دکتر محمد شعبانی راد

راستی‌آزمایی قلب با قبض و بسط نور! امتحن الله قلوبهم للتّقوی!

HEART FACT CHECK!

«محن» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«محنت الفضّة: إذا صفّيتها و خلّصتها بالنار»
«مَحَنَ‏ فلاناً: او را آزمايش كرد و سنجيد.»
«مَحَنَ‏ فُلاناً شيئاً: به او چيزى اعطاء كرد.»
«مَحَنَ‏هُ عشرين سوطاً: او را بيست ضربه تازيانه زد،»
«المَحْنِ‏: الضَّرْبُ بالسَّوْط»
مفهوم: به چالش کشیدن! راستی‌آزمایی! امتحان قلوب!
راستی‌آزمایی قلب با قبض و بسط نور! امتحن الله قلوبهم للتّقوی!
تا معلوم بشه کیا با قلبشون درک شنیداری دارند و کیا ندارند!»
بِرَند گرگ؛ بِرَند اهل حسادت! 
«گرگی در لباس میش!»
+ «با نور، دوست و دشمنتو میشناسی!»
+ «همیشه گوش‌به‌زنگ باش! آماده‌باشِ نورانی!»
+ «طلوع محکم! طلوع متشابه!»
+ «حسود، مراعات هیچّی رو نمیکنه! الّاً و لا ذمّةً!»
+ «مانع بزرگی بنام حسادت!»
+ «حسودِ حُقّه‌باز!»
+ «اصحاب سبت!»
+ «بزرگترین قربانیان تاریخ! و لیمحّص ما فی قلوبکم!»
+ «اشتباه گرفتی!»
+ «نور، فرایند جداسازی!»
+ «خودباختگان!»
+ «عوام‌فریبیِ حسودِ فرصت‎‌طلب!»
+ «زلزله، نماد تاریکی لغزش!»

گرگی در لباس میش!
«يَلْبَسُونَ مُسُوكَ اَلضَّأْنِ عَلَى قُلُوبٍ كَقُلُوبِ اَلذِّئَابِ»

امام باقر علیه السلام:
أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ كِتَاباً مِنْ كُتُبِهِ عَلَى نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ فِيهِ:
أَنَّهُ سَيَكُونُ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِي يَلْحَسُونَ اَلدُّنْيَا بِالدِّينِ
يَلْبَسُونَ مُسُوكَ اَلضَّأْنِ عَلَى قُلُوبٍ كَقُلُوبِ اَلذِّئَابِ
أَشَدَّ مَرَارَةً مِنَ اَلصَّبِرِ
وَ أَلْسِنَتُهُمْ أَحْلَى مِنَ اَلْعَسَلِ
وَ أَعْمَالُهُمُ اَلْبَاطِنَةُ أَنْتَنُ مِنَ اَلْجِيَفِ
أَ فَبِي يَغْتَرُّونَ
أَمْ إِيَّايَ يُخَادِعُونَ
أَمْ عَلَيَّ يَجْتَرُونَ،
فَبِعِزَّتِي حَلَفْتُ لَأُتِيحَنَّ لَهُمْ فِتْنَةً تَطَأُ فِي خِطَامِهَا حَتَّى تَبْلُغَ أَطْرَافَ اَلْأَرْضِ
تَتْرُكُ اَلْحَلِيمَ مِنْهُمْ حَيْرَانَ
.
خداوند بر يكى از پيامبرانش كتابى نازل كرد كه در آن نوشته شده بود:
زود باشد خلقى از مخلوقم بيايند كه بواسطه دين بدنيا مى‌چسبند،
بر قلبهايشان كه مانند قلبهاى گرگان و تلخ‌تر از صبر زرد(نوعى گياه تند و تلخ)مى‌باشد،
پوست ميش مى‌پوشاند
،
(اشاره بر اين است كه ظاهرشان آرام و نيكو بوده ولى درونشان آكنده از پليدى و درندگى است)
زبانهايشان شيرين‌تر از عسل است، ولى باطنشان گندتر از مردار است،
+ «علم اللسان فاسق»
آيا به من مغرور مى‌شوند يا به من نيرنگ مى‌زنند و يا به من جرات و گستاخى مى‌كنند؟
سوگند به خودم مقدر مى‌كنم برايشان فتنه‌اى را كه دماغشان به خاك ماليده شود
تا اينكه سراسر زمين را فرا گيرد كه شخص حليم (نيز) در اين ميان حيران و سرگردان بماند.
+ «صدّ سبیل!»
+ «بسر – گرگ از لباس میش در آمد!»

الصحيفة السجادية ؛ ص242

وَ كَمْ مِنْ بَاغٍ بَغَانِي بِمَكَايِدِهِ، وَ نَصَبَ لِي شَرَكَ مَصَايِدِهِ، وَ وَكَّلَ بِي تَفَقُّدَ رِعَايَتِهِ، وَ أَضْبَأَ إِلَيَّ إِضْبَاءَ السَّبُعِ لِطَرِيدَتِهِ انْتِظَاراً لِانْتِهَازِ الْفُرْصَةِ لِفَرِيسَتِهِ، وَ هُوَ يُظْهِرُ لِي بَشَاشَةَ الْمَلَقِ، وَ يَنْظُرُنِي عَلَى شِدَّةِ الْحَنَقِ.
و چه بسيار ستمگرى كه با مكر و فريبهايش بمن ستم كرد، و دام شكارهايش را برايم بر پا نمود، و جستجوى مراقبت و نگهبانيش را بر من گماشت (مراقب بود ببيند چه ميكنم و كجا هستم و بكجا ميروم) و در كمين من نشست مانند در كمين نشستن درنده و چشم براه بودنش براى بدست آوردن فرصت و وقت مناسبى براى شكارش در حاليكه خوشروئى و چاپلوسى را برايم آشكار ميساخت، و با خشم سخت بمن مينگريست.

+ «فتن – فتنت الذهب بالنار»
+ «صفو»
همه، فرصت آیات رو تجربه «محن» خواهند نمود، تا توپر و توخالی از هم معلوم بشه!
«أُولئِكَ الَّذِينَ‏ امْتَحَنَ‏ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى»
اینها کسانی‌اند که با صاحبان نور خود آشنا شدند و قلبشون به نور علم آنها، در ملک و در ملکوت، روشن شده و با این اعتقاد، همه جوره تجربه «محن» کرده‌اند و دیده‌اند و به یقین رسیده‌اند که فقط این علم ماخوذ و مقتبس از علم آل محمد ع است عامل ایجاد آرامش در هر حادثه‌ای می‌باشد و در هر آیتی با نور ولایت، تجربۀ رسیدن به نور آرامش را داشته و دارند و سرمشق خوبی برای دیگران می شوند «تمثال نورانی!».
اصلا قلبشون با تقوی عجین شده، قلبشون بوی تقوی میده «صور – فصرهن الیک»، اصلا یاد گرفتن فقط با درک نور قلب خود، به آرامش برسن، قلبشون با این اعتقاد شرح صدر پیدا کرده و هیچ روش دیگه‌ای تو ذهنشون برای رسیدن به آرامش جز یاد معالم ربانی خطور نمی‌کنه.
اینها همه معنی «امْتَحَنَ‏ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى» است.
یعنی هر جوری فکرشو بکنی، اینا تجربه رسیدن به آرامش با یاد معالم ربانی رو دارن! پس شیطان، ان شاء الله نمیتونه حریف اینا بشه و اینا همون عده قلیلی هستند که دستشونو از توی دست صاحبان نورشون بیرون نمی‌آرن «صلی»، تا برن سراغ کسب تجربیات شخصی خودشون، بدون در نظر گرفتن نظر صاحبان نور!
+ «نوب»: فقط به نیابت از نورت با آیات مواجه شو!
اینکه مفهوم تجربه، از واژه «محن» درک و استنباط بشه خیلی اهمیت داره.
خلاصه اینا روی نظرشون که همسو با تقدیراتشونه، خیلی محکم هستند و نمیشه اونا رو منصرف کرد.
این طلای ناب، هر کوره آتشی رو که بگی تجربه کرده و خالص خالص شده و هرگز در قلبش نسبت به نظر صاحب نورش سر سوزنی شک خطور نمیکنه، پس حالا او مشمول این حدیث زیبا میشه که:
«إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ …
لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ»:

«عَنْ جَابِرٍ قَالَ
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏
إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ
لَا يُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ
فَمَا وَرَدَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَدِيثِ آلِ مُحَمَّدٍ فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُكُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ فَاقْبَلُوهُ‏
وَ مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُكُمْ وَ أَنْكَرْتُمُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلَى الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ إِنَّمَا الْهَالِكُ أَنْ يُحَدَّثَ أَحَدُكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ لَا يَحْتَمِلُهُ
فَيَقُولَ وَ اللَّهِ مَا كَانَ هَذَا ثَلَاثاً.»

« عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏
إِنَّ حَدِيثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ ثَقِيلٌ مُقَنَّعٌ أَجْرَدُ ذَكْوَانُ
لَا يَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ أَوْ مَدِينَةٌ حَصِينَةٌ
فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا نَطَقَ وَ صَدَّقَهُ الْقُرْآنُ.»

[« أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏ »]:
[قلوب اهل یقین ، قلوب بسیار تمرین کرده و کارکشته و قوی نسبت به گذشت از دلخواه‌ها]:
اینقدر با یاد معالم ربانی به آرامش رسیده‌اند که بخوبی با تجربه شده‌اند و در این زمینه کاملا قوی شده‌اند «مضطلع به غير وان عنه» بطوریکه هیچ شرایطی نمی‌تواند آنها را ناآرام نماید «جواد»، و آنها مثل یک کشتی‌گیر خوب و حرفه‌ای که در یک فن استاد شده و آنرا خوب اجرا می‌کند شده‌اند، لذا هرگز کسی حریفش نمی‌شود، ان شاء الله تعالی «يقال: فلان‏ مَضْطَلِعٌ‏ بهذا الأَمر أَي قويٌّ عليه » و این آیه بسیار مهم از قرآن «أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏» اشاره به همین ویژگی اهل یقین بالا نسبت به معالم ربانی دارد که اینها با روشی که از صاحبان نور خود آموخته‌اند، جوری قلبشان به نور خو گرفته که این روش، ملکه ذهن و قلبشان است و این فن را خیلی خوب و قوی و بجا اجرا می‌کنند.
در مقاله‌های وابسته به مبحث تجربه، این واژه با معنی تمرینات نظامی را داشتیم: «الدّربة – درب: آموزش نظامی» که آنهم اینجا زیبا و بجاست.
مثل یک سرباز اینقدر در آموزش نظامی تمرین کرده، که خوب استاد شده.
مفهوم واژه «محن»:
«امتحن فلان لأمر كذا و جرب و درب للنهوض به فهو مضطلع به غير وان عنه
و المعنى أنهم صبر على التقوى أقوياء على احتمال مشاقها»
این مفهوم زیبا باید از واژه «محن» در آیه «أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏» درک شود تا بتوان تا حدودی پی به شخصیت و حالات قلبی اهل یقین در مقامات بالا برد.
علی ع سیمای شیعه را اینگونه توصیف می‌فرمایند:
«سِيمَاءُ الشِّيعَةِ:
عُمْشُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاءِ خُمُصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ وَ الظَّمَأِ صُفْرُ الْوُجُوهِ مِنَ السَّهَرِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ مَرْضَى وَ مَا بِهِمْ مِنْ مَرَضٍ وَ لَكِنْ فَرَقٌ مِنَ الْحِسَابِ وَ يَوْمِهِ أَمْرَضَهُمْ يَحْسَبُهُمْ أَهْلُ الْغَفْلَةِ سُكَارَى وَ مَا هُمْ بِسُكَارَى وَ لَكِنْ ذِكْرُ الْمَوْتِ أَسْكَرَهُمْ إِنْ شَهِدُوا لَمْ يُعْرَفُوا وَ إِنْ غَابُوا لَمْ يُفْتَقَدُوا وَ إِنْ قَالُوا لَمْ يُصَدَّقُوا وَ إِنْ سَكَتُوا لَمْ يُسْأَلُوا وَ إِنْ أَسَاءُوا اسْتَغْفَرُوا وَ إِنْ أَحْسَنُوا لَمْ يَفْخَرُوا وَ إِنْ ظَلَمُوا صَبَرُوا حَتَّى يَكُونَ اللَّهُ تَعَالَى هُوَ الْمُنْتَقِمَ لَهُمْ يَجْرَعُونَ إِذَا شَبِعَ النَّاسُ وَ يَسْهَرُونَ إِذَا رَقَدَ النَّاسُ وَ يَدْعُونَ إِذَا غَفَلَ النَّاسُ وَ يَبْكُونَ إِذَا ضَحِكَ النَّاسُ يَتَمَايَلُونَ بِاللَّيْلِ عَلَى أَقْدَامِهِمْ مَرَّةً وَ عَلَى الْأَصَابِعِ تَجْرِي دُمُوعُهُمْ عَلَى خُدُودِهِمْ مِنْ خِيفَةِ اللَّهِ وَ هُمْ أَبَداً سُكُوتٌ فَإِذَا ذَكَرُوا عَظَمَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْكَسَرَتْ قُلُوبُهُمْ وَ طَاشَتْ عُقُولُهُمْ أُولَئِكَ أَصْحَابِي وَ شِيعَتِي حَقّاً الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏ لَهُمْ‏ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيم‏»
صاحبان نور، تاویل آیه «الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى‏»:
«حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ‏ عَلَيْكُمْ رَجُلًا امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلتَّقْوَى يَضْرِبُ رِقَابَكُمْ عَلَى الدِّينِ … وَ لَكِنَّهُ خَاصِفُ النَّعْلِ»
« … فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
عِنْدَ ذَلِكَ لَا تَنْتَهُوا يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ‏ عَلَيْكُمْ رَجُلًا امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلتَّقْوَى يَضْرِبُ رِقَابَكُمْ عَلَى الدِّينِ
فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ أَنَا هُوَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لَا فَقَامَ عُمَرُ فَقَالَ أَنَا هُوَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لَا
وَ لَكِنَّهُ خَاصِفُ النَّعْلِ وَ كُنْتُ أَخْصِفُ نَعْلَ رَسُولِ اللَّهِ ص
قَالَ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيْنَا عَلِيٌّ ع وَ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ
مَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّداً فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ.»

تقدیرات، باورهای پنهان قلوب را به چالش میکشند!
به این میگن راستی‌آزمایی خدا!
در دل آیات، خدا داره امتحانت میکنه،
تا خودت ببینی چقدر به نور ولایت، باور قلبی داری!

عَنْ صَالِحِ بْنِ مِيثَمٍ التَّمَّارِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ:
وَجَدْتُ فِي كِتَابِ مِيثَمٍ رَحِمَهُ اللَّهُ يَقُولُ
تَمَسَّيْنَا لَيْلَةً عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالَ لَنَا
لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ إِلَّا أَصْبَحَ يَجِدُ مَوَدَّتَنَا عَلَى قَلْبِهِ
وَ لَا أَصْبَحَ عَبْدٌ مِمَّنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِ إِلَّا يَجِدُ بُغْضَنَا عَلَى قَلْبِهِ
وَ أَصْبَحْنَا نَفْرَحُ بِحُبِّ الْمُحِبِّ لَنَا وَ نَعْرِفُ بُغْضَ الْمُبْغِضِ لَنَا
وَ أَصْبَحَ مُحِبُّنَا مُغْتَبِطاً بِرَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ يَنْتَظِرُهَا كُلَّ يَوْمٍ
وَ أَصْبَحَ مُبْغِضُنَا يُؤَسِّسُ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَكَانَ ذَلِكَ الشَّفَا قَدِ انْهَارَ بِهِ فِي نارِ جَهَنَّمَ‏
 وَ كَأَنَّ أَبْوَابَ الرَّحْمَةِ قَدْ فُتِحَتْ لِأَهْلِ الرَّحْمَةِ فَهَنِيئاً لِأَصْحَابِ الرَّحْمَةِ رَحْمَتُهُمْ وَ تَعْساً لِأَهْلِ النَّارِ مَثْوَاهُمْ
إِنَّ عَبْداً لَمْ يُقَصِّرْ فِي حُبِّنَا لِخَيْرٍ يَجْعَلُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِهِ وَ لَنْ يُحِبَّنَا مَنْ يُحِبُّ مُبْغِضَنَا إِنَّ ذَلِكَ لَمْ يَجْتَمِعْ فِي قَلْبٍ وَاحِدٍ وَ ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ‏ يُحِبُّ بِهَذَا قَوْماً وَ يُحِبُّ بِالْآخَرِ عَدُوَّهُمْ
وَ الَّذِي يُحِبُّنَا فَهُوَ يَخْلُصُ بِحُبِّنَا كَمَا يَخْلُصُ الذَّهَبُ الَّذِي لَا غِشَّ فِيهِ
نَحْنُ النُّجَبَاءُ وَ أَفْرَاطُنَا أَفْرَاطُ الْأَنْبِيَاءِ
وَ أَنَا وَصِيُّ الْأَوْصِيَاءِ وَ أَنَا حِزْبُ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ حِزْبُ الشَّيْطَانِ
فَمَنْ أَحَبَّ أَنْ يَعْلَمَ حَالَهُ فِي حُبِّنَا فَلْيَمْتَحِنْ قَلْبَهُ فَإِنْ وَجَدَ فِيهِ حُبَّ مَنْ أَلَّبَ عَلَيْنَا فَلْيَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَدُوُّهُ وَ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيلَ وَ اللَّهِ عَدُوُّ الْكَافِرِينَ.

أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى!

[سورة الحجرات (۴۹): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (۱)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، در برابر خدا و پيامبرش [در هيچ كارى‏] پيشى مجوييد و از خدا پروا بداريد كه خدا شنواى داناست.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ (۲)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، صدايتان را بلندتر از صداى پيامبر مكنيد، و همچنانكه بعضى از شما با بعضى ديگر بلند سخن مى‏‌گوييد با او به صداى بلند سخن مگوييد، مبادا بى‌‏آنكه بدانيد كرده‌‏هايتان تباه شود.
إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى 
لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ (۳)
كسانى كه پيش پيامبر خدا صدايشان را فرو مى‌‏كشند همان كسانند كه خدا دلهايشان را براى پرهيزگارى امتحان كرده است؛ آنان را آمرزش و پاداشى بزرگ است.
إِنَّ الَّذِينَ يُنادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ (۴)
كسانى كه تو را از پشت اتاقها[ى مسكونىِ تو] به فرياد مى‌‏خوانند، بيشترشان نمى‌‏فهمند.
وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۵)
و اگر صبر كنند تا بر آنان درآيى، مسلماً برايشان بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است.

[سورة الممتحنة (۶۰): الآيات ۱۰ الى ۱۱]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا جاءَكُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ وَ آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ لا تُمْسِكُوا بِعِصَمِ الْكَوافِرِ وَ سْئَلُوا ما أَنْفَقْتُمْ وَ لْيَسْئَلُوا ما أَنْفَقُوا ذلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (۱۰)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، چون زنان با ايمان مهاجر، نزد شما آيند آنان را بيازماييد. خدا به ايمان آنان داناتر است. پس اگر آنان را باايمان تشخيص داديد، ديگر ايشان را به سوى كافران بازنگردانيد: نه آن زنان بر ايشان حلالند و نه آن [مردان‏] بر اين زنان حلال. و هر چه خرج [اين زنان‏] كرده‏‌اند به [شوهران‏] آنها بدهيد، و بر شما گناهى نيست كه -در صورتى كه مِهرشان را به آنان بدهيد- با ايشان ازدواج كنيد، و به پيوندهاى قبلى كافران متمسّك نشويد [و پايبند نباشيد] و آنچه را شما [براى زنان مرتد و فرارىِ خود كه به كفّار پناهنده شده‏‌اند] خرج كرده‏‌ايد، مطالبه كنيد، و آنها هم بايد آنچه را خرج كرده‌‏اند مطالبه كنند. اين حكمِ خداست [كه‏] ميان شما داورى مى‏‌كند، و خدا داناى حكيم است.
وَ إِنْ فاتَكُمْ شَيْ‏ءٌ مِنْ أَزْواجِكُمْ إِلَى الْكُفَّارِ فَعاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِينَ ذَهَبَتْ أَزْواجُهُمْ مِثْلَ ما أَنْفَقُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ (۱۱)
و در صورتى كه [زنى‏] از همسران شما به سوى كفّار رفت [و كفّار مِهر مورد مطالبه شما را ندادند] و شما غنيمت يافتيد؛ پس به كسانى كه همسرانشان رفته‏‌اند، معادل آنچه خرج كرده‏‌اند بدهيد، و از آن خدايى كه به او ايمان داريد بترسيد.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی