Light transmission!
The Light’s Transferring!
«وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ»
«دَوَلَ – دُولَت» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الدَّويلُ: النَّبت العَامِيُّ اليَابِسُ»
«الكَلأُ الدَّويلُ: الّذي أتتْ عليه سنتان فهو لا خير فيه»
«گیاه یکساله»:
«گیاه یکساله گیاهی است که چرخه زندگیاش از زمان جوانه زدن تا تولید دانه در یک سال کامل شده و سپس از بین میرود.
گیاهان یک ساله تابستانی در طی بهار یا اوایل تابستان جوانه زده و در پاییز همان سال بالغ میشوند.
گیاهان یک ساله زمستانی در پاییز جوانه زده و در طی بهار یا تابستان سال بعدی بالغ میشوند.
چرخه زندگی دانه- به -دانه در بعضی از گونههای یک گیاه یک ساله درمدت کوتاهی مثل یک ماه اتفاق بیافتد، گرچه در بیشتر آنها این امر چند ماه طول میکشد.»
+ «ظهر»
Life Cycle Of Sunflower Time Lapse 75 Days – Seed to Seeds
حالا این بذرهای نورانی، رایگان در اختیار مخاطبین قرار میگیره،
تا با عمل به این علوم نورانی، تولید اعمال صالح نمایند!
بذرهای نورانی، دستبهدست میشوند!
نور فرایندی است که بین قلبها ، دستبهدست میشود!
«نور فرایندی است متداول!»
مثل پول رایج که بین مردم دستبهدست میشه!
«currency» ،«money transfer»
«استخراجِ نورِ رمزنگاری شده!»
این اسکناسهای نورانیِ ملکوتی است که در دل شرایط،
به قلب اهل یقین، و به خاطر و ذهنش واریز میشه:
«رشوه علمی!»، «بِاسْتِرْشَاءِ اَلْعِلْمِ»
امام باقر علیه السلام:
«وَ تَوَقَّ مُجَازَفَةَ الْهَوَى بِدَلاَلَةِ الْعَقْل
وَ قِفْ عِنْدَ غَلَبَةِ اَلْهَوَى بِاسْتِرْشَاءِ اَلْعِلْمِ»
از بيهوده كارى هواى نفس با راهنمايى عقل پرهيز كن
و اگر هواى نفس خواست بر تو غالب شود با راهنمايى علم و انديشه در برابر آن بايست.
+ «نقل – تَنَاقَلَتْهُ الأَيْدِي: آن چيز دستبهدست گشت.»
نور فرایند دستبهدست شدن پول رایج اهل بهشت است «currency» در دل شرایط سخت زندگی، بین فرشته نگهبان و اهل یقین.
و این روال متداولی است برای تولید عمل صالح.
دولت جاویدان نور، در قلوب اهل یقین زیباست!
لباس نو، یه روزی کهنه میشه و دولتش به سر میرسه، «دالَ الثوبُ: جامه كهنه شد.»،
اما پیراهن یوسف ع، همیشه کور رو بینا میکنه و کهنگی برای دولت جاویدان نور، تعریف نشده و وجود نداره و اصلا این خاصیت از نور بدور است که روزی تاریک شود و بی ارزش گردد.
امام علی علیه السلام:
«وَ إِنِّي لَصَاحِبُ اَلْكَرَّاتِ وَ دَوْلَةِ اَلدُّوَلِ»
«و من صاحب كرات (حملههاى مشهور ميدان جنگ يا عالم بحوادث و وقايع گذشته و آينده) و دولت حاكم بر همه دولتهايم »
امام صادق علیه السلام:
«فَإِنَّ لَنَا أَيَّاماً وَ دَوْلَةً يَأْتِي بِهَا اَللَّهُ إِذَا شَاءَ»
«ما را يك دولت و اقتداريست كه هر وقت خدا اراده كند خواهد آمد.»
«چرخه زندگی دانه به دانه!»
115 روز در یک دقیقه!
این گیاه سبز، حاصل کاشت بذر مرغوب است و خودش هم یه روزی زرد میشود
اما تولید بذر مرغوب نموده و زرد شده،
یعنی کارشو کرده و ماموریت و وظیفه شو انجام داده
و اطلاعات علمی و ژنتیکی لازم برای تولید گزینهای مثل خود را در این دانه کوچک، اما بزرگ در معنا، سپرده و این بذر مرغوب در زمین حاصلخیز، چتر علمی خود را گشوده و شروع به همانندسازی نموده و تعداد بسیار زیادی مثل خود تولید میکند
و این داستان دستبهدست شدن، همچنان ادامه دارد …
+ «طوع – اطاع الثمر»
برگ زرد، که حالا ماموریتشو انجام داده، به حریم نور کوچ میکند!
«کوچ به حریم نور!»
«آفرینگویانِ نورآفرین!»
چقدر این فیلمها زیبا هستند!
نور فرایندی است متداول
یعنی مدام در این چرخه نورانی حیات، این بذرهای علمی، دستبهدست میشن تا ماموریت خودشونو که آگاهی و هدایت و اصلاح و تربیت عواملِ در مسیر خود هستند رو بخوبی انجام بدهند.
«بِرّ – نیکوکاری»
«جفتگیری ملکهی زنبور عسل!»
«انتقال چوب در یک مسابقهی دوی ۴ در ۱۰۰ متر امدادی»
«محل ردوبدل شدن چوب امدادی در این مسابقه یک محدودهٔ ۲۰ متری است.
دوندهها اجازه دارند از ۱۰ متر قبل از آن استارت زده
و وقتی وارد محدودهٔ ۲۰ متری شدند چوب امدادی را از دوندهٔ قبلی بگیرند.
معمولاً دوندهها برای جلوگیری از اتلاف وقت بدون نگاه کردن به عقب چوب امدادی را از دوندهٔ قبلی میگیرند و به همین دلیل افتادن چوب امدادی در مسابقات این رشته غیرمنتظره نیست.»
«واصَى البلدُ البلدَ»
«وصی» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
«handover» – «handoffs»
[سورة البقرة (۲): آية ۱۳۲]
وَ وَصَّى بِها إِبْراهِيمُ بَنِيهِ وَ يَعْقُوبُ يا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (۱۳۲)
و ابراهيم و يعقوب، پسران خود را به همان [آيين] سفارش كردند؛ [و هر دو در وصيتشان چنين گفتند:] «اى پسران من، خداوند براى شما اين دين را برگزيد؛ پس، البته نبايد جز مسلمان بميريد.»
[سورة الحشر (۵۹): الآيات ۶ الى ۱۰]
ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ (۷)
آنچه خدا از [دارايىِ] ساكنان آن قريهها عايد پيامبرش گردانيد، از آنِ خدا و از آنِ پيامبر [او] و متعلّق به خويشاوندان نزديك [وى] و يتيمان و بينوايان و درراهماندگان است، تا ميان توانگران شما دست به دست نگردد. و آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت، بازايستيد و از خدا پروا بداريد كه خدا سختكيفر است.
رابطه واژه «فیء» و «دولة» در این آیه بسیار زیبا و حائز اهمیت است!
[سورة آلعمران (۳): الآيات ۱۳۹ الى ۱۴۰]
إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (۱۴۰)
اگر به شما آسيبى رسيده، آن قوم را نيز آسيبى نظير آن رسيد؛
و ما اين روزها[ى شكست و پيروزى] را ميان مردم به نوبت مىگردانيم [تا آنان پند گيرند] و خداوند كسانى را كه [واقعاً] ايمان آوردهاند معلوم بدارد، و از ميان شما گواهانى بگيرد، و خداوند ستمكاران را دوست نمىدارد.
[«دَوْلَةٌ لِلَّهِ وَ دَوْلَةٌ لِإِبْلِيسَ» – «تمنّا و تقدیر»]:
امام صادق علیه السلام:
«فِي قَوْلِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ
قَالَ مَا زَالَ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ دَوْلَةٌ لِلَّهِ وَ دَوْلَةٌ لِإِبْلِيسَ فَأَيْنَ دَوْلَةُ اللَّهِ أَمَا هُوَ قَائِمٌ وَاحِدٌ.»
در داستان بلوهر و یوذاسف:
[تداول العلم]:
… وَ لَا طَاقَةَ لِلنَّاسِ أَنْ يُنْفِذُوا غَوْرَ كَلَامِ الْحِكْمَةِ
و مردم را طاقت انديشه در كلام حكمت نيست
وَ لَا يُحِيطُوا بِهِ بِعُقُولِهِمْ
و بعقل خود نميتوانند درك كنند آن را .
فَمِنْ قِبَلِ ذَلِكَ تَفَاضَلَتِ الْعُلَمَاءُ فِي عِلْمِهِمْ
از همين جهت است كه دانشمندان داراى درجات مختلف هستند.
فَلَا يَزَالُ عَالِمٌ يَأْخُذُ عِلْمَهُ مِنْ عَالِمٍ
پيوسته هر دانشمندى علم خود را از دانشمند ديگرى كسب مينمايد
حَتَّى يَرْجِعَ الْعِلْمُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِي جَاءَ مِنْ عِنْدِهِ
تا علم بازگردد بخداى عز و جل كه از جانب او آمده است.
وَ كَذَلِكَ الْعُلَمَاءُ قَدْ يُصِيبُونَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ الْعِلْمِ مَا يُنْجِيهِمْ مِنَ الْجَهْلِ
همين طور علما گاهى حكمت و علم را چنان بدست مىآورند كه موجب رهائى آنها از جهل و نادانى شود.
وَ لَكِنْ لِكُلِّ ذِي فَضْلٍ فَضْلُهُ
ولى هر كدام داراى فضل و مقام مخصوصى هستند.
كَمَا أَنَّ النَّاسَ يَنَالُونَ مِنْ ضَوْءِ الشَّمْسِ مَا يَنْتَفِعُونَ بِهِ فِي مَعَايِشِهِمْ وَ أَبْدَانِهِمْ وَ لَا يَقْدِرُونَ أَنْ يُنْفِذُوهَا بِأَبْصَارِهِمْ
چنانچه مردم در زندگى روزمره خود از نور خورشيد استفاده ميكنند ولى نميتوانند به چشم آن را مشاهده كنند.
فَهِيَ كَالْعَيْنِ الْغَزِيرَةِ
حكمت همچون سرچشمه فراوان و پرآبى است
الظَّاهِرِ مَجْرَاهَا الْمَكْنُونِ عُنْصُرُهَا فَالنَّاسُ قَدْ يُجِيبُونَ بِمَا ظَهَرَ لَهُمْ مِنْ مَائِهَا وَ لَا يُدْرِكُونَ غَوْرَهَا
كه آبها در ظاهر ديده مىشود اما قعر چشمه را نمىيابند.
وَ هِيَ كَالنُّجُومِ الزَّاهِرَةِ الَّتِي يَهْتَدِي بِهَا النَّاسُ وَ لَا يَعْلَمُونَ مَسَاقِطَهَا
و مانند ستارگان درخشان است
كه مردم بوسيله آنها راه خود را مىيابند و هدايت مىشوند ولى محل ستارگان را نمىدانند كجا است.
فَالْحِكْمَةُ أَشْرَفُ وَ أَرْفَعُ وَ أَعْظَمُ مِمَّا وَصَفْنَاهَا بِهِ كُلِّهِ
بالاخره حكمت بسيار عالىتر و ارزندهتر است از تمام توصيفهائى كه براى آن نمودم.
هِيَ مِفْتَاحُ بَابِ كُلِّ خَيْرٍ يُرْتَجَى وَ النَّجَاةُ مِنْ كُلِّ شَرٍّ يُتَّقَى
كليد هر خير و شفاى هر درد است
وَ هِيَ شَرَابُ الْحَيَاةِ الَّتِي مَنْ شَرِبَ مِنْهُ لَمْ يَمُتْ أَبَداً
هر کس از این نور حیات بنوشد، به حیات طیبه جاویدان رسیده است.
وَ الشِّفَاءُ لِلسَّقَمِ الَّذِي مَنِ اسْتَشْفَى بِهِ لَمْ يَسْقُمْ أَبَداً
هر كه بحكمت خود را معالجه كرد ديگر بيمارى نخواهد ديد،
وَ الطَّرِيقُ الْمُسْتَقِيمُ الَّذِي مَنْ سَلَكَهُ لَمْ يَضِلَّ أَبَداً
راه راستى است كه هر كه در آن راه قدم گذاشت گمراه نميشود.
هِيَ حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِينُ الَّذِي لَا يُخْلِقُهُ طُولُ التَّكْرَارِ
ريسمان محكم خدا است كه طول زمان آن را فرسوده نميكند.
مَنْ تَمَسَّكَ بِهِ انْجَلَى عَنْهُ الْعَمَى
كسى كه چنگ بآن بزند،كورى از او برطرف مىشود
وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِهِ فَازَ وَ اهْتَدَى وَ أَخَذَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى.
و هر كس متمسك به آن شد رستگار و هدايت يافته است و چنگ به دست آويز محكم زده.
الدُّنْيَا دُوَلٌ!
[وَ مَنْ رَضِيَ بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ قَرَّتْ عَيْنُهُ]:
اون چیزی که قلبتو روشن میکنه، اون به نفعته!
دنبال اون باش!
قلبت، فقط به سبب یادآوری معالم ربانی آل محمد ع است که به نور علم و حکمت، در دل شرایط تقدیرات دست پیدا میکنه، و فقط اینجوری میتونی منتفع به این نور بشی و با استعمال اندیشه ماخوذ از صاحبان نور، و این نور علم و آیة محکم عنایت شده، متوجه امر و نهی مافوق شده و عامل شوی و تولید عمل صالح نمایی و اینجاست که به نفع خودت و آل محمد ع کار کردهای، که البته منظور این نیست که نفع ما به درد آل محمد ع بخورد، بلکه این عمل به نور ولایت، آثار خوبش به خود ما برمیگردد. میخواهیم بگوییم اون چیزی که به نفع ماست فقط در دست آل محمد ع است ولا غیر.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
الدُّنْيَا دُوَلٌ
فَمَا كَانَ لَكَ مِنْهَا أَتَاكَ عَلَى ضَعْفِكَ
وَ مَا كَانَ عَلَيْكَ لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِكَ
وَ مَنِ انْقَطَعَ رَجَاهُ مِمَّا فَاتَ اسْتَرَاحَ بَدَنُهُ
وَ مَنْ رَضِيَ بِمَا رَزَقَهُ اللَّهُ قَرَّتْ عَيْنُهُ.
دنيا در حال نقل و انتقال و زوال مىباشد،
هر چه سهم در آن داشته باشى به تو خواهد رسيد، اگر چه ضعيف و ناتوان باشى.
اما اگر بر زيان تو باشد هر چه نيرو داشته باشى و بخواهى جلو زيان را بگيرى،
نخواهى توانست و آن زيان به تو خواهد رسيد،
و هر كس اميدش را از آنچه از دست او رفته قطع كند، بدنش در آسايش خواهد بود،
و هر كس راضى باشد به آنچه خدا روزى كرده ديدگانش روشن مىگردد.
+ «پشت به تمنا و راضی به نور تقدیرات»