دکتر محمد شعبانی راد

نور، قلبتو تازه میکنه، به تازگی بهار! وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي!

Light REFRESHES your heart,
spring has just arrived!
Luminous blowing in the heart!
Ah, the arrival of spring—a delightful time indeed! The world awakens, and nature dances with renewed energy. 🌸✨

«نفخة الربيع: إعشابه»
«
فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ»
مفهوم «
REFRESH»

«نفخ» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«نفخة الربيع»
«نفخة الربيع: إعشابه، لأنّ الأرض تربو فيه و تنتفخ،
تر و تازگى بهار و رونق گلها و گياهانش»
«العُشْبُ‏: الكلأُ الرَّطْبُ: سبزه و گیاه تر و تازۀ فصل بهار! جمعُ‏ العُشْب‏: أَعْشابٌ‏.»
«نور، قلبتو تازه میکنه، به تازگی بهار!»
«نفخ: أصل صحيح يدلّ على انتفاخ و علوّ»
«انتفخ النهار: علا»
«نور ولایت، قلبتو تازه میکنه، به تازگی بهار!»
اینو واژه زیبای «نفخ» و عبارت «نفخة الربيع» به ما یاد میده.
«بهار، آغاز فصل تازگی طبیعت!»
آه، فرا رسیدن بهار!
واقعاً یک زمان لذت‌بخش است!
جهان بیدار می‌شود و طبیعت با انرژی تازه نورانی، جوان می‌شود. 🌸✨
+ «فتی – اکسیر جوانی!»
+ «نور، آغاز بی‌پایان تازگی قلبها!»
+ «نور – شکوفه‌های نور!»
شکوفا شدن علوم نورانی درون قلب سلیم،
محصول «نفخة الربیع» روح‌بخشِ نورِ ولایت محمد و آل محمد علیهم السلام است.
+ «روح – نفخ روح»

برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید.
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید.

نفخة الربیع – نوّر الشّجر

نُصِرَتِ الأَرضُ – وُلِيَتِ‏ الأرضُ

حس تازگی بهار!
نور، قلبتو تازه و جوان میکنه!
نور، قلبتو ریفرش میکنه!
دمیدنِ نور به قلب و … پرواز!
نفخ روح! 

فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ

[سورة آل‏‌عمران (۳): الآيات ۴۸ الى ۴۹]
وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ (۴۸)
و به او كتاب و حكمت و تورات و انجيل مى‌‏آموزد.
وَ رَسُولاً إِلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ
أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ
أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ
فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ
وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ
وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ
وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (۴۹)
و [او را به عنوان‏] پيامبرى به سوى بنى اسرائيل [مى‌‏فرستد، كه او به آنان مى‌‏گويد:]
«در حقيقت، من از جانب پروردگارتان برايتان معجزه‌‏اى آورده‏‌ام:
من از گِل براى شما [چيزى‏] به شكل پرنده مى‌‏سازم،
آنگاه در آن مى‌‏دمم، پس به اذن خدا پرنده‌‏اى مى‌‏شود؛
و به اذن خدا نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مى‌‏بخشم؛
و مردگان را زنده مى‌‏گردانم؛
و شما را از آنچه مى‌‏خوريد و در خانه‌‏هايتان ذخيره مى‌‏كنيد، خبر مى‌‏دهم؛
مسلماً در اين [معجزات‏]، براى شما -اگر مؤمن باشيد- عبرت است.»

فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي

[سورة المائدة (۵): آية ۱۱۰]
إِذْ قالَ اللَّهُ
يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَ عَلى‏ والِدَتِكَ
إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ
تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً
وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ
وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي
فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي
وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي
وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِي
وَ إِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ
فَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ (۱۱۰)
[ياد كن‏] هنگامى را كه خدا فرمود:
«اى عيسى پسر مريم، نعمت مرا بر خود و بر مادرت به ياد آور،
آنگاه كه تو را به روح‏‌القدس تأييد كردم
كه در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى‏] با مردم سخن گفتى؛
و آنگاه كه تو را كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم؛
و آنگاه كه به اذن من، از گِل، [چيزى‏] به شكل پرنده مى‌‏ساختى،
پس در آن مى‏‌دميدى، و به اذن من پرنده‌‏اى مى‌‏شد،
و كور مادرزاد و پيس را به اذن من شفا مى‏‌دادى؛
و آنگاه كه مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بيرون مى‌‏آوردى؛
و آنگاه كه [آسيب‏] بنى‏‌اسرائيل را -هنگامى كه براى آنان حجّتهاى آشكار آورده بودى- از تو باز داشتم.
پس كسانى از آنان كه كافر شده بودند گفتند:
اين‏[ها چيزى‏] جز افسونى آشكار نيست.

فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ

[سورة الحجر (۱۵): الآيات ۲۶ الى ۳۵]
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (۲۶)
و در حقيقت، انسان را از گِلى خشك، از گلى سياه و بدبو، آفريديم.
وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ (۲۷)
و پيش از آن، جن را از آتشى سوزان و بى‌‏دود خلق كرديم.
وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (۲۸)
و [ياد كن‏] هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گلى خشك، از گلى سياه و بدبو، خواهم آفريد.
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ (۲۹)
پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم، پيش او به سجده درافتيد.

فَنَفَخْنا فِيها مِنْ رُوحِنا

[سورة الأنبياء (۲۱): الآيات ۹۱ الى ۹۵]
وَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيها مِنْ رُوحِنا
وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمِينَ (۹۱)
و آن [زن را ياد كن‏] كه خود را پاكدامن نگاه داشت، و از روح خويش در او دميديم
و او و پسرش را براى جهانيان آيتى قرار داديم.

وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ

[سورة السجده (۳۲): الآيات ۶ الى ۱۰]
ذلِكَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (۶)
اوست داناىِ نهان و آشكار، كه شكوهمندِ مهربان است.
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ (۷)
همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده، و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد؛
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ (۸)
سپس [تداوم‏] نسل او را از چكيده آبى پست مقرّر فرمود؛
ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ (۹)
آنگاه او را درست‏‌اندام كرد، و از روح خويش در او دميد، و براى شما گوش و ديدگان و دلها قرار داد؛ چه اندك سپاس مى‌‏گزاريد.

وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي

[سورة ص (۳۸): الآيات ۷۱ الى ۸۳]
إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ (۷۱)
آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گِل خواهم آفريد.
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ (۷۲)
پس چون او را [كاملاً] درست كردم و از روح خويش در آن دميدم،
سجده‌‏كنان براى او [به خاك‏] بيفتيد.»

فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا

[سورة التحريم (۶۶): الآيات ۶ الى ۱۲]
وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا
وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ (۱۲)
و مريم دختِ عمران را، همان كسى كه خود را پاكدامن نگاه داشت و در او از روح خود دميديم
و سخنان پروردگار خود و كتابهاى او را تصديق كرد و از فرمانبرداران بود.

[سورة الإسراء (۱۷): الآيات ۸۵ الى ۸۹]
وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ
قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي
وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً (۸۵)
و در باره روح از تو مى‌‏پرسند،
بگو: «روح از [سنخ‏] فرمان پروردگار من است،
و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است.»
وَ لَئِنْ شِئْنا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ
ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنا وَكِيلاً (۸۶)
و اگر بخواهيم، قطعاً آنچه را به تو وحى كرده‏‌ايم مى‌‏بريم،
آنگاه براى [حفظ] آن، در برابر ما، براى خود مدافعى نمى‏‌يابى،
إِلاَّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كانَ عَلَيْكَ كَبِيراً (۸۷)
مگر رحمتى از جانب پروردگارت [به تو برسد]، زيرا فضل او بر تو همواره بسيار است.
قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ
وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً (۸۸)
بگو: «اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند، مانند آن را نخواهند آورد،
هر چند برخى از آنها پشتيبان برخى [ديگر] باشند.»
وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ
فَأَبى‏ أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُوراً (۸۹)
و به راستى در اين قرآن از هر گونه مَثَلى، گوناگون آورديم،
ولى بيشتر مردم جز سرِ انكار ندارند.

«وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا»
انگاری همون إشارات علمی سریع و دقیقِ کلمح البصر، در دل شرایط، که مثل نسیمی روح‌بخش، بر جان و دلت می‌وزد و طراوتِ بهاریِ وجودت را باعث می شود،
همان نکته علمی که مثل نجمِ ثاقب، تاریکی قلبت را می‌شکافد،
همان امر مافوق و مربی توست که فنون علمی مورد نیازت را در دل شرایط، بطور سرّی و محرمانه، درِ گوش تو نجوا می کند «رفث»،
و این بسته‌ی سفارشی را خودت فقط باید بشنوی و ببینی و بخوانی «رحیق مختوم»
و کبوتر نامه‌رسان «زجل» بدون بازکردن نامه و خواندن آن، حامل این پیام برای توست!
در واقع این باقیمانده‌ی همان علوم آل محمد ع برای توست که الآن برایت مرئی شده و کل این علم از دید همه ما نامرئی است و غیب را توان دیدن ما نیست!
از ما به همین مقدار توسل و اخذ علم در دل شرایط برای رسیدن به آرامش کافی است «الراسخون فی العلم» است.

مفهوم «ریفرش» از واژه «نفخ» و هزار واژه مترادف «نور ولایت» استنباط می‌شود.

داستان «نفخ روح»،
همان آشکار شدن و خلق نور علم در قلوب صاحبان و حاملان نور علوم آل محمد ع است.
اینکه خدای مهربان میخواهد قدرت خود را در امر اصلاح و تربیت بندگان با خلق نور ولایت محمد و آل محمد ع نشان دهد، اشاره به همین داستان نفخ روح است.
خالق، همۀ مخلوقات خود را با همین نور مخلوق معصوم خود، یعنی نور علم ولایت محمد و آل محمد ع هدایت میکند.
این نور واسطۀ مخلوق، همان روح نفخ شده است!

إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتي‏ عَلَيْكَ وَ عَلى‏ والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ‏ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني‏ فَتَنْفُخُ‏ فيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني‏ وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْني‏ وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‏ بِإِذْني‏ وَ إِذْ كَفَفْتُ بَني‏ إِسْرائيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ (110)
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ‏ فيهِ مِنْ رُوحي‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ (29)
وَ الَّتي‏ أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمينَ (91)
ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ‏ فيهِ مِنْ رُوحِهِ‏ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَليلاً ما تَشْكُرُونَ (9)
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ‏ فيهِ مِنْ رُوحي‏ فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ (72)
وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتي‏ أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتينَ (12)

امام صادق علیه السلام:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَحَدٌ صَمَدٌ لَیْسَ لَهُ جَوْفٌ
وَ إِنَّمَا الرُّوحُ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِهِ نَصْرٌ وَ تَأْیِیدٌ وَ قُوَّهًٌْ
یَجْعَلُهُ اللَّهُ فِی قُلُوبِ الرُّسُلِ وَ الْمُؤْمِنِینَ
.
خداوند تبارک‌وتعالی یگانه و صمَد است؛ و صمد وجودی است که اندرون ندارد
[ذاتی است بسیط و غیر مرکّب]
و روح، آفریده‌ای از مخلوقات اوست که دارای آگاهی، توان و نیروی حمایت‌کردن است
و خداوند آن را در دل‌های پیامبران (علیهم السلام) و مؤمنان قرار می‌دهد.

امام صادق علیه السلام:
عَنْ عَبْدِ الْکَرِیمِ‌بْنِ‌عَمْرٍوٍ عَنْ أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ عَزَّ‌وَ‌جَلَّ
فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی
قَالَ مِنْ قُدْرَتِی
.
عبدالکریم‌بن‌عمرو از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که درباره‌ی این سخن خداوند عزّوجلّ [که می‌فرماید]:
فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی؛
فرمود:
«[یعنی] از قدرت خویش [در او دمیدم]».

امام صادق علیه السلام:
عَنِ الْمُفَضَّلِ‌بْن‌عُمَرَ قَالَ:
قَالَ لِی أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام)
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی تَوَحَّدَ بِمُلْکِهِ فَعَرَّفَ عِبَادَهُ نَفْسَهُ ثُمَّ فَوَّضَ إِلَیْهِمْ أَمْرَهُ وَ أَبَاحَ لَهُمْ جَنَّتَهُ
فَمَنْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قَلْبَهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ عَرَّفَهُ وَلَایَتَنَا
وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَطْمَسَ عَلَی قَلْبِهِ أَمْسَکَ عَنْهُ مَعْرِفَتَنَا
ثُمَّ قَالَ
یَا مُفَضَّلُ
وَ اللَّهِ مَا اسْتَوْجَبَ آدَمُ أَنْ یَخْلُقَهُ اللَّهُ بِیَدِهِ وَ یَنْفُخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ إِلَّا بِوَلَایَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام)
وَ مَا کَلَّمَ اللَّهُ مُوسَی تَکْلِیماً إِلَّا بِوَلَایَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام)
وَ لَا أَقَامَ اللَّهُ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ آیَهًًْ لِلْعَالَمِینَ إِلَّا بِالْخُضُوعِ لِعَلِیٍّ (علیه السلام)
ثُمَّ قَالَ
اجْمَلِ الْأَمْرَ
مَا اسْتَأْهَلَ خَلْقٌ مِنَ اللَّهِ النَّظَرَ إِلَیْهِ إِلَّا بِالْعُبُودِیَّهًِْ لَنَا
.
مفضّل‌بن‌عمر گوید:
امام صادق (علیه السلام) به من فرمود:
«خداوند تبارک‌وتعالی در فرمانروایی‌خود یکتاست؛
خویشتن را به بندگانش شناساند
و آن‌گاه امر خود را به آن‌ها واگذار کرد
و بهشت‌خویش را برایشان ارزانی داشت
.
خداوند هرکس از جنّ و انس را بخواهد دل پاک دهد او را آشنا به ولایت ما سازد
و هرکه را بخواهد کوردل نماید او را از معرفت ما بازدارد».
سپس فرمود:
«ای‌مفضّل! به خدا سوگند! آدم (علیه السلام) سزاوار آفریده‌شدن به دست خدا و دمیدن روح خویش در او نشد مگر به‌واسطه‌ی [پذیرش] ولایت علی (علیه السلام)
و خدا با موسی (علیه السلام) بی‌واسطه سخن نگفت مگر به ولایت علی (علیه السلام)
و خدا عیسی‌بن‌مریم (علیه السلام) را نشانه‌ای برای جهانیان قرار نداد مگر به‌واسطه‌ی فروتنی‌او نسبت به علی (علیه السلام)».
سپس فرمود:
«سخن را کوتاه کنم،
هیچ‌کس سزاوار این نشد که خدا به او نظر [لطف و رحمت] افکند مگر به‌واسطه‌ی اطاعت‌کردن از ما [اهل بیت ع]».

امام علی علیه السلام:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَحَدٌ وَاحِدٌ، تَفَرَّدَ فِی وَحْدَانِیَّتِهِ،
ثُمَّ تَکَلَّمَ بِکَلِمَهًٍْ فَصَارَتْ نُوراً،
ثُمَّ خَلَقَ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) وَ خَلَقَنِی وَ ذُرِّیَّتِی،
ثُمَ تَکَلَّمَ بِکَلِمَهًٍْ فَصَارَتْ رُوحاً
فَأَسْکَنَهُ اللَّهُ فِی ذَلِکَ النُّورِ وَ أَسْکَنَهُ فِی أَبْدَانِنَا،
فَنَحْنُ رُوحُ اللَّهِ وَ کَلِمَاتُهُ،
فَبِنَا احْتَجَّ عَلَی خَلْقِهِ،
إلَی قَولِهِ
أَنَا الْحَاشِرُ إِلَی اللَّهِ
وَ أَنَا کَلِمَهًُْ اللَّهِ الَّتِی یَجْمَعُ بِهَا الْمُفْتَرِقَ وَ یُفَرِّقُ بِهَا الْمُجْتَمِعَ
وَ أَنَا أَسْمَاءُ اللَّهِ الْحُسْنَی وَ أَمْثَالُهُ الْعُلْیَا وَ آیَاتُهُ الْکُبْرَی …
وَ إِلَیَّ عَذَابُ أَهْلِ النَّارِ وَ إِلَیَّ إِیَابُ الْخَلْقِ جَمِیعاً
وَ أَنَا الْإِیَابُ الَّذِی یَئُوبُ إِلَیْهِ کُلُّ شَیْءٍ بَعْدَ الْقَضَاءِ
وَ إِلَیَّ حِسَابُ الْخَلْقِ جَمِیعا
.
خداوند تبارک‌وتعالی یکتا و بی‌همتا و در یکتایی خود بی‌نظیر است؛
او سخنی گفت و آن‌سخن تبدیل به نوری گشت؛
سپس از آن‌نور محمّد (صلی الله علیه و آله)، من و نسل مرا آفرید؛
سپس سخنی دیگر گفت و آن سخن تبدیل به روحی گشت
و خداوند آن روح را در آن نور و در بدن‌های ما سکونت داد،
در نتیجه ما روح خدا و گفتار خداییم
و خداوند به‌وسیله‌ی ما بر خلقش احتجاج کرد.
و منم آن گفتار خداوند که به‌وسیله‌ی آن پراکنده را گرد آورد و گردآمده را پراکنده سازد؛
و منم نام‌های‌نیک خدا و وصف‌های برتر و نشانه‌های بزرگ او و منم صاحب بهشت و دوزخ. و بازگشت همه‌ی مخلوقات به‌سوی من خواهد بود و من همان بازگشتگاهی هستم که هر چیزی بعد از مرگ به‌سوی آن بازمی‌گردد و حساب تمامی مخلوقات با من است.

فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی