Luminous Differentiation Process!
«میز» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«مَيَّزْتُ الْأَشْيَاءَ»
«مَيَّزَ الشيءَ: چيزى را از ميان ساير چيزها برداشت، چيزى را بر ديگر چيزها ترجيح داد.»
«الْمَيْزُ و التَّمْيِيزُ: الفصل بين المتشابهات،
جدا كردن معنى در متشابهات است كه يكى را بر ديگرى تميز ميدهند.»
«المُمَيِّزة: علامت و نشان»
«فلان لا تَمِيزَ له: او نيروى تميز و تشخيص ندارد.»
«سِنُ التَّمِييز: سن رشد و بلوغ كه فرد در آن خوب و بد را از هم تشخيص مىدهد.»
راندمان کار این غربال چند درصد است؟!
100 درصد کارشو خوب انجام داده!
دانهدرشتها رو از خاک نرم جدا کرده!
اهل نور رو از اهل حسادت جدا کرده!
«وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُنَّ وَ اللَّهِ لَتُمَيَّزُنَّ وَ اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْكُمْ إِلَّا الْأَنْدَرُ»
«وَ يُسْتَخْرَجَ فِي الْغِرْبَالِ خَلْقٌ كَثِيرٌ»
نور، فرایند جداسازی!
+ «غربالگری نار آیات! -اسکرینیگ نورانی!»
«screening test»
+ «محص – بزرگترین قربانیان تاریخ!»
«وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ»
«أَرْجَحُ مِنَ الْعِلْمِ حَامِلُهُ»
+ «ذبح»
«وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ»
«يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ»
امام علی علیه السلام:
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ أَعَاذَكُمْ مِنْ أَنْ يَجُورَ عَلَيْكُمْ
وَ لَمْ يُعِذْكُمْ مِنْ أَنْ يَبْتَلِيَكُمْ
وَ قَدْ قَالَ جَلَّ مِنْ قَائِلٍ
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ وَ إِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ.
+ «بلو»
امام رضا علیه السلام:
عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع يَقُولُ
الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ.
ثُمَّ قَالَ لِي مَا الْفِتْنَةُ
قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ الَّذِي عِنْدَنَا الْفِتْنَةُ فِي الدِّينِ
فَقَالَ يُفْتَنُونَ كَمَا يُفْتَنُ الذَّهَبُ
ثُمَّ قَالَ يُخَلَّصُونَ كَمَا يُخَلَّصُ الذَّهَبُ.
+ «فتن – غربالگری فتنهها!»
امام صادق علیه السلام:
عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ
وَيْلٌ لِطُغَاةِ الْعَرَبِ مِنْ أَمْرٍ قَدِ اقْتَرَبَ
قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَمْ مَعَ الْقَائِمِ مِنَ الْعَرَبِ
قَالَ نَفَرٌ يَسِيرٌ
قُلْتُ وَ اللَّهِ إِنَّ مَنْ يَصِفُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْهُمْ لَكَثِيرٌ
قَالَ
لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَنْ يُمَحَّصُوا وَ يُمَيَّزُوا وَ يُغَرْبَلُوا
وَ يُسْتَخْرَجَ فِي الْغِرْبَالِ خَلْقٌ كَثِيرٌ.
امام علی علیه السلام:
«والذی بعثه بالحق نبیا لتبلبلن بلبلة و لتغربلن غربلة
بل یستخرج من الغربال خلق کثیر»
قسم به ذات احدیت که نبی اکرم (ص) را به حق برانگیخت،
در آخرالزمان مردم امتحان میشوند.
حضرت میفرماید:
به قدری امتحانها شدید و مردم غربال می شوند
که اشخاص بزرگ از درون غربال به پایین میافتند
و افراد خاص، مؤمن و خالص در غربال میمانند.
«یستخرج من الغربال خلق کثیر»
و عده زیادی از مردم از غربال بیرون میریزند .
امام علی علیه السلام:
ذِمَّتِی بِمَا أَقُولُ رَهِینَةٌ وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ،
إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ،
أَلَا وَ إِنَّ بَلِیَّتَکُمْ قَدْ عَادَتْ کَهَیْئَتِهَا یَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِیَّهُ؛
وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ
لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ
حَتَّى یَعُودَ أَسْفَلُکُمْ أَعْلَاکُمْ وَ أَعْلَاکُمْ أَسْفَلَکُمْ
وَ لَیَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ کَانُوا قَصَّرُوا وَ لَیُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ کَانُوا سَبَقُوا،
وَاللَّهِ مَاکَتَمْتُ وَشْمَةً وَ لَاکَذَبْتُ کِذْبَةً
وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهَذَا الْمَقَامِ وَ هَذَا الْیَوْمِ.
آنچه مىگویم بهعهده مىگیرم، و خود به آن پایبندم.
کسى که عبرتها براى او آشکار شود و از عذاب آن پند گیرد،
تقوا و خویشتندارى او را از سقوط در شبهات نگه مىدارد.
آگاه باشید، تیرهروزىها و آزمایشها، همانند زمان بعثت پیامبر بار دیگر به شما روى آورد.
سوگند به خدایى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را بهحق مبعوث کرد،
سخت آزمایش مىشوید، چون دانهاى که در غربال ریزند، یا غذایى که در دیگ گذارند به هم خواهید ریخت، زیر و رو خواهید شد، تا آن که پایین به بالا و بالا به پایین رود،
آنان که سابقهاى در اسلام داشتند و تاکنون منزوى بودند، بر سر کار مىآیند
و آنها که بهناحق، پیشى گرفتند، عقبزده خواهند شد.
Filtration!
«تمییز»: جداسازی!
نور الولایة، فرایند جداسازی است.
نور، فرایند آنالیز قلبهاست!
تست غربالگری!
«مائز» نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست.
«المائز الذي به يميّز من بين جميع الكتب»
«بِنَا مَيَّزَ اللَّهُ الْكَذِبَ»:
انگاری ماموریتِ نورِ «آیاتی و رسلی»، رو کردن دست دروغگویان حسودی است،
که خود را محب آل محمد ع جا میزنند.
پس: میزان، نورِ «آیاتی و رسلی» است.
«السَّلَامُ عَلَى مِيزَانِ الْأَعْمَالِ»
+ «بلیط نورانی، میزان سنجش!»
وَ بِكُمْ أُمَيِّزُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ!
همۀ بندگان « جَمِيعَ عِبَادِي » نسبت به مافوقشان « بِكُمْ » امتحان پس می دهند ،
و میزان برای غربال معارین از مستقرین، «یوم الفصل» است یعنی معالم ربانی آشکار شدهای که به سمع و نظر مخاطبین مورد نظر رسیده و با آنها اتمام حجت شده است.
« يَا مُحَمَّدُ
إِنَّهُ الْمُبْتَلَى وَ الْمُبْتَلَى بِهِ
وَ إِنِّي جَعَلْتُكُمْ مِحْنَةً لِخَلْقِي
أَمْتَحِنُ بِكُمْ جَمِيعَ عِبَادِي وَ خَلْقِي فِي سَمَائِي وَ أَرْضِي وَ مَا فِيهِنَّ
لِأُكَمِّلَ الثَّوَابَ لِمَنْ أَطَاعَنِي فِيكُمْ
وَ أُحِلَّ عَذَابِي وَ لَعْنَتِي عَلَى مَنْ خَالَفَنِي فِيكُمْ وَ عَصَانِي
وَ بِكُمْ أُمَيِّزُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ »
اي محمد!
علي است آزمايش شده، و مردم به او آزمون مي شوند.
من شما (اهل بيت u) را مايهي امتحان آفريدگانم قرار دادم.
به سبب شما تمام بندگان و مخلوقات خود را – در آسمانم و زمينم و آنچه که در آنهاست – ميآزمايم،
تا براي هر کس که مرا دربارهي شما اطاعت کند، ثواب را کامل گردانم.
و در حق کساني که مرا دربارهي شما مخالفت و عصيان کنند، عذاب و لعنت خود را روا دارم.
و به سبب شما، خبيث را از طيب امتياز بخشم.
اهل نور، اهل تمییز!
نور ممیّز! قلب ممیّز!
قلب ممیّز اهل نور، کارش صرافی و نقادی است.
«التَّمْيِيز [ميز]: نيروى فكرى و معنوى است كه با آن معانى استنباط مىشود.»
انگاری قلبی که عاشق نور است و گرایش و وابستگی و پیوندش با نور همیشگی است، با این وابستگی، به خودکفایی رسیده که میتونه استنباط معانی داشته باشد.
امام على عليه السلام:
مِيزَةُ الرّجُلِ عَقلُهُ، و جَمالُهُ مُروءَتُهُ.
شناسه مرد، خرد اوست و زيبايى او مردانگى اش.
این نور علوم ربانی است که در دل شرایط به اهل نور
این توان و استطاعت تمییز و شناسایی اشتباهاتش را عنایت مینماید.
فهم قبض نور، کار قلب پویاست!
«معرفة الامام بالنورانیة»
تَمييزُ الباقي مِن الفاني مِن أشرَفِ النَّظرِ.
«هذا من فضل ربی»
«انت میزان لا عین فیه» + «التر تر حمران»
رَأْسُ الْعِلْمِ التَّمْييزُ بَيْنَ الاَْخْلاقِ وَ اِظْهارُ مَحْمودِها وَ قَمْعُ مَذْمومِها.
بالاترين درجه دانايى، تشخيص اخلاق از يكديگر
و آشكار كردن اخلاق پسنديده وسركوب اخلاق ناپسند است.
+ «رَأْسُ الْعَمَلِ التَّمْييزُ بَيْنَ الاَْخْلاقِ وَ اِظْهارُ مَحْمودِها وَ قَمْعُ مَذْمومِها.»
عن الحسين بن الحسن:
قلتُ لأبي الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام:
إنّي تَرَكتُ ابنَ قِياما، مِن أعدى خَلقِ اللّهِ لكَ،
قالَ: ذلكَ شَرٌّ لَهُ.
قلتُ: ما أعجَبَ ما أسمَعُ مِنكَ جُعِلتُ فِداكَ!
قالَ: أعجَبُ مِن ذلكَ إبليسُ، كانَ في جِوارِ اللّهِ عَزَّ و جلَّ في القُربِ مِنهُ،
فأمَرَهُ فأبى و تَعَزّزَ و كانَ مِن الكافِرينَ، فأملَى اللّهُ لَهُ.
و اللّهِ، ما عَذَّبَ اللّه ُ بشيءٍ أشَدَّ مِن الإملاءِ.
و اللّهِ يا حسينُ ما عذَّبَهُمُ اللّه ُ بشيءٍ أشَدَّ من الإملاءِ.
به امام رضا عليه السلام عرض كردم:
من ابن قياما را در حالى ترك كردم كه از جمله دشمن ترين خلق خدا با تو بود.
حضرت فرمود:
اين براى خود او بد است.
عرض كردم: فدايت شوم، سخن عجيبى از شما مى شنوم!
حضرت فرمود: عجيبتر از اين، ابليس است.
او در جوار قرب خداوند عزّ و جلّ بود و خداوند به وى فرمان داد، امّا از فرمان خدا سرباز زد و بزرگى فروخت و از كافران شد.
پس، خداوند به او مهلت داد.
به خدا قسم كه خدا به چيزى سختتر از مهلتدادن [كسى را ] عذاب نكرده است. اى حسين! به خدا سوگند كه خدا آنها را به چيزى سختتر از مهلتدادن عذاب نكرده است.
+ «دانهدرشتهای قبیله شیطان!»
+ «مهلتی تا آتش!»
داستان تکراری جداسازی اهل نور از اهل حسد!
حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ
[سورة آلعمران (۳): آية ۱۷۹]
ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ
وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ
وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ
فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ
وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ (۱۷۹)
خدا بر آن نيست كه مؤمنان را به اين [حالى] كه شما بر آن هستيد، واگذارد،
تا آنكه پليد را از پاك جدا كند.
و خدا بر آن نيست كه شما را از غيب آگاه گرداند،
ولى خدا از ميان فرستادگانش هر كه را بخواهد برمىگزيند.
پس، به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد؛
و اگر بگرويد و پرهيزگارى كنيد، براى شما پاداشى بزرگ خواهد بود.
لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ
[سورة الأنفال (۸): الآيات ۳۶ الى ۳۷]
إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ
فَسَيُنْفِقُونَها ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ
وَ الَّذينَ كَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ (۳۶)
بىگمان، كسانى كه كفر ورزيدند، اموال خود را خرج مىكنند تا [مردم را] از راه خدا بازدارند.
پس به زودى [همه] آن را خرج مىكنند، و آنگاه حسرتى بر آنان خواهد گشت؛
سپس مغلوب مىشوند.
و كسانى كه كفر ورزيدند، به سوى دوزخ گردآورده خواهند شد.
لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ
وَ يَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً
فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ
أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (۳۷)
تا خدا، ناپاك را از پاك جدا كند،
و ناپاكها را روى يكديگر نهد و همه را متراكم كند؛
آنگاه در جهنم قرار دهد.
اينان همان زيانكارانند.
وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ
و اى گناهكاران، امروز [از بىگناهان] جدا شويد.
[سورة يس (۳۶): الآيات ۵۱ الى ۶۰]
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ (۵۱)
و در صور دميده خواهد شد، پس بناگاه از گورهاى خود شتابان به سوىِ پروردگار خويش مىآيند.
قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (۵۲)
مىگويند: «اى واى بر ما، چه كسى ما را از آرامگاهمان برانگيخت؟ اين است همان وعده خداى رحمان، و پيامبران راست مىگفتند.»
إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ (۵۳)
[باز هم] يك فرياد است و بس؛ و بناگاه همه در پيشگاه ما حاضر آيند.
فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۵۴)
امروز بر كسى هيچ ستم نمىرود، جز در برابر آنچه كردهايد پاداشى نخواهيد يافت.
إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ (۵۵)
در اين روز، اهل بهشت كار و بارى خوش در پيش دارند.
هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ (۵۶)
آنها با همسرانشان در زير سايهها بر تختها تكيه مىزنند.
لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ (۵۷)
در آنجا براى آنها [هر گونه] ميوه است و هر چه دلشان بخواهد.
سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ (۵۸)
از جانب پروردگار[ى] مهربان [به آنان] سلام گفته مىشود.
وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ (۵۹)
و اى گناهكاران، امروز [از بىگناهان] جدا شويد.
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (۶۰)
اى فرزندان آدم، مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد، زيرا وى دشمن آشكار شماست؟
[سورة الملك (۶۷): الآيات ۶ الى ۱۱]
وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (۶)
و كسانى كه به پروردگارشان انكار آوردند، عذاب آتش جهنّم خواهند داشت و چه بد سرانجامى است.
إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ (۷)
چون در آنجا افكنده شوند، از آن خروشى مىشنوند در حالى كه مىجوشد.
تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ
كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ (۸)
نزديك است كه از خشم شكافته شود.
هر بار كه گروهى در آن افكنده شوند، نگاهبانان آن از ايشان پرسند:
«مگر شما را هشداردهندهاى نيامد؟»
قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ (۹)
گويند: «چرا؛ هشداردهندهاى به سوى ما آمد و[لى] تكذيب كرديم و گفتيم:
خدا چيزى فرونفرستاده است، شما جز در گمراهى بزرگ نيستيد.»
وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ (۱۰)
و گويند: «اگر شنيده [و پذيرفته] بوديم يا تعقّل كرده بوديم در [ميان] دوزخيان نبوديم.»
فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ (۱۱)
پس به گناه خود اقرار مىكنند. و مرگ باد بر اهل جهنّم!
وَ بِكَ يُمَيِّزُ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ الْكَافِرِينَ
وَ الْمُخْلَصِينَ مِنَ الْمُنَافِقِينَ
وَ أَوْلَادَ الرُّشْدِ مِنْ أَوْلَادِ الْغَيِّ!
[شک و یقین – توفیق بداء]:
در این قسمت از حدیث یک نکته بسیار زیبا و مهم وجود داره و اون اینه که برای یک منافق اهل شک، به برکت وجود مقدس علی ع، بداء حاصل میشه و شکش به یقین تبدیل میشه و جریان این مطلب خیلی مهم و جای فکر و تامل داره که چجوری میشه که اینجوری میشه!
اهل شکی که نور خودشو امتحان میکنه! میگه میخوام ببینم آیا با یاد تو، قلب ناآرامم به نور آرامش دست پیدا میکنه یا نه؟! و اینجاست که چون با خدای مهربان خودش صادقه، در مورد او بداء حاصل شده و توفیق پیدا میکند و یقین به نور، گره از کارش میگشاید.
این حدیث بسیار زیباست!
« … ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
أَيُّكُمُ اسْتَحْيَا الْبَارِحَةَ مِنْ أَخٍ لَهُ فِي اللَّهِ لَمَّا رَأَى بِهِ خَلَّةً
ثُمَّ كَايَدَ الشَّيْطَانَ فِي ذَلِكَ الْأَخِ وَ لَمْ يَزَلْ بِهِ حَتَّى غَلَبَهُ
فَقَالَ عَلِيٌّ ع
أَنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
حَدِّثْ بِهِ يَا عَلِيُّ إِخْوَانَكَ الْمُؤْمِنِينَ لِيَتَأَسَّوْا بِحُسْنِ صَنِيعِكَ فِيمَا يُمْكِنُهُمْ
وَ إِنْ كَانَ أَحَدٌ مِنْهُمْ لَمْ يَلْحَقْ شَأْنَكَ
وَ لَمْ يَسْبِقْ عِبَادَتَكَ
وَ لَا يَرْمُقُكَ فِي سَابِقَةٍ لَكَ إِلَى الْفَضَائِلِ
إِلَّا كَمَا يَرْمُقُ الشَّمْسُ إِلَى الْأَرْضِ
وَ أَقْصَى الْمَشْرِقِ مِنْ أَقْصَى الْمَغْرِبِ
فَقَالَ عَلِيٌّ ع
مَرَرْتُ بِمَزْبَلَةِ بَنِي فُلَانٍ
فَرَأَيْتُ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ مُؤْمِناً قَدْ أَخَذَ مِنْ تِلْكَ الْمَزْبَلَةِ قُشُورَ الْبِطِّيخِ وَ الْقِثَّاءِ وَ التِّينِ
فَهُوَ يَأْكُلُهَا مِنْ شِدَّةِ الْجُوعِ
فَلَمَّا رَأَيْتُهُ اسْتَحْيَيْتُ مِنْ أَنْ يَرَانِيَ فَيَخْجَلَ
وَ أَعْرَضْتُ عَنْهُ وَ مَرَرْتُ إِلَى مَنْزِلِي
وَ كُنْتُ أَعْدَدْتُ لِفُطُورِي وَ سُحُورِي قُرْصَيْنِ مِنْ شَعِيرٍ
فَجِئْتُ بِهِمَا إِلَى الرَّجُلِ فَنَاوَلْتُهُ إِيَّاهُمَا
وَ قُلْتُ أَصِبْ مِنْ هَذَا كُلَّمَا جُعْتَ
فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَجْعَلُ الْبَرَكَةَ فِيهِمَا
فَقَالَ يَا أَبَا الْحَسَنِ
أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَمْتَحِنَ هَذِهِ الْبَرَكَةَ لِعِلْمِي بِصِدْقِكَ فِي قِيلِكَ
إِنِّي أَشْتَهِي لَحْمَ فِرَاخٍ وَ اشْتَهَاهُ عَلَيَّ أَهْلُ مَنْزِلِي
فَقُلْتُ اكْسِرْ مِنْهُ لُقَماً بِعَدَدِ مَا تُرِيدُهُ مِنْ فِرَاخٍ
فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقْلِبُهَا فِرَاخاً بِمَسْأَلَتِي إِيَّاهُ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ
فَأَخْطَرَ الشَّيْطَانُ بِبَالِي فَقَالَ
يَا أَبَا الْحَسَنِ تَفْعَلُ هَذَا بِهِ وَ لَعَلَّهُ مُنَافِقٌ
فَرَدَدْتُ عَلَيْهِ وَ قُلْتُ
إِنْ يَكُنْ مُؤْمِناً فَهُوَ أَهْلٌ لِمَا أَفْعَلُ مَعَهُ
وَ إِنْ يَكُنْ مُنَافِقاً فَأَنَا لِلْإِحْسَانِ أَهْلٌ
فَلَيْسَ كُلُّ مَعْرُوفٍ يَلْحَقُ مُسْتَحِقَّهُ
وَ قُلْتُ
أَنَا أَدْعُو اللَّهَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ لِيُوَفِّقَهُ لِلْإِخْلَاصِ وَ النُّزُوعِ عَنِ الْكُفْرِ إِنْ كَانَ مُنَافِقاً
فَإِنَّ تَصَدُّقِي عَلَيْهِ بِهَذَا أَفْضَلُ مِنْ تَصَدَّقِي عَلَيْهِ بِالطَّعَامِ الشَّرِيفِ الْمُوجِبِ لِلثَّرْوَةِ وَ الْغَنَاءِ
وَ كَابَدْتُ الشَّيْطَانَ
وَ دَعَوْتُ اللَّهَ سِرّاً مِنَ الرَّجُلِ بِالْإِخْلَاصِ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ
فَارْتَعَدَتْ فَرَائِصُ الرَّجُلِ وَ سَقَطَ لِوَجْهِهِ
فَأَقَمْتُهُ وَ قُلْتُ مَا ذَا شَأْنُكَ؟
قَالَ
كُنْتُ مُنَافِقاً شَاكّاً فِيمَا يَقُولُهُ مُحَمَّدٌ وَ فِيمَا تَقُولُهُ أَنْتَ
فَكَشَفَ لِيَ اللَّهُ عَنِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ
فَأَبْصَرْتُ كُلَّ مَا تُوَاعِدَانِ مِنَ الْعُقُوبَاتِ
فَذَلِكَ حِينَ وَقَرَ الْإِيمَانُ فِي قَلْبِي
وَ أَخْلَصَ بِهِ جَنَانِي
وَ زَالَ عَنِّي الشَّكُّ الَّذِي كَانَ يَعْتَوِرُنِي
فَأَخَذَ الرَّجُلُ الْقُرْصَيْنِ
وَ قُلْتُ لَهُ
كُلَّ شَيْءٍ تَشْتَهِيهِ فَاكْسِرْ مِنَ الْقُرْصِ قَلِيلًا
فَإِنَّ اللَّهَ يُحَوِّلُهُ مَا تَشْتَهِيهِ وَ تَتَمَنَّاهُ وَ تُرِيدُهُ
فَمَا زَالَ ذَلِكَ يَتَقَلَّبُ شَحْماً وَ لَحْماً وَ حُلْواً وَ رَطْباً وَ بِطِّيخاً وَ فَوَاكِهَ الشِّتَاءِ وَ فَوَاكِهَ الصَّيْفِ
حَتَّى أَظْهَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنَ الرَّغِيفَيْنِ عَجَباً
وَ صَارَ الرَّجُلُ مِنْ عُتَقَاءِ اللَّهِ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ عَبِيدِهِ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ
فَذَلِكَ حِينَ رَأَيْتُ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ إِسْرَافِيلَ وَ مَلَكَ الْمَوْتِ
قَدْ قَصَدَ الشَّيْطَانَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِمِثْلِ جَبَلِ أَبِي قُبَيْسٍ
فَوَضَعَ أَحَدُهُمْ عَلَيْهِ يَبْنِيهَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ فَيَهْشِمُ
وَ جَعَلَ إِبْلِيسُ يَقُولُ
يَا رَبِّ وَعْدَكَ وَعْدَكَ
أَ لَمْ تُنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ
فَإِذَا نِدَاءُ بَعْضِ الْمَلَائِكَةِ
أَنْظَرْتُكَ لِئَلَّا تَمُوتَ مَا أَنْظَرْتُكَ لِئَلَّا تُهْشَمَ وَ تُرَضَّضَ
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
يَا أَبَا الْحَسَنِ
كَمَا عَانَدْتَ الشَّيْطَانَ فَأَعْطَيْتَ فِي اللَّهِ حِينَ نَهَاكَ عَنْهُ وَ غَلَبْتَهُ
فَإِنَّ اللَّهَ يُخْزِي عَنْكَ الشَّيْطَانَ وَ عَنْ مُحِبِّيكَ
وَ يُعْطِيكَ فِي الْآخِرَةِ بِعَدَدِ كُلِّ حَبَّةٍ مِمَّا أَعْطَيْتَ صَاحِبَكَ وَ فِيمَا تَتَمَنَّاهُ اللَّهُ مِنْهُ دَرَجَةً فِي الْجَنَّةِ أَكْبَرَ مِنَ الدُّنْيَا مِنَ الْأَرْضِ إِلَى السَّمَاءِ
وَ بِعَدَدِ كُلِّ حَبَّةٍ مِنْهَا جَبَلًا مِنْ فِضَّةٍ كَذَلِكَ
وَ جَبَلًا مِنْ لُؤْلُؤٍ وَ جَبَلًا مِنْ يَاقُوتٍ وَ جَبَلًا مِنْ جَوْهَرٍ وَ جَبَلًا مِنْ نُورِ رَبِّ الْعِزَّةِ كَذَلِكَ
وَ جَبَلًا مِنْ زُمُرُّدٍ وَ جَبَلًا مِنْ زَبَرْجَدٍ كَذَلِكَ
وَ جَبَلًا مِنْ مِسْكٍ وَ جَبَلًا مِنْ عَنْبَرٍ كَذَلِكَ
وَ إِنَّ عَدَدَ خَدَمِكَ فِي الْجَنَّةِ أَكْثَرُ مِنْ عَدَدِ قَطْرِ الْمَطَرِ وَ النَّبَاتِ وَ شُعُورِ الْحَيَوَانَاتِ
بِكَ يُتِمُّ اللَّهُ الْخَيْرَاتِ
وَ يَمْحُو عَنْ مُحِبِّيكَ السَّيِّئَاتِ
وَ بِكَ يُمَيِّزُ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ الْكَافِرِينَ
وَ الْمُخْلَصِينَ مِنَ الْمُنَافِقِينَ
وَ أَوْلَادَ الرُّشْدِ مِنْ أَوْلَادِ الْغَيِّ … »
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
كدام يك از شما ديروز، به خاطر آنچه که از دوستی ديد، در راه خدا بر برادر خود ترحم كرد، سپس در مورد آن برادر با شيطان مقابله كرد و دست از كار برنداشت تا اینکه بر او چیره شد؟
پس علی گفت: من یا رسول الله!
رسول خدا ص فرمود:
ای علی برای برادران مؤمن خود روایت کن تا آنان تا آنجا که ممکن است، از نیکی تو پیروی کنند،
گرچه آنها به تو نخواهند رسید، چه در سبقت در عبادت و چه در پیشی گرفتن از فضایل بر تو،
بلکه مانند این است که از زمین به خورشید نگاه کنید و از حومه مغرب به حومه مشرق بنگرند.
پس علی ع گفت:
یا رسول الله! از خانهای از طایفه فلان گذشتم و مرد مومنی از انصار را دیدم که از آن سطل زباله پوست خربزه و خیار و انجیر برداشته بود و از شدت گرسنگی زیاد، اینها را میخورد.
پس چون او را دیدم از او خجالت کشیدم که مرا ببیند و شرمنده شود، لذا از او روی برگرداندم و به خانهام رفتم.
و برای غذای سحر و افطار دو قرص جو (نان) آماده کرده بودم.
پس با این دو نزد آن مرد آمدم و اینها را به او دادم و به او گفتم:
هر وقت گرسنه شدی از آن بگیر که خداوند عز و جل برکات را در این دو قرار میدهد.
پس به من گفت: ای ابوالحسن!
من میخواهم این نعمتها را برای آگاهی از صداقت شما در سخنانتان بیازمایم.
من گوشت جوجه اردک را میخواهم. اهل بیت من آن را بر من خواستند.
پس به او گفتم: لقمهای از این دو را بشکن، به مقداری از جوجه اردک که میخواهی، که خداوند آن را با درخواست من برای تو، به فضیلت حضرت محمد (ص)، به جوجه اردک تبدیل میکند.
پس شیطان به ذهنم خطور کرد و مطلبی را پیش روی من قرار داد و گفت: ای ابوالحسن! تو با او این کار را می کنی، شاید او منافق باشد؟
پس به او گفتم: «اگر مؤمن باشد، بر آنچه من با او میکنم، حق دارد، و اگر هم منافق باشد، پس من مستحق نعمت هستم، زیرا چنین نیست که هر کار نیکی به سزاوارش برسد».
و به او گفتم:
من به وسیله محمد و آل پاکش به درگاه خداوند تضرع و دعا میکنم، تا او را به اخلاص و ترک کفر متمایل کنم، اگرچه منافق باشد،
زیرا این صدقهای که به او میرسانم، یعنی دعا و درخواست خیری که در حق او میکنم، از آن صدقه من بر او، که دادن غذای شریف، موجب رسیدن به مال و ثروت است، برتر است.
پس شیطان مغلوب شد و من به فضل محمد و آل پاکش، برای آن مرد مخفیانه به درگاه خداوند تضرع کردم.
پس مرد شروع به لرزیدن کرد و به روی خود افتاد.
پس او را برخاستم و به او گفتم: این چه بود که کردی؟
گفت:
من منافق بودم و در آنچه محمد میگفت و تو میگفتی شک میکردم
و خداوند بر من آشکار کرد از آسمانها و حجابها،
پس بهشت را دیدم و آنچه را که با آن از ثواب مهیا شده، دیدم،
و از لایههای زمین برایم آشکار شد،
پس جهنم را دیدم و هر چه را که با آن آماده شده، از مجازاتها، دیدم.
پس همان جا بود که ایمان در قلبم واقع شد و با آن قلبم را خالص کرد و شبهاتی که بر من چیره شده بود، از من دور شد.
پس آن مرد دو قرص (نان) را گرفت و من به او گفتم:
هر وقت میخواهی، اندکی از قرص نان بشکن تا خداوند آن را به هر چه میخواهی «تَشْتَهِيهِ وَ تَتَمَنَّاهُ وَ تُرِيدُهُ»، تبدیل میکند.
پس این گونه، آن دو قرص نان تبدیل به گوشت و چربی و شیرینی و خرما و خربزه و میوه های زمستانی و تابستانی شد تا اینکه خداوند متعال از آن دو نان شگفتیها را آشکار کرد.
و آن مرد از جملۀ کسانی شد که خداوند از آتش دوزخ آزاد کرد و از خاصان و نیکوکاران شد.
در این هنگام بود که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و فرشته مرگ را دیدم که شیطان را نشانه گرفتهاند و هر یک از آنها سنگی به اندازه کوه ابوقبیس دارند.
پس هر یک از آنها که بر شیطان میگذشت، سنگی را روی سنگی، بروی شیطان انباشته میکرد، بطوریکه دست و پای شیطان از آن رمی جمرات، تکه تکه شد.
و ابلیس ادامه داد:
پروردگارا! قول تو! قول تو!
آیا مرا تا روزی که برانگیخته میشوند مهلت ندادی؟»
پس (یکی از فرشتگان) به شیطان ندا داد:
«تو را از مردن مهلت دادم، اما از شکستن دست و پا و جراحت مهلت ندادم».
رسول خدا فرمود:
ای ابوالحسن! همان گونه که بر شیطان غلبه کردی و در راه خدا، بخشش نمودی «انسان خداگونه!»، و بر شیطانی که تو را از انجام این کار خیر نهی میکرد، چیره شدی،
خداوند متعال نیز شیطان را از جانب تو و دوستداران تو رسوا می کند.
و در آخرت به تعداد هر دانه خردل از آنچه به رفیقت دادی و در مورد آنچه از خدا برای او خواستی، به تو کوهی از طلا که بزرگتر از جهان و از زمین تا آسمان است، میدهد.
و به تعداد هر دانه از آن، کوهی از نقره مانند آن، و کوهی از مروارید، و کوهی از یاقوت، و کوهی از جواهر، و کوهی از نور پروردگار عز و جل مانند آن، و کوهی از زمرد و کوهی از آبزیان مانند آن و کوهی از مشک و کوهی از عنبر مانند آن، میدهد.
و تعداد خدمتگزارانت در بهشت از تعداد قطرات باران و نباتات و موی حیوانات بیشتر است.
به تو، خداوند نیکی ها را کامل می کند و بدی ها را از دوستداران تو می زداید.
و سوگند که به سبب تو، خداوند بین مؤمنان از کافر، و صادقان از منافقان، و فرزندان بر حق را از فرزندان نامشروع فرق میگذارد».