Light, the only thornless flower!
«خضد» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«انخضد العود: إذا تثنّى من غير كسر»
«خضد: خم كردن شاخه نرم»
«خضدت الشجرة: إذا كسرت شوكتها، مكسور الشّوك»
«خضدت الشجر: قطعت شوكه»
«الخضد: نزع الشوك عن الشجر»
«وَ تَخْضِدُ بِهِ شَوْكَتَهُمْ»
«خُضِدَ عُنُقُ البعير، أي: كسر»
«خَضَدَ العودَ: چوب را شكست ولى از هم جدا نشد، چوب را تا زد ولى نشكست.»
مفهوم «رفع التصلّب و الخشونة على سبيل الانعطاف و التثنّي و الانحناء»
+ «تغافل»
+ «خشع»
+ «قسی»
نور، تنها گلِ بی خار! سدر مخضود!
علمِ بدونِ ساید افکت!
«فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ»
در واقع اوصاف قلوب صاحبان نور و اهل نور است که به نور علم آل محمد ع، منوّر گشته و خار عیب حسد آنها از بین رفته «وَ تَخْضِدُ بِهِ شَوْكَتَهُمْ»، «سِدْرٍ مَخْضُودٍ یَخْضِدُ اللَّهُ شَوْکَهُ» و این گل بیخار، اصحاب یمین هستند!
ما هر چه قلبمان نسبت به معالم ربانی یقین داشته باشد، از این نور علم در دل شرایط امتحانات زندگی خود بهرهمند میشویم و خار حسد دنیای قلب، کندتر و کندتر میشود، تا اینکه ان شاء الله اساسا در چشمۀ کوثر آیات، به دست مبارک آل محمد ع، از درون قلب کنده شده و این قلب، به گلستان بیخار آل محمد ع تبدیل خواهد شد، ان شاء الله تعالی.
[خضد – تغافل]:
«وَ أَصْحابُ الْيَمِينِ … فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ»
یعنی اصحاب یمین، اهل یقین به نور معالم ربانی هستند و مسلط به فن تغافل میباشند و هر آیتی را با یادآوری معالم ربانی، تلاوت نموده و اینگونه تجربه کرده و نتیجه نور و آرامش را گرفتهاند!
«فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ قَالَ شَجَرٌ لَا يَكُونُ لَهُ وَرَقٌ وَ لَا شَوْكٌ فِيهِ»
أَصْحابُ الْيَمِينِ فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ
اهل نور، گلِ بیخار هستند!
در دنیا، خار حسادت خودشونو با نور ولایت، درناژ کردهاند!
[سورة الواقعة (۵۶): الآيات ۲۷ الى ۴۰]
وَ أَصْحابُ الْيَمِينِ ما أَصْحابُ الْيَمِينِ (۲۷)
و ياران راست؛ ياران راست كدامند؟
فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ (۲۸)
در [زير] درختان كُنار بىخار،
وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ (۲۹)
و درختهاى موز كه ميوهاش خوشه خوشه روى هم چيده است.
وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ (۳۰)
و سايهاى پايدار.
وَ ماءٍ مَسْكُوبٍ (۳۱)
و آبى ريزان.
وَ فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ (۳۲)
و ميوهاى فراوان،
لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ (۳۳)
نه بريده و نه ممنوع.
وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ (۳۴)
و همخوابگانى بالا بلند.
إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً (۳۵)
ما آنان را پديد آوردهايم پديد آوردنى!
فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً (۳۶)
و ايشان را دوشيزه گردانيدهايم،
عُرُباً أَتْراباً (۳۷)
شوى دوستِ همسال،
لِأَصْحابِ الْيَمِينِ (۳۸)
براى ياران راست.
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ (۳۹)
كه گروهى از پيشينيانند،
وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ (۴۰)
و گروهى از متأخّران.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
أَقْبَلَ أَعْرَابِیٌّ فَقَالَ:
یَا رَسُولَ الله (صلی الله علیه و آله) قَدْ ذَکَرَ اللَّهُ فِی الْقُرْآنِ شَجَرَهًًْ مُوذِیَهًًْ
وَ مَا کُنْتُ أَرَی أَنَّ فِی الْجَنَّهًِْ شَجَرَهًًْ تُوذِی صَاحِبَهَا.
فَقَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله):
مَا هِیَ؟
قَالَ: هِیَ السِّدْرُ فَإِنَّ لَهَا شَوْکاً.
فَقَالَ لَهُ:
قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ سِدْرٍ مَخْضُودٍ یَخْضِدُ اللَّهُ شَوْکَهُ
فَجَعَلَ مَکَانَ کُلِّ شَوْکَهًٍْ ثَمَرَهًًْ
ثُمَّ یَنْفَتِقُ الثَّمَرَهًُْ مِنْهَا عَنِ اثْنَتَیْنِ وَ سَبْعِینَ لَوْناً مِنْ طَعَامٍ مَا مِنْهَا مِنْ لَوْنٍ یُشْبِهُ الْآخَرَ.
یک عرب بادیهنشین خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد:
«ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله)!
خداوند در قرآن نام از درخت موذی و آزاردهی برده است
و من فکر نمیکردم در بهشت چنین درختی باشد که صاحب خود را اذیّت میکند».
فرمود: «کدام درخت»؟
عرض کرد: «درخت سدر؛ زیرا دارای خار است».
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:
«مگر خداوند نمیفرماید:
فِی سِدْرٍ مَخْضُودٍ؛
مفهومش این است که خداوند خارهای آن را قطع میکند و بهجای هر خار میوهای قرار میدهد،
هر میوهای هفتاد و دو رنگ مادّۀ غذایی دارد که هیچیک شباهتی به دیگری ندارد».