Deliberate self-harm behavior
of the envious person!
«جنف» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«جنف: الميل إذا كان عن حقّ، كجى و انحراف از حقّ و حكم است.»
+ «دیلما»
[جَنَفاً – غَيْرَ مُتَجانِفٍ]:
«جنف: الميل إذا كان عن حقّ»
فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً
فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ
حسود، عمدا رو به تمنا میکنه! جَنَفاً أَوْ إِثْماً!
اما داستان کسی که مضطر میشه، اینجوریه: غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ!
«ناچار شدم! هیچ انتخاب دیگری نداشتم! اکل میتة، شرایط اضطراری برای اهل نور! فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ!»
+ «آشکار»
[جَنَفاً – غَيْرَ مُتَجانِفٍ]:
در این واژه دنبال مفهوم «آشکار» باش ! انگاری گرایش آشکار!
أصل الْجَنَفِ ميل في الحكم،
فقوله تعالى:
فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً [البقرة/ 182]، أي: ميلا ظاهرا،
و على هذا: غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ [المائدة/ 3]، أي: مائل إليه.
اصل- الجَنَف- كجى و انحراف از حقّ و حكم است،
پس در آيه (فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً- 182/ بقره)
(يعنى كسيكه مىترسد وصيّت كننده از حقّ منحرف شود)
در آيه فوق واژه- جَنَفاً- يعنى انحراف آشكار
از اين جهت در آيه:
(غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ- 3/ مائده)
يعنى: متمايل به گناه. (نفى در نفى است).
دیدی یکی که بدش نمیاد با گناه حال کنه وقتی در معرض قرار میگیره،
بجای اینکه عمدا از گناه رویگردان بشه، چکار میکنه و چی میگه؟
بدش نمیاد و میگه: توفیق اجباری نصیبم شده!
[سورة البقرة (۲): آية ۱۸۲]
فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۱۸۲)
ولى كسى كه از انحراف [و تمايل بيجاى] وصيتكنندهاى [نسبت به ورثهاش] يا از گناه او [در وصيت به كار خلاف] بيم داشته باشد و ميانشان را سازش دهد، بر او گناهى نيست، كه خدا آمرزنده مهربان است.
[سورة المائدة (۵): آية ۳]
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَكَّيْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً
فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۳)
بر شما حرام شده است: مردار، و خون، و گوشت خوك، و آنچه به نام غير خدا كشته شده باشد، و [حيوان حلال گوشتِ] خفه شده، و به چوب مرده، و از بلندى افتاده، و به ضربِ شاخ مرده، و آنچه درنده از آن خورده باشد -مگر آنچه را [كه زنده دريافته و خود] سر ببريد- و [همچنين] آنچه براى بتان سربريده شده، و [نيز] قسمت كردن شما [چيزى را] به وسيله تيرهاى قرعه؛ اين [كارها همه] نافرمانى [خدا]ست. امروز كسانى كه كافر شدهاند، از [كارشكنى در] دين شما نوميد گرديدهاند. پس، از ايشان مترسيد و از من بترسيد. امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براى شما [به عنوان] آيينى برگزيدم. و هر كس دچار گرسنگى شود، بىآنكه به گناه متمايل باشد [اگر از آنچه منع شده است بخورد]، بى ترديد، خدا آمرزنده مهربان است.