Light, consolation of the heart!
«سلو» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«السَّلا: الجلدة التي يكون فيها الولد»
«السَّلا، الذى يكون فيه الولد، سمى بذلك لنَعْمته و رقّته و لينه.»
«السَّلَا: الجلدة الرقيقة التي يكون فيها الولد من المواشي تنزع من وجه الفصيل ساعة يولد و إلا قتلته»
«السلى: الّذي فيه الولد»
«لفافة الولد من الدوابّ»
«أنّ اللفافة تصرف الولد و تمنعه عن التعدّي عن محدودته.»
«سلا: کیسه آب که جنین داخلشه و بعد از تولد پاره میشه.»
مثال قنداق کردن بچه! «swaddling»
اینجوری نوزاد، دست و پا نمیزنه و خودشو اذیّت نمیکنه!
«فلان في سَلْوَةٍ من العيش، أي في رغد يسلّيه الهمّ.»
«سَلَا المحبّ: إذا فارقه ما كان به من همّ و عشق.»
«السَّلْوَى: ما يسلّي الإنسان، »
«سليت عنه: إذا نسي ذكره و ذهب عنه.»
بیخیالِ تمنّاها شو! تمنّا، جیزّه!
با نور، تمنّا از یادت میره و راحت میشی!
دیگه با آتیش، بازی نمیکنی!
اینو واژه «سلو» به ما یاد میده!
مفهوم «انصراف از تمنّا» از واژه «سلو» استنباط میشود.
مثال زیبای آنباکسینگ!
انگاری «سلو» میشه اون جعبه «باکس: box» و صندوقچه و محفظه و اطاقک و جای ویژه و پردهای که جنین، داخلش قرار گرفته!
«a human box»
نوزاد موقع تولد، آنباکسینگ میشه!
وقتی که درون این نورِ سلو بودیم، اجبارا دستمون از تمناها کوتاه بود!
همینکه وارد این دنیا شدیم و آنباکسینگ شدیم، دستمون به تمناها دراز شد!
و حالا باید اختیارا تن به حدود و حریم و حصن نور ولایت بدهیم
و تمناهامونو فدای نور تقدیرات بنماییم،
تا از آتش ابدی حسادت، در دنیا و آخرت، محفوظ و مصون بمانیم،
انشاءالله تعالی.
[سورة البقرة (۲): آية ۲۰۱]
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ
رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً
وَ قِنا عَذابَ النَّارِ (۲۰۱)
و برخى از آنان مىگويند:
«پروردگارا ! در اين دنيا به ما نيكى و در آخرت [نيز] نيكى عطا كن،
و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار.»
[سورة البقرة (۲): آية ۲۰۲]
أُولئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ (۲۰۲)
آنانند كه از دستاوردشان بهرهاى خواهند داشت و خدا زودشمار است.
اینم ویدئوی زیبای آنباکسینگ انسان! «unboxing»: جعبهگشایی!
+ استهلال نور: «وَ تَسْتَهِلُّ بِنُورِهِمُ الْبِلَادُ»
با نور باش! بیخیالِ تمنّا!
وقتی مادرش قنداقش میکنه:
دیگه دست به تمنّاها نمیزنه! ببین چه لبخند زیبایی به مادرِ تقدیراتش میزنه!
به سایزِ سرنوشتش، اعتراضی نداره!
+ «لیلة القدر!»
«سُمِّيَتْ لَيْلَةَ الْقَدْرِ
لِأَنَّهُ أُنْزِلَ فِيهَا كِتَابٌ ذُو قَدْرٍ إِلَى رَسُولٍ ذِي قَدْرٍ لِأَجْلِ أُمَّةٍ ذَاتَ قَدْرٍ عَلَى يَدَيْ مَلَكٍ ذِي قَدْرٍ»
دلداریِ نور، تسلّایِ خاطر!
+ «نور مواساة!»
يَا مُسَلِّيَ الْأَحْزَانِ!
یادآوری علوم ربانی صاحبان نور، دست و پای تمناهای حسدآلودت رو میبنده
و اینجوری حزن رو از دلت بیرون میکنه و نور شادی و آرامش رو توی قلبت میکاره!
پس اسم الله «یا مسلّی الاحزان» را در ملکوت قلب خود مدام نظارهگر باشیم.
الْمَنَّ وَ السَّلْوى
+ «منن: منّن الشّجر – تراوشات نورانی علم!»
امام صادق علیه السلام:
«مَا مِنْ قَبْضٍ وَ لَا بَسْطٍ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِيهِ الْمَنُّ وَ الِابْتِلَاءُ.»
«ليسَ للعَبدِ قَبضٌ و لا بَسطٌ مِمّا أمَرَ اللّهُ بهِ أو نَهَى اللّهُ عَنهُ إلاّ و مِن اللّهِ فيهِ ابتِلاءٌ.»
در آنچه خداوند بدان امر فرموده يا از آن نهى كرده است،
براى بنده هيچ گرفتگى و گشايشى صورت ندهد،
مگر اين كه خدا را در اين كار آزمايشى است.
قبض و بسط، همان نور موعظه امر و نهی الهی برای قلب سلیم است.
امام علی علیه السلام:
«أحيِ قَلبَكَ بِالمَوعِظَةِ»
«دلت را با اندرز زنده بدار.»
وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى
[سورة البقرة (۲): آية ۵۷]
وَ ظَلَّلْنا عَلَيْكُمُ الْغَمامَ
وَ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى
كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ
وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (۵۷)
و بر شما ابر را سايهگستر كرديم؛
و بر شما «گزانگبين» و «بلدرچين» فرو فرستاديم؛
[و گفتيم:] «از خوراكيهاى پاكيزهاى كه به شما روزى دادهايم، بخوريد.»
و[لى آنان] بر ما ستم نكردند، بلكه بر خويشتن ستم روا مىداشتند.
وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۵۹ الى ۱۶۰]
وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ (۱۵۹)
و از ميان قوم موسى جماعتى هستند كه به حقّ راهنمايى مىكنند و به حق داورى مىنمايند.
وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً
وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ
فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً
قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ
وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ
وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى
كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ
وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (۱۶۰)
و آنان را به دوازده عشيره كه هر يك امّتى بودند تقسيم كرديم،
و به موسى -وقتى قومش از او آب خواستند- وحى كرديم كه با عصايت بر آن تخته سنگ بزن.
پس، از آن، دوازده چشمه جوشيد.
هر گروهى آبشخور خود را بشناخت؛
و ابر را بر فراز آنان سايبان كرديم،
و گزانگبين و بلدرچين بر ايشان فرو فرستاديم.
از چيزهاى پاكيزهاى كه روزيتان كردهايم بخوريد.
و بر ما ستم نكردند، ليكن بر خودشان ستم مىكردند.
وَ نَزَّلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى
[سورة طه (۲۰): الآيات ۷۷ الى ۸۶]
وَ لَقَدْ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى أَنْ أَسْرِ بِعِبادِي
فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقاً فِي الْبَحْرِ يَبَساً لا تَخافُ دَرَكاً وَ لا تَخْشى (۷۷)
و در حقيقت به موسى وحى كرديم كه:
«بندگانم را شبانه ببر،
و راهى خشك در دريا براى آنان باز كن
كه نه از فرارسيدن [دشمن] بترسى و نه [از غرقشدن] بيمناك باشى.»
فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ ما غَشِيَهُمْ (۷۸)
پس فرعون با لشكريانش آنها را دنبال كرد، و[لى] از دريا آنچه آنان را فرو پوشانيد، فرو پوشانيد.
وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَدى (۷۹)
و فرعون قوم خود را گمراه كرد و هدايت ننمود.
يا بَنِي إِسْرائِيلَ قَدْ أَنْجَيْناكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ
وَ واعَدْناكُمْ جانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ
وَ نَزَّلْنا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى (۸۰)
«اى فرزندان اسرائيل، در حقيقت، [ما] شما را از [دست] دشمنتان رهانيديم،
و در جانب راست طور با شما وعده نهاديم
و بر شما گزانگبين و بلدرچين فرو فرستاديم.
كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ
وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي
وَ مَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوى (۸۱)
از خوراكيهاى پاكيزهاى كه روزى شما كرديم، بخوريد
و[لى] در آن زيادهروى مكنيد كه خشم من بر شما فرود آيد،
و هر كس خشم من بر او فرود آيد، قطعاً در [ورطه] هلاكت افتاده است.
وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى (۸۲)
و به يقين، من آمرزنده كسى هستم كه توبه كند و ايمان بياورد و كار شايسته نمايد و به راه راست راهسپر شود.»
وَ ما أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يا مُوسى (۸۳)
«و اى موسى، چه چيز تو را [دور] از قوم خودت، به شتاب واداشته است؟»
قالَ هُمْ أُولاءِ عَلى أَثَرِي وَ عَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضى (۸۴)
گفت: «اينان در پى منند، و من – اى پروردگارم- به سويت شتافتم تا خشنود شوى.»
قالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ (۸۵)
فرمود: «در حقيقت، ما قوم تو را پس از [عزيمت] تو آزموديم و سامرى آنها را گمراه ساخت.»
فَرَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً
قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً
أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي (۸۶)
پس موسى خشمگين و اندوهناك به سوى قوم خود برگشت [و] گفت:
«اى قوم من، آيا پروردگارتان به شما وعده نيكو نداد؟
آيا اين مدت بر شما طولانى مىنمود،
يا خواستيد خشمى از پروردگارتان بر شما فرود آيد كه با وعده من مخالفت كرديد؟»
فَكَانَ فِيهِمْ (أَصْحَابَ اَلْكِسَاءِ) لِلنَّاسِ عَزَاءٌ وَ سَلْوَةٌ
داستان تکراری کربلا، آخرِ داستانهای غمانگیزی است که اهل حسادت رقم میزنند!
مصیبت روز عاشورا، نتیجه اشتباه مرگبار اهل حسادت است!
زیرا امام حسین علیه السلام، آخرین بازمانده از اصحاب کساء است،
که به دست شقیترین افراد، کشته میشود.
و اینگونه راه بازگشت برای همیشه بروی این اهل تهمت و جنایت و خیانت بسته میشود!
امام صادق علیه السلام:
عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْفَضْلِ قَالَ:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ
يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ
كَيْفَ صَارَ يَوْمُ عَاشُورَاءَ يَوْمَ مُصِيبَةٍ وَ غَمٍّ وَ جَزَعٍ وَ بُكَاءٍ
دُونَ اَلْيَوْمِ اَلَّذِي قُبِضَ فِيهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
وَ اَلْيَوْمِ اَلَّذِي مَاتَتْ فِيهِ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ
وَ اَلْيَوْمِ اَلَّذِي قُتِلَ فِيهِ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ
وَ اَلْيَوْمِ اَلَّذِي قُتِلَ فِيهِ اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِالسَّمِّ
فَقَالَ
إِنَّ أَعْظَمُ مُصِيبَةً مِنْ جَمِيعِ سَائِرِ اَلْأَيَّامِ
وَ ذَلِكَ أَنَّ أَصْحَابَ اَلْكِسَاءِ اَلَّذِينَ كَانُوا أَكْرَمَ اَلْخَلْقِ عَلَى اَللَّهِ كَانُوا خَمْسَةً
فَلَمَّا مَضَى عَنْهُمُ اَلنَّبِيُّ بَقِيَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ فَاطِمَةُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ
فَكَانَ فِيهِمْ لِلنَّاسِ عَزَاءٌ وَ سَلْوَةٌ
فَلَمَّا مَضَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ كَانَ فِي أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ لِلنَّاسِ عَزَاءٌ وَ سَلْوَةٌ
فَلَمَّا مَضَى مِنْهُمْ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ كَانَ لِلنَّاسِ فِي اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ عَزَاءٌ وَ سَلْوَةٌ
فَلَمَّا مَضَى اَلْحَسَنُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَانَ لِلنَّاسِ فِي اَلْحُسَيْنِ عَزَاءٌ وَ سَلْوَةٌ
فَلَمَّا قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ لَمْ يَكُنْ بَقِيَ مِنْ أَصْحَابِ اَلْكِسَاءِ أَحَدٌ لِلنَّاسِ فِيهِ بَعْدَهُ عَزَاءٌ وَ سَلْوَةٌ
فَكَانَ ذَهَابُهُ كَذَهَابِ جَمِيعِهِمْ كَمَا كَانَ بَقَاؤُهُ كَبَقَاءِ جَمِيعِهِمْ
فَلِذَلِكَ صَارَ يَوْمُهُ أَعْظَمَ اَلْأَيَّامِ مُصِيبَةً.
به امام صادق علیه السلام گفتم :
ای پسر پیامبر خدا!
چه طور روز عاشورا، روز ماتم و اندوه و بیتابی و گریه شد؛
ولی روز رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و روز درگذشت فاطمه علیهاالسلام و روز شهادت امیر مؤمنان علیه السلام و روز کشته شدن امام حسن علیه السلام با زهر، چنین نشد؟
فرمود: «روز [شهادت] حسین علیه السلام ، مصیبتی بزرگ تر از دیگر روزها دارد.
این ، از آن روست که اصحاب کساء که گرامی ترینِ مردمان در پیشگاه خدای متعال اند
پنج تن بودند .
وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله از میان آنان رفت، امیر مؤمنان، فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام بودند و آنها برای مردم ، مایه تسلیت و دل خوشی بودند .
نیز هنگامی که فاطمه علیهاالسلام در گذشت، دلداری و تسلّیِ مردم ، با امیر مؤمنان و حسن و حسین علیهم السلام بود .
همچنین زمانی که امیر مؤمنان علیه السلام در گذشت، مردم با حسن علیه السلام و حسین علیه السلام ، آرامش و تسکین می یافتند .
نیز وقتی حسن علیه السلام در گذشت، حسین علیه السلام برای مردم، مایه دلداری و تسلّی بود ؛
ولی زمانی که حسین علیه السلام کشته شد، هیچ کس از اصحاب کساء باقی نبود که مردم ، با او دلداری و تسکین پیدا کنند.
بنا بر این، رفتن حسین علیه السلام، به مثابه رفتن همه آنها بود، همان گونه که بودن ایشان،
به این جهت، روز کشته شدن حسین علیه السلام، بزرگ ترین مصیبت بود».