دکتر محمد شعبانی راد

نشانه‌های متقاعد‌کننده: نورانی و ظلمانی! آیات محکم و آیات متشابه! وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ وَ جَعَلْنا آيَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً! آياتُ‏ اللَّه!

Convincing luminous signs!
Are the signs within the hearts—
the giving and receiving of light—truly real?
Does God speak to our hearts?
I swear by the Lord of the heavens and the earth, it is true.
Just as we speak, God speaks to us!
How should we make decisions?
Decisions based on signs—
Signs that guide me rightly,
And signs that lead me astray.
Luminous signs—and signs of darkness.

آیات نور و ظلمت: رمزگشایی از محکم و متشابه در نشانه‌های حق
نورِ آیات محکم و سایه‌های آیات متشابه: نگاهی از روی معرفت به نشانه‌های الهی
نشانه‌های خداوند: هنگامه‌ی نور و ظلمت در آیات محکم و متشابه
آیاتِ روشن و پیچیده: سفری در دل نشانه‌های نورانی و ظلمانی
میان شب و روز: خوانشی عرفانی از آیات محکم و متشابه

«اوی – آیة» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
ممدوح: «جَنَّةُ الْمَأْوى»: ماوای اهل نور!
مذموم: «مَأْواهُمْ‏ جَهَنَّمُ: 8 بار در قرآن تکرار شده.»: ماوای اهل حسد!
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«المَأْوَى‏ [أوي‏]: جا و مكان زندگى»
«أَوَى‏ البيتَ و الى البيتِ: به آن خانه درآمد.»
+ «بیت»: «الْبَيْتِ‏: مأوى الإنسان بالليل»
+ مفهوم جفت شدن
«أَوَى: نازل شدن، منضم شدن»
«أَوَيْتُ‏ منزلى و اليه: نزلته»
«أَوَى إلى كذا: انضمّ الي»
«آیاتی و رسلی» همان جفت اهل نور یقین هستند.
+ فرمول زندگی [1+1]
مشتقات ریشۀ «اوی» 418 بار در آیات قرآن تکرار شده است.
دل‌نوشته‌های این مقاله را حتما بخوانید!

ا و ی – نشانه‌های متقاعد‌کننده نورانی و ظلمانی! آياتُ‏ اللَّه – 1
برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید.
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید.
ا و ی – نشانه‌های متقاعد‌کننده نورانی و ظلمانی! آياتُ‏ اللَّه – 2
برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید.
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید.
ا و ی – نشانه‌های متقاعد‌کننده نورانی و ظلمانی! آياتُ‏ اللَّه – 3
برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید.
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید.
ا و ی – نشانه‌های متقاعد‌کننده نورانی و ظلمانی! آياتُ‏ اللَّه – 4
برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید.
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید.
برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید.
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید.

دو نشانه: حال خوب و حال بد!

«النبأ، الآیة، آیات الله، آیات بینات»
«نبأ عظیم» یعنی همان علم نورانیِ بزرگی که در دل صاحبان نور آشکار می‌شود.
خبَر داغِ روز چیست؟ مردم از چه چیزی با شگفتی و جدل از یکدیگر می‌پرسند؟!
«عَمَّ يَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ»
بله! اختلاف‌شان بر سر همین تجلّی تازه‌ی نور است؛ بر سر علوم نورانی آشکار شده!
همان آیات بینات، همان تجلی تازه‌ی نور ولایت در چهره‌ای از اولیای خدا.
اما معاندین و حسودان، این «نبأ عظیم» را انکار می‌کنند.
تکذیبِ آیات! تکذیبِ نوری که برای هدایت فرستاده شده!
و این داستان، تازه نیست…
در سوره یوسف، «نبأ عظیم» همان تجلی ماهیت نورانی حضرت یوسف(ع) است؛
همان خوابی که چهرۀ نورانی‌اش را نشان داد و حسدِ برادرانش را شعله‌ور ساخت.
اما خدا مهربان‌تر از آن است که این دلهای گرفتارِ حسادت را بی‌درمان رها کند.
او پرده از حقیقت برداشت؛
حقیقتی زیبا، چهره‌ای نورانی:
برادرِ آنان، یوسف، حامل نور هدایت است.
و این نبأ را به گوششان رساند، تا حجت را تمام کند:
«منِ خدا برای هدایت‌تان، چه باید می‌کردم که نکردم؟!»
و اینجاست که معنا پیدا می‌کند:
«فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ؟»
یعنی:
نورِ پرارزشم را برای شما آشکار کردم،
و شما تکذیب کردید!
پس بگویید، خدا دیگر چه باید می‌کرد تا در برابر نورش سجده کنید؟!

آیات، خانه‌های نورانی؛ معلمانی که مأوای دل‌اند!

نگاهی به مفهوم واژۀ «آیة» در قرآن؛
جایی که آیه، یعنی مأوای نورانی و جفتِ دلِ تاریک انسان!

در این مقاله، «آیه» را نه فقط به‌معنای نشانه‌ای از سوی خدا، بلکه به‌عنوان پناهگاهی نورانی می‌نگریم؛ جایی که انسانِ در جست‌وجوی معنا، به آن منضم می‌شود، در آن ساکن می‌گردد و از آن روشنایی می‌گیرد.
و این یعنی معلم نورانی!
از آیه اول سوره یوسف «الر، تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ»، آغاز می‌کنیم و «آیه» را نه صرفاً جمله‌ای قرآنی، بلکه شخصیتی نورانی می‌دانیم که کتاب را برای دل‌ها آشکار می‌کند؛ آیه‌ای که جفتِ دل انسان تاریک می‌شود و او را به روشنی روز می‌رساند.
واژه «أوی» در زبان عربی، معنای پناه گرفتن، جفت شدن و منزل گزیدن دارد.
بر این اساس، آیه، یعنی همان مأوی نورانی که انسان تاریک‌دل، باید در آن منزل کند تا از ظلمت به نور برسد. «آیات مبین» در این معنا، معلمان نورانی هستند که نور علم خود را از خدای مهربان می‌گیرند و برای دل‌های مشتاق، قابل رؤیت و فهم می‌کنند.
آیات الله، یعنی معلمان نورانیِ ساکن در کتاب، همان مأوای حقیقی جان آدمی‌اند.
هرکس آگاهانه دل به آیه‌ای از آیات الهی بسپارد، گویا به خانه‌ای روشن درآمده که از آن، هرگز بیرون نخواهد رفت.
واژه «آیه» نه تنها به‌عنوان نشانه‌ای از خدا، بلکه به‌مثابه خانه‌ای نورانی برای دل معرفی می‌شود؛ خانه‌ای که دل انسان، اگر بخواهد، می‌تواند در آن مأوی گزیند. معلم نورانی، همان آیت خداست که با نور علم، مخاطب را در پناه خویش می‌گیرد، مأوی دل می‌شود، و راه را به‌سوی مبین‌ترین کتاب هستی می‌گشاید.
در پیوندی شگرف، میان حروف مقطعه سوره یوسف («الر»)، صفات الهی در «بسم الله الرحمن الرحیم»، و داستان سجدۀ فرشتگان بر آدم و بر یوسف، درمی‌یابیم که معلم نورانی، آیتی روشن از «اسم الله» است. این آیت، مأمور رساندن نور به دل‌هاست و دل‌هایی که مأوی خود را در او بجویند، به روشنایی روز خواهند رسید.
واژه «آیه»، از ریشۀ «اوِی»:
مفاهیم زیبای خانه بودنِ آیه برای دل،
نقش معلم نورانی در ترجمه نور از ملکوت به ملک،
و بازتاب این سلوک در زندگی روزمره.
مقصد ما، بازگشت به آغوش یوسف است؛ به خانه‌ای که از آن آمده‌ایم و باید با شوق، به آن بازگردیم.
«انا لله و انا الیه راجعون»

آيَتَيْنِ!

آيَةَ اللَّيْلِ – آيَةَ النَّهارِ

دو نشانه!

قبض و بسط – نور و ظلمت
خالق این دو آیت و این دو نشانه در دنیای قلب ما خدای مهربان است!

وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهارَ آيَتَيْنِ
فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ
وَ جَعَلْنا آيَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً

«نشانه‌های متقاعد‌کننده!»
قلب با درک نور و ظلمت، صاحب علم میشود و این علم است که حسادت را محو میکند
«محو آیات متشابه!»
و قلب با پرستش این نور، به وظیفۀ خودش در قبال تقدیرات، بصیر و بینا میگردد.
«اثبات آیات محکم!»

[سورة الإسراء (۱۷): الآيات ۹ الى ۱۲]
إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ
وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً كَبِيراً (۹)
قطعاً اين قرآن به [آيينى‏] كه خود پايدارتر است راه مى‏‌نمايد،
و به آن مؤمنانى كه كارهاى شايسته مى‌‏كنند، مژده مى‌‏دهد كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود.
وَ أَنَّ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً (۱۰)
و اينكه براى كسانى كه به آخرت ايمان نمى‌‏آورند عذابى پر درد آماده كرده‌‏ايم.
وَ يَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَيْرِ
وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجُولاً (۱۱)
و انسان [همان گونه كه‏] خير را فرا مى‌‏خواند، [پيشامد] بد را مى‌‏خواند
و انسان همواره شتابزده است.
وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهارَ آيَتَيْنِ
فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ
وَ جَعَلْنا آيَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً
لِتَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّكُمْ 
وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسابَ
وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ فَصَّلْناهُ تَفْصِيلاً (۱۲)
و شب و روز را دو نشانه قرار داديم.
نشانه شب را تيره‏‌گون و نشانه روز را روشنى‏‌بخش گردانيديم
تا [در آن،] فضلى از پروردگارتان بجوييد،
و تا شماره سالها و حساب [عمرها و رويدادها] را بدانيد
و هر چيزى را به روشنى باز نموديم.

«آیه»؛ معلم نورانی در قلب!
«آیه» تنها یک نشانه‌ی بیرونی برای تشخیص راه از بی‌راهه نیست،
بلکه آیه، معلمی درونی است؛
موجودی نورانی که ظهور و غیبتش در ملکوت قلب، همان ظهور و غیبتِ نور است.
قرآن خود این معنا را به روشنی در آیۀ:
«وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهارَ آيَتَيْنِ»
«ما شب و روز را دو آیه قرار دادیم»
به تصویر می‌کشد.
این دو آیه، نه فقط پدیده‌هایی طبیعی، که تجلی قبض و بسط نور در جان انسان‌اند.
+ «آفاق و انفس»
آیة‌اللَّیل همان حالتِ قبض، تاریکی، نداشتن حال مناجات، غیبتِ شور و شوق، و خاموشی صدای معلم نورانی در قلب است.
و آیة‌النَّهار، لحظه‌ی بسط نور، روشنی، گشایش، حضور، و سخن گفتن آن معلم است در درون جان.
این دو، در واقع دو نوع تعلیم‌اند؛ دو سبک از معلمیِ خدای مهربان.

محو و اثبات: زبان تعلیم ربانی!
«
فَمَحَوْنا … وَ جَعَلْنا»
در ادامه می‌فرماید:
«فَمَحَوْنا آيَةَ اللَّيْلِ وَ جَعَلْنا آيَةَ النَّهارِ مُبْصِرَةً»
یعنی ما ظلمت را محو کردیم، و نور را بینا و روشن قرار دادیم.
اینجا دو عمل الهی رخ می‌دهد: محو و جعل.
محو، همان خالی کردن قلب از آیات متشابه، شک‌ها، توهّمات، و حسادت‌هاست.
و جعل، همان اثبات آیات محکم، یعنی بصیرت‌هایی است که قلب پس از عبور از تاریکی بدان دست می‌یابد.
در واقع، این روند، همان تقلّبِ قلب در مسیر شناخت نور خدا است،
و آموزش این مسیر، بر عهدۀ آیه‌ای است که نام دیگر او «معلم نورانی» است.

آیه: هم نشان است، هم راهنما، هم معلم!
اگر آیۀ الهی را به عنوان یک موجود نورانی و زنده ببینیم که نقش تعلیم و تربیت قلب را به عهده دارد، آنگاه هر لحظه‌ی قبض و بسط، اخم و لبخند، حضور و غیبت نور، معنادار می‌شود.
اوست که با غیبت خود، به قلب هشدار (قبض) میدهد،
و با حضورش، چشم جان را روشن می‌سازد (بسط)
این آیه، نه فقط یک کلمه است در صفحه‌ی قرآن، بلکه «وجه الله» است در دل انسان مؤمن،
+ «احراز هویت تمثال نورانی فرشتۀ مهربان در ملکوت قلب!»
همان وجهی که هر کجا رو کنی، کلام نورانی خدا را در آن می‌بینی و میشنوی
و هرگاه به درون خود رجوع کنی و آینه‌ی قلب را صیقل دهی،
او را به شکل نور علم، احساس هدایت و اطمینان دل، درمی‌یابی.

حضور این آیه در دل: معرفة الله!
قلبی که نور این آیه را فهم کند، و رابطه‌ی بین حضور و غیبت آن را بشناسد، در حقیقت معرفتِ خدا را در درون خود یافته است. زیرا که شناخت این آیه، شناختِ مسیرِ نورانی هدایت خدای مهربان در دل است، و این مسیر همان نور ولایت است.
در چنین قلبی، دیگر حال خوب و بد بی‌معنا نمی‌ماند؛
زیرا هر حال، نشانه‌ای است از تعلیم آیه‌ای نورانی؛
گاهی با لبخند تعلیم می‌دهد، گاهی با سکوت و تاریکی.

آیات، نه فقط جملات، بلکه چهره‌های زنده‌اند!
آیه، همان وجه ربّ است در دل،
و همان معلمی است که با تو از درون سخن می‌گوید.
او به تو شب و روز می‌دهد، قبض و بسط، تا تو را از خاک به افلاک ببرد،
و هر گاه این «دو آیه» را به عنوان ابزار تعلیم پذیرفتی،
و از محو آیه‌ی شب عبور کردی،
و آیه‌ی روز را بصیر یافتی،
آن‌گاه تو در کلاس تعلیم نور ولایت وارد شده‌ای…

نشانه‌های متقاعد‌کننده نورانی و رحمانی!
نشانه‌های به اشتباه اندازنده ظلمانی و شیطانی!

آیاتِ هدایت، آیاتِ فتنه!
نشانه‌های هدایت، نشانه‌های گمراهی!
آیاتِ روشنی‌بخش رحمت؛ آیاتِ فریبنده‌ی ظلمت!
نشانه‌های هدایت از سوی نور و رحمت؛ نشانه‌های گمراهی از سوی ظلمت و شیطان!

آیا نشانه‌های متقاعد‌کننده دنیای درون قلبها یعنی «قبض و بسط نور»، و همچنین تکلمات شیطانی درون  قلبها حقیقت دارد؟
«پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين،
كه واقعاً او حقّ است همان گونه كه خود شما سخن مى‌‏گوييد:
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ».
عبارت «همانگونه که خود شما سخن می گویید» جای تامل و تدبر فراوان دارد.
این کلام آنلاین نورانی اهل بهشت است که همزمان با تکلمات آنلاین شیطانی درون قلب شنیده می شود و ما حالا باید بتوانیم دوست و دشمن خود را تشخیص و تفکیک و تمییز دهیم.
«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ
پرهيزگاران در باغها و چشمه سارانند.
آنچه را پروردگارشان عطا فرموده مى‏‌گيرند،
زيرا كه آنها پيش از اين نيكوكار بودند.»
«وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ»
«وَ فِي أَنْفُسِكُمْ آياتٌ»:
+ «اوی – آیت»

آیا نشانه‌های درونی و متقاعدکنندۀ دل، یعنی «قبض و بسط نور»، و نیز تکلّمات پنهانی شیطان که در باطن قلب‌ها شنیده می‌شود، حقیقت دارند؟
سوگند به پروردگار آسمان و زمین،
که این سخن، حقیقتی است استوار؛ همان‌گونه که خودتان با زبان خویش سخن می‌گویید:
«فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ».
تعبیر «همان‌گونه که خود شما سخن می‌گویید»، دریچه‌ای است به تأملی عمیق؛
گویی خداوند به ما گوشزد می‌کند که همان‌طور که به وضوح صدای زبان‌مان را می‌شنویم، باید صدای دل را نیز، در فضای ملکوتی قلب، بشنویم و جدی بگیریم.
این همان کلام نورانی اهل بهشت است؛ صدایی روشن، زنده و آنلاین، که در دل‌ها جاری است و هم‌زمان، زمزمه‌هایی از تکلّمات شیطانی نیز در دل‌ها شنیده می‌شود.
اکنون ما مانده‌ایم و آزمونی دشوار:
تمییز میان دوست و دشمن،
شناخت صدای نور از صدای ظلمت،
و تشخیص آن‌که کدام زمزمه، ما را به باغ‌های جاودان هدایت می‌کند و کدام، به وادی هلاکت می‌کشاند.
«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ، آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ، إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ»
پرهیزگاران در باغ‌ها و کنار چشمه‌ها آرام گرفته‌اند؛
هدایتی را که پروردگارشان به آنان عطا کرده، به جان گرفته‌اند،
چرا که پیش از آن، اهل احسان بودند؛ اهل شنیدن صدای نور.
و مگر خدا نفرمود:
«وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ وَ فِي أَنْفُسِكُمْ، أَ فَلا تُبْصِرُونَ؟»
و در خود شما نیز آیاتی هست: «وَ فِي أَنْفُسِكُمْ آياتٌ»، آیا نمی‌بینید؟
آری، این است همان آیت: «اوی – آیت»
و ما را سزاوار است که به این نشانه‌ها بازگردیم؛
بازگشتی به آیات روشنی‌بخش،
آیاتی که در ژرفای دل می‌درخشند،
و اگر اهل یقین باشیم،
ما را به سوی نور بازمی‌گردانند.
و این، جان کلام است؛ سخنی از معدن حکمت، از زبان امام رضا علیه‌السلام، که فرمود:
«يُعْرَفُ‏ بِالْآيَاتِ، وَ يُثْبَتُ‏ بِالْعَلَامَاتِ!»
خدای مهربان، با نشانه‌ها شناخته می‌شود،
و با علامت‌هایی که بر قلب سلیم می‌تابد، در دل تثبیت می‌گردد.
پس شناخت خدا، در گرو دیدن نشانه‌هاست؛
در گروِ دلی بینا، که آیه‌ها و معلمین نورانی را آینه‌های نور پروردگار ببیند،
و نگذارد که غبار حسادت، یا وسوسه‌ی شب، نور آیات را محو کند.
آیات، چراغ‌های راه‌اند،
و دل‌هایی که با آن‌ها نور می‌گیرند،
دل‌هایی‌اند که خدا را نه با جدل، که با یقین می‌شناسند.

يُعْرَفُ‏ بِالْآيَاتِ‏ وَ يُثْبَتُ‏ بِالْعَلَامَاتِ‏!

خدای مهربان، با آیات و نشانه‌هایی که با قلب سلیم درک میشود، شناخته می‌گردد!

امام رضا علیه السلام:
فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
مردى از جاى حركت كرده گفت يا بن رسول اللَّه
صِفْ لَنَا رَبَّكَ
خدايت را براى ما توصيف فرما
فَإِنَّ مَنْ قِبَلَنَا قَدِ اخْتَلَفُوا عَلَيْنَا
مردم محلّه ما در اين مورد باختلاف سخن ميگويند.
فَقَالَ الرِّضَا ع
حضرت رضا عليه السّلام:
إِنَّهُ مَنْ يَصِفُ رَبَّهُ بِالْقِيَاسِ فَإِنَّهُ لَا يَزَالُ الدَّهْرَ فِي الِالْتِبَاسِ
مَائِلًا عَنِ الْمِنْهَاجِ طَاعِناً فِي الِاعْوِجَاجِ ضَالًّا عَنِ السَّبِيلِ قَائِلًا غَيْرَ الْجَمِيلِ
هر كس خدا را با مقايسه موجودات توصيف كند پيوسته تا ابد در اشتباه است
و گمراه و از واقعيت منحرف است و اعتقاد خوبى ندارد
ثُمَّ قَالَ
سپس فرمود
أُعَرِّفُهُ بِمَا عَرَّفَ بِهِ نَفْسَهُ
من خدا را ميستايم بهمان طور كه خود را معرفى نموده
أُعَرِّفُهُ مِنْ غَيْرِ رُؤْيَةٍ
بى‌‏آنكه او را در انديشه خود تصور نمايم و او را توصيف ميكنم
وَ أَصِفُهُ بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ‏
بهمان نحوى كه خود را توصيف نموده او را توصيف ميكنم
أَصِفُهُ مِنْ غَيْرِ صُورَةٍ
بى‌‏آنكه صورتى برايش قائل شوم
لَا يُدْرَكُ بِالْحَوَاسِّ وَ لَا يُقَاسُ بِالنَّاسِ
با حواس درك نميشود با مردم مقايسه نميگردد.
مَعْرُوفٌ بِالْآيَاتِ
بوسيله آيات و نشانه‌‏هاى خلقت شناخته مى‌‏شود
بَعِيدٌ بِغَيْرِ تَشْبِيهٍ وَ مُتَدَانٍ فِي بُعْدِهِ بِلَا نَظِيرٍ
بعيد است نه با تشبيه نزديك است در حال فاصله‏‌اى كه دارد اما شبيه نزديكى موجودات با يك ديگر نيست
لَا يُتَوَهَّمُ دَيْمُومَتُهُ
دوام و پايداريش به وهم نمى‌‏گنجد
وَ لَا يُمَثَّلُ بِخَلِيقَتِهِ
و نميتوان مثالى در ذات برايش تعيين نمود
وَ لَا يَجُوزُ فِي قَضِيَّتِهِ
و در داورى ستم روا نميدارد
الْخَلْقُ إِلَى مَا عَلِمَ مِنْهُمْ مُنْقَادُونَ
آفرينش بسوى برنامه‏‌اى كه معين شده براى آنها مطيعند
وَ عَلَى مَا سَطَرَ فِي الْمَكْنُونِ مِنْ كِتَابِهِ مَاضُونَ
و بجانب آنچه در تقدير پنهانش براى آنها معين كرده رهسپارند
لَا يَعْمَلُونَ بِخِلَافِ مَا عَلِمَ مِنْهُمْ وَ لَا غَيْرَهُ يُرِيدُونَ
بر خلاف آنچه براى آنها معين كرده عمل نميكند و اراده ديگرى ندارند
فَهُوَ قَرِيبٌ غَيْرُ مُلْتَزِقٍ
وَ بَعِيدٌ غَيْرُ مُتَقَصٍّ
او نزديك است نه بطورى كه بچسبد
و دور است نه آن طور كه فاصله مكانى داشته باشد
يُحَقَّقُ وَ لَا يُمَثَّلُ
وَ يُوَحَّدُ وَ لَا يُبَعَّضُ
و به يگانگى او اعتراف مى‌‏شود بى‌‏آنكه تجزيه پذير باشد
يُعْرَفُ‏ بِالْآيَاتِ‏ وَ يُثْبَتُ‏ بِالْعَلَامَاتِ‏
با آيات شناخته مى‌‏شود و با علامات اثبات ميگردد.
وَ لَا إِلَهَ غَيْرُهُ‏ الْكَبِيرُ الْمُتَعال‏
.
جز او خدائى نيست كبير و متعال است.

[سورة الذاريات (51): الآيات 15 الى 23]

إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (15)
پرهيزگاران در باغها و چشمه سارانند.
آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ (16)
آنچه را پروردگارشان عطا فرموده مى‏‌گيرند، زيرا كه آنها پيش از اين نيكوكار بودند.
كانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ (17)
و از شب اندكى را مى‏‌غنودند.
وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ (18)
و در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش مى‌‏كردند.
وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (19)
و در اموالشان براى سائل و محروم حقّى [معيّن‏] بود.
وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ (20)
و روى زمين براى اهل يقين نشانه‏‌هايى [متقاعدكننده‏] است،
وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ (21)
و در خود شما؛ پس مگر نمى‌‏بينيد؟
وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ (22)
و روزى شما و آنچه وعده داده شده‌‏ايد در آسمان است.
فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ (23)
پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين،
كه واقعاً او حقّ است همان گونه كه خود شما سخن مى‌‏گوييد.

و این آیات، وعده‌ی خود خداوندند، که فرمود:
«سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»
ما نشانه‌هاى خود را در افق‌ها و در جان‌هایشان به آنان خواهیم نمود،
تا برایشان روشن گردد که او خود، حق است.
آری، آیاتِ او، در آسمان‌ها و در درون ما جاری‌اند؛
در طلوع یک مهربانی بی‌نام،
در درخشش یک نگاه،
در خاموشی یک درد،
در قبض و بسطی که نور در دل پدید می‌آورد…
و آنگاه، چه حقیقتی روشن‌تر از این که:
«أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ»؟
آیا پروردگارت که خود، بر هر چیزی گواه است، برایت کافی نیست؟…
پس هر دل آگاه، اگر خود را با این نشانه‌ها تطهیر کند،
خدا را نه در جدل‌های خشک، بلکه در تپش زنده‌ی آیات قلبش خواهد یافت.

[سورة فصلت (۴۱): الآيات ۵۱ الى ۵۴]
سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ 
أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهِيدٌ (۵۳)
به زودى نشانه‏‌هاى خود را در افقها[ى گوناگون‏] و در دلهايشان بديشان خواهيم نمود،
تا برايشان روشن گردد كه او خود حقّ است.

آيا كافى نيست كه پروردگارت خود شاهد هر چيزى است؟

الفبای نورانی قدرتمند! حروف مقطعه قرآن!

در ادامه‌ی آن نور هدایت که از آیات قلب و آفاق سخن گفتیم،
اکنون می‌رسیم به یکی از بنیادی‌ترین آیات قرآن در باب تشخیص آیه‌ی محکم از متشابه،
و راه بازشناسی نور از ظلمت، راهنمایی از فتنه، و هدایت از ضلالت:

[سورة آل‏‌عمران (۳): آية ۷]
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (۷)
اوست كسى كه اين كتاب [=قرآن‏] را بر تو فرو فرستاد. پاره‌‏اى از آن، آيات محكم [=صريح و روشن‏] است. آنها اساس كتابند؛ و [پاره‏‌اى‏] ديگر متشابهاتند [كه تأويل‌‏پذيرند]. اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنه‏‌جويى و طلب تأويل آن [به دلخواه خود،] از متشابه آن پيروى مى‌‏كنند، با آنكه تأويلش را جز خدا و ريشه‏‌داران در دانش كسى نمى‏‌داند. [آنان كه‏] مى‏‌گويند: «ما بدان ايمان آورديم، همه [چه محكم و چه متشابه‏] از جانب پروردگار ماست»، و جز خردمندان كسى متذكر نمى‏‌شود.

خدای مهربان، که کتاب را بر پیامبر نازل کرد، خود فرمود:
«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ»
اوست که کتاب را بر تو فروفرستاد؛
«مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ»
«وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ»
«فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ»
اما آنان که در دلشان انحراف است…
«فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ»
به دنبال متشابه می‌روند،
نه برای دریافت حقیقت،
بلکه برای برپا کردن فتنه،
برای رسیدن به تأویلی که مطابق میل خودشان است.
اما اینجاست که خط فاصله نور و ظلمت، ایمان و فریب، روشن می‌شود؛
زیرا تأویل حقیقی را:
«وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»
تنها خدا می‌داند، و راسخان در علم؛
آنان که در علم ریشه‌دار شده‌اند،
که نور در دلشان ثابت شده،
و تلاطم متشابهات، آنان را نمی‌لرزاند.
و اینان، این نخبگان درون‌فهم، تنها یک جمله دارند:
«يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا»
می‌گویند: «ما به همه ایمان آوردیم؛
چه محکم و چه متشابه،
همه از سوی پروردگار ماست.»
و این معرفت و تذکر، نه نصیب هر کسی می‌شود، بلکه:
«وَ ما يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ»
تنها صاحبان دل‌های زنده، خردهای بیدار،
می‌توانند حقیقت را از پسِ ظواهر دریابند.
پس باز می‌گردیم به همان سخن نخست:
آیات خداوند، اگر با دل سالم دیده شوند، ابزار هدایت‌اند،
و اگر با دل بیمار دیده شوند، موجب گمراهی!
آیات، آینه‌اند!
دل ماست که در آنها نقش می‌زند؛
و این دل، اگر با نور ولایة آشنا باشد،
هم محکم را درک می‌کند و هم متشابه را،
به آیات محکم عمل می‌کند، و از آیات متشابه رویگردان می‌شود.
پس در عصر تکثر صداها و سردرگمی دل‌ها،
این آیه، چراغ راه ماست؛
که راه شناخت حق از فتنه، بازگشت به آیات محکم،
و تمسک به علم راسخان،
و تسلیم عاشقانه به همه‌ی آن چیزی است
که «مِنْ عِنْدِ رَبِّنا» است.

امام صادق علیه السلام:
إِنَّ الْقُرْآنَ فِيهِ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ
فَأَمَّا الْمُحْكَمُ فَنُؤْمِنُ بِهِ وَ نَعْمَلُ بِهِ وَ نَدِينُ بِهِ
وَ أَمَّا الْمُتَشَابِهُ فَنُؤْمِنُ بِهِ وَ لَا نَعْمَلُ بِهِ
قرآن داراى محكم و متشابه است،
ما به محكمات آن ايمان و باور داريم و به آنها عمل مى كنيم
و به متشابه آن ايمان داريم ولى عمل نمى كنيم.

وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏

فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ
وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ‏
.

امام صادق علیه السلام:
اَلْقُرَّاءُ ثَلاَثَةٌ
قَارِئٌ قَرَأَ اَلْقُرْآنَ لِيَسْتَدِرَّ بِهِ اَلْمُلُوكَ وَ يَسْتَطِيلَ بِهِ عَلَى اَلنَّاسِ
فَذَاكَ مِنْ أَهْلِ اَلنَّارِ
وَ قَارِئٌ قَرَأَ اَلْقُرْآنَ فَحَفِظَ حُرُوفَهُ وَ ضَيَّعَ حُدُودَهُ
فَذَاكَ مِنْ أَهْلِ اَلنَّارِ
وَ قَارِئٌ قَرَأَ اَلْقُرْآنَ فَاسْتَتَرَ بِهِ تَحْتَ بُرْنُسِهِ
فَهُوَ يَعْمَلُ بِمُحْكَمِهِ وَ يُؤْمِنُ بِمُتَشَابِهِهِ
وَ يُقِيمُ فَرَائِضَهُ وَ يُحِلُّ حَلاَلَهُ وَ يُحَرِّمُ حَرَامَهُ
فَهَذَا مِمَّنْ يُنْقِذُهُ اَللَّهُ مِنْ مَضَلاَّتِ اَلْفِتَنِ
وَ هُوَ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ وَ يَشْفَعُ فِيمَنْ شَاءَ
.

قاريان بر سه قسمند:
يكي قرآن خواند تا بدان وسيله از دربار شاهان بهره گرفته
و بر مردم گردن فرازي كند، اين چنين كس از اهل آتش است.
و ديگري قرآن خواند و الفاظش را حفظ نموده و باحكامش عمل نكند، اين نيز از دوزخيان است
و سومي قرآن را خوانده و در مغز خود جايش داده
به محكماتش عمل نموده و به متشابهاتش ايمان دارد،
واجبات قرآن را برپا ميدارد، حلال آن را حلال و حرامش را حرام ميداند.
اين چنين كس از آناني است كه خدايش از فتنه‌هاي گمراه‌كننده نجاتش خواهد بخشيد
و او از بهشتيان است و در باره هر كس كه بخواهد مي‌تواند شفاعت كند.


این احادیث نورانی از امام صادق علیه‌السلام، کلید فهم صحیح این آیات قرآن است؛
به‌ویژه در روزگاری که بسیاری با آیات متشابه، فتنه‌گری می‌کنند و به جای تمسّک به نور محکمات، در پیچ‌و‌تاب‌های متشابهات گم می‌شوند:
«إِنَّ الْقُرْآنَ فِيهِ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ…»
فرمود:
قرآن دارای دو دسته آیات است:
محکم و متشابه.
محکمات، آیات روشن، صریح و بی‌ابهام‌اند؛
آیاتی که شالوده‌ی ایمان، دین‌داری و عملند.
لذا امام می‌فرماید:
«فَنُؤْمِنُ بِهِ وَ نَعْمَلُ بِهِ وَ نَدِينُ بِهِ»
ما به محکمات ایمان داریم، به آن‌ها عمل می‌کنیم، و دین خود را بر آن‌ها بنا می‌نهیم.
اما در برابرشان:
متشابهات، آیات چند‌وجهی و تأویل‌پذیرند؛
آیاتی که تاویل آن برای همگان روشن نیست، و درک باطن آن‌ها جز با نور علم الهی و هدایت معصوم ع ممکن نباشد.
«فَنُؤْمِنُ بِهِ وَ لَا نَعْمَلُ بِهِ»
به متشابهات ایمان داریم ـ چرا که از سوی خداوندند ـ اما به آن‌ها عمل نمی‌کنیم.
چرا؟ چون عمل‌کردن به آن‌ها بدون علم، ممکن است انسان را به اشتباه و فتنه بیندازد.
در ادامه، امام ع به همین آیه‌ از سوره آل‌عمران اشاره می‌کنند که تأیید همین معناست:
«فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ…»
کسانی که در دلشان کجی و انحراف است،
دنبال متشابه می‌روند،
نه از سر ایمان،
بلکه برای فتنه‌گری و تحمیل تأویلات دل‌خواه.
اما راه نجات چیست؟
اینکه مانند راسخان در علم باشیم؛
کسانی که می‌گویند:
«آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا»
چه محکم، چه متشابه،
همه از سوی پروردگار ماست.
ایمان می‌آوریم،
اما تنها به چیزی عمل می‌کنیم که خدا و حجج او،
راه عمل به آن را نشان داده‌اند.
این حدیث امام صادق علیه‌السلام، نقشه‌ی راهی است برای سلامت فکری و دینی در مواجهه با آیات قرآن، تاویلا و تنزیلا:
در آیات محکم، با یقین و عمل پیش برویم.
در آیات متشابه، با ایمان بایستیم، اما وارد عمل یا تأویل دل‌بخواهی نشویم.
و مهم‌تر از همه، درِ تأویل را تنها به روی خدا و راسخان در علم باز بگذاریم.
این همان «ادب تفسیر» است؛ ادب اهل‌بیت در برابر قرآن.
و این ادب، خود آیت هدایت است.

قلب سلیم، تفاوت آیات محکم و متشابه را به‌خوبی درک می‌کند؛
تمایز کلام صاحبان نور از دانه‌درشت‌های قبیله شیطان را به روشنی می‌فهمد؛
فرق نشانه‌های نورانی با آن‌هایی که می‌خواهند دل را به خطا بیندازند را می‌شناسد.
اما چگونه این تمایز در عالم ملک و ملکوت حاصل می‌شود؟
با فهم قبض و بسط نور در قلب خود!

نکته مهمی که در جریان‌های روزمره زندگی (ورک‌لایف) باید به آن توجه کنیم این است که تشخیص دهیم کدام کلام، کلام محکم و حق از جانب خداست و کدام، سخن سست و فریبکارانه شیطان که قصد گمراهی ما را دارد.
آن نوری که باید دنبال‌اش کنیم، کدام است؟
و آن شیطانی که باید آن را رمی و رجم کنیم، کدام است؟

آیات محکم – آیات متشابه؛
اخم و لبخند، نور و ظلمت همان آیات محکم‌اند که به آنها ایمان داریم و بر اساسشان عمل می‌کنیم.
تکلمات شیطان—چه از جن و چه از انسان—آیات متشابه‌اند؛ نشانه‌هایی که با اجازه خداوند آمده‌اند تا دل را بیازمایند و به اشتباه اندازند.
قلب حسود این تکلمات را باور می‌کند و بر اساس آن عمل می‌نماید، اما قلب سلیم قبض و بسط نور را درک می‌کند، تکلمات را می‌شناسد و باور نمی‌کند.
در اینجا تفاوت میان قلب حسود و اهل نور به خوبی آشکار می‌شود.
و این، پیام مهم این آیه و حدیث گرانبهاست که:
«إِنَّ الْقُرْآنَ فِيهِ مُحْكَمٌ وَ مُتَشَابِهٌ،
فَأَمَّا الْمُحْكَمُ فَنُؤْمِنُ بِهِ وَ نَعْمَلُ بِهِ وَ نَدِينُ بِهِ،
وَ أَمَّا الْمُتَشَابِهُ فَنُؤْمِنُ بِهِ وَ لَا نَعْمَلُ بِهِ،
وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ فِي كِتَابِهِ:
فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ
وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْم‏
»
در واقع از این عبارت «به محکمات، نومن و نعمل، و به متشابهات، نومن و لا نعمل»،
معلوم میشه که وظیفه ما اینه طبق واژه رجم دوست و دشمنمونو بشناسیم و بهشون لیبل دوست و دشمن رو با کمک نور هدایت بزنیم و روانشناس و روانپزشک قلب خودمون باشیم و هم کلام خدا و هم کلام شیطان رو بخوبی در دنیای پنهان قلب خودمون متوجه بشیم و باور کنیم کدوم کلام حق است و باید بهش عمل بشه و کدوم کلام شیطانه و مطمئنیم که شیطانه و باور و ایمان داریم که شیطانه اما به حرفهاش گوش نمیکنیم و عمل نمی کنیم . پس قصه آیات محکم و آیات متشابه میشن درک کلام و نشانه های خدا و شیطان درون قلب.
باید رد پای خدا و شیطان رو درون خودت بخوبی بتونی پیدا کنی و ردیابی کنی بفهمی کدوم تکلماته و کدوم نور ولایته و فقط با تاریکی و روشنایی قلبت و با آرامش یا ناآرامی که در کلام هر کدوم – صادقانه – احساس میکنی میتونی دوست و دشمنتو بشناسی و پشت به دشمن و رو به دوست نمایی. دشمن ما تمناهای حسدآلود ماست (تسویل نفس) که دشمن قسم خورده ای بنام شیطان سعی در تحریک این عامل درونی قلب ما داره (تسویل شیطان).

«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ … ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ»
خدا فرصت امتحان به ما میده!
+ «فتن»
حضور خدا و شیطان رو درون قلبت حس میکنی؟
باور میکنی که کلام نورانی خدا و تکلمات ظلمانی شیطان، هر دو درون قلبت، چه رویارویی و تقابلی با هم دارند؟
این داستان با اجازه خود خدا صورت میگیره تا اهل نور و اهل حسد امتحانشونو بدن و از هم تفکیک بشن.
قبل از برگزاری این امتحان، خدا معلمی برای آموزش هر دو دسته، سر راهشون قرار میده و اونا با اسم نور آشنا میشن، اما در مرحله فتنه و آزمایش و عمل، اهل نور اسم نور رو معنا میکنن، اما اهل حسد این کارو نمیکنن و پشت به نور نموده و قلبشان که زیغ دارد بدنبال تمناهای خودشون میرن و نور رو فدای تمناهاشون میکنن.
نشانه های حضور خدا و حضور شیطان در قلب!
آیات محکم و آیات متشابه!
آیات محکم نور رو در قلب مستحکم میکنه و مالک نور میشی !
آیات متشابه تلاش برای به اشتباه انداختنت میکنن! شیاطین جن و انس ماموریتشون همینه.
صاحبان نور هم ماموریتشون مشخصه.
و هذان خصمان اختصموا فی ربهم!
کجا؟ درون قلب هر کدوم از ماها … 

دل‌نوشته‌‌های واژۀ «اوی»!
این خونه با ما خیلی حرف داره!
حرفهای او با ما تمومی نداره!

نور ولایت، فرایند مکان یابی است !!!
اهل نور، هر آیت را موقعیت دفع عیب خویش می‌دانند!
محل و مکان و جای دفع سیئه حسادت همین فرصت آیات است!
وقت دفع سیئه است! جای دفع سیئه است!
+ «غوط»
این آیت همون چیزیه که من میتونم باهاش متوجه عیب حسادتم بشمو بذارمش کنار ان شاء الله تعالی! اینجا خونه منه! اینجاست که به آرامش میرسم! اینجا همانجایی است که سالها آرزوشو داشتم! اینجا سرزمین منای من است!
+ «منی – تمنا»
آرزوی من باید این باشه که روزی برسه که من حسادتمو بذارم کنار و با نور آرامش ولایت زندگی زیبای جاودانه رو در همین دنیا شروع کنم، ان شاء الله تعالی.
این زندگی جاودانه دنیا به زندگی جاودانه در بهشت منتهی خواهد شد و لذا «الموتة الاولی» در این دنیا مرحله آغاز زندگی جاویدان در بهشت خواهد بود ان شاء الله تعالی.
+ «یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی»
راضیة بالولایة مهم است تا مرضیة بالثواب حاصل گردد و راضیة بالولایة یعنی عدم استعمال حسد نسبت به تقدیراتی که خدا برای اصلاح و تربیت ما رقم می زند.
پس زمان و مکان دفع سیئه حسدتو خوب پیدا کن! این چیزی نیست جز همین آیتی که باهاش روبرو شدی! و واژه زیبای «آیت» اشاره به همین فرایند نور ولایت داره، یعنی 1+1 یعنی اوی یعنی بیت یعنی هزار واژه مترادف نور ولایت.

[اوی – کفی]:
مگه نمیخوای کم‌کم صاحب یک کلبه آسمانی بشی؟
[اوی – آیت – کلبه آسمانی – هلم]:
+ «هلم»
بیایید به کلبه آسمانی آل محمد ع، که بطور اختصاصی و ویژه، از شما دعوت بعمل آمده است!
ای گروه وی‌آی‌پی، بر شما بشارت باد!
هر کلبه سبز یک آیاتی و رسلی است و هر عبور موفق یک ایوالله دارد تا به غایة و خط پایان در همین دنیا برسی ان شاء الله تعالی.
اوی: هر وقت آیتی عرضه میشه انگاری یه خونه رو به تو پیشنهاد میکنن!
نور ولایت فرایند خانه‌دار شدن است!
نور ولایت فرایند صاحب‌خانه‌ شدن است!
نور ولایت فرایند صاحب اسم و معنی شدن است!
نور ولایت تو را + اسم الله می کند!
نور ولایت، همان بسم الله است!
هر کسی به درجات خودش میتونه با عمل به نور ولایت، صاحب خونه بشه! صاحب اسم الله بشه! مالک اسم اعظم بشود، ان شاء الله تعالی.
میگن بیا این خونه زیبا از آنِ تو باشه!
این خانه توست، به این خونه رو کن،
این قبله توست، روتو بکن به سمت خونه خودت،
روتو از این خونه برنگردان،
این قبله و وجه توست،
نمیخوای صاحب این خونه زیبا باشی «مالک الملک»،
چرا الآن این خونه به تو پیشنهاد شد؟
چون اگه خوب به خونه قلبت نگاه کنی، پشت به نورت کردی و رو به حسدت کردی [استعمال حسادت در دل شرایط]، مگه قلبت تاریک نیست؟ همین علامت پشت به نور ولایت بودنه دیگه،
پس چون مربی تو دوستت داره و متوجه شده تو به خونه خودت، به خونه امن خودت [حرما آمنا]، پشت کردی، لذا با یک آیت (یعنی علامت) این مطلب رو بهت تذکر میده چرا از پناهگاه امن خودت رویگردان شدی؟ میدونی اگه از خانه خودت رویگردان بشی دچار چه مشکلاتی خواهی شد؟
هیچ جایی خونه خود آدم نمیشه!
هیچ جایی بیت نورانی ولایت آل محمد ع نمیشه،
هیچ خونه‌ای یاد معالم ربانی منا اهل البیت ع نمیشه،
خونه، خونه آل محمد ع!
بیت، فقط بیت الله!
هر آیت، دو دستی خانه‌ای زیبا به تو پیشنهاد میکنن،
خونه‌ای به زیبایی و آرامش و دنجی و خلوتی و امنیتی بی‌نظیر که لنگه آن در دنیا پیدا نمیشه!
گرچه در نگاه اول همه این خونه رو آتشین می‌بینن [نار آیت]، اما در واقع خانه‌ای نورانی است اگه قبله و جهت دیدتو عوض کنی!
اگه خودتو از همه بالاتر و بهتر ندونی که به خودت اجازه بدی به آیات 
مقدر شده، اعتراض کنی و اینو با استعمال حسد نسبت به دیگران نشون میدی.
[حسود راضی به تقدیرات الهی نیست و حسود از خدا راضی نیست و خدا هم از حسود راضی نیست]
اگه عجب نگیردت! اگه قبول کنی هر حادثه و آیت همچون خونه ای، اومده که تو رو به آرامش درونش دعوت کنه! اومده بگه اگه اول که منو می بینی و ناآرام میشی، این اشکال از درون خودته! درونت رو به من نیست! رو به معالم ربانی منا اهل البیت ع در این لحظه  نیست! رو به خدا نیست! بیا از درون بچرخ و جهتتو عوض کن! بیا، من اومدم بهت بگم اگه با این درون و جهت نامناسبی که فقط خدا میدونه چه عاقبت بدی در پیشت خواهد بود اگه بمیری بیچاره ای «عذاب قبر»!
بیا قبل از مردن، خودتو توی این خونه احساس کن و ببین و آرامش نور ولایت رو با تمام وجودت بچش و بفهم و ببین! قلبت باید در همین دنیا خودشو توی کهف آل محمد ع حس کنه!
این خونه با ما خیلی حرف داره!
حرفهای او با ما تمومی نداره!

این خونه، روشو کرده به ما!
+ «قبله»
اول این خونه است که روشو میکنه به ما،
میگه ببین تو چقدر بی‌ادبی!!!
مگه بابا مامانت یادت ندادن به کسی که داره با تو صحبت میکنه قشنگ به چهره‌اش نگاه کن.
+ «
مواجهه – وجه الله»
چرا سرتو پایین انداختی یا اینورو اونورو نگاه میکنی یا بالا پایین چشات بازی میکنه!
مگه دیوانه ای که مثل دیوانه ها 
بی‌توجهی!
منم، خونه زیبای تو که رو به تو آورده‌ام و به تو دارم نگاه می کنم!
شش دانگ حواست رو به من باشه!
با من، فیس تو فیس باش!
میخوام باهات حرف بزنم!
میخوام بهت اشاره کنم،
مگه تو دنبال همین اشاره‌ها نبودی که مطلب رو بفهمی؟
خوب اگه چشم تو چشم من نباشی و من اشاره‌ای و چشمکی هم بزنم، چجوری میخوای بفهمی؟!
خوب به من نگاه کن!
در نگاه اول که پشت به من بودی، اون نگاه، نه!
نگاه دوباره و رو به من و با دقت!
اونوقت می بینی نوری رو که تا حالا تجربه نکردی!
تازه زیبایی این خونه رو متوجه میشی!
حالاست که میخوای بیای در و یوار این خونه رو ببوسی!
این خونۀ امید توست که به تو روی کرده!
تو که در مشکلاتت، یاد معالم ربانی میکنی،
این همون آیت و خونه‌ای است که اومده تا این درخواست تو رو اجابت کنه
و چون یاد معالم ربانی کردی، این خونه اومده تا تایید همون یادآوری معالم ربانی مذکور جنابعالی رو برای شما تداعی کنه! اومده موجبات نورانیت و آرامش قلبت رو فراهم کنه!
چه خونه‌ای!!! چه خونه‌ای!!!
نگو چه خونه‌ای! بگو چه 
صاحب خونه‌ای!
در واقع صاحب البیت ع اومده، نه خود خونه!
صاحب‌خونه، به تو رو کرده! نه خود خونه!
اینو بدان، آیتی که بهت رو میکنه، در واقع صاحب این آیت، که آیت عظمای خداست! به تو رو کرده!
آیت الله العظمی، علی ع است!
پس 
خانه و صاحب‌خانه تو را می‌خوانند!
تو را به فضایی زیبا و امن و آرام برای جفت شدن می‌خوانند،
تو را می‌خوانند تا همچون لانه و ماوای پرندگان، تخمگذاری صورت بگیرد و جوجه‌هایی سر از این تخم‌ها برآرند و با تغذیه علمی، این نطفه‌های علمی زیبای صاحبان نور، روزی برای خود فرزندان برومند اعمال صالحی گردند که برای مادر خود، خلود در بهشت را به ارمغان می‌آورند.
اصلا این خونه که به تو رو کرده، همان خونه بهشت موعود توست!
کدام عاقلی صورتشو از خانه نورانی جاویدان خویش بر می گرداند؟!
بهشت، خودش به تو رو کرده!
اصلا ما نمی‌دونستیم بهشت کدوم طرفه!
او که خودشو رو کرد فهمیدیم کدوم طرفه!
+ «ظهرذبحاخراج»
آیت که عرضه میشه، جهت بهشت رو به ما نشون میده!
یه بازی داشتیم، که چشمها رو می بستن و یکی از یه طرفی صدایی میزد تو هم باید تشخیص میدادی از کدوم طرف صدا اومد و …
انگاری در هر آیت، این خانه و صاحبخانه اند که تو رو صدا می زنند،
اما چون چشمان ما بسته است، اینه که گیج می زنیم!
اما اگه خوب گوش کنیم و جهتمونو به سمت صدا کنیم، چون صاحب صدا، نورانی است، وقتی به سمت صدا بر می‌گردیم چشمای قلبمون یه چیزیایی متوجه میشه، کم‌کم نور آیت رو می بینه!
اینکه از آیت، اولش ناراحت بودیم، چون پشتمون به آرامش بود، چون رومون به آتش حسد قلبمون بود! اما کافیه دستتو بدی توی دست فرشتۀ مهربانت تا 180 درجه بچرخوندت!
یهو خونه ای زیبا که صاحب‌خونه کنارش ایستاده و داره بفرما میزنه!
ای اهل نور یقین ما، بفرمایید داخل منزل پذیرایی شوید!
+ «مقام ابراهیم ع کنار درِ خانه خدا و چسبیده به آن، نه با فاصله‌ای که الآن وجود داره!!!»
از خوشحالی سکته میکنی!
اما شرطش اینه اونوقت که قلبت تاریکه و فرشته اومده دستتو می گیره بچرخوندت به سمت نور،
تو دستشو محکم بچسبی و ول نکنی، نه اینکه مثل بچه‌های بی‌ادبی باشی که اینقدر خودشونو آویزون می‌کنن و ادا در میارن تا بالاخره دستشونو از توی دست باباشون در میارن!
«سلخ»
در لبه تاریکی باید چشمت و دستت به نگاه نورانی و دست گرم صاحب نورت باشه تا از بیماری به صحت تغییر جهت بدی!
ای خانه! بهتر بگیم: ای صاحب‌خانه!!!
… ای اهل نور: حالا که چشمت به صاحب‌خانه افتاده، هوش از سرت رفته چی بگی!
دیگه اینجا زبان از گفتن عاجز است و گوش و چشم سر از شنیدن و دیدن ناتوان!
اینجا مکان و زمانی نامحدود است که فقط قلب‌هایی که نور رو میفهمند، کار می‌کنند و توان گفتن و شنیدن و فهمیدن امرالله و ما انزل الله را دارند!
این جا همه چیز در کسری از ثانیه اتفاق می افتد!
اینجا یهو، کن فیکون می شود!
اینجا یهو در وسط تاریکی، نوری خلق می شود که قبلا نبوده!
اینجا خلقت نور نجم ثاقب رو با قلبت برای یک لحظه متوجه میشی!
توضیح وقایع این مکان و زمان مواجهه با صاحب‌خانه و شرح آن اصلا مقدور و ممکن نیست،
نه‌اینکه نخواهی بیان کنی، اصلا قابل بیان و 
لو دادن نیست!
تجربه ای است شخصی و رحیقٌ مختومٌ است
و دفتری است که پشت جلدش نوشته: 
غیر قابل فروش!
یعنی فقط خودت بفهم و اگه به دیگران بخواهی بفروشی هم نمی توانی،
چون فورا قلب، به محض اینکه از امر الله و دستور غیر قابل فروش، رویگردان می‌شود، تاریک می‌شود
و وقتی میای کالای نور ولایت رو، یعنی یوسف زیبا رو، که آوردی بازار برده فروشان، بفروشی، می‌بینی که اونو نمی‌بینی!
چون هنگام فروش یوسف، قلبت تاریک می‌شود
و هنگام خرید یوسف، قلبت روشن می‌شود!

پس به قلبت نگاه کن، داری یوسف رو می‌فروشی یا می‌خری!
خودت می فهمی در این داد و ستد، کجای این معاملۀ کالا به کالا «شری» هستی و چکاره‌ای!
یوسف همان کالا و دفتر غیر قابل فروش است
و اون نور عنایات علمی در دل شرایط که به قلبت واریز میشه همون کالای غیر قابل فروش است. خودت میدانی و بس !
خودت باید بدانی و بس !
از حالا به هر خونه زیبایی اعم از خانه های خودمون یا پرندگان یا … نگاه می کنی به یاد صاحب خانه باش ! بیت و صاحب البیت …
خونه، بی صاحب خونه بدرد نمی خوره !
خونه بی صاحب خونه مفتش گرونه !
وقتی آیت، اون خونه رو آورد، نگاه کن ببین کنارش صاحب خونه رو می بینی یا نه ،
دنبال قبله مرئی بگرد ،
اگه صاحب خونه رو دیدی دستشو بگیر و با او وارد فضای خونه شو !
اما تنها بری تو خونه ای که صاحب خونش نیست یا اونو نمی بینی، هیچ بدرد نمی خوره!
اصلا برای قرب به صاحبخانه، خودتو به این خانه میرسونی،
یا بهتر بگیم این بیت برای اینکه تو با صاحب خونه رفیق بشی، خودشو به تو رسونده!
این خونه بهانه ای است برای جفت شدن با صاحب خانه!
او از این خونه ها زیاد داره !
این خونه نه، یه خونه دیگه !
مهم صاحب البیت ع است که دست در دست او، به همه خونه ها سر می زنیم و از همه جاها بازدید می کنیم.
نعمت و صاحب نعمت.
چشمت دنبال صاحب نعمت باشه نه خود نعمت.
ببین اگه یه روزی مثلا آیتها تموم بشن چکار می کنی؟
+ «فرص – فرصت»
اصلا میدونی و توجه کردی که وقتی نور ولایت رو یاد میگیریم این فقط به درد باز کردن گره آیات در همین دنیا میخوره ؟! اگه آیتی نباشه این ابزار کی میخواد به دردت بخوره؟!
ببین اگه روزی که از دانشکده پزشکی مدرکتو بگیری بیای بیرون، بهت بگن هیچ مریضی نیست ویزیت کنی، چه حالی بهت دست میده؟!
نمیگی ما این همه سال خودمونو علاف کردیم چی یاد بگیریم، حالا هیچی به هیچی!!!
اصلا آموزش نور ولایت برای همین دنیاست و به دردمون باید بخوره !
اونطرف که دیگه این خبرا نیست !
نور ولایت اونجا قضیه اش چیزی است که ما اینجا نمی تونیم تصورشو بکنیم.
***
بیمار با گوشی موبایلش داره صحبت میکنه و همینجوری سرش میندازه میاد تو! خیلی به من برمیخوره ! میگم مگه اینجا نمیدونی مطبه که همینجوری سرتو میندازی بدون توجه به ما، داری میای تو، در حالیکه حواست به کسی دیگر است و داری با او صحبت میکنی؟
هر وقت 
استیاسوا منه شدی بیا تو، و … تا از بیماری نجاتت بدم و خلاصت کنم!
ماها در حالیکه رو به قبله نیستیم، داریم دعا می‌کنیم، و این دعا برآورده نخواهد شد.
+ «مالکیت اسم و مالکیت معنا»

ماوی – منزل – بیت – خانه – یه جایی که وقتی بیرون اونجا در امان نیستی، برای آرامش و امنیت به اونجا پناه می بری!
این میشه آیة!
بر عکس، قلوب اهل شک حسود، از آیة و منزل و پناهگاه خود فراریند !!!
«الْآيَةُ: هي العلامة الظاهرة»
+ «قرای ظاهرة»
+ «عنکبوت»
+ «آیاتی و رسلی»
«آیة» نام زیبای معالم ربانی صاحان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست که اهل یقین در دل شرایط با عمل به این معالم ربانی از مفهوم و معنای مشترک و عمومی و همچنین اختصاصی این واژه برخوردار می شوند و خود را در پناه نور ولایت علمی صاحبان نور هنگام عرضه آیات قرار می دهند.
مفهوم «پناهندگی» به «آیاتی و رسلی» در واژه های عربی :
مهمترین واژه «اوی» : آیات ماوی اهل یقین برای رسیدن به نور آرامش هستند.
مشروط به اینکه به چه دیدی به آیات نگاه کنیم [قبله – وجه] و با چه دیدگاهی با آیات روبرو شویم، برداشت اهل شک و یقین از کنکور آیات متفاوت است و یادآوری کنکور آیات برای اهل یقین شیرین و برای اهل شک تلخ است.
«نور آیات – نار آیات»
+ «تغییر قبله»
نگاه اول رو به حسد! خوب معلومه دست و صورت می سوزه!
نگاه دوم رو به نور ولایت! خوب معلومه دست و صورت و قلب و … نورانی میشه !!!
«الَّذي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً
ما تَرى‏ في‏ خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ
فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى‏ مِنْ فُطُورٍ»
ما بین نار و نور قرار گرفته ایم!
در نگاه اول همۀ ما، رو به ناریم و متاسفانه با نور ولایت بیگانه ایم !
اما اگر پس از آشنایی با معالم ربانی [یعنی شکل گیری خلقت دوم پس از خلقت اول!] و استعمال اندیشه صاحبان نور، در دل شرایط، تغییر قبله بدهیم، نگاه قلبمان رو به نور ولایت خواهد شد و پشت به حسد و تمنا و دلخواههایمان خواهیم نمود و این بحث زیبای تغییر قبله است.
[نگاه اول – نگاه دوم]:
+ «الرضا بالقضا»
نگاه به نار [حسادت]  – نگاه به نور [عمل به ولایت]
[در نگاه اول هوای نفس عجول «آیات متشابه را می بیند» –
در نگاه دوم عقل «آیات محکم را می بیند»]:
[در نگاه اول «آیات متشابه را می بینیم =
علائمی به نفع عیوب دیگران که تقصیر را به گردن آنها بیاندازیم» –
در نگاه دوم «آیات محکم را می بینیم =
علائم واقعی و ریشه نا آرامی را در قلب (هوای نفس) خود پیدا می کنیم
و صد در صد خود را ریشه و مبدا تقصیر می یابیم !!!»] :
[نگاه اول غفلت – نگاه دوم عبرت]
[نگاه اول غفلت از روی هوای نفس – نگاه دوم عبرت از روی عقل]
[نگاه اول «نار» – نگاه دوم «نور»]
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ
[نگاه دوم = نگاه عقل = نگاه عبرت = نگاه بصیرت ]
در عرضه آیت ما غالبا چیزهایی و علائمی را می بینیم که به اشتباه می افتیم «نار» ، ولی اگر دقت کنیم [عقل توام با درایت] و با «نور» ولایت به همین آیت عرضه شده دوباره نگاه کنیم در نگاه دوم چیزی [علمی] را می بینیم (جلب توجه ما می کند) که در نگاه اول ندیده بودیم .
در نگاه اول عیوب دیگران را می دیدیم و در نگاه دوم عیوب خود را می بینیم.
نگاه دوم (قبله دوم) شرط است.
نگاه توام با بصیرت قلبی که ما از آیت عرضه شده درس عبرت بگیریم نه بی‌تفاوت از کنار آن غافلانه رد شویم و به علم ما چیزی افزوده نشود.
نگاه اول نگاه هوای نفس به آیات و علائم متشابه است و ثمره‌ای جز به اشتباه انداختن ما ندارد «نار»، ولی نگاه دوم نگاه عقل با توسل به نور اهل بیت ع است که نگاه به آیات و علائم محکم است و در این نگاه، عرضه آیت موجب اصلاح عیوب هوای نفس خواهد شد «نور».
[آیت – انگیزه – علم – عُلمَة – جهل ایجاد انگیزه منفی – علم ایجاد انگیزه مثبت]
أوی: [آیت مأوی ماست، شایسته نیست که از آن اعراض کنیم!]
اعراض از نار آیت، اعراض از نور آل محمد ع است!
عرضه آیت:
ایجاد شرایط اصلاح و تربیت بمنظور از بین بردن عوامل ناآرامی دنیای قلب و نهایتا رسیدن به آرامش.
مفهومی که کتاب لغت التحقیق برای این واژه بیان کرده:
القصد ابتداء أو عودا الى مقام ماديّا أو معنويّا بقصد السكنى و الاستقرار أو الاستراحة.
إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ‏
+ «قبله مرئی – قبله نامرئی»
اونیکه ما اول از آیت می بینیم نارشه !
اگه تغییر بینش و روش بدیم نورشو هم می بینیم و اصلا دیگه نارشو نخواهیم دید برای همینه که آیت تلخ برای ما شیرین میشه !
پس باید با تغییر قبله جهت دیدمونو عوض کنیم تا بتونیم نورشو ببینیم !
میگن چرا ما نمی تونیم همون اول نورشو ببینیم ؟!
قراره با این تغییر قبله ، نار ، نامرئی بشه ، و نور ، مرئی بشه ؛ ان شاء الله تعالی.
آية: [محکم – متشابه]
آيت: علامت خاصی است! دلالت می کند بر عیوب پنهان[سرّ] قلبی .
ظاهرى است كه ملازم چيز ديگرى است كه ظاهر نيست.
پرده از چیزی که نامعلوم است بر می دارد.
عیوب دنیای قلب را رو می کند.
بعضی‌ها [اهل شک که زیغ قلبی دارند (که از دید ما نا معلوم است)] از آیات اعراض می کنند.
و این شرایط را که خبر از عیب آنها می دهد با خود بی ربط میدانند .
اعراض از آیات محکم در کسی که زیغ قلبی دارد حتما او را متمایل به آیات متشابه (تسکین نا آرامی با معصیت) می‌نماید (و به دام عنکبوت می‌افتد.)
عاملی که در قلب غافل [هوای نفس غالب بر عقل] وجود دارد و او را در فهم آیت عرضه شده به اشتباه می اندازد عیوب هوای نفس غالب بر عقل خود اوست «حسد» که بجای عبرت گرفتن از آیت عرضه شده [فهم محکمات] ، متاسفانه به اشتباه می افتد و راه را اشتباه می رود.
یعنی هوای نفسش در آیت عرضه شده سر نخی پیدا می کند [سراب] که با آن گول می خورد ولی عاقل در همین آیت عرضه شده، به نور ولایت چون روشن است، علائمی به نفع تشخیص بیماری قلبی خود یعنی عیوب هوای نفس خودش می یابد و در صدد درمان و اصلاح بیماری قلبی خویش بر می‌آید.
یک آیت عرضه شده، ولی دیدگاه دو نفر کاملا با هم متفاوت است.
یکی بهره اصلاح و تربیتی می برد و دیگری به اشتباه افتاده و اشتباه بزرگش این است که پی به عیب نفس خویش نبرده و با مقصر دانستن دیگران ایجاد هر گونه نا آرامی را می نماید.
پس مقصر دانستن دیگران اشتباه و دروغ بزرگ «اکذب الکذب» است.

دوران تلاوت آیات!
معنی بصیرت:
پی بردن «عبرت» به رابطه آیات با عوامل پنهان قلبی [عیوب هوای نفس]
[افلا تبصرون …]
[عبرت – بصیرت]
فالآية ما يكون موردا للتوجّه و القصد الى المقصود و وسيلة للوصول بها اليه،
لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ‏
تدبر در آیات:
« قَدْ كانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتا
… إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ »
[إِنَّ فِي ذلِكَ [آيَةٌ]  لَعِبْرَةً [تارك جهله و واصل إلى علمه] لِأُولِي الْأَبْصارِ [بما رأى] ]
العبرة الآية :
عبرت یعنی توجه به آیات « لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ‏» نه بی توجهی و غفلت
و سميت الآية عبرة لأنه يعبر عنها من منزل العلم إلى منزل الجهل
و المعتبر بالشي‏ء تارك جهله و واصل إلى علمه بما رأى
[عبرت – آیت – قبض و بسط]
برداشت از آیات عرضه شده دو گونه « فِئَتَيْنِ » است :
(1) شخص عاقل [عقل غالب بر هوای نفس] که چشم بصیرت قلبش (عقلش) به نور ولایت روشن شده است «لِأُولِي الْأَبْصارِ»، با ربط دادن آیت «آيَةٌ» به عیوب هوای نفس خویش «عبرت = لَعِبْرَةً » می فهمد [از تاریکی به نور نفوذ پیدا می کند ، از جهل به علم عبور می کند] و عالم می شود و قلبش روشن می شود و آرامش قلبی بر او سیطره پیدا می کند [قبض قلبی به بسط و نور تبدیل می شود = (عبرت – قبض و بسط)] که نا آرامی قلبی اش عکس العمل کدام عیب از عیوب هوای نفسش است و با تمسک به نور ولایت درصدد اصلاح و تربیت این عیب و عامل تاریکی بر می آید.
پس عاقل در عرضه آیت شاید در ابتدای امر قلبش قبض شود ولی در ادامه با توسل به نور ولایت موجبات روشنایی و بسط قلبی خویش را فراهم نموده و به آرامش و نور قلبی می رسد [در دنیا] «قد ذاقوا حلاوه معرفته – وَ ابْتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا : در دنیا خود را از وعده های اخروی بی نصیب نکرده و نور ولایت را که معنی آخرت است را در دنیا درک نموده و شیرینی و آرامش حاصل از عمل به نور ولایت را چشیده اند.»
حال آنکه در مقابل کسی که هوای نفسش بر عقلش غالب است (اهل شک حسود) این توفیق و توانایی و استطاعت و ابزار لازم برای عبور و گذر از تاریکی و رسیدن به نور و روشنایی را که همان نور ولایت است را ندارد و لذا در ظلمت جهل و تاریکی و نا آرامی قلبی اش باقی می ماند و هیچگاه طعم شیرین عمل به نور ولایت را در دنیا و آخرت نخواهد چشید.
(2)غافل : در مقابل کسی که هوای نفسش بر عقلش غالب است [اکثرا در این گروه قرار می گیرند « وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آياتِنا لَغافِلُونَ » ] ، معرفت به نور ولایت نداشته و نور ولایت (آیت) را بعنوان ابزار اصلاح و تربیت و ربوبیت و آرامش قبول ندارد «غفلت» لذا این توانایی را نخواهد داشت که از آیت عرضه شده ، پی به عیب هوای نفس خویش برده و نهایتا با عمل به نور ولایت رشد و نمو نماید.
و اصلاح و تربیت که علت خلقت است برایش حاصل نخواهد شد.
پس:
عبرت بگیر !!!
عبرت تاثیر گذار !!!
تربیت کننده !!!
و هیچ وقت یادت نرود و دچار غفلت نشوی که غلبه هوای نفس بر عقل چکار که با تو نکرد !!!
وقتی دیدی که هوای نفست به محض غلبه بر عقلت چه به روزت آورد ، عبرت بگیر و دیگر فرصت جولان به هوای نفست مده !
در محیط پیرامون ما اگر با چشم بصیرت بدقت نگاه و تامل کنیم سوژه های فراوان و زیبایی برای عبرت گرفتن وجود دارد .
اگر وقتی که در تاریکی و قبض قلبی گرفتاری و متوسل به اهل بیت ع هستی با نور ولایت متوجه عیب هوای نفس قلبی خود شدی و استعمال عیب نکردی و فهمیدی و بصیر شدی و روشن شدی در واقع الان اهل عبرت شدی.  
+ « ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون »
العابر: الذي ينظر في الكتاب‏ فيعبُره‏ أي‏ يعتبر بعضه ببعض حتى يقع فهمُه عليه.
عبرت : تاثیر پذیری از آیات
[نور ولایت = وَ جَعَلَ عَلِيّاً ع عِبْرَةً وَ بَصِيرَةً] ،
نوعی فهمیدن چیزی است که از آن خبر نداشته است.
حال که فهمیدی هوای نفس با انتخاب غلط خویش چه به روز دیگری آورده پس عبرت بگیر و بفهم و این بررسی در قلب تو این تاثیر مثبت را داشته باشد که مبادا عقلت را به هوای نفست مغلوب کنی . عابر در نمودار عرضه شده فکر زیاد می کند و عجله نمی کند [درایت – طعمه] و آن را به عیوب نفسش ارتباط «عبور» می دهد و می فهمد که این نا آرامی قلب از کدام عیب نفسش ریشه گرفته و باید عقلش را به برکت نور ولایت بر هوای نفس نا آرامش مسلط و غالب نماید.
اعْتَبِرُوا … هَلْ فِيهَا [ الدُّنْيَا ]  بَاقٍ ؟!
«هیچ چیزی را بی‌ارزش ندان زیرا دارای فضیلت هست و فضیلت آن به اعتبار عبرت و پندی است که در انسان عاقل « كَسْبُ الْعَقْلِ الِاعْتِبَارُ  » تاثیر گذار می باشد و این تاثیر در جهت رشد و اصلاح و تربیت خواهد بود. لذا هر عامل محیطی ولو به ظاهر بی ارزش با فراهم نمودن  موجبات عبرت برای انسان دارای فضیلتی درون خود می باشد پس فَلَا تَسْتَصْغِرِ الْعِبْرَةَ فِي الشَّيْ‏ءِ لِصِغَرِ قِيمَتِهِ »
عقل به سبب نور ولایت عزیز می‌شود و بر هوای نفس غالب می گردد.
ملاک فضیلت عمل به نور ولایت است در واقع برتری به عقل بستگی دارد که آیا عقل به وسیله نور ولایت بر هوای نفس غالب شده و حکومت قلب و اعضاء و جوارح را بدست می گیرد یا بر عکس می شود پس عاقل با وجود هوای نفس در قلب خود بعنوان یک عامل منفی همیشه نفس خویش را مقصر می بیند و دیگران را مقصر نمی بیند و اتکایش به نور ولایت است که چراغ عقل اوست.
در اعتقاد درست خود شکی ندارد و این اعتقاد را بعنوان انتخاب عقل خویش از همه بهتر می داند اما چون معصوم نیست لذا گاهگاهی هوای نفسش بر عقلش غلبه می کند و لذا مشمول خذلان شده و توفیق عمل به نور ولایت از او سلب می شود که در اینجا وظیفه اش این است که استغفار کند و دوباره شرایط غلبه عقل بر هوای نفسش را که رابطه علمی با صاحبان نور می باشد را از ولی خدا بخواهد.
+ «توبه و اوبه»
اما اینکه برای دیگران ملاک فضیلت قائل می شود به اعتبار اینکه آنها شرایط رشد و نمو اعتقادی او را فراهم می نمایند است «و موجبات عبرت برای انسان را فراهم می نمایند» کما اینکه حتی پِهِن و فضولات هم شاید در ظاهر بی ارزش بنظر آیند اما رشد و نمو گیاهان و میوه ها همه از همین هاست لذا به اعتبار اینکه عامل رشد و نمو گیاه هستند دارای ملاک فضیلت هستند و نباید آن را بی ارزش دانست و ارزش آن به اعتبار عبرتی است که انسان از آن شرایط برای اصلاح و تربیت عیوب نفس خویش می گیرد « فَلَا تَسْتَصْغِرِ الْعِبْرَةَ فِي الشَّيْ‏ءِ لِصِغَرِ قِيمَتِهِ ». اما فضیلت واقعی در وجود ما باید عقل منور به نور ولایت باشد «… فَلَكُمْ عَلَى النَّاسِ بِذَلِكَ [السَّيِّدُ الْمُطَاعُ] الْفَضِيلَةُ … » که غلبه بر هوای نفس می‌کند و موجبات آرامش برای خود و دیگران را فراهم می‌نماید.
نکته اینجاست که چگونه متوجه حرکات هوای نفس قلب خود شویم و چگونه متوجه عقل خود باشیم و در این مخاصمه چه طوری این دو مخاصم را از هم تفکیک نماییم مثلا تصمیم هوای نفس را اشتباها یک تصمیم عاقلانه فرض نکنیم.
+ «قبض و بسط»
امام علی عليه السلام:
دَوَامُ الِاعْتِبَارِ يُؤَدِّي إِلَى الِاسْتِبْصَارِ وَ يُثْمِرُ الِازْدِجَارَ
عبرت گرفتن مداوم، به بصيرت می انجامد و بازايستادن (از گناه و خطا) به بار می آورد.
كَسْبُ الْعَقْلِ الِاعْتِبَارُ وَ الِاسْتِظْهَارُ
وَ كَسْبُ الْجَهْلِ الْغَفْلَةُ وَ الِاغْتِرَارُ
[عقل – جهل ]
[ عبرت – غفلت]
مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ
الِاعْتِبَارُ يُثْمِرُ الْعِصْمَةَ
نَمْ نَوْمَ الْمُعْتَبِرِينَ وَ لَا تَنَمْ نَوْمَةَ الْغَافِلِينَ
وَ جَعَلَ عَلِيّاً ع عِبْرَةً وَ بَصِيرَةً
وَ مَنِ اعْتَبَرَ أَبْصَرَ وَ مَنْ أَبْصَرَ فَهِمَ وَ مَنْ فَهِمَ عَلِمَ
فَإِنَّ الْبَصَرَ بَابُ الِاعْتِبَارِ
وَ الْيَقِينُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ
تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحِكْمَةِ وَ مَعْرِفَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِينَ
قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ
تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ
وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ
وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ
مالکیت و حکومت دنیای قلب و فرمانروایی بر اعضاء و جوارح یا با عقل است و یا با هوای نفس.
اگر غلبه با عقل باشد، عزت عقل و غلبه عقل،
و اگر با هوای نفس باشد ذلت عقل و مغلوبیت عقل را در پی دارد.
[«آيَةٍ – أُخْتِها »]:
[آیت – اخت آیت!]:
آیات با هم «اخت» هستند !!!
+ «اخوت – اخت – رابطه»
« وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها »
اگر بر آیت بوسه نزنی، یکی دیگه گنده تر از اون میاد سراغت !!!
این آیات با همدیگه نسبت فامیلی دارن ،
از یه جا میان و همه دستشون تو یک کاسه است!

[تحمل آیات]:
« ادْفَعِ الْمَسْأَلَةَ مَا وَجَدْتَ التَّحَمُّلَ يُمْكِنُكَ  … فَاصْبِرْ حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ لَكَ بَاباً يَسْهُلُ الدُّخُولُ فِيهِ … فَرُبَّمَا كَانَتِ الْغِيَرُ نَوْعاً مِنْ أَدَبِ اللَّهِ …»
کامل این حدیث زیبا:
امام حسن عسکری علیه السلام:
« عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيِّ ع قَالَ
ادْفَعِ الْمَسْأَلَةَ مَا وَجَدْتَ التَّحَمُّلَ يُمْكِنُكَ
فَإِنَّ لِكُلِّ يَوْمٍ رِزْقاً جَدِيداً
وَ اعْلَمْ أَنَّ الْإِلْحَاحَ فِي الْمَطَالِبِ يَسْلُبُ الْبَهَاءَ وَ يُورِثُ التَّعَبَ وَ الْعَنَاءَ
فَاصْبِرْ حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ لَكَ بَاباً يَسْهُلُ الدُّخُولُ فِيهِ
فَمَا أَقْرَبَ الصُّنْعَ مِنَ الْمَلْهُوفِ وَ الْأَمْنَ مِنَ الْهَارِبِ الْمَخُوفِ
فَرُبَّمَا كَانَتِ الْغِيَرُ نَوْعاً مِنْ أَدَبِ اللَّهِ
گاهى ممكن است تغيير زندگى نوعى ادب از جانب خدا باشد
وَ لِلْحُظُوظِ مَرَاتِبُ
فَلَا تَعْجَلْ عَلَى ثَمَرَةٍ لَمْ تُدْرِكْ فَإِنَّمَا تَنَالُهَا فِي أَوَانِهَا
وَ اعْلَمْ أَنَّ الْمُدَبِّرَ لَكَ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ الَّذِي يُصْلِحُ حَالَكَ فِيهِ
فَثِقْ بِخِيَرَتِهِ فِي جَمِيعِ أُمُورِكَ يُصْلِحْ حَالَكَ
وَ لَا تَعْجَلْ بِحَوَائِجِكَ قَبْلَ وَقْتِهَا فَيَضِيقَ قَلْبُكَ وَ صَدْرُكَ وَ يَغْشَاكَ الْقُنُوطُ
وَ اعْلَمْ أَنَّ لِلْحَيَاءِ مِقْدَاراً فَإِنْ زَادَ عَلَيْهِ فَهُوَ سَرَفٌ
وَ إِنَّ لِلْحَزْمِ مِقْدَاراً فَإِنْ زَادَ عَلَيْهِ فَهُوَ تَهَوُّرٌ
وَ احْذَرْ كُلَّ ذَكِيٍّ سَاكِنِ الطَّرْفِ وَ لَوْ عَقَلَ أَهْلُ الدُّنْيَا خَرَّبَتْ
فرمود :
جلو سؤال و درخواست را تا موقعى كه برايت تحمل امكان دارد بگير
زيرا هر روز را رزق جديدى است.
و بدان كه التماس ارزش را از ميان مى‌‏برد و موجب رنج و خستگى مى‌‏شود.
صبر كن تا خداوند درى را بگشايد كه بآسانى وارد آن شوى
چقدر نيكى نزديك است بگرفتار و آسايش به بيمناك ترسان.
گاهى ممكن است تغيير زندگى نوعى ادب از جانب خدا باشد
و بهره‌‏ها درجاتى دارد.
پس عجله مكن در مورد ميوه‌‏اى كه نرسيده، بآن موقعش خواهى رسيد.
بدان آن كس كه تدبير حال تو را ميكند بهتر ميداند چه وقت براى تو صلاحيت دارد
اعتماد بحسن انتخاب او بكن تا اوضاعت خوب شود.
نيازهاى خود را پيش از موقع با عجله مخواه كه موجب تنگدلى و ناراحتى و نااميديت مى‌‏شود.»

التَّحَمُّلُ مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِينَ.
[تحمل آیات – خصب و جدب]:
مثال زیبا برای مبحث تحمل آیات …
اینجا، خود واژه تحمل « فَاحْتَمَلُوا » بکار رفته است:
إِنَّمَا مَثَلُ مَنْ خَبَرَ الدُّنْيَا كَمَثَلِ قَوْمٍ فِي سَفَرٍ نَبَا بِهِمْ مَنْزِلٌ جَدِيبٌ فَأَمُّوا مَنْزِلًا خَصِيباً وَ جَنَاباً مَرِيعاً
فَاحْتَمَلُوا وَعْثَاءَ الطَّرِيقِ وَ خُشُونَةَ السَّفَرِ وَ جُشُوبَةَ المَطْعَمِ لِيَأْتُوا سَعَةَ دَارِهِمْ وَ مَحَلَّ قَرَارِهِمْ.
بدرستى كه نيست مثل كسى كه دانا شده باشد بدنيا، مگر مانند مثل قومى مسافر كه موافق نباشد ايشان را منزلى خشك پس قصد كنند منزلى پرگياه و فضائى پر علف را،
پس بردارند مشقت راه را و درشتى سفر را و جشوبت خورش را
تا اين كه بيايند به وسعت خانه ايشان و محلّ قرار ايشان.
مراد اين است كه حال و صفت كسى كه دانا شده باشد بحال دنيا و غرض از آن مثل حال و صفت مسافرست كه در منزل ناموافقى باعتبار خشكى و قحطى آن باشند.
پس سفر كنند از آنجا بقصد منزلى پرگياه و فضايى پر آب و علف
پس متحمل شوند مشقت راه را و درشتى سفر را و جشوبت خورش را يعنى غليظى و زبونى آن را يا بى‌نانخورش بودن آن را از براى اين كه بيايند بوسعت خانه ايشان و محلّ قرار ايشان يعنى بخانه وسيعى از براى خود و جايى كه محلّ قرار ايشان تواند بود.
پس داناى بحال دنيا نيز ميداند كه ورود بر دنيا از براى قرار و استراحت در آن نيست بلكه منزلى است پر تعب و مشقت تا اين كه از آنجا بروند بخانه وسيع و محلّ قرار خود كه بهشت باشد و بنا بر اين جمعى مسافر كه تشبيه بآن شده جمعى است كه آخر مسافر شوند از منزل خود باعتبار خشكى و قحطى آن، و ممكن است كه مراد جمعى باشد كه بالفعل مسافر باشند و در منزل خشكى باشند و قصد كنند رجوع بخانه خود كه منزلى باشد پر آب و علف و بر خود گذارند مشقت راه آن را از براى وصول بوسعت خانه خود و محلّ قرار خود و وجه تشبيه اين باشد كه كسى كه دانا باشد بحال دنيا ميداند كه در دنيا مسافر است و از خانه و محلّ قرار خود كه بهشت باشد دور افتاده و بمنزلى خشك بى گياه كه دنيا باشد مانده و مى‌‏بايد كه زحمت و تعب سفر از آن را متحمل شود تا بوسعت خانه خود و محلّ قرار خود و آلاء و نعماى آن برسد.
+ [فدح – حدث]:
مبحث «تحمل آیات» معادلهایی در زبان عربی دارد که یکی از اینها همین احتمال الفوادح است:
« احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ »
(5) فَنَظَرْتَ- يَا إِلَهِي- إِلَى ضَعْفِي عَنِ احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ،
وَ عَجْزِي عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِي بِمُحَارَبَتِهِ،
وَ وَحْدَتِي فِي كَثِيرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِي،
وَ أَرْصَدَ لِي بِالْبَلَاءِ فِيمَا لَمْ أُعْمِلْ فِيهِ فِكْرِي.
[5 پس تو- اى خداى من- ناتوانيم را از زير بار رفتن رنجهاى گران،
و از انتقام كشيدن از كسيكه در جنگيدنش قصد من كرده،
و تنهائيم را در برابر بسيارى عدد و شماره (لشگر) كسيكه با من دشمنى نموده،
و براى گرفتار ساختنم در آنچه فكر ننموده و از آن غافل مانده‏‌ام در كمين نشسته، ديدى-]

[اوی & الله]: موارد «آیات الله» در قرآن:

وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى‏ لَنْ نَصْبِرَ عَلى‏ طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذي هُوَ أَدْنى‏ بِالَّذي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ‏ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ (61)
فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها كَذلِكَ يُحْيِ اللَّهُ‏ الْمَوْتى‏ وَ يُريكُمْ آياتِهِ‏ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (73)
ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ‏ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ (106)
وَ قالَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ لَوْ لا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ‏ أَوْ تَأْتينا آيَةٌ كَذلِكَ قالَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآياتِ‏ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ (118)
إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتي‏ تَجْري فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ‏ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ‏ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (164)
أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلى‏ نِسائِكُمْ هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ‏ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا ما كَتَبَ اللَّهُ‏ لَكُمْ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ وَ لا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عاكِفُونَ فِي الْمَساجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ‏ فَلا تَقْرَبُوها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ‏ آياتِهِ‏ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (187)
سَلْ بَني‏ إِسْرائيلَ كَمْ آتَيْناهُمْ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَ مَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ‏ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ‏ شَديدُ الْعِقابِ (211)
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ‏ لَكُمُ الْآياتِ‏ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ (219)
وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ‏ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ يُبَيِّنُ آياتِهِ‏ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (221)
وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آياتِ‏ اللَّهِ‏ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ‏ عَلَيْكُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ‏ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ‏ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ (231)
كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ‏ لَكُمْ آياتِهِ‏ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (242)
تِلْكَ آياتُ‏ اللَّهِ‏ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلينَ (252)
أَوْ كَالَّذي مَرَّ عَلى‏ قَرْيَةٍ وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها قالَ أَنَّى يُحْيي‏ هذِهِ اللَّهُ‏ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ‏ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ كَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلى‏ طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلى‏ حِمارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَكْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ‏ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ (259)
أَ يَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخيلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فيها مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْكِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فيهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ‏ لَكُمُ الْآياتِ‏ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ (266)
مِنْ قَبْلُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ وَ اللَّهُ‏ عَزيزٌ ذُو انْتِقامٍ (4)
هُوَ الَّذي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ‏ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذينَ في‏ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلاَّ اللَّهُ‏ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ (7)
كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ‏ بِذُنُوبِهِمْ وَ اللَّهُ‏ شَديدُ الْعِقابِ (11)
قَدْ كانَ لَكُمْ آيَةٌ في‏ فِئَتَيْنِ الْتَقَتا فِئَةٌ تُقاتِلُ في‏ سَبيلِ اللَّهِ‏ وَ أُخْرى‏ كافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَ اللَّهُ‏ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشاءُ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ (13)
إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ‏ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ فَإِنَّ اللَّهَ‏ سَريعُ الْحِسابِ (19)
إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ يَقْتُلُونَ الَّذينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليمٍ (21)
وَ رَسُولاً إِلى‏ بَني‏ إِسْرائيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ‏ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ‏ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في‏ بُيُوتِكُمْ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (49)
وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ لِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ‏ وَ أَطيعُونِ (50)
يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ (70)
فيهِ آياتٌ‏ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَ لِلَّهِ‏ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ‏ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ (97)
قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ وَ اللَّهُ‏ شَهيدٌ عَلى‏ ما تَعْمَلُونَ (98)
وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى‏ عَلَيْكُمْ آياتُ‏ اللَّهِ‏ وَ فيكُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ‏ فَقَدْ هُدِيَ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (101)
وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ‏ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ‏ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ‏ لَكُمْ آياتِهِ‏ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (103)
تِلْكَ آياتُ‏ اللَّهِ‏ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَ مَا اللَّهُ‏ يُريدُ ظُلْماً لِلْعالَمينَ (108)
ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ‏ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ‏ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ وَ يَقْتُلُونَ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ (112)
لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ‏ اللَّهِ‏ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ (113)
سَنُلْقي‏ في‏ قُلُوبِ الَّذينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَكُوا بِاللَّهِ‏ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ مَأْواهُمُ‏ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمينَ (151)
أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللَّهِ‏ كَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ‏ وَ مَأْواهُ‏ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ (162)
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ‏ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ‏ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ (164)
وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ‏ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خاشِعينَ لِلَّهِ‏ لا يَشْتَرُونَ بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ ثَمَناً قَليلاً أُولئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ‏ سَريعُ الْحِسابِ (199)
إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْليهِمْ ناراً كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذابَ إِنَّ اللَّهَ‏ كانَ عَزيزاً حَكيماً (56)
إِنَّ الَّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي‏ أَنْفُسِهِمْ قالُوا فيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ‏ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ‏ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصيراً (97)
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ‏ اللَّهِ‏ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في‏ حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ‏ جامِعُ الْمُنافِقينَ وَ الْكافِرينَ في‏ جَهَنَّمَ جَميعاً (140)
فَبِما نَقْضِهِمْ ميثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ‏ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَليلاً (155)
إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذينَ أَسْلَمُوا لِلَّذينَ هادُوا وَ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتابِ اللَّهِ‏ وَ كانُوا عَلَيْهِ شُهَداءَ فَلا تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ لا تَشْتَرُوا بِآياتي‏ ثَمَناً قَليلاً وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ‏ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ (44)
لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ‏ هُوَ الْمَسيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَ قالَ الْمَسيحُ يا بَني‏ إِسْرائيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ‏ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ‏ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ‏ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ‏ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمينَ مِنْ أَنْصارٍ (72)
لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ‏ بِاللَّغْوِ في‏ أَيْمانِكُمْ وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكينَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْليكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْريرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ ذلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمانِكُمْ إِذا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ‏ لَكُمْ آياتِهِ‏ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (89)
قالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَ‏ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آيَةً مِنْكَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقينَ (114)
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ‏ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ‏ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (21)
قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لكِنَّ الظَّالِمينَ بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ يَجْحَدُونَ (33)
وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقاً فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِي السَّماءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ‏ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى‏ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْجاهِلينَ (35)
وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ‏ قادِرٌ عَلى‏ أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (37)
وَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ مَنْ يَشَأِ اللَّهُ‏ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (39)
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ‏ سَمْعَكُمْ وَ أَبْصارَكُمْ وَ خَتَمَ عَلى‏ قُلُوبِكُمْ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ‏ يَأْتيكُمْ بِهِ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ‏ ثُمَّ هُمْ يَصْدِفُونَ (46)
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ‏ كَذِباً أَوْ قالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَ لَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْ‏ءٌ وَ مَنْ قالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ‏ وَ لَوْ تَرى‏ إِذِ الظَّالِمُونَ في‏ غَمَراتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلائِكَةُ باسِطُوا أَيْديهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ‏ غَيْرَ الْحَقِّ وَ كُنْتُمْ عَنْ آياتِهِ‏ تَسْتَكْبِرُونَ (93)
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ‏ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِها قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ‏ عِنْدَ اللَّهِ‏ وَ ما يُشْعِرُكُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا يُؤْمِنُونَ (109)
فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ‏ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآياتِهِ‏ مُؤْمِنينَ (118)
وَ إِذا جاءَتْهُمْ آيَةٌ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتى‏ مِثْلَ ما أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ‏ اللَّهُ‏ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ سَيُصيبُ الَّذينَ أَجْرَمُوا صَغارٌ عِنْدَ اللَّهِ‏ وَ عَذابٌ شَديدٌ بِما كانُوا يَمْكُرُونَ (124)
قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ‏ حَرَّمَ هذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ (150)
أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتابُ لَكُنَّا أَهْدى‏ مِنْهُمْ فَقَدْ جاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ وَ صَدَفَ عَنْها سَنَجْزِي الَّذينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آياتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما كانُوا يَصْدِفُونَ (157)
يا بَني‏ آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُواري سَوْآتِكُمْ وَ ريشاً وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِكَ خَيْرٌ ذلِكَ مِنْ آياتِ‏ اللَّهِ‏ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (26)
قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ‏ الَّتي‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ‏ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (32)
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ‏ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ‏ أُولئِكَ يَنالُهُمْ نَصيبُهُمْ مِنَ الْكِتابِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمْ رُسُلُنا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قالُوا أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ‏ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَ شَهِدُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرينَ (37)
وَ إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ‏ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ‏ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ في‏ أَرْضِ اللَّهِ‏ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَليمٌ (73)
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ‏ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ‏ زادَتْهُمْ إيماناً وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (2)
وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى‏ فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ‏ وَ مَأْواهُ‏ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ (16)
كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَفَرُوا بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ‏ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّهَ‏ قَوِيٌّ شَديدُ الْعِقابِ (52)
إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ‏ وَ الَّذينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ لَمْ يُهاجِرُوا ما لَكُمْ مِنْ وَلايَتِهِمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ حَتَّى يُهاجِرُوا وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلاَّ عَلى‏ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ ميثاقٌ وَ اللَّهُ‏ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ (72)
وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في‏ سَبيلِ اللَّهِ‏ وَ الَّذينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَريمٌ (74)
اشْتَرَوْا بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ ثَمَناً قَليلاً فَصَدُّوا عَنْ سَبيلِهِ إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (9)
وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّهِ‏ وَ آياتِهِ‏ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ (65)
سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ‏ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَ مَأْواهُمْ‏ جَهَنَّمُ جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (95)
هُوَ الَّذي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنينَ وَ الْحِسابَ ما خَلَقَ اللَّهُ‏ ذلِكَ إِلاَّ بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآياتِ‏ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (5)
إِنَّ في‏ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما خَلَقَ اللَّهُ‏ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ‏ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ (6)
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ‏ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ‏ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ (17)
وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ‏ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرينَ (20)
وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ في‏ آياتِنا قُلِ اللَّهُ‏ أَسْرَعُ مَكْراً إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ (21)
وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامي‏ وَ تَذْكيري بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ فَعَلَى اللَّهِ‏ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ (71)
وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ فَتَكُونَ مِنَ الْخاسِرينَ (95)
قالَ سَآوي‏ إِلى‏ جَبَلٍ يَعْصِمُني‏ مِنَ الْماءِ قالَ لا عاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ‏ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ وَ حالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكانَ مِنَ الْمُغْرَقينَ (43)
وَ يا قَوْمِ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ‏ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوها تَأْكُلْ في‏ أَرْضِ اللَّهِ‏ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ قَريبٌ (64)
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلى‏ يُوسُفَ آوى‏ إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَ قالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شاءَ اللَّهُ‏ آمِنينَ (99)
اللَّهُ‏ الَّذي رَفَعَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْري لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآياتِ‏ لَعَلَّكُمْ بِلِقاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ (2)
وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ‏ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ (27)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ‏ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ (38)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ‏ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ‏ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (5)
وَ اللَّهُ‏ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ (65)
أَ لَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ مُسَخَّراتٍ في‏ جَوِّ السَّماءِ ما يُمْسِكُهُنَّ إِلاَّ اللَّهُ‏ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ‏ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (79)
وَ إِذا بَدَّلْنا آيَةً مَكانَ آيَةٍ وَ اللَّهُ‏ أَعْلَمُ بِما يُنَزِّلُ قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ (101)
إِنَّ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ لا يَهْديهِمُ اللَّهُ‏ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (104)
إِنَّما يَفْتَرِي الْكَذِبَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ وَ أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُونَ (105)
وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ‏ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِهِ وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى‏ وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّا مَأْواهُمْ‏ جَهَنَّمُ كُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعيراً (97)
وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ‏ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرفَقاً (16)
وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَّزوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذاتَ الْيَمينِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ وَ هُمْ في‏ فَجْوَةٍ مِنْهُ ذلِكَ مِنْ آياتِ‏ اللَّهِ‏ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ‏ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِداً (17)
أُولئِكَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ‏ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْراهيمَ وَ إِسْرائيلَ وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُ‏ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا (58)
وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ آياتٍ‏ بَيِّناتٍ وَ أَنَّ اللَّهَ‏ يَهْدي مَنْ يُريدُ (16)
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ في‏ أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ‏ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ‏ آياتِهِ‏ وَ اللَّهُ‏ عَليمٌ حَكيمٌ (52)
وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ تَعْرِفُ في‏ وُجُوهِ الَّذينَ كَفَرُوا الْمُنْكَرَ يَكادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آياتِنا قُلْ أَ فَأُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ‏ الَّذينَ كَفَرُوا وَ بِئْسَ الْمَصيرُ (72)
وَ يُبَيِّنُ اللَّهُ‏ لَكُمُ الْآياتِ‏ وَ اللَّهُ‏ عَليمٌ حَكيمٌ (18)
لَقَدْ أَنْزَلْنا آياتٍ‏ مُبَيِّناتٍ وَ اللَّهُ‏ يَهْدي مَنْ يَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (46)
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذينَ مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ وَ الَّذينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِنَ الظَّهيرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَ لا عَلَيْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلى‏ بَعْضٍ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ‏ لَكُمُ الْآياتِ‏ وَ اللَّهُ‏ عَليمٌ حَكيمٌ (58)
وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ‏ لَكُمْ آياتِهِ‏ وَ اللَّهُ‏ عَليمٌ حَكيمٌ (59)
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خالاتِكُمْ أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ‏ مُبارَكَةً طَيِّبَةً كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ‏ لَكُمُ الْآياتِ‏ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (61)
وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ‏ سَيُريكُمْ آياتِهِ‏ فَتَعْرِفُونَها وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (93)
وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ‏ اللَّهِ‏ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَ ادْعُ إِلى‏ رَبِّكَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكينَ (87)
وَ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ وَ لِقائِهِ أُولئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتي‏ وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (23)
فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجاهُ اللَّهُ‏ مِنَ النَّارِ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ‏ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (24)
وَ قالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ‏ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ مَأْواكُمُ‏ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرينَ (25)
خَلَقَ اللَّهُ‏ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنينَ (44)
وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آياتٌ‏ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ‏ عِنْدَ اللَّهِ‏ وَ إِنَّما أَنَا نَذيرٌ مُبينٌ (50)
ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ (10)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ‏ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ‏ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (37)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْري فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ‏ لِيُرِيَكُمْ مِنْ آياتِهِ‏ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ‏ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (31)
وَ إِذا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ‏ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ ما يَجْحَدُ بِآياتِنا إِلاَّ كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ (32)
وَ اذْكُرْنَ ما يُتْلى‏ في‏ بُيُوتِكُنَّ مِنْ آياتِ‏ اللَّهِ‏ وَ الْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ‏ كانَ لَطيفاً خَبيراً (34)
تُرْجي‏ مَنْ تَشاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوي‏ إِلَيْكَ مَنْ تَشاءُ وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلا جُناحَ عَلَيْكَ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لا يَحْزَنَّ وَ يَرْضَيْنَ بِما آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَ اللَّهُ‏ يَعْلَمُ ما في‏ قُلُوبِكُمْ وَ كانَ اللَّهُ‏ عَليماً حَليماً (51)
اللَّهُ‏ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَ الَّتي‏ لَمْ تَمُتْ في‏ مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتي‏ قَضى‏ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى‏ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ‏ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (42)
أَ وَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ‏ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ‏ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (52)
لَهُ مَقاليدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (63)
ما يُجادِلُ في‏ آياتِ‏ اللَّهِ‏ إِلاَّ الَّذينَ كَفَرُوا فَلا يَغْرُرْكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلادِ (4)
الَّذينَ يُجادِلُونَ في‏ آياتِ‏ اللَّهِ‏ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ‏ وَ عِنْدَ الَّذينَ آمَنُوا كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ‏ عَلى‏ كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ (35)
إِنَّ الَّذينَ يُجادِلُونَ في‏ آياتِ‏ اللَّهِ‏ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ في‏ صُدُورِهِمْ إِلاَّ كِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ‏ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ (56)
كَذلِكَ يُؤْفَكُ الَّذينَ كانُوا بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ يَجْحَدُونَ (63)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ يُجادِلُونَ في‏ آياتِ‏ اللَّهِ‏ أَنَّى يُصْرَفُونَ (69)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ‏ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ‏ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ (78)
وَ يُريكُمْ آياتِهِ‏ فَأَيَّ آياتِ‏ اللَّهِ‏ تُنْكِرُونَ (81)
فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ‏ الَّذي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ (15)
ذلِكَ جَزاءُ أَعْداءِ اللَّهِ‏ النَّارُ لَهُمْ فيها دارُ الْخُلْدِ جَزاءً بِما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ (28)
وَ مِنْ آياتِهِ‏ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا لِلَّهِ‏ الَّذي خَلَقَهُنَّ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (37)
وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ‏ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْريفِ الرِّياحِ آياتٌ‏ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (5)
تِلْكَ آياتُ‏ اللَّهِ‏ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ فَبِأَيِّ حَديثٍ بَعْدَ اللَّهِ‏ وَ آياتِهِ‏ يُؤْمِنُونَ (6)
يَسْمَعُ آياتِ‏ اللَّهِ‏ تُتْلى‏ عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَليمٍ (8)
ذلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آياتِ‏ اللَّهِ‏ هُزُواً وَ غَرَّتْكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (35)
وَ لَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فيما إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فيهِ وَ جَعَلْنا لَهُمْ سَمْعاً وَ أَبْصاراً وَ أَفْئِدَةً فَما أَغْنى‏ عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَ لا أَبْصارُهُمْ وَ لا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِذْ كانُوا يَجْحَدُونَ بِآياتِ‏ اللَّهِ‏ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (26)
وَعَدَكُمُ اللَّهُ‏ مَغانِمَ كَثيرَةً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَكُمْ هذِهِ وَ كَفَّ أَيْدِيَ النَّاسِ عَنْكُمْ وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنينَ وَ يَهْدِيَكُمْ صِراطاً مُسْتَقيماً (20)

[سورة الحديد (۵۷): الآيات ۷ الى ۱۰]
هُوَ الَّذي يُنَزِّلُ عَلى‏ عَبْدِهِ آياتٍ‏ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ‏ بِكُمْ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ (9)

اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ‏ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ‏ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (17)
وَ الَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ‏ وَ رُسُلِهِ أُولئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَداءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ وَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحيمِ (19)
إِنَّ الَّذينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ‏ وَ رَسُولَهُ كُبِتُوا كَما كُبِتَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ قَدْ أَنْزَلْنا آياتٍ‏ بَيِّناتٍ وَ لِلْكافِرينَ عَذابٌ مُهينٌ (5)

[سورة الجمعة (۶۲): الآيات ۱ الى ۵]
مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً
بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِ‏ اللَّهِ
وَ اللَّهُ‏ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ (5)

[سورة الطلاق (۶۵): الآيات ۱۱ الى ۱۲]
رَسُولاً يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ‏ اللَّهِ‏ مُبَيِّناتٍ
لِيُخْرِجَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ
وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ‏ وَ يَعْمَلْ صالِحاً يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً
قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ‏ لَهُ رِزْقاً (11)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی