكنم و بآنها ميبخشم
و بآنها كيفر ميكنم و بوسيله آنها ثواب ميدهم.
آدم هر گاه يك ناراحتى بتو رسيد آنها را شفيع خود در نزد من قرار بده.
من سوگند ياد كردهام بر خود سوگندى واقعى كسى كه بوسيله آنها اميدى داشته باشد نااميد نكنم
و هر كس بوسيله آنها درخواستى نمايد رد نكنم،
بهمين جهت وقتى از او لغزشى سر زد، خدا را بواسطه آنها خواند، خدا از او در گذشت و او را بخشيد.
أَشْهَدُ … أَنَّ أَنْوَارَكُمْ وَ أَجْسَادَكُمْ وَ أَشْبَاحَكُمْ وَ ظِلَالَكُمْ وَ أَرْوَاحَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ وَاحِدَةٌ
زیارت جامعه:
« … أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا سَابِقٌ لَكُمْ فِيمَا مَضَى
وَ جَارٍ لَكُمْ فِيمَا بَقِيَ
وَ أَنَّ أَنْوَارَكُمْ وَ أَجْسَادَكُمْ وَ أَشْبَاحَكُمْ وَ ظِلَالَكُمْ وَ أَرْوَاحَكُمْ وَ طِينَتَكُمْ وَاحِدَةٌ
جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ وَ بُورِكَتْ وَ قُدِّسَتْ وَ طَابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضاً مِنَ بَعْضٍ
لَمْ تَزَالُوا بِعَيْنِ اللَّهِ وَ عِنْدَهُ وَ فِي مَلَكُوتِهِ تَأْمُرُونَ وَ لَهُ تَخْلُفُونَ
وَ إِيَّاهُ تُسَبِّحُونَ
وَ بِعَرْشِهِ مُحْدِقُونَ
وَ بِهِ حَافُّونَ حَتَّى مَرَّ بِكُمْ عَلَيْنَا … »
شب آخر، عیسی ع و حواریون!
ملاقات اشباح نورانی در ملکوت قلب
و داستان تکراری کربلا برای صاحبان نور!
فَأَيُّكُمْ يُلْقَى عَلَيْهِ شَبَحِي فَيُقْتَلُ وَ يُصْلَبُ وَ يَكُونُ مَعِي فِي دَرَجَتِي …
وَ أَخَذُوا الشَّابَّ الَّذِي أُلْقِيَ عَلَيْهِ شَبَحُ عِيسَى فَقُتِلَ وَ صُلِبَ …
[سورة آلعمران (۳): آية ۵۵]
إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَيَّ وَ مُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا
وَ جاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ
ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (۵۵)
[ياد كن] هنگامى را كه خدا گفت:
«اى عيسى، من تو را برگرفته و به سوى خويش بالا مىبرم،
و تو را از [آلايش] كسانى كه كفر ورزيدهاند پاك مىگردانم،
و تا روز رستاخيز، كسانى را كه از تو پيروى كردهاند،
فوق كسانى كه كافر شدهاند قرار خواهم داد؛
آنگاه فرجام شما به سوى من است،
پس در آنچه بر سر آن اختلاف مىكرديد ميان شما داورى خواهم كرد.
امام باقر علیه السلام:
إِنَّ عِيسَى ع وَعَدَ أَصْحَابَهُ لَيْلَةً رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ،
فَاجْتَمَعُوا إِلَيْهِ عِنْدَ الْمَسَاءِ وَ هُمْ اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا
فَأَدْخَلَهُمْ بَيْتاً
ثُمَّ خَرَجَ عَلَيْهِمْ مِنْ عَيْنٍ فِي زَاوِيَةِ الْبَيْتِ وَ هُوَ يَنْفُضُ رَأْسَهُ مِنَ الْمَاءِ، فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَيَّ أَنَّهُ رَافِعِي إِلَيْهِ السَّاعَةَ وَ مُطَهِّرِي مِنَ الْيَهُودِ
فَأَيُّكُمْ يُلْقَى عَلَيْهِ شَبَحِي فَيُقْتَلُ وَ يُصْلَبُ وَ يَكُونُ مَعِي فِي دَرَجَتِي،
فَقَالَ شَابٌّ مِنْهُمْ أَنَا يَا رُوحَ اللَّهِ
قَالَ فَأَنْتَ هُوَ ذَا
فَقَالَ لَهُمْ عِيسَى ع
أَمَا إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ يَكْفُرُ بِي قَبْلَ أَنْ يُصْبِحَ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ كَفْرَةً،
فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ مِنْهُمْ أَنَا هُوَ يَا نَبِيَّ اللَّهِ
فَقَالَ عِيسَى
إِنْ تُحِسَّ بِذَلِكَ فِي نَفْسِكَ فَلْتَكُنْ هُوَ
[انگاری هر کسی توی قلب خودش میدونست که چکاره است!]
ثُمَّ قَالَ لَهُمْ عِيسَى ع
أَمَا إِنَّكُمْ سَتَفْتَرِقُونَ بَعْدِي عَلَى ثَلَاثِ فِرَقٍ
فِرْقَتَيْنِ مُفْتَرِيَتَيْنِ عَلَى اللَّهِ فِي النَّارِ
وَ فِرْقَةٍ تَتْبَعُ شَمْعُونَ صَادِقَةً عَلَى اللَّهِ فِي الْجَنَّةِ
ثُمَّ رَفَعَ اللَّهُ عِيسَى إِلَيْهِ مِنْ زَاوِيَةِ الْبَيْتِ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ،
ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع
إِنَّ الْيَهُودَ جَاءَتْ فِي طَلَبِ عِيسَى ع مِنْ لَيْلَتِهِمْ
فَأَخَذُوا الرَّجُلَ الَّذِي قَالَ لَهُ عِيسَى ع إِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ يَكْفُرُ بِي مِنْ قَبْلِ أَنْ يُصْبِحَ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ كَفْرَةً
وَ أَخَذُوا الشَّابَّ الَّذِي أُلْقِيَ عَلَيْهِ شَبَحُ عِيسَى فَقُتِلَ وَ صُلِبَ
وَ كَفَرَ الَّذِي قَالَ لَهُ عِيسَى ع تَكْفُرُ قَبْلَ أَنْ تُصْبِحَ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ كَفْرَةً.
«عیسی (علیه السلام) در عصر شبی که خداوند او را به آسمان بالا برد، با اصحاب خود وعده نهاد
و دوازده حواری خود را در خانهای جمع کرد
و خود از میان چشمهای در گوشهی آن خانه بر آنها ظاهر شد، درحالیکه سرش از آب بیرون بود
و به آنها گفت:
«خداوند در همین لحظه مرا به آسمان میبرد و از آزار یهود بر کنار میدارد،
کدامیک از شما میخواهد بهصورت من ممثّل شده
و به دست آنها مصلوب شود تا به درجهی من نایل گردد»؟
جوانی از میان آن جمع گفت:
«ای روح خدا، من حاضرم».
عیسی (علیه السلام) گفت:
«پس تو بهصورت من در خواهی آمد».
سپس فرمود:
«بهزودی یکی از شما قبل از صبح و قبل از دیگران به من کافر خواهد شد».
یکی از آنها گفت:
«آیا من هم از کافران خواهم بود»؟
عیسی (علیه السلام) گفت:
«اگر در نفست چیزی دراینباره وجود دارد، چنین خواهی بود».
عیسی (علیه السلام) فرمود:
«شما بعد از من به سه فرقه تقسیم خواهید شد،
دو فرقه که به خداوند افترا میزنند و در آتش دوزخ خواهند بود
و یک فرقه که از شمعون پیروی میکنند و صادق هستند که جایگاهشان بهشت خواهد بود».
سپس عیسی (علیه السلام) از همان زاویه درحالیکه آنها نظاره میکردند عروج کرد.
امام (علیه السلام) فرمود:
«پس از آن، یهود در طلب عیسی (علیه السلام) بر آمدند
و آن مردی را که عیسی (علیه السلام) به او فرمود: تو بهزودی کافر خواهی شد، دستگیر کردند
و آن جوانی را که بهصورت عیسی (علیه السلام) ممثّل شد زندانی کرده و به صلیب کشیدند
و آن مرد دستگیر شده همانطور که عیسی (علیه السلام) فرموده بود،
به عیسی (علیه السلام) کافر شد و در مجموع دوازده نفر کافر شدند».
نورافشانی عجیب در شانگهای چین به مناسبت سال نو میلادی 2022