دکتر محمد شعبانی راد

اهل حسادت در معرض علوم نورانی قرار می‌گیرند! فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ!

Jealous people are exposed to enlightened knowledge!

«سوح» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«ساحة الدار: الفضاء المتّسع أمام الدار متّصلا بها»
+ «صفف – و الصّافّات صفّا»

الساحة: فانّها مشرفة على الدار، و الدار تحت استيلائها دائما، و حياة الرجل و إدامة معاشه تحت وسع هذه المحوّطة، و هي فضاء للتنفّس و انطلاق المرء
+ «قوع»
+ عکسهای واژه‌های قوع و سوح مشترک اند.
اهل حسادت در معرض علوم نورانی قرار می‌گیرند! فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ!
« ساحة الدار » یعنی صاحبان نور و مهلتی که آل محمد ع مقدر می نمایند که معارین با این معلمین کتاب آسمانی آشنا شوند «و لقد آتینا موسی الکتاب»، همانطور که « ساحة الدار » بر دار و خانه اعتقادی شخص مشرف است و برتری دارد و راحتی خانه به وسعت حیاط جلوی خانه دارد ، آرامش قلوب مخاطبین به معالم ربانی صاحبان نور بستگی دارد . و آل محمد ع برای مدتی به خانه های اینها محوطه و حیاطی می چسباند تا آنها طعم خانه حیاط دار را بچشند! و تفاوت آن را با آپارتمانهای کوچک بی حیاط خود درک نمایند!
از زمان آشنایی شخص معار با صاحب نور، دوران مهلت او برای آشنایی با علوم آل محمد ع شروع می شود (+ «تاویل چهار ماه حرام») و در واقع معار در ساحت مافوقش مهلت فهمیدن را ، رسیدن به نور آرامش را ، پیدا می کند تا اختیارا این روش را برگزیند یا تکذیب نور نماید.
فضای خالی که معار برای خود می بیند به برکت معلم به اوداده شده و با اتمام دوران مهلت این فضا از او گرفته می شود. لذا عجله نکنید تا معار خوب بچرد! « أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِينَ »
وای به حال او که از این مهلت خوب استفاده نکرد و نخواست و باور نکرد که نا آرامی های خود را با نور ولایت آرام نماید و از ارتکاب هر معصیتی ابا ننمود . ««فَتَوَلَّ عَنْهُمْ» أي أعرض عن هؤلاء الكفار «حَتَّى حِينٍ» أي إلى وقت نأمرك فيه بقتالهم » به معلم ابلاغ می شود که دیگر فلانی را کارش نداشته باشید تا تکلیفش را معلوم کنیم !!!
پایان چهار ماه حرام برای معارین با این عبارت به معلم امر می شود که «فَتَوَلَّ عَنْهُم» دیگه روتو از اونها برگردون !!!
[معارین بهانه مهلت می گیرند !!!] :
در این حدیث زیبا قصه حال معارین « أَهْلِ الشُّبُهَاتِ وَ الضَّلَالاتِ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ » بیان میشه که اول بهانه میارن که « وَ إِنْ كانُوا لَيَقُولُونَ لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ لَكُنَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ » اگه ما هم معلم داشتیم و مهلت کافی میداشتیم تا از طریق او و آشنایی با او و سیر و سیاحت با او با علم آل محمد ع خوب آشنا میشدیم قطعا ما هم اختیارا اینو انتخاب می کردیم ! اما وقتی این مهلت و فرصت طلایی به اونا داده شد «لقط» نه تنها ایمان نیاوردن که نسبت به معلم و مربی خود حسادت کردن و براش پاپوش دوختن « فَكَفَرُوا بِهِ‏ حِينَ جَاءَهُمْ مُحَمَّدٌ ص » ! پس ذکر « لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً » ما و ذکر الله اکبر ما باید معلم باشد! و کسی که نسبت به معلم به اشتباه بیفتد « أَهْلِ الشُّبُهَاتِ وَ الضَّلَالاتِ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ » حالش اینگونه است!

« عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع‏ فِي قَوْلِهِ‏
وَ إِنْ كانُوا لَيَقُولُونَ لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ لَكُنَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ‏
فَهُمْ كُفَّارُ قُرَيْشٍ كَانُوا يَقُولُونَ‏
لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِكْراً مِنَ الْأَوَّلِينَ‏
قَاتَلَ اللَّهُ الْيَهُودَ وَ النَّصَارَى كَيْفَ كَذَّبُوا أَنْبِيَاءَهُمْ
أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ كَانَ عِنْدَنَا ذِكْرٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ‏ لَكُنَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ‏
يَقُولُ اللَّهُ‏ فَكَفَرُوا بِهِ‏ حِينَ جَاءَهُمْ مُحَمَّدٌ ص

قَوْلُهُ‏
فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِينَ‏
يَعْنِي الْعَذَابَ إِذَا نَزَلَ بِبَنِي أُمَيَّةَ وَ أَشْيَاعِهِمْ فِي آخِرِ الزَّمَانِ

قَوْلُهُ‏
وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ وَ أَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ‏
فَذَلِكَ إِذَا أَتَاهُمُ الْعَذَابُ أَبْصَرُوا حِينَ لَا يَنْفَعُهُمُ الْبَصَرُ
فَهَذِهِ فِي أَهْلِ الشُّبُهَاتِ وَ الضَّلَالاتِ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَةِ

مشتق ریشه‌ «سوح» در آیات قرآن:

[سورة الصافات (۳۷): الآيات ۱۷۱ الى ۱۸۲]
فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِينَ (۱۷۷)
پس هشدارداده‌‏شدگان را آنگاه كه عذاب به خانه آنان فرود آيد چه بد صبحگاهى است.

[سورة البقرة (۲): آية ۳۱]
وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِكَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (۳۱)
و [خدا] همه [معانى‏] نامها را به آدم آموخت؛ سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود:
«اگر راست مى‏‌گوييد، از اسامى اينها به من خبر دهيد.»

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی