FOUR!
«ربع» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«غيث مُرْبِعٌ: باران بهاری»
+ «ولی – نور متوالی!»
ربع:
«غيث مُرْبِعٌ»
«أرض مَرْبُوعة»
«لا يُقِيمُ رِبَاعةَ القومِ غَيْرُ فلانٍ:
غير از فلانى، رياست مردم را كسى بر پا و استوار نمىدارد.»
+ «نور شایستهسالاری!»:
«بِتَفْضِيلِكَ إِيَّاهُمْ وَ بِرَدِّكَ اَلْأُمُورَ إِلَيْهِمْ
… وَ اَلْمُسَالَمَةِ لَهُمْ وَ اَلرِّضَا بِمَا قَالُوا»
«الرِّبَاعَةُ: الرّئاسة»
«الرَّبَاع: حالت نيكو و فراخى»
+ «قبض و بسط»
«الرَّبَاعَة: زندگى خوش و نيكو و فراخ، دارائى شخص كه با آن نيكو حال باشد، رياست.»
دارایی اهل نور یقین که با آن قلبشان خوشحال و نیکو میشود نور علوم ربانی صاحبان نور است.
ریاست قلب اهل نور یقین را نور معرفت صاحبان نور بر عهده دارد.
عرب به بهار میگه ربیع چون فصل خوشحالی و شادابی و شکوفایی است.
«غيث مُرْبِعٌ: يأتي في الرّبيع، باران بهارى» + «ولی»
«اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَيْثاً مُرَبَّعاً»
«أرض مَرْبُوعة: زمينى كه در آن باران بهارى باريده است.»
«ارْتَبَعَ بِالمكانِ: در فصل بهار در آن مكان اقامت گزيد.»
الرّبع: النّور الولایة!
ربیع، نام زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْ الْقُرْآنَ رَبِيعَ قَلْبِي»
«أَنْوَارٍ أَرْبَعَةٍ: نُورٍ أَحْمَرَ … وَ نُورٍ أَخْضَرَ… وَ نُورٍ أَصْفَرَ… وَ نُورٍ أَبْيَضَ»
قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ:
إِنَّ الْعَرْشَ خَلَقَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مِنْ أَنْوَارٍ أَرْبَعَةٍ:
نُورٍ أَحْمَرَ- احْمَرَّتْ مِنْهُ الْحُمْرَةُ،
وَ نُورٍ أَخْضَرَ- اخْضَرَّتْ مِنْهُ الْخُضْرَةُ،
وَ نُورٍ أَصْفَرَ- اصْفَرَّتْ مِنْهُ الصُّفْرَةُ،
وَ نُورٍ أَبْيَضَ- ابْيَضَ مِنْهُ الْبَيَاضُ.
[ربع – اقامه صلات]:
«ارْبَعْ على ظلعك، يجوز أن يكون من الإقامة، أي: أقم على ظلعك»
چهار زانو نشستن! اقامه کردن!
چهارپایه!
چهار ماه حرام «مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ»:
+ «امد» + «اجل»
چهار ماه مهلتی که برای اقامه نور ولایت به کسی داده میشود تا حجت بر او تمام شود.
«الْمِرْبَاعُ: الرُّبُعُ الذي يأخذه الرّئيس من الغنم، من قولهم: رَبَعْتُ القومَ، و استعيرت الرِّبَاعَةُ للرّئاسة، اعتبارا بأخذ المرباع، فقيل: لا يقيم رِبَاعَةَ القومِ غَيْرُ فلانٍ.
«المِرْباع: بهره يك چهارمى كه سرپرستان از گوسفندان مىگيرند،
چنانكه مىگويند: رَبَعْتُ القومَ:
يعنى به چهار قسمت تقسيمشان كردم، و چهار يك بهره را از آنها گرفتم.
«الرِّبَاعَة: بطور استعاره از معنى فوق در باره همان رياست است كه به اعتبار اينكه چهار يك سهمشان را مىگيرد از اين روى مىگويند: لا يُقِيمُ رِبَاعةَ القومِ غَيْرُ فلانٍ:
غير از فلانى رياست مردم را كسى بر پا و استوار نمىدارد.»
السلامُ عَلَیکَ يا عَلي بِن الحُسَيِن السَجّاد (علیهما السلام)
قبض و بسط نور قلب، ولایت خاصّۀ امام سجاد علیه السلام است!
ردّ شمس، همان بهرهمندی از نور ولایت خاصّۀ امام سجاد علیه السلام است.
+ «فتح باب مستجار در ملکوت قلب»
+ «احراز هویت نور در ملکوت قلب!»
امام سجاد علیه السلام:
عَنْ سَالِمِ بْنِ قَبِيصَةَ، قَالَ:
شَهِدْتُ عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ) وَ هُوَ يَقُولُ:
أَنَا أَوَّلُ مَنْ خَلَقَ اَلْأَرْضَ، وَ أَنَا آخِرُ مَنْ يُهْلِكُهَا.
فَقُلْتُ لَهُ: يَا بْنَ رَسُولِ اَللَّهِ، وَ مَا آيَةُ ذَلِكَ؟
قَالَ:
آيَةُ ذَلِكَ أَنْ أَرُدَّ اَلشَّمْسَ مِنْ مَغْرِبِهَا إِلَى مَشْرِقِهَا، وَ مِنْ مَشْرِقِهَا إِلَى مَغْرِبِهَا.
فَقِيلَ لَهُ: اِفْعَلْ ذَلِكَ.
فَفَعَلَ.
سالم بن قبیصه گوید:
امام سجاد علیه السلام را دیدم که میفرمود:
من اولین کسی هستم که زمین را خلق کرد و آخرین کسی هستم که آن را هلاک میکنم!
عرض کردم: نشانه اش چیست؟
حضرت فرمود:
نشانهاش این است که اگر بخواهم خورشید را از مغرب به مشرق و از مشرق به مغرب میبرم.
پس به حضرت عرض کردم: انجام دهید،
پس انجام دادند.
«آيَةُ ذَلِكَ أَنْ أَرُدَّ اَلشَّمْسَ مِنْ مَغْرِبِهَا إِلَى مَشْرِقِهَا، وَ مِنْ مَشْرِقِهَا إِلَى مَغْرِبِهَا»
+ «وَ أَوْرَثْنَا … مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا»:
این حدیث زیبا و این آیه مهم وزیبا اشاره به فهم قبض و بسط نور قلب دارد!
ارض، زمین قلب است و مشرق و مغرب این زمین، همان طلوع و غروب خورشید نورانی علوم آنلاین آل محمد علیهم السلام است. و همان ولایت خاصّۀ امام سجاد علیه السلام است.
درمان بیماری وسواس قلبی که شخص عادت کرده به کلام شیطان گوش کنه و از او اطاعت کنه، معرفة الامام بالنورانیة است یعنی شخص باید اخم و لبخند ولیّ خدا رو در ملکوت قلبش، ببینه و متوجه اشتباهش بشه که همون رفتارهای کلیشه ای غلط وسواسگونه است، و اختیارا این عادت سوء رو ترک کنه و از این بیماری مهلک تبعیت از شیطان، نجات پیدا کنه!
«وَ أَمَّا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ فَلِلنَّجَاةِ مِنَ السَّلَاطِينِ وَ مِنْ مَفْسَدَةِ الشَّيَاطِينِ»
این آیه بسیار مهم و زیباست:
[سورة الأعراف (۷): آية ۱۳۷]
وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتِي بارَكْنا فِيها
وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا
وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ (۱۳۷)
و به آن گروهى كه پيوسته تضعيف مىشدند، [بخشهاى] باختر و خاورى سرزمين [فلسطين] را –كه در آن بركت قرار داده بوديم- به ميراث عطا كرديم.
و به پاس آنكه صبر كردند، وعده نيكوى پروردگارت به فرزندان اسرائيل تحقق يافت،
و آنچه را كه فرعون و قومش ساخته و افراشته بودند ويران كرديم.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ نُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله)
فَقُلْتُ لَبَّیْکَ رَبِّی وَ سَعْدَیْکَ تَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ
فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) أَنْتَ عَبْدِی وَ أَنَا رَبُّکَ
فَإِیَّایَ فَاعْبُدْ وَ عَلَیَّ فَتَوَکَّلْ
فَإِنَّکَ نُورِی فِی عِبَادِی وَ رَسُولِی إِلَی خَلْقِی وَ حُجَّتِی عَلَی بَرِیَّتِی
لَکَ وَ لِمَنْ تَبَعَکَ خَلَقْتُ جَنَّتِی وَ لِمَنْ خَالَفَکَ خَلَقْتُ نَارِی
وَ لِأَوْصِیَائِکَ أَوْجَبْتُ کَرَامَتِی وَ لِشِیعَتِهِمْ أَوْجَبْتُ ثَوَابِی
فَقُلْتُ یَا رَبِّ وَ مَنْ أَوْصِیَائِی
فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله) أَوْصِیَاؤُکَ الْمَکْتُوبُونَ إِلَی سَاقِ عَرْشِی
فَنَظَرْتُ وَ أَنَا بَیْنَ یَدَیْ رَبِّی جَلَّ جَلَالُهُ إِلَی سَاقِ الْعَرْشِ
فَرَأَیْتُ اثْنَیْ عَشَرَ نُوراً فِی کُلِّ نُورٍ سَطْرٌ أَخْضَرُ عَلَیْهِ اسْمُ وَصِیٍّ مِنْ أَوْصِیَائِی
أَوَّلُهُمْ عَلِیُّبْنُأَبِیطَالِبٍ (علیه السلام) وَ آخِرُهُمْ مَهْدِیُّ أُمَّتِی
فَقُلْتُ یَا رَبِّ هَؤُلَاءِ أَوْصِیَائِی بَعْدِی
فَنُودِیتُ یَا مُحَمَّدُ هَؤُلَاءِ أَوْلِیَائِی وَ أَحِبَّائِی وَ أَصْفِیَائِی وَ حُجَجِی بَعْدَکَ عَلَی بَرِیَّتِی
وَ هُمْ أَوْصِیَاؤُکَ وَ خُلَفَاؤُکَ وَ خَیْرُ خَلْقِی بَعْدَکَ
وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأُظْهِرَنَّ بِهِمْ دِینِی
وَ لَأُعْلِیَنَّ بِهِمْ کَلِمَتِی
وَ لَأُطَهِّرَنَّ الْأَرْضَ بِآخِرِهِمْ مِنْ أَعْدَائِی
وَ لَأُمَلِّکَنَّهُ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا
وَ لَأُسَخِّرَنَّ لَهُ الرِّیَاحَ
وَ لَأُذَلِّلَنَّ لَهُ السَّحَابَ الصِّعَابَ
وَ لَأُرَقِّیَنَّهُ فِی الْأَسْبَابِ
وَ لَأَنْصُرَنَّهُ بِجُنْدِی وَ لَأَمُدَّنَّهُ بِمَلَائِکَتِی حَتَّی یُعْلِنَ دَعْوَتِی وَ یَجْمَعَ الْخَلْقَ عَلَی تَوْحِیدِی
ثُمَّ لَأُدِیمَنَّ مُلْکَهُ وَ لَأُدَاوِلَنَّ الْأَیَّامَ بَیْنَ أَوْلِیَائِی إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهًِْ.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
وقتی مرا به معراج بردند صدایی شنیدم که گفت:
«یا محمّد ص! عرض کردم: «بلی! ای خدای بزرگ!
باز شنیدم که گفته شد: یا محمّد ص! تو بندهی من و من خدای تو هستم
مرا عبادت کن و توکّل بر من بنما
زیرا تو در میان بندگان من نور من هستی
و فرستاده به جانب بندگان من
و حجّت من بر بندگان من میباشی.
من بهشت خود را برای تو و پیروان تو خلق کردم،
و آتش دوزخ را برای مخالفین تو آفریدم
و کرامت خود را به جانشینان تو و ثواب خود را به شیعیان آنها دادم».
من عرض کردم:
«خداوندا! جانشینان من کیستند»؟
ندا آمد که یا محمّد ص جانشینان تو کسانی هستند که اسامی آنها بر ساق عرش نوشته شده است.
در همانجا به ساق عرش نگاه کردم، دوازده نور دیدم که در هر نوری سطر سبزی بود که نام هریک از جانشینان من در آن نوشته شده بود.
اوّل آنها علیّبنابیطالب ع و آخر آنها مهدی امّت من بود».
من عرض کردم:
«پروردگارا اینها بعد از من جانشینان من هستند»؟
ندا آمد که ای محمّد ص آری اینان دوستان و برگزیدگان و حجّتهای من بعد از تو بر بندگان من میباشند و جانشینان و خلفاء و بهترین بندگانم بعد از تو هستند.
بهعزّت و جلال خودم قسم دین خود را بهوسیلهی آنها بر اوهام بشر غالب و کلمهی خود را بهوسیلهی آنها بلند میکنم و بهوسیلهی آخرین آنها زمین خود را [از وجود بیدینان و اهل معصیت] پاک میکنم و مشرقها و مغربهای زمین را واگذار میکنم.
و بادها را در اختیار او میگذارم و ابرهای سخت را برای او رام میگردانم، و در راه آسمان بالا میبرم و با لشکر خود نصرت میدهم و بهوسیلهی فرشتگانم کمک میکنم تا آنکه دعوت مرا اعلان کنند و بندگان را بر عقیده به توحید من گرد آورند.
آنگاه سلطنت او را طولانی میگردانم و روزگار دولتش را در میان دوستانم تا روز قیامت دراز مینمایم».
ارض مبارکه! – قرای مبارکه!
«الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها» + «وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً»
[سورة سبإ (۳۴): الآيات ۱۵ الى ۱۹]
وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بارَكْنا فِيها قُرىً ظاهِرَةً
وَ قَدَّرْنا فِيهَا السَّيْرَ
سِيرُوا فِيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنِينَ (۱۸)
و ميان آنان و ميان آبادانيهايى كه در آنها بركت نهاده بوديم شهرهاى متّصل به هم قرار داده بوديم،
و در ميان آنها مسافت را، به اندازه، مقرر داشته بوديم.
در اين [راه]ها، شبان و روزان آسودهخاطر بگرديد.
خورشید را از مغرب به مشرق و از مشرق به مغرب میبرم!
اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ
وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ
أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ.
زیارت جوادیۀ امام رضا علیه السلام:
السَّلَامُ عَلَى شُهُورِ الْحَوْلِ
وَ عَدَدِ السَّاعَاتِ
وَ حُرُوفِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
فِي الرُّقُومِ الْمُسَطَّرَاتِ.
سلام بر ماههای سال که دوازده باشند
و عدد ساعتها که دوازده باشند
و حروف لااله الّا الله که دوازده حرف باشند
در میان رقمهای نوشته شده.
فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ …
إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ
مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ
فَلا تَظْلِمُوا فيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ
چهار ماه حرام!
چهار ماه امنیّت کامل! مهلتِ زمانیِ محدود!
چهار ماه آتشبس و قرضِ نور،
برای اتمام حجّت با اهل سجّین!
حسود این مهلت زمانی محدود رو به هدر میده،
و در حق خودش ظلم بزرگی رو مرتکب میشه!
«فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ»
[سورة التوبة (۹): الآيات ۱ الى ۲]
بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (۱)
[اين آيات] اعلام بيزارى [و عدم تعهّد] است از طرف خدا و پيامبرش
نسبت به آن مشركانى كه با ايشان پيمان بستهايد.
فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ
وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ
وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكافِرِينَ (۲)
پس [اى مشركان،] چهار ماه [ديگر با امنيّت كامل] در زمين بگرديد
و بدانيد كه شما نمىتوانيد خدا را به ستوه آوريد،
و اين خداست كه رسواكننده كافران است.
[سورة التوبة (۹): آية ۳۶]
إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً فِي كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ
مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ
فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ
وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً
وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (۳۶)
در حقيقت، شماره ماهها نزد خدا، از روزى كه آسمانها و زمين را آفريده،
در كتاب [علمِ] خدا، دوازده ماه است؛
از اين [دوازده ماه]، چهار ماه، [ماهِ] حرام است.
اين است آيين استوار،
پس در اين [چهار ماه] بر خود ستم مكنيد،
و همگى با مشركان بجنگيد، چنانكه آنان همگى با شما مىجنگند،
و بدانيد كه خدا با پرهيزگاران است.
مشتقات ریشۀ «ربع» در آیات قرآن!
وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى أَرْبَعينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ (51)
لِلَّذينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فاؤُ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ (226)
وَ الَّذينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَ يَذَرُونَ أَزْواجاً يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما فَعَلْنَ في أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيرٌ (234)
وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ أَرِني كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبي قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتينَكَ سَعْياً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ (260)
وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى أَلاَّ تَعُولُوا (3)
وَ لَكُمْ نِصْفُ ما تَرَكَ أَزْواجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصينَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ لَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِها أَوْ دَيْنٍ وَ إِنْ كانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذلِكَ فَهُمْ شُرَكاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصى بِها أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَليمٌ (12)
وَ اللاَّتي يَأْتينَ الْفاحِشَةَ مِنْ نِسائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبيلاً (15)
قالَ فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعينَ سَنَةً يَتيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفاسِقينَ (26)
وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني في قَوْمي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدينَ (142)
سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ قَليلٌ فَلا تُمارِ فيهِمْ إِلاَّ مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فيهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً (22)
وَ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانينَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ (4)
وَ الَّذينَ يَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلاَّ أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقينَ (6)
وَ يَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْكاذِبينَ (8)
لَوْ لا جاؤُ عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَداءِ فَأُولئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكاذِبُونَ (13)
وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشي عَلى بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشي عَلى رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشي عَلى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ (45)
الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً أُولي أَجْنِحَةٍ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ يَزيدُ فِي الْخَلْقِ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ (1)
وَ جَعَلَ فيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فيها وَ قَدَّرَ فيها أَقْواتَها في أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلينَ (10)
وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْني أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لي في ذُرِّيَّتي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمينَ (15)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ (7)