FOCUS!
The luminous focal point
of science and knowledge!
Our hearts yearn for these luminous commands!
الفبای نورانی، نسخه های نورانی
(ب أ ر – کانون نورانی علم و دانش بئر معطلة)
برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید
+ «فأد – نور مفید!»
کانون نورانی علم و دانش آل محمد علیهم السلام! بئر معطّلة!
+ «حاملان نور!»
+ «قالَ لَنْ تَراني وَ لكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ»
«البُؤْرَة: كانون نور عدسى»
«بَأَرْتُ بِئْراً: إذا حَفَرْتَها»
«بَأَرْتُ بُؤرةً: إذا حفرت بُؤرة يُطبخ فيها، و هي الإرَة»، «الْإرةُ: حفرةٌ تكون لمُستَوْقَد النّار»
«البُؤْرَةُ: المَكَانُ المُطْمَئِنُّ»
«تعْطِيْل البئر: ألّا تُوْرَد» + «صدّ سبیل»
«عَطَّلَ البئرَ: جلوى آب چاه را گرفت.»
«بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ قَالَ هُوَ مَثَلٌ لِآلِ مُحَمَّدٍ ص»
[بأرتُ البِئْر – عَطَّلتُ البئر]:
اهل نور یقین میگن: «بأرتُ البِئْر»
اهل شک و حسد میگن: «عَطَّلتُ البئر»
انگاری این گودالی «بُؤرة» هم که حفر میکنن تا داخلش هیزم بریزن و آتش روشن کنن تمام گرماشو در یک نقطه که همون کانونشه متمرکز میکنه تا حداکثر کارآیی گرمایش برای پخت و پز صورت بگیره و این همان مثال نقطه کانونی عدسی است.
دوربین عکاسی و چشم، دو ابزار برای دیدن هستند که بدون عدسی بدرد نمیخورن!
اصلا برای تشکیل تصویر در ته چشم و شبکیه و همچنین فیلم عکاسی باید نورِ بیرون، در یک نقطۀ درون، زوم و فوکوس شود و این زوم کننده علوم آل محمد ع برای قلب اهل نور یقین، صاحبان نور هستند و هر چه عدسی یک دوربین قویتر باشد تصاویر دورتری را میتوان شفافتر و واضحتر از بقیه دوربینها ببیند و این همان یقین بیشتر قلوب اهل نور یقین است که هر چه نسبت به صاحب نورشان، یقین و باور قویتری داشته باشند، توان شنیدن «نور اسماعیل!» و دیدن و وجدان نمودن نور علم و حکمت آل محمد ع در قلب او، در دل شرایط بیشتر است!
+ «ترجمه نور به حرف» + «منشور»
انگاری این کانون، نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست که نور علم و حکمت آل محمد ع در این کانون برای استفادۀ اهل نور متمرکز شده و ما باید این کانون نور و آرامش و علم و حکمت را معطل نگذاریم و با استعمال این اندیشه والا و تولید نور آرامش، موجب ترویج اندیشه آل محمد ع و رواج و رونق و بازار گرمی برای آل محمد ع گردیده و از معنای این نامهای زیبا و علوم ربانی بهرهمند شویم. با بهرهمندی از این کانون آرامش میتوانی بگوئی که من با یاد علوم ربانی در دل شرایط برای خودم چاه و قناتی حفر کردم که از این طریق به علم آل محمد ع دسترسی پیدا نمایم و این چشمه آب زلال و نورانی برای من اینگونه آشکار و هویدا گردید.
پس «بَأَرْتُ بِئْراً: چاه و قناتى حفر كردم.»
هر گذشت از دلخواه و تمنّا، یک حفر چاه جدید و استمرار قنات علمی آل محمد ع است تا اهل نور یقین ضمن بهرهمندی از این کانون نورانی آرامش، برای خود و دیگران شرایط بهرهمندی از اطعام علمی آل محمد ع را فراهم نماید و ذخیرهای برای قبر و قیامت خود پس انداز نماید.
پس طبق همان فرمول کلی زیبایی که همیشه میگوئیم:
«بئر» نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست که طبق نص صریح این آیه از قرآن کریم، اهل شک و حسد، این نام را معطل گذاشته و از معنای این نام، بخاطر اینکه به صاحب این نام حسادت میبرند، بهرهمند نمیگردند و این همان خیانت در امانت، ولو بقدر دینار هم که باشد، از جانب اهل شک و حسد است، اما اهل نور یقین، قنطار قنطار علوم ربانی را در دل شرایط عامل بوده و تولید انوار نورانی آرامش علم آل محمد ع در دل شرایط را موجب میشوند و این بئر برای اهل نور یقین، هیچوقت تعطیل نبوده و نیست!
+ «مدارس آیات قد خلت من تلاوة: قصیدۀ تائیه دعبل خزاعی» در مورد قلب اهل حسادت است.
پس «بَأَرْتُ بِئْراً»: یعنی از دلخواه گذشتم!
یعنی تمنا را فدای تقدیر نمودم!
یعنی در امتحان کربلا، نمرۀ قبولی گرفتم.
یعنی آیتی عرضه شد و من با یاد علوم ربانی و اخذ نور علمی، راه گذشت از دلخواه را یاد گرفتم و از دلخواه گذشتم و امنیت و آرامش برای خود و دیگران ایجاد نمودم.
در زیارتنامه امام رضا علیه السلام میخوانیم:
«السَّلَامُ عَلَى سَادَاتِ الْعَبِيدِ وَ عُدَّةِ الْوَعِيدِ وَ الْبِئْرِ الْمُعَطَّلَةِ وَ الْقَصْرِ الْمَشِيدِ»
چاه پر از آب چقدر برای ساکنین اطراف آن چاه با ارزش و حائز اهمیت و حیاتی است؟! خیلی!
این چاه پر آب زمزم علم آل محمد ع است که از زیر پای اسماعیل ع فوران میکند.
+ «سمع – سمعل – اسماعیل – مسموع من الله»
باید در دل شرایط با یاد علوم ربانی، نور آرامش علم آل محمد ع را ببینیم و بشنویم و حس کنیم و قلب سلیم این کار حیاتی را انجام میدهد.
«بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ»:
انگاری هم «بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ» و هم «قَصْرٍ مَشِيدٍ مُعَطَّلَةٍ»؛
با دو نام از اسامی نورانی، به زیبایی یاد شده،
یعنی این چاه پر آب تعطیل!
و این قصر سر به فلک کشیده زیبا، اما خالی از سکنه و تعطیل!
«و بئر معطلة، اى: و كم من عالم لا يرجع اليه و لا ينتفع بعلمه»!
چرا؟ چون اهل حسادت نمیگذارند هم خودشان و هم دیگران از این چاه آب زمزم و این مسکن زیبای آل محمد ع بهره ببرند.
«صدّ سبیل!»
داستان تکراری سرنوشت اهل حسادتی که راه دسترسی به علوم نورانی را مسدود نمودند!
این دوران فتنة ناس، دوران تمحیص و غربالگری اهل حسادت است.
برای اهل نور یقینی که اهل علم و عمل باشند، هیچوقت «آیاتی و رسلی» تعطیل بردار نیست!
و برای اهل نور یقین، این آب زمزم دائما جاری است.
+ «ما ننسخ من آیة او ننسها نات بخیر منها او مثلها»
[بئر – علم وحشی و اهلی!]:
+ «ترجمه نور به حروف»، «ترجمه و تالیف»
عدسی دوربین و چشم، مثال زیبایی برای صاحبان نور است که نقش آنها را در کانونی کردن علوم ربانی در قلوب اهل نور یقین میفهماند، تا گرما و نور علم، در این قلوب سلیم، زوم و فوکوس و جمع شود و شعله عشق و محبت آل محمد ع در این قلوب مشتعل گردد.
وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ
سلام بر چاه آب متروک!
سلام بر صاحبان و حاملان نور!
سلام بر نور مشکات آل محمد علیهم السلام!
[سورة الحج (۲۲): الآيات ۴۱ الى ۴۵]
الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ
وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ (۴۱)
همان كسانى كه چون در زمين به آنان توانايى دهيم،
نماز برپا مىدارند و زكات مىدهند
و به كارهاى پسنديده وامىدارند، و از كارهاى ناپسند باز مىدارند،
و فرجام همه كارها از آنِ خداست.
وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ عادٌ وَ ثَمُودُ (۴۲)
و اگر تو را تكذيب كنند، قطعاً پيش از آنان قوم نوح و عاد و ثمود [نيز] به تكذيب پرداختند.
وَ قَوْمُ إِبْراهِيمَ وَ قَوْمُ لُوطٍ (۴۳)
و [نيز] قوم ابراهيم و قوم لوط.
وَ أَصْحابُ مَدْيَنَ وَ كُذِّبَ مُوسى
فَأَمْلَيْتُ لِلْكافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ (۴۴)
و [همچنين] اهل مَدْيَن. و موسى تكذيب شد،
پس كافران را مهلت دادم، سپس [گريبان] آنها را گرفتم. [بنگر،] عذاب من چگونه بود؟
فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِيَ ظالِمَةٌ فَهِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها
وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ (۴۵)
و چه بسيار شهرها را -كه ستمكار بودند- هلاكشان كرديم
و [اينك] آن [شهرها] سقفهايش فرو ريخته است،
و [چه بسيار] چاههاى متروك و كوشكهاى افراشته را.
امام کاظم علیه السلام:
الْبِئْرُ الْمُعَطَّلَةُ الْإِمَامُ الصَّامِتُ
وَ الْقَصْرُ الْمَشِیدُ؛ الْإِمَامُ النَّاطِقُ.
«چاه پرآبِ متروک، امام خاموش،
و قصر محکم و برافراشته، امام گویا است».
تفسیر علیّبنابراهیم رحمة الله علیه:
وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِیدٍ؛
قَالَ هُوَ مَثَلٌ لِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله)
قَوْلُهُ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ؛
هُوَ الَّذِی لَا یُسْتَقَی مِنْهَا
وَ هُوَ الْإِمَامُ الَّذِی قَدْ غَابَ فَلَا یُقْتَبَسُ مِنْهُ الْعِلْمُ إِلَی وَقْتِ الظُّهُورِ
وَ الْقَصْرُ الْمَشِیدُ
هُوَ الْمُرْتَفِعُ وَ هُوَ مَثَلٌ لِأَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) وَ الْأَئِمَّهًِْ (علیهم السلام)
وَ فَضَائِلِهِمُ الْمُنْتَشِرَهًِْ فِی الْعَالَمِینَ الْمُشْرِفَهًِْ عَلَی الدُّنْیَا
وَ هُوَ قَوْلُهُ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّه.
آیه: وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِیدٍ؛
مثالی برای آلمحمد ع است؛
بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ؛ چاهی است که آبی از آن برداشته نمیشود
و منظور، امامی است که غائب باشد و تا زمانیکه ظهور کند از دانش او استفاده نمیشود؛
و «قصر مشید» همان قصر برافراشته میباشد که مثالی است برای امیرالمؤمنین ع و ائمّه ع و فضیلتهای گستردهی آنان در میان جهانیان که بر دنیا برتری یافته است،
چنانکه خداوند فرموده: تا آیین حقّ را بر همهی آیینها پیروز گرداند.
امام صادق علیه السلام:
فی قوله تعالی:
وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِیدٍ أنَّه قَالَ:
قَالَ رَسُولاللَّهِ (صلی الله علیه و آله) الْقَصْرُ الْمَشِیدُ
وَ الْبِئْرُ الْمُعَطَّلَهًُْ عَلِیٌّ (علیه السلام).
در تفسیر آیهی وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِیدٍ؛ امام صادق ع فرمود:
رسولخدا ص فرموده:
من «قصر مشید» هستم و علی ع «بئر معطّله» است.
امام صادق علیه السلام:
عَنْ صَالِحِبْنِسَهْلٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (علیه السلام) یَقُولُ
قَوْلُهُ تَعَالَی
وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِید
أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ الْقَصْرُ الْمَشِیدُ
وَ الْبِئْرُ الْمُعَطَّلَةُ فَاطِمَهًُْ (سلام الله علیها) وَ وَلَدَیْهَا مُعَطَّلُونَ مِنَ الْمُلْکِ.
صالحبنسعد گوید:
از امامصادق ع شنیدم که دربارهی آیهی وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشیدٍ؛ میفرمود:
منظور از «قصر مشید» امیرالمؤمنین ع
و منظور از «بئر معطّله» فاطمه س و دو فرزند او هستند
که از زمامداری [بر مسلمانان] بازداشته شدهاند».
تفسیر اهلبیت ع:
وَ کَمْ مِنْ عَالِمٍ لَا یَرْجِعُ الیه وَ لَا یُنْتَفَعُ بِعِلْمِهِ.
در تفسیر اهلبیت ع نسبت به این سخن خداوند: وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ؛ آمده:
«یعنی چه بسیار عالمی که [برای دریافت علم] به او مراجعه نمیگردد
و از علمش، بهرهبرداری نمیشود».
+ «اخذ – عمّن آخذ معالم دینی؟!»
امام علی علیه السلام:
فَالْقَصْرُ؛ مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله)
وَ الْبِئْرُ الْمُعَطَّلَةُ؛ وَلَایَتِی عَطَّلُوهَا وَ جَحَدُوهَا
وَ مَنْ لَمْ یُقِرَّ بِوَلَایَتِی لَمْ یَنْفَعْهُ الْإِقْرَارُ بِنُبُوَّهًِْ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله)
إِلَّا أَنَّهُمَا مَقْرُونَانِ وَ ذَلِکَ أَنَّ النَّبِیَّ (صلی الله علیه و آله) نَبِیٌّ مُرْسَلٌ وَ هُوَ إِمَامُ الْخَلْقِ
وَ عَلِیٌّ (علیه السلام) مِنْ بَعْدِهِ إِمَامُ الْخَلْقِ وَ وَصِیُّ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله)
کَمَا قَالَ لَهُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله)
أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَهًِْ هَارُونَ (علیه السلام) مِنْ مُوسَی (علیه السلام) إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی
وَ أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله) وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ (علیه السلام) وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ (علیه السلام)
فَمَنِ اسْتَکْمَلَ مَعْرِفَتِی فَهُوَ عَلَی الدِّینِ الْقَیِّم.
خداوند تعالی در جایی دیگر از کتابش دربارهی نبوّت حضرت محمد ص و ولایت من فرموده:
وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِیدٍ؛
منظور از «قصر» حضرت محمد ص
و منظور از «بئر معطّله» ولایت من است که دیگران، آن را رها کرده و انکارش نمودند؛
هرکس به ولایت من اعتراف نداشته باشد، اعتراف به نبوّت حضرت محمد ص سودی برایش نخواهد داشت، این دو با هم قرین و همراهند؛ زیرا رسول خدا ص پیامبری فرستاده شده و پیشوای مردم است و پس از او، علی ع پیشوای مردم و جانشین حضرت محمد ص است؛ چنانکه پیامبر ص به او فرمود:
«تو نسبت به من، همچون هارون ع نسبت به موسی ع هستی، جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود».
[نامِ] اوّلین نفر از ما (چهاردهمعصوم) محمد ص، [نامِ] نفر میانهی ما محمد ص امامباقر ع و [نامِ] آخرین فرد از ما نیز محمّد ص حضرت مهدی ع است؛ هرکس بهطور کامل، مرا بشناسد او بر دین پایدار و استوار است.