Insatiable Hearts!
«سمن» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«السُّمَيْنَةُ: فرقة تعبد الأصنام»
[مفهوم (1+1): ممدوح یا مذموم]
«السُّمْنَةُ: دواء يتّخذ للسِّمَنِ، داروى چاقى»
+ «غرو»: مفهوم چسبیدن
«هو لصوق مع استيلاء، و من مصاديقه: استيلاء السمن على القلب لاصقا به»
«لا يُسْمِنُ وَ لا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ»: داستان دنیای قلب اهل حسادت است.
تمناها هیچوقت قلب حسود رو به غنا و بینیازی نمیرساند!
به این میگن: «لا يُسْمِنُ وَ لا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ»
فقط نور موجب غنای نفس است از اینکه بخواهد به هر تمنایی چشم بدوزد.
«لا اله الا لله» یعنی: اله فقط نور! پناه فقط نور!
«السَّلَامُ عَلَى حُرُوفِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»
سلام بر حروف نورانی خدا، سلام بر قبض و بسط نور قلبها!
«قبض و بسط نور قلب، ولایت خاصّۀ امام سجاد علیه السلام!»
زیارت جوادیۀ امام رضا علیه السلام:
السَّلَامُ عَلَى شُهُورِ الْحَوْلِ
وَ عَدَدِ السَّاعَاتِ
وَ حُرُوفِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
فِي الرُّقُومِ الْمُسَطَّرَاتِ.
سلام بر ماههای سال که دوازده باشند
و عدد ساعتها که دوازده باشند
و حروف لااله الّا الله که دوازده حرف باشند
در میان رقمهای نوشته شده.
تمناها هیچوقت قلب حسود رو به غنا و بینیازی نمیرساند!
«لا يُسْمِنُ وَ لا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ»
قلب حسود، تسکینناپذیر است!
«Insatiable Hearts»
هیچ تمنایی نمیتونه قلب حسود رو آرام کنه!
برای همینه که اهل حسادت، در ارتکاب گناه، هیچ حد و مرزی رو نمیشناسه،
و در انجام معاصی غرق میشه!
+ «حرص- پیلهی تاریک کرم ابریشم حریص! أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى حَياةٍ!»
+ «طنابِ پوسیدهی تمنّا! ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ!»
فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ
قالَ أَ لا تَأْكُلُونَ فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً
علامت اهل نور اینه که دست به سمت تمناها دراز نمیکنند!
«ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ»:
قلبی که باضافه نورش شده باشه، با تمناهایی که تقدیر نمیشه، کریمانه برخورد میکنه!
«بِعِجْلٍ سَمِينٍ»: عجل سمین، همان پستانک تمنایی است که در دهان اهل حسادت است و به هیچ قیمتی آن را از دهانشان در نمیآورند!
[سورة الذاريات (۵۱): الآيات ۲۴ الى ۳۷]
هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ (۲۴)
آيا خبر مهمانان ارجمند ابراهيم به تو رسيد؟
إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ (۲۵)
چون بر او درآمدند؛ پس سلام گفتند. گفت: «سلام، مردمى ناشناسيد.»
فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ (۲۶)
پس آهسته به سوى زنش رفت و گوسالهاى فربه [و بريان] آورد.
فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قالَ أَ لا تَأْكُلُونَ (۲۷)
آن را به نزديكشان برد [و] گفت: «مگر نمىخوريد؟»
فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ وَ بَشَّرُوهُ بِغُلامٍ عَلِيمٍ (۲۸)
و [در دلش] از آنان احساس ترسى كرد. گفتند: «مترس.» و او را به پسرى دانا مژده دادند.
فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ (۲۹)
و زنش با فريادى [از شگفتى] سر رسيد و بر چهره خود زد و گفت: «زنى پير نازا [چگونه بزايد]؟»
قالُوا كَذلِكَ قالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ (۳۰)
گفتند: «پروردگارت چنين فرموده است. او خود حكيم داناست.»
قالَ فَما خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ (۳۱)
[ابراهيم] گفت: «اى فرستادگان! مأموريّت شما چيست ؟»
قالُوا إِنَّا أُرْسِلْنا إِلى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ (۳۲)
گفتند: «ما به سوى مردمى پليدكار فرستاده شدهايم،
لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ طِينٍ (۳۳)
تا سنگهايى از گِل رُس بر [سر] آنان فرو فرستيم.
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ (۳۴)
[كه] نزد پروردگارت براى مُسرفان نشانگذارى شده است.»
فَأَخْرَجْنا مَنْ كانَ فِيها مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (۳۵)
پس هر كه از مؤمنان در آن [شهرها] بود بيرون برديم.
فَما وَجَدْنا فِيها غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ (۳۶)
و[لى] در آنجا جز يك خانه از فرمانبران [خدا بيشتر] نيافتيم.
وَ تَرَكْنا فِيها آيَةً لِلَّذِينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَلِيمَ (۳۷)
و در آنجا براى آنها كه از عذاب پر درد مىترسند، عبرتى به جاى گذاشتيم.
مشتقات ریشۀ «سمن» در آیات قرآن:
وَ قالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرى سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُوني في رُءْيايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّءْيا تَعْبُرُونَ (43)
يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنا في سَبْعِ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعِ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ يابِساتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ (46)
فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمينٍ (26)
لا يُسْمِنُ وَ لا يُغْني مِنْ جُوعٍ (7)