Luminous Drainage System!
«وری» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«وَرَى الزّنْدُ: خَرجَتْ نارُه، زهرت نارُها»
«الزَّنْدُ الوارِي: آتشزنه، فندك»
«فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطانُ لِيُبْدِيَ لَهُما ما وُورِيَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما»
این «ما وُورِيَ عَنْهُما» میشه معنای مذموم «وری»، میشه «حسد»، میشه سیّئة «سَوْآتِهِما»،
که شیطان با وسوسههایش، میخواد این سیئه حسد پنهان درون قلب ما رو آشکار و فعالش کنه!
اما اهل نور، بمحض اینکه با تاریکی قلبش متوجه فعال شدن حسدش میشه،
سریع اونو با نور الولایة، درناژش میکنه!
اهل حسادت، این فرایند حیاتی درناژ حسد (یعنی اصلاح و تربیت، یعنی ربوبیّت) رو باور ندارند!
«وَ يَكْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ»
این «بِما وَراءَهُ» میشه معنای ممدوح «وری»، میشه «نور الولایة» که اهل حسد بهش پشت میکنن!
«ماوراء نورانی – ماوراء شیطانی»
قلبها که در معرض «نور الولایة» قرار میگیرن «لقط»، دستشون رو میشه!
معلوم میشه در ماوراء قلب چه کسانی، عشق به نور نهفته است!
و معلوم میشه در ماوراء قلب چه کسانی، حسد غوغا میکنه!
انگاری نور، زیرآب قلبها رو میزنه!
زیرآب حسد قلب اهل حسادت رو میزنه،
در واقع با این درناژ و تخلیه حسد قلب اونها،
بهشون فرصت اصلاح و تربیت میده!
اگه قدر این فرصت غیر قابل جایگزین رو بدونن!
مبادا یه روزی خیال کنی
که سیئه حسادت دست از سرت برداشته،
لذا این دِرَن نورانی رو بِکِشی و بگویی:
«بیماری حسد از من دور شد!»
ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي!
[سورة هود (۱۱): الآيات ۹ الى ۱۱]
وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَيَؤُسٌ كَفُورٌ (۹)
و اگر از جانب خود رحمتى به انسان بچشانيم، سپس آن را از وى سلب كنيم،
قطعاً نوميد و ناسپاس خواهد بود.
وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئاتُ عَنِّي
إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ (۱۰)
و اگر -پس از محنتى كه به او رسيده- نعمتى به او بچشانيم حتماً خواهد گفت:
«گرفتاريها از من دور شد!»
بىگمان، او شادمان و فخرفروش است.
إِلاَّ الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ (۱۱)
مگر كسانى كه شكيبايى ورزيده و كارهاى شايسته كردهاند
[كه] براى آنان آمرزش و پاداشى بزرگ خواهد بود.
إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ
این دِرَنِ نورانی است که سیئه حسد رو مدام تخلیه میکند!
[سورة هود (۱۱): الآيات ۱۱۳ الى ۱۱۷]
وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ
وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (۱۱۳)
و به كسانى كه ستم كردهاند متمايل مشويد كه آتش [دوزخ] به شما مىرسد،
و در برابر خدا براى شما دوستانى نخواهد بود، و سرانجام يارى نخواهيد شد.
وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ
إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ
ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرِينَ (۱۱۴)
و در دو طرف روز [=اول و آخر آن] و نخستين ساعات شب نماز را برپا دار،
زيرا خوبيها بديها را از ميان مىبرد.
اين براى پندگيرندگان، پندى است.
وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ (۱۱۵)
و شكيبا باش كه خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمىگرداند.
فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِي الْأَرْضِ
إِلاَّ قَلِيلاً مِمَّنْ أَنْجَيْنا مِنْهُمْ
وَ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا ما أُتْرِفُوا فِيهِ وَ كانُوا مُجْرِمِينَ (۱۱۶)
پس چرا از نسلهاى پيش از شما خردمندانى نبودند كه [مردم را] از فساد در زمين باز دارند؟
جز اندكى از كسانى كه از ميان آنان نجاتشان داديم.
و كسانى كه ستم كردند به دنبال ناز و نعمتى كه در آن بودند رفتند، و آنان بزهكار بودند.
وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُونَ (۱۱۷)
و پروردگار تو [هرگز] بر آن نبوده است كه شهرهايى را كه مردمش اصلاحگرند، به ستم هلاك كند.
در ماورای قلبها، در آنسوی قلبها،
چه چیزی پنهان شده است؟!
این فندک با ما سخن میگوید:
آیا درون این فندک، گاز، وجود دارد یا نه؟
تا سنگ چخماق برایش جرقهای نزند،
معلوم نمیشود درون ناپیدای این قلب،
حبّ آل محمد علیهم السلام وجود دارد
یا بغض اهل بیت علیهم السلام مخفی شده است!
همینگه سنگ آتشزنه بر سر راه خروجی این گاز قرار میگیرد «لقط»،
و استارت کار را میزند «فالموریات قدحا»،
فندکی که گاز داشته باشد فورا روشن میشود!
اما قلبی که خالی از حب آل محمد علیهم السلام باشد،
هزار بار هم که جرقه زده شود، هرگز روشن نخواهد شد.
لذا سنگ آتش زنه، دست فندک را رو میکند که آیا گاز درونش دارد یا ندارد!
فندکی که گاز ندارد، اسم فندک را روی خودش گذاشته،
«إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ»
و از معنای فندک، بیبهره است،
و این فندک با اسم خود، همه را به اشتباه میاندازد،
و بقیه خیال میکنند با این فندک میتوانند برای خود آتشی روشن کنند.
زهی خیال باطل!
اما …
فندکی که گاز دارد، منتظر یک جرقه علمی است تا روشن شود
و حالا که روشن شد، میتواند دیگران را نیز روشن کند «ارث»،
و این همان مرحله اول «مونث» و بعدا «مذکر» بودن را یاد میدهد.
پس:
«سوء استفاده از اسم ممنوع!»
[سورة النجم (۵۳): الآيات ۲۱ الى ۳۰]
إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ
ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ
إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ
وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى (۲۳)
[اين بتان] جز نامهايى بيش نيستند كه شما و پدرانتان نامگذارى كردهايد
[و] خدا بر [حقّانيت] آنها هيچ دليلى نفرستاده است.
[آنان] جز گمان و آنچه را كه دلخواهشان است پيروى نمىكنند،
با آنكه قطعاً از جانب پروردگارشان هدايت برايشان آمده است.
… ادامه بررسی واژه «وری»:
«أصله أن يخرج النّار من وَرَاءِ المقدح، كأنما تصوّر كمونها فيه،
اصلش اين است كه آتش از درون سنگ چخماق و آتش زنه خارج شد.»
«نورِ ماوراء»
حسود این نور ماوراء رو قبول نداره! باور نداره!
«وَ يَكْفُرُونَ بِما وَراءَهُ»
«نور الولایة» با تخلیه تاریکی حسد، قلبتو روشن میکنه!
اینو واژه وری به ما یاد میده!
+ «من عرف نفسه بالحسادة، فقد عرف ربّه بالولایة»
«تقول للرجل الكريم:
إنه لَوَارِي الزناد، و وَرَّيْتُ بك زنادي،
أي: رأيت منك ما أحب من النصح و النجابة و السماحة»
«الوَرِيُ الجارُ: الذي يوري لكَ النَّارَ و توري له»
مثال «فندک»!
با نور، تاریکیِ حسد قلبتو درناژ کن!
با نور، زیرآب حسد قلبتو بزن!
سیستم زهکشی نورانی قلب!
«Luminous Drainage System»
+ «ارث – ارّثت النّار!»
مفهوم «starter»: آغاز کنندهی نور!
«يا مُبْتَدِأً باِلنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقاقِها»
+ «عطای نورانی بیپایان!»
«التَّوْراةَ: نورِ روشنگر!»
«التَّوْرَاةُ: مَأْخُوذَةٌ مِن وَرَى الزّنْدُ، فَإِنَّهَا نُورٌ وَ ضِيَاءٌ»
«إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِيها هُدىً وَ نُورٌ»
«وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ»
«فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ»
تعلیم کتاب، تعلیم حکمت، تعلیم تورات، تعلیم انجیل، تعلیم قرآن، همهاش یکی است!
همهاش تعلیم نور الولایة است!
اَلسَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ اَلْهُدَى وَ كَهْفِ اَلْوَرَى!
به کجا متواری شویم؟!
کهف الورای اهل نور کجاست؟!
كهف الورى: ملجأ الخلائق في الدّين و الدّنيا و الآخرة.
أَنْتُمْ كَهْفُ الْوَرَى يَسْتَظِلُّونَ بِكُمْ!
امام هادی علیه السلام:
اَلسَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ اَلْهُدَى
وَ مَصَابِيحِ اَلدُّجَى
وَ أَعْلاَمِ اَلتُّقَى
وَ ذَوِي اَلنُّهَى
وَ أُولِي اَلْحِجَى
وَ كَهْفِ اَلْوَرَى
وَ وَرَثَةِ اَلْأَنْبِيَاءِ
وَ اَلْمَثَلِ اَلْأَعْلَى
وَ اَلدَّعْوَةِ اَلْحُسْنَى
وَ حُجَجِ اَللَّهِ عَلَى أَهْلِ اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ وَ اَلْأُولَى
وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
سلام بر شما امامان و راهنمايان طريق هدايت
و چراغهاى تاريكىهاى امت
و پرچمداران علم و تقوى
و خردمندان بزرگ
و صاحبان عقل كامل
و پناه خلق عالم
و وارثان پيغمبران
و مثل اعلاى الهى
و صاحب دعوت به بهترين كمال و نيكوترين اعمال
و حجتهاى بالغۀ الهى بر تمام اهل دنيا و آخرت
و رحمت و بركات خدا بر شما باد.
اَلسَّلاَمُ عَلَى مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اَللَّهِ
وَ مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اَللَّهِ
وَ مَعَادِنِ حِكْمَةِ اَللَّهِ
وَ حَفَظَةِ سِرِّ اَللَّهِ
وَ حَمَلَةِ كِتَابِ اَللَّهِ
وَ أَوْصِيَاءِ نَبِيِّ اَللَّهِ
وَ ذُرِّيَّةِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.
سلام بر شما كه محلهاى معرفت خدا
و مسكنهاى بركت حق
و معدنهاى حكمت الهى
و حافظان سر خدا
و حاملان علم كتاب خدا و اوصياى پيغمبر خدا و اولاد رسول خداييد
كه درود و رحمت و بركات الهى بر او و بر آل او باد.
نورِ ماوراء!
ماوراء اهل نور، بهشت است و ماوراء اهل حسد، جهنم است!
«لِباساً يُواري سَوْآتِكُمْ … الشَّيْطانُ … يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما»
+ «كَيْفَ يُواري سَوْأَةَ أَخيهِ … فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخي»
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۲۶ الى ۲۸]
يا بَني آدَمَ
قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُواري سَوْآتِكُمْ وَ ريشاً
وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ
ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (۲۶)
اى فرزندان آدم،
در حقيقت، ما براى شما لباسى فرو فرستاديم كه عورتهاى شما را پوشيده مىدارد و [براى شما] زينتى است،
و[لى] بهترين جامه، [لباس] تقوا است.
اين از نشانههاى [قدرت] خداست، باشد كه متذكّر شوند.
يا بَنِي آدَمَ
لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ كَما أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ
يَنْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لِيُرِيَهُما سَوْآتِهِما
إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ
إِنَّا جَعَلْنَا الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ (۲۷)
اى فرزندان آدم،
زنهار تا شيطان شما را به فتنه نيندازد؛ چنانكه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند،
و لباسشان را از ايشان بركَند، تا عورتهايشان را بر آنان نمايان كند.
در حقيقت، او و قبيلهاش، شما را از آنجا كه آنها را نمىبينيد، مىبينند.
ما شياطين را دوستان كسانى قرار داديم كه ايمان نمىآورند.
وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا
وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها
قُلْ إِنَّ اللَّهَ لا يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ
أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (۲۸)
و چون كار زشتى كنند، مىگويند:
«پدران خود را بر آن يافتيم و خدا ما را بدان فرمان داده است.»
بگو: «قطعاً خدا به كار زشت فرمان نمىدهد،
آيا چيزى را كه نمىدانيد به خدا نسبت مىدهيد؟»
«وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها» + «جبر و تفویض اختیار!»
[سورة المائدة (۵): آية ۳۱]
فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ
لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُواري سَوْأَةَ أَخيهِ
قالَ يا وَيْلَتى أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخي
فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ (۳۱)
پس، خدا زاغى را برانگيخت كه زمين را مىكاويد،
تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان كند.
[قابيل] گفت: «واى بر من، آيا عاجزم كه مثل اين زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان كنم؟»
پس از [زمره] پشيمانان گرديد.
[سورة العاديات (۱۰۰): الآيات ۱ الى ۱۱]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً (۱)
سوگند به ماديانهايى كه با همهمه تازانند و با سمّ[هاى] خود از سنگ آتش مىجهانند!
فَالْمُورِياتِ قَدْحاً (۲)
و برق [از سنگ] همى جهانند،
فَالْمُغِيراتِ صُبْحاً (۳)
و صبحگاهان هجوم آرند،
فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً (۴)
و با آن [يورش]، گَردى برانگيزند،
فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً (۵)
و بدان [هجوم]، در دل گروهى درآيند،
إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ (۶)
كه انسان نسبت به پروردگارش سخت ناسپاس است،
وَ إِنَّهُ عَلى ذلِكَ لَشَهِيدٌ (۷)
و او خود بر اين [امر]، نيك گواه است.
وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ (۸)
و راستى او سخت شيفته مال است.
أَ فَلا يَعْلَمُ إِذا بُعْثِرَ ما فِي الْقُبُورِ (۹)
مگر نمىداند كه چون آنچه در گورهاست بيرون ريخته گردد،
وَ حُصِّلَ ما فِي الصُّدُورِ (۱۰)
و آنچه در سينههاست فاش شود،
إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ (۱۱)
در چنان روزى پروردگارشان به [حال] ايشان نيك آگاه است؟
«لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ،
قطعاً گناهانشان را از آنان مىزداييم!»
فرایند نورانی «درناژ دائمی حسادت!»
«أُكُلُها دائِمٌ – تُؤْتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها»
«وصی» + «حسن»
[سورة العنكبوت (۲۹): الآيات ۶ الى ۱۰]
وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ (۶)
و هر كه بكوشد، تنها براى خود مىكوشد،
زيرا خدا از جهانيان سخت بىنياز است.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ
لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ
وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ (۷)
و كسانى كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته كردهاند،
قطعاً گناهانشان را از آنان مىزداييم،
و بهتر از آنچه مىكردند پاداششان مىدهيم.
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً
وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما
إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ
فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۸)
و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند،
و[لى] اگر آنها با تو دركوشند تا چيزى را كه بدان علم ندارى با من شريك گردانى،
از ايشان اطاعت مكن.
سرانجامتان به سوى من است،
و شما را از [حقيقت] آنچه انجام مىداديد باخبر خواهم كرد.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ
لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ (۹)
و كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كردهاند،
البتّه آنان را در زمره شايستگان درمىآوريم.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ
فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّهِ
وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ
أَ وَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِما فِي صُدُورِ الْعالَمِينَ (۱۰)
و از ميان مردم كسانىاند كه مىگويند: «به خدا ايمان آوردهايم»
و چون در [راه] خدا آزار كشند، آزمايش مردم را مانند عذاب خدا قرار مىدهند؛
و اگر از جانب پروردگارت يارى رسد حتماً خواهند گفت: «ما با شما بوديم.»
آيا خدا به آنچه در دلهاى جهانيان است داناتر نيست؟