Collaborate with the light!
«عون» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«العَوْنُ: الظَّهِيرُ عَلَى الْأَمْرِ»
«عَوْن: يارى و پشتیبانی»
«فُلَانٌ عَوْنِي: فلانى يار و كمك من است.»
«تَعاوُن: همكارى و هميارى است.»
نور، فرایند همکاری است. «collaboration»
«يَا عَوْنَ كُلِّ مُسْتَعِينٍ»
با نور، همکاری کنید! نه با حسادت!
برای اصلاح و تربیت خودتان، لطفا با نور همکاری کنید!
این همکاری، ازدیاد نور و افزایش نوآوری و ایجاد سلامتی برای قلب را بهمراه دارد.
قلب، برای داشتن کسب و کار نورانی و پرسود، نیاز به این همکاری دارد.
همکاری برای تولید عمل صالح!
«همکاری با چه کسی، به صلاح شماست؟!»
بیمار، برای سلامتی خودش، با طبیب همکاری میکنه و داروهاشو طبق دستور، مصرف میکنه!
حسود، از وظیفه خودش، که همکاری با نور است، طفره میرود!
حسود، نور رو پس میزنه «ابا، استنکاف»!
اما همین حسود، برای ساخت گوساله، با سامری همکاری میکند!
[سورة المائدة (۵): آية ۲]
«وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ»
امام علی علیه السلام:
یَا ابْنَعَبَّاسٍ، إِنَّ الظُّلْمَ یَتَّسِقُ لِهَذِهِ الْأُمَّهًِْ وَ یَطُولُ الظُّلْمُ، وَ یَظْهَرُ الْفِسْقُ، وَ تَعْلُو کَلِمَهًُْ الظَّالِمِینَ
وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ عَلَی أَوْلِیَاءِ الدِّینِ أَنْ لَا یُقَارُّوا أَعْدَاءَهُ،
بِذَلِکَ أَمَرَ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ عَلَی لِسَانِ الصَّادِقِ رَسُولِ للَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ:
تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعدْوانِ.
ای ابنعبّاس (رحمة الله علیه)!
ظلم برای این امّت جمع و کامل میشود و ظلم طولانی میشود و گناه آشکار میشود و سخن ظالمان والا و برتر میشود
و خداوند از سرپرستان دین پیمانگرفته که با دشمنانش موافقت نکنند.
خداوند درکتابش به زبان راستگوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به آن فرمان داد و فرمود:
تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ.
«اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا»
میشه از خدا کمک بخواهی، اما بعدا با نورش همکاری نکنی؟!
«فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ»: داستان ساخت سد ذوالقرنین!
برای اقامه سدّی که جلوی حسادتمونو بگیره، جلوی تمناهامونو بگیره، جلوی حمله یاجوج و ماجوج رو بگیره و جلوی شیطانو بگیره، بیایید با نور همکاری کنیم!
«فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ»
این نور، رایگان سرِ راهت قرار میگیره! لازم نیست چیزی هزینه کنی! فقط باهاش همکاری کن!
[سورة الكهف (18): الآيات 93 الى 98]
حَتَّى إِذا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِما قَوْماً لا يَكادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلاً (93)
تا وقتى به ميان دو سدّ رسيد، در برابر آن دو [سدّ]، طايفهاى را يافت كه نمىتوانستند هيچ زبانى را بفهمند.
قالُوا يا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجاً عَلى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنا وَ بَيْنَهُمْ سَدًّا (94)
گفتند: «اى ذوالقرنين، يأجوج و مأجوج سخت در زمين فساد مىكنند، آيا [ممكن است] مالى در اختيار تو قرار دهيم تا ميان ما و آنان سدّى قرار دهى؟»
قالَ ما مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ رَدْماً (95)
گفت: «آنچه پروردگارم به من در آن تمكّن داده، [از كمك مالى شما] بهتر است. مرا با نيرويى [انسانى] يارى كنيد [تا] ميان شما و آنها سدّى استوار قرار دهم.»
آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذا ساوى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْراً (96)
براى من قطعات آهن بياوريد، تا آنگاه كه ميان دو كوه برابر شد، گفت: «بدميد» تا وقتى كه آن [قطعات] را آتش گردانيد، گفت: «مس گداخته برايم بياوريد تا روى آن بريزم.»
فَمَا اسْطاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَ مَا اسْتَطاعُوا لَهُ نَقْباً (97)
[در نتيجه، اقوام وحشى] نتوانستند از آن [مانع] بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ كنند.
قالَ هذا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَ كانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا (98)
گفت: «اين رحمتى از جانب پروردگار من است، و[لى] چون وعده پروردگارم فرا رسد، آن [سدّ] را درهم كوبد، و وعده پروردگارم حق است.»
امام علی علیه السلام:
«أَنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللَّهِ عَبْداً أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ»
خوشا به حال کسی که برای راحت شدن از شرّ حسدش، خدای مهربان، نورشو به قلب او الهام کرده!
وقتی خدا، یه همچین لطف بزرگی در حقش کرده، او هم باید همکاری کامل با نور خدای خودش داشته باشه، و حواسش به اخم و لبخندها باشه! تا قبل از موت دنیاییاش، حسدش غیر فعال بشه و نمره قبولی اصلاح و تربیت خودشو بگیره و اینجوری در همین دنیا، به حیات طیبه و به درک زبانِ نورانیِ جاویدان، نائل گردد.
مقاله «صلاحیت با کیست؟ فرشته نگهبان یا شیطان؟!» مطالعه شود.
نور، بازی دو نفره است!
با نور، همکاری کنید!
(1+1)
مثالی زیبا برای فهم فرایند نور و اینکه اندیشه غلط یهود «ید الله مغلولة»
در این مثال چقدر واضح و زیبا بیان میشود:
فکر کن یه بازی دو نفره رو بخواهی خودت تنها بازی کنی!
چقدر بیمزه و زشت و خسته کننده و مسخره میشه!
نور فرایند 1+1 است! یهود میگه خدایی که ما رو خلق کرده، دیگه ما رو سرپرستی و مدیریت نمیکنه و کاری به کار ما نداره و ما خودمون هم نقش 1 خودمونو بازی می کنیم و هم نقش 1 خدا رو!
خودمون نقش خدای خودمونو هم بازی می کنیم.
«ادعای ربوبیت: مقاله «نور تربیت، حسود بی تربیت!»!
حسود، به صاحب نورش حسادت میکنه!
اهل حسادت، نقش صاحبان نورشونو هم خودشون بازی میکنن!
حسود، در این فرایند دوسویه و بازی دونفره، یکتنه هر دو نقش رو بعهده میگیره!
یک سیستم مسخره:
خودش به خودش پیامک میزنه و بازخورد و فیدبکشو هم به خودش ارسال میکنه!
خودش، خودشو میسنجه! کاری به میزان سنجش الهی نداره!
کاری به قبض و بسط نور قلب، که به دست خداست، نداره!
حسود، خودش خودشو گول میزنه «غرور»!
اصطلاح «یکه به قاضی رفتن» رو شنیدی؟!
«نور، بازی آنلاین دو نفره است.»
اگه نقش خدا رو هم خودت بازی کنی، چی میشه؟!
أَنَا كُنْتُ اَلْمُقَدِّرَ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ فَلَمْ يَرْضَوْا بِتَقْدِيرِي
فَأَجَبْتُهُمْ إِلَى إِرَادَتِهِمْ فَكَانَ مَا رَأَيْتَ.
امام صادق علیه السلام:
إِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَتَوْا مُوسَى
فَسَأَلُوهُ أَنْ يَسْأَلَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُمْطِرَ اَلسَّمَاءَ عَلَيْهِمْ إِذَا أَرَادُوا أَوْ يَحْبِسَهَا إِذَا أَرَادُوا
فَسَأَلَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ لَهُمْ
فَقَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَلْيَحْرِثُوا أَفْعَلْ ذَلِكَ لَهُمْ يَا مُوسَى
فَأَخْبَرَهُمْ مُوسَى فَحَرَثُوا وَ لَمْ يَتْرُكُوا شَيْئاً إِلاَّ وَ زَرَعُوهُ
ثُمَّ اِسْتَنْزَلُوا اَلْمَطَرَ عَلَيْهِمْ عَلَى إِرَادَتِهِمْ وَ حَبَسُوهُ عَلَى إِرَادَتِهِمْ
فَصَارَتْ زُرُوعُهُمْ كَأَنَّهَا اَلْجِبَالُ وَ اَلْآجَامُ
فَحَصَدُوا وَ دَاسُوا وَ ذَرَّوْا فَلَمْ يَجِدُوا شَيْئاً
فَضَجُّوا إِلَى مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ قَالُوا
إِنَّمَا سَأَلْنَاكَ أَنْ تَسْأَلَ اَللَّهَ أَنْ يُمْطِرَ اَلسَّمَاءَ عَلَيْنَا إِذَا أَرَدْنَا فَأَجَابَنَا ثُمَّ صَيَّرَهَا ضَرَراً
فَقَالَ يَا رَبِّ إِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ ضَجُّوا مِمَّا صَنَعْتَ بِهِمْ
فَقَالَ وَ مِمَّ ذَاكَ يَا مُوسَى
قَالَ سَأَلُونِي أَنْ أَسْأَلَكَ أَنْ تُمْطِرَ اَلسَّمَاءَ إِذَا أَرَادُوا فَأَجَبْتَهُمْ ثُمَّ صَيَّرْتَهَا عَلَيْهِمْ ضَرَراً
فَقَالَ يَا مُوسَى
أَنَا كُنْتُ اَلْمُقَدِّرَ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ فَلَمْ يَرْضَوْا بِتَقْدِيرِي
فَأَجَبْتُهُمْ إِلَى إِرَادَتِهِمْ فَكَانَ مَا رَأَيْتَ.
بنى اسرائيل نزد موسى عليه السّلام آمدند و از او خواستند كه از خداوند عزّ و جلّ درخواست كند كه هرگاه اراده كردند، آسمان بر آنان باران ببارد و هرگاه اراده كردند از آسمان باران نبارد.
آن حضرت نيز از خداوند عزّ و جلّ اين را درخواست كرد.
خداوند عزّ و جلّ فرمود: اى موسى! اين خواستهشان برآورده شد.
موسى عليه السّلام نيز اين را به آنان خبر داد، و آنها نيز كشت كردند و هربذرى را كاشتند و آن گاه اراده كردند، باران آمد و همان وقتى كه خواستند آسمان را از بارش بازداشتند، و مزارع آنها همانند كوهها و جنگلهاى پر درخت، بزرگ شد، آنگاه آن را درو نمودند و خرمنكوبى كردند، ولى دانهاى در آن نيافتند و با گريه و ناله نزد موسى عليه السّلام رفتند و گفتند:
ما از تو درخواست كرديم كه از خدا درخواست كنى آسمان هرگاه خواستيم بر ما باران ببارد و پاسخ ما را داد، ولى پس از آن به ما زيان رسانيد!
موسى عليه السّلام عرض كرد: پروردگارا! بنى اسرائيل از اين كارى كه با آنها كردى شكايت دارند.
خداوند فرمود:
اى موسى! از چه چيزى شكايت دارند؟
قوم تو به تقدير من قانع نشدند.
من نیز خواسته آنها را اجابت کردم، و دیدی که چه شد!
اينك خسارت آن را نيز بايد بپذيرند.
+ «قرح – حسود، از نور خوشش نمیاد!»
«مومن آل فرعون» که با نور همکاری میکنه، میتونه بگه:
«أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ»
[سورة غافر (۴۰): الآيات ۴۱ الى ۴۶]
وَ يا قَوْمِ ما لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ (۴۱)
و اى قوم من، چه شده است كه من شما را به نجات فرامىخوانم و [شما] مرا به آتش فرامىخوانيد؟
تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ (۴۲)
مرا فرامىخوانيد تا به خدا كافر شوم و چيزى را كه بدان علمى ندارم با او شريك گردانم؛ و من شما را به سوى آن ارجمند آمرزنده دعوت مىكنم.
لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيا وَ لا فِي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ (۴۳)
آنچه مرا به سوى آن دعوت مىكنيد، به ناچار نه در دنيا و نه در آخرت [درخورِ] خواندن نيست، و در حقيقت، برگشت ما به سوى خداست، و افراطگران همدمان آتشند.
فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ (۴۴)
پس به زودى آنچه را به شما مىگويم به ياد خواهيد آورد. و كارم را به خدا مىسپارم؛
خداست كه به [حال] بندگان [خود] بيناست.»
فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ (۴۵)
پس خدا او را از عواقب سوء آنچه نيرنگ مىكردند حمايت فرمود، و فرعونيان را عذاب سخت فروگرفت.
النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ (۴۶)
[اينك هر] صبح و شام بر آتش عرضه مىشوند، و روزى كه رستاخيز برپا شود [فرياد مىرسد كه:] «فرعونيان را در سختترين [انواع] عذاب درآوريد.»
مثال زیبای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
بیمار که نباید نقش طبیبشو هم خودش بازی کنه!
أَنْتُمْ كَالْمَرْضَى وَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ كَالطَّبِيبِ!
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
يَا عِبَادَ اللَّهِ
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: اى بندگان خدا،
أَنْتُمْ كَالْمَرْضَى وَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ كَالطَّبِيبِ
شما مانند افراد بيماريد، و ربّ العالمين همچون طبيب است،
فَصَلَاحُ الْمَرْضَى فِيمَا يَعْلَمُهُ الطَّبِيبُ يُدَبِّرُهُ بِهِ لَا فِيمَا يَشْتَهِيهِ الْمَرِيضُ وَ يَقْتَرِحُهُ
و صلاح بيمار در اطاعت دستورات طبيب، و عدم اعتنا به خواهشهاى نفسانى و تمايلات شخصى است.
أَلَا فَسَلِّمُوا لَهُ أَمْرَهُ تَكُونُوا مِنَ الْفَائِزِينَ.
اى بندگان خدا تسليم امر پروردگار شويد تا پيروز و كامياب گرديد.
و بدان،كسى كه امور تو را تدبير مى كند،
نسبت به وقتى كه به صلاح حال توست، آگاهتراست.
امام حسن عسکری علیه السلام:
«فَلاَ تَعْجَلْ عَلَى ثَمَرَةٍ لَمْ تُدْرِكْ فَإِنَّمَا تَنَالُهَا فِي أَوَانِهَا
وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلْمُدَبِّرَ لَكَ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ اَلَّذِي يُصْلِحُ حَالَكَ فِيهِ
فَثِقْ بِخِيَرَتِهِ فِي جَمِيعِ أُمُورِكَ يُصْلِحْ حَالَكَ
وَ لاَ تَعْجَلْ بِحَوَائِجِكَ قَبْلَ وَقْتِهَا فَيَضِيقَ قَلْبُكَ وَ صَدْرُكَ وَ يَغْشَاكَ اَلْقُنُوطُ»
«براى چيدن هيچ ميوهاى قبل از رسيدن آن، عجله مكن،
تنها در موقع(مناسبش)به آن خواهى رسيد (و بهره خواهى گرفت)
و بدان،كسى كه امور تو را تدبير مى كند، نسبت به وقتى كه به صلاح حال توست، آگاهتراست،
بنابر اين به انتخاب او در همه كارهايت اعتماد كن، تا حال تو اصلاح شود
و هرگز براى نيازهاى خود قبل از رسيدن وقتش «عجله» نكن
كه سبب تنگدلى و چيره شدن نوميدى بر تو مىشود.»
+ مقاله «بنبستِ تاریکِ حسادت!»
حسود باید بدونه با تلاش خودش،
راه خروج اضطراری رو در بین این همه کوچههای بنبستِ تاریک، پیدا نمیکنه!
+ مقاله «آرزویِ برآورده، بیحساب و کتاب!»
کسی که بخواد نقش خدا رو هم خودش بازی کنه، هلاکتش حتمیه!
امام صادق علیه السّلام:
مَنْ طَلَبَ الرِّئَاسَةَ هَلَک
کسی به دنبال ریاست طلبی باشد هلاک می شود.