Light REFRESHES your heart,
spring has just arrived!
Luminous blowing in the heart!
Ah, the arrival of spring—a delightful time indeed! The world awakens, and nature dances with renewed energy. 🌸✨
«نفخة الربيع: إعشابه»
«فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ»
مفهوم «REFRESH»
«نفخ» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«نفخة الربيع»
«نفخة الربيع: إعشابه، لأنّ الأرض تربو فيه و تنتفخ،
تر و تازگى بهار و رونق گلها و گياهانش»
«العُشْبُ: الكلأُ الرَّطْبُ: سبزه و گیاه تر و تازۀ فصل بهار! جمعُ العُشْب: أَعْشابٌ.»
«نور، قلبتو تازه میکنه، به تازگی بهار!»
«نفخ: أصل صحيح يدلّ على انتفاخ و علوّ»
«انتفخ النهار: علا»
«نور ولایت، قلبتو تازه میکنه، به تازگی بهار!»
اینو واژه زیبای «نفخ» و عبارت «نفخة الربيع» به ما یاد میده.
«بهار، آغاز فصل تازگی طبیعت!»
آه، فرا رسیدن بهار!
واقعاً یک زمان لذتبخش است!
جهان بیدار میشود و طبیعت با انرژی تازه نورانی، جوان میشود. 🌸✨
+ «فتی – اکسیر جوانی!»
+ «نور، آغاز بیپایان تازگی قلبها!»
+ «نور – شکوفههای نور!»
شکوفا شدن علوم نورانی درون قلب سلیم،
محصول «نفخة الربیع» روحبخشِ نورِ ولایت محمد و آل محمد علیهم السلام است.
+ «روح – نفخ روح»
نفخة الربیع – نوّر الشّجر
نُصِرَتِ الأَرضُ – وُلِيَتِ الأرضُ
حس تازگی بهار!
نور، قلبتو تازه و جوان میکنه!
نور، قلبتو ریفرش میکنه!
دمیدنِ نور به قلب و … پرواز!
نفخ روح!
فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ
[سورة آلعمران (۳): الآيات ۴۸ الى ۴۹]
وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ (۴۸)
و به او كتاب و حكمت و تورات و انجيل مىآموزد.
وَ رَسُولاً إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ
أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ
أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ
فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ
وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ
وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ
وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (۴۹)
و [او را به عنوان] پيامبرى به سوى بنى اسرائيل [مىفرستد، كه او به آنان مىگويد:]
«در حقيقت، من از جانب پروردگارتان برايتان معجزهاى آوردهام:
من از گِل براى شما [چيزى] به شكل پرنده مىسازم،
آنگاه در آن مىدمم، پس به اذن خدا پرندهاى مىشود؛
و به اذن خدا نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مىبخشم؛
و مردگان را زنده مىگردانم؛
و شما را از آنچه مىخوريد و در خانههايتان ذخيره مىكنيد، خبر مىدهم؛
مسلماً در اين [معجزات]، براى شما -اگر مؤمن باشيد- عبرت است.»
فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي
[سورة المائدة (۵): آية ۱۱۰]
إِذْ قالَ اللَّهُ
يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ
إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ
تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً
وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ
وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي
فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي
وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي
وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْنِي
وَ إِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ
فَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ (۱۱۰)
[ياد كن] هنگامى را كه خدا فرمود:
«اى عيسى پسر مريم، نعمت مرا بر خود و بر مادرت به ياد آور،
آنگاه كه تو را به روحالقدس تأييد كردم
كه در گهواره [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى] با مردم سخن گفتى؛
و آنگاه كه تو را كتاب و حكمت و تورات و انجيل آموختم؛
و آنگاه كه به اذن من، از گِل، [چيزى] به شكل پرنده مىساختى،
پس در آن مىدميدى، و به اذن من پرندهاى مىشد،
و كور مادرزاد و پيس را به اذن من شفا مىدادى؛
و آنگاه كه مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بيرون مىآوردى؛
و آنگاه كه [آسيب] بنىاسرائيل را -هنگامى كه براى آنان حجّتهاى آشكار آورده بودى- از تو باز داشتم.
پس كسانى از آنان كه كافر شده بودند گفتند:
اين[ها چيزى] جز افسونى آشكار نيست.
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ
[سورة الحجر (۱۵): الآيات ۲۶ الى ۳۵]
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (۲۶)
و در حقيقت، انسان را از گِلى خشك، از گلى سياه و بدبو، آفريديم.
وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ (۲۷)
و پيش از آن، جن را از آتشى سوزان و بىدود خلق كرديم.
وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ (۲۸)
و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گلى خشك، از گلى سياه و بدبو، خواهم آفريد.
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ (۲۹)
پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم، پيش او به سجده درافتيد.
فَنَفَخْنا فِيها مِنْ رُوحِنا
[سورة الأنبياء (۲۱): الآيات ۹۱ الى ۹۵]
وَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيها مِنْ رُوحِنا
وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمِينَ (۹۱)
و آن [زن را ياد كن] كه خود را پاكدامن نگاه داشت، و از روح خويش در او دميديم
و او و پسرش را براى جهانيان آيتى قرار داديم.
وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ
[سورة السجده (۳۲): الآيات ۶ الى ۱۰]
ذلِكَ عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (۶)
اوست داناىِ نهان و آشكار، كه شكوهمندِ مهربان است.
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ (۷)
همان كسى كه هر چيزى را كه آفريده است نيكو آفريده، و آفرينش انسان را از گِل آغاز كرد؛
ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ (۸)
سپس [تداوم] نسل او را از چكيده آبى پست مقرّر فرمود؛
ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ (۹)
آنگاه او را درستاندام كرد، و از روح خويش در او دميد، و براى شما گوش و ديدگان و دلها قرار داد؛ چه اندك سپاس مىگزاريد.
وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي
[سورة ص (۳۸): الآيات ۷۱ الى ۸۳]
إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ (۷۱)
آنگاه كه پروردگارت به فرشتگان گفت: «من بشرى را از گِل خواهم آفريد.
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ (۷۲)
پس چون او را [كاملاً] درست كردم و از روح خويش در آن دميدم،
سجدهكنان براى او [به خاك] بيفتيد.»
فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا
[سورة التحريم (۶۶): الآيات ۶ الى ۱۲]
وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا
وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ (۱۲)
و مريم دختِ عمران را، همان كسى كه خود را پاكدامن نگاه داشت و در او از روح خود دميديم
و سخنان پروردگار خود و كتابهاى او را تصديق كرد و از فرمانبرداران بود.
[سورة الإسراء (۱۷): الآيات ۸۵ الى ۸۹]
وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ
قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي
وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً (۸۵)
و در باره روح از تو مىپرسند،
بگو: «روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است،
و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است.»
وَ لَئِنْ شِئْنا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ
ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنا وَكِيلاً (۸۶)
و اگر بخواهيم، قطعاً آنچه را به تو وحى كردهايم مىبريم،
آنگاه براى [حفظ] آن، در برابر ما، براى خود مدافعى نمىيابى،
إِلاَّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كانَ عَلَيْكَ كَبِيراً (۸۷)
مگر رحمتى از جانب پروردگارت [به تو برسد]، زيرا فضل او بر تو همواره بسيار است.
قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ
وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً (۸۸)
بگو: «اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند، مانند آن را نخواهند آورد،
هر چند برخى از آنها پشتيبان برخى [ديگر] باشند.»
وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ
فَأَبى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُوراً (۸۹)
و به راستى در اين قرآن از هر گونه مَثَلى، گوناگون آورديم،
ولى بيشتر مردم جز سرِ انكار ندارند.
«وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا»
انگاری همون إشارات علمی سریع و دقیقِ کلمح البصر، در دل شرایط، که مثل نسیمی روحبخش، بر جان و دلت میوزد و طراوتِ بهاریِ وجودت را باعث می شود،
همان نکته علمی که مثل نجمِ ثاقب، تاریکی قلبت را میشکافد،
همان امر مافوق و مربی توست که فنون علمی مورد نیازت را در دل شرایط، بطور سرّی و محرمانه، درِ گوش تو نجوا می کند «رفث»،
و این بستهی سفارشی را خودت فقط باید بشنوی و ببینی و بخوانی «رحیق مختوم»
و کبوتر نامهرسان «زجل» بدون بازکردن نامه و خواندن آن، حامل این پیام برای توست!
در واقع این باقیماندهی همان علوم آل محمد ع برای توست که الآن برایت مرئی شده و کل این علم از دید همه ما نامرئی است و غیب را توان دیدن ما نیست!
از ما به همین مقدار توسل و اخذ علم در دل شرایط برای رسیدن به آرامش کافی است «الراسخون فی العلم» است.
مفهوم «ریفرش» از واژه «نفخ» و هزار واژه مترادف «نور ولایت» استنباط میشود.
داستان «نفخ روح»،
همان آشکار شدن و خلق نور علم در قلوب صاحبان و حاملان نور علوم آل محمد ع است.
اینکه خدای مهربان میخواهد قدرت خود را در امر اصلاح و تربیت بندگان با خلق نور ولایت محمد و آل محمد ع نشان دهد، اشاره به همین داستان نفخ روح است.
خالق، همۀ مخلوقات خود را با همین نور مخلوق معصوم خود، یعنی نور علم ولایت محمد و آل محمد ع هدایت میکند.
این نور واسطۀ مخلوق، همان روح نفخ شده است!
إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتي عَلَيْكَ وَ عَلى والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْني فَتَنْفُخُ فيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْني وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْني وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْني وَ إِذْ كَفَفْتُ بَني إِسْرائيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ (110)
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ (29)
وَ الَّتي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيها مِنْ رُوحِنا وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آيَةً لِلْعالَمينَ (91)
ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَليلاً ما تَشْكُرُونَ (9)
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ (72)
وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتينَ (12)
امام صادق علیه السلام:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَحَدٌ صَمَدٌ لَیْسَ لَهُ جَوْفٌ
وَ إِنَّمَا الرُّوحُ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِهِ نَصْرٌ وَ تَأْیِیدٌ وَ قُوَّهًٌْ
یَجْعَلُهُ اللَّهُ فِی قُلُوبِ الرُّسُلِ وَ الْمُؤْمِنِینَ.
خداوند تبارکوتعالی یگانه و صمَد است؛ و صمد وجودی است که اندرون ندارد
[ذاتی است بسیط و غیر مرکّب]
و روح، آفریدهای از مخلوقات اوست که دارای آگاهی، توان و نیروی حمایتکردن است
و خداوند آن را در دلهای پیامبران (علیهم السلام) و مؤمنان قرار میدهد.
امام صادق علیه السلام:
عَنْ عَبْدِ الْکَرِیمِبْنِعَمْرٍوٍ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) فِی قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ
فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی
قَالَ مِنْ قُدْرَتِی.
عبدالکریمبنعمرو از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که دربارهی این سخن خداوند عزّوجلّ [که میفرماید]:
فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی؛
فرمود:
«[یعنی] از قدرت خویش [در او دمیدم]».
امام صادق علیه السلام:
عَنِ الْمُفَضَّلِبْنعُمَرَ قَالَ:
قَالَ لِی أَبُوعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام)
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی تَوَحَّدَ بِمُلْکِهِ فَعَرَّفَ عِبَادَهُ نَفْسَهُ ثُمَّ فَوَّضَ إِلَیْهِمْ أَمْرَهُ وَ أَبَاحَ لَهُمْ جَنَّتَهُ
فَمَنْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قَلْبَهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ عَرَّفَهُ وَلَایَتَنَا
وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ یَطْمَسَ عَلَی قَلْبِهِ أَمْسَکَ عَنْهُ مَعْرِفَتَنَا
ثُمَّ قَالَ
یَا مُفَضَّلُ
وَ اللَّهِ مَا اسْتَوْجَبَ آدَمُ أَنْ یَخْلُقَهُ اللَّهُ بِیَدِهِ وَ یَنْفُخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ إِلَّا بِوَلَایَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام)
وَ مَا کَلَّمَ اللَّهُ مُوسَی تَکْلِیماً إِلَّا بِوَلَایَهًِْ عَلِیٍّ (علیه السلام)
وَ لَا أَقَامَ اللَّهُ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ آیَهًًْ لِلْعَالَمِینَ إِلَّا بِالْخُضُوعِ لِعَلِیٍّ (علیه السلام)
ثُمَّ قَالَ
اجْمَلِ الْأَمْرَ
مَا اسْتَأْهَلَ خَلْقٌ مِنَ اللَّهِ النَّظَرَ إِلَیْهِ إِلَّا بِالْعُبُودِیَّهًِْ لَنَا.
مفضّلبنعمر گوید:
امام صادق (علیه السلام) به من فرمود:
«خداوند تبارکوتعالی در فرمانرواییخود یکتاست؛
خویشتن را به بندگانش شناساند
و آنگاه امر خود را به آنها واگذار کرد
و بهشتخویش را برایشان ارزانی داشت.
خداوند هرکس از جنّ و انس را بخواهد دل پاک دهد او را آشنا به ولایت ما سازد
و هرکه را بخواهد کوردل نماید او را از معرفت ما بازدارد».
سپس فرمود:
«ایمفضّل! به خدا سوگند! آدم (علیه السلام) سزاوار آفریدهشدن به دست خدا و دمیدن روح خویش در او نشد مگر بهواسطهی [پذیرش] ولایت علی (علیه السلام)
و خدا با موسی (علیه السلام) بیواسطه سخن نگفت مگر به ولایت علی (علیه السلام)
و خدا عیسیبنمریم (علیه السلام) را نشانهای برای جهانیان قرار نداد مگر بهواسطهی فروتنیاو نسبت به علی (علیه السلام)».
سپس فرمود:
«سخن را کوتاه کنم،
هیچکس سزاوار این نشد که خدا به او نظر [لطف و رحمت] افکند مگر بهواسطهی اطاعتکردن از ما [اهل بیت ع]».
امام علی علیه السلام:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَحَدٌ وَاحِدٌ، تَفَرَّدَ فِی وَحْدَانِیَّتِهِ،
ثُمَّ تَکَلَّمَ بِکَلِمَهًٍْ فَصَارَتْ نُوراً،
ثُمَّ خَلَقَ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله) وَ خَلَقَنِی وَ ذُرِّیَّتِی،
ثُمَ تَکَلَّمَ بِکَلِمَهًٍْ فَصَارَتْ رُوحاً
فَأَسْکَنَهُ اللَّهُ فِی ذَلِکَ النُّورِ وَ أَسْکَنَهُ فِی أَبْدَانِنَا،
فَنَحْنُ رُوحُ اللَّهِ وَ کَلِمَاتُهُ،
فَبِنَا احْتَجَّ عَلَی خَلْقِهِ،
إلَی قَولِهِ
أَنَا الْحَاشِرُ إِلَی اللَّهِ
وَ أَنَا کَلِمَهًُْ اللَّهِ الَّتِی یَجْمَعُ بِهَا الْمُفْتَرِقَ وَ یُفَرِّقُ بِهَا الْمُجْتَمِعَ
وَ أَنَا أَسْمَاءُ اللَّهِ الْحُسْنَی وَ أَمْثَالُهُ الْعُلْیَا وَ آیَاتُهُ الْکُبْرَی …
وَ إِلَیَّ عَذَابُ أَهْلِ النَّارِ وَ إِلَیَّ إِیَابُ الْخَلْقِ جَمِیعاً
وَ أَنَا الْإِیَابُ الَّذِی یَئُوبُ إِلَیْهِ کُلُّ شَیْءٍ بَعْدَ الْقَضَاءِ
وَ إِلَیَّ حِسَابُ الْخَلْقِ جَمِیعا.
خداوند تبارکوتعالی یکتا و بیهمتا و در یکتایی خود بینظیر است؛
او سخنی گفت و آنسخن تبدیل به نوری گشت؛
سپس از آننور محمّد (صلی الله علیه و آله)، من و نسل مرا آفرید؛
سپس سخنی دیگر گفت و آن سخن تبدیل به روحی گشت
و خداوند آن روح را در آن نور و در بدنهای ما سکونت داد،
در نتیجه ما روح خدا و گفتار خداییم
و خداوند بهوسیلهی ما بر خلقش احتجاج کرد.
و منم آن گفتار خداوند که بهوسیلهی آن پراکنده را گرد آورد و گردآمده را پراکنده سازد؛
و منم نامهاینیک خدا و وصفهای برتر و نشانههای بزرگ او و منم صاحب بهشت و دوزخ. و بازگشت همهی مخلوقات بهسوی من خواهد بود و من همان بازگشتگاهی هستم که هر چیزی بعد از مرگ بهسوی آن بازمیگردد و حساب تمامی مخلوقات با من است.