دکتر محمد شعبانی راد

قلب تاریک نابینای حسود! صُمٌّ بُكْمٌ‏ عُمْيٌ!

Blind Dark Heart!
Spiritual Blindness!

«عمی» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«العَمَاءُ: السَّحَابِ الكثيف المظلم»
«العَمَاءُ: الالتباس»
«العَمَاء: السَّحاب الكثيف المُطْبق، و القِطعة منه‏ عَمَاءة»
«العَمَاء: ابر بلند و پر باران»
«هو فى‏ عمايةٍ شديدةٍ و عَماءٍ، أى مُظلم»
«عَمِيَ‏ الخَبَرُ : خَفِيَ»
«عُمِّيَ‏ عَلَيْهِ الْأَمْرُ: الْتَبَسَ وَ اشْتَبَهَ»
+ «آیات متشابه»
«عَمِيَ‏ عَلَيهِ أي: اشتبه حتى صار بالإضافة إليه كالأعمى،
اشتباه كرد تا جائيكه نسبت به او مثل نابينا شد.»
ابر سیاهی که جلوی نور رو گرفته، این میشه مفهوم عماء و نابینایی!
+ «معرفة الامام بالنورانیة»
+ «معمّا»
+ «سلخ»

قلبی که نور توی مشتشه، کجا، و قلبی که ابر تاریک حسادت نورشو پوشانده کجا؟!
«قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ»

قلبی که قبض و بسط نورشو نفهمه، میشه «عمی»!
داستان تکراری اتباع اهل حسادت از یکدیگر!

عشق به لیدرهای سوء، قلب رو کور میکنه!
عشق به تمنّاهای بی‌ارزش دنیا، قلب رو کور میکنه!

حُبُّكَ لِلشَّيْ‏ءِ يُعْمِي وَ يُصِم‏!

شک و حسد، مثل یک ابر تاریک سیاه غلیظ، جلوی چشم قلب حسود رو گرفته و نمیذاره که او نور علوم ربانی رو در دل آیات ببیند! این مفهوم زیبای واژه عمی است.
لذا با آیات و علامات و نشانه‌های متشابه، به اشتباه می‌افته!
در واقع، اصل داستان اینجاست که حسود در تشخیص صاحبان نور از لیدرهای سوء، به اشتباه می‌افته!
+ «لبس»
+ «شبه»
به اشتباه، میگن اشتباه، چون خیلی شبیه گزینۀ درست است!
به لباس میگن لباس، چون بدن رو میپوشونه!
به ابر سیاه میگن عماء، چون چشم دیگه نمیتونه نور خورشید علوم آل محمد ع رو ببینه!
همۀ این واژه‌ها مترادف حسد هستند و مفهوم قطع رابطه قلبی اهل شک حسود رو با نور، میفهمونن که نتیجۀ این قطع رابطه، به نفهمیدن و تشخیص ندادن خوب از بد در دل شرایط تقدیرات، توسط قلب حسود منتهی می‌شود، حال آنکه قلب سلیم اهل یقین، با یادآوری معالم ربانی (فهم قبض و بسط نور)، خوب و بد رو در همون لحظه عرضه آیت، بطور آنلاین میفهمه و متوجه میشه!
«زبان آنلاین اهل بهشت»

صُمٌّ بُكْمٌ‏ عُمْيٌ!

[صُمٌّ بُكْمٌ‏ عُمْيٌ – شک]:
حسودی که قلبش قبض و بسط [أَيْنَما يُوَجِّهْهُ]، یعنی کلام ولی خدا را نفهمد [لا يَأْتِ بِخَيْرٍ]، أَبْكَم است «صُمٌّ بُكْمٌ‏ عُمْيٌ» و سربار دیگران [كَلٌّ عَلى‏ مَوْلاهُ]، و به هنگام ناآرامی قلبی، مثل یک اسب چموش «شَرَّ الدَّوَابِّ» لگد می‌اندازد و بجای انتخاب ذلت کوچک برای رهایی از ذلت بزرگ، چون قلبش بیماری شک دارد، متاسفانه هوای نفسش، ذلت بزرگ را انتخاب می کند، ولی عاقل تن به ذلت کوچک و صلح و سازش و تغافل با نمودار آزاردهنده می‌دهد.
قلبی که حکومتش بدست عقل نیست «لا يَعْقِلُونَ» بلکه به انتخاب هوای نفس حسودش اعتماد میکند، رابطه [کلامی گفتن و شنیدن و دیدن] با ولیّ خدا برایش بی‌معناست، لذا قلب تاریک [شاکّ] در تقدیرات، تکذیب آیات می‌کند «الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ‏ فِي الظُّلُماتِ».
اما قلب شنوا کلام هشدار دهنده ولیّ خود را می شنود «إِنَّما أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ»،
اما شخص هواپرست حسود کر « لا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ » اینگونه نیست!
قلبی که در این دنیا، حاکمش نفس حسودش باشد، تاریک و کور است و این حالت، در آخرت نیز استمرار دارد « وَ مَنْ كانَ في‏ هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‏» و اگر کسی در این دنیا، قبض و بسط نورش را فهمید و قلبش به کلام اهل بیت ع شنوا و بینا و گویا شد، در آخرت نیز اهل بصیرت خواهد بود، ان شاء الله تعالی.
«داستان تکراری غاصبین نور ولایت اینه: اخْتَارُوا بِشَهْوَتِهِمْ وَ عَمِلُوا بِآرَائِهِمْ»
واژه اختیار از ریشۀ «خیر» گرفته شده.
عاقل خیر را در قبول ذلت کوچک می بیند و شر را در ذلت بزرگ،
و برعکس هوای نفس حسود، خیر را در ذلت بزرگ یعنی «درگیری با نمودار» می‌داند و شر را در قبول ذلت کوچک و عدم صلح و سازش با نمودار!
ارتباط بحث بین الشرین و صلح امام حسن ع و واژه اختیار و «خیر و شر» در دل شرایط تقدیرات روزمرۀ زندگی، خیلی با مفهوم و زیباست.
[انتخاب هوای نفس بعلت کور دلی « تَعْمَى الْقُلُوبُ » = (بیماری شکّ)]
قُلْ إِنَّما أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَ لا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما يُنْذَرُونَ
إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيَّ … هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصِيرُ
وَ مَنْ كانَ في‏ هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبيلاً
[تقابل دو بینش]:
اهل شک و اهل یقین چقدر با هم فرق دارند؟!
مَثَلُ الْفَريقَيْنِ كَالْأَعْمى‏ وَ الْأَصَمِ‏ وَ الْبَصيرِ وَ السَّميعِ
هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً؟ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ!
أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ
فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها
فَإِنَّها لا تَعْمَى‏ الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى‏ الْقُلُوبُ الَّتي‏ فِي الصُّدُورِ.

امام صادق عليه السلام:
اِنَّما شيعَتُنا اَصحابُ الاَرْبَعَةِ الاَعْيُنِ:
عَينانِ فِى الرَّاْسِ وَ عَيْنانِ فِى القَلْبِ.
اَلا وَ الْخَلائِقُ كُلُّهُمْ كَذالِكَ اِلاّ اَنَّ اللّه َ عَزَّ وَ جَلَّ فَتَحَ اَبْصارَكُمْ وَ اَعْمى اَبْصارَهُمْ.
شيعيان ما، با چهار چشم مى‌بينن:
دو چشم در سر و دو چشم در دل.
بدانيد كه همه مردم، چهار چشم دارند؛
امّا خداوند چشم هاى دل شما را بينا و چشم هاى دل آنها (مخالفانتان) را نابينا ساخته است.

فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا أُكْرِهَ عَمِيَ
امام علی علیه السلام:
إن للقلوب شهوةً و إقبالاً و إدباراً،
فأتوها من قبل شهوتها و إقبالها،
فإن القلب إذا أكره عمي
.
دل‌ها را روى‌آوردن و پشت‌كردنى است،
پس دل‌ها را آنگاه به كار واداريد كه خواهشى دارند و روى‌آوردنى،
زيرا اگر دل را به اجبار به كارى وادارى كور مى‌گردد.
(کراهت قلب = عمی = تاریکی قلب = کوردل)

«عُمِّيَ‏ عَلَيْهِ الْأَمْرُ: الْتَبَسَ وَ اشْتَبَهَ».

فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‏ عَلَى الْهُدى‏

«عمی – هدی»

[سورة فصلت (۴۱): الآيات ۱۶ الى ۲۰]
فَأَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي أَيَّامٍ نَحِساتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى‏ وَ هُمْ لا يُنْصَرُونَ (۱۶)
پس بر آنان تندبادى توفنده در روزهايى شوم فرستاديم تا در زندگى دنيا عذاب رسوايى را بدانان بچشانيم و قطعاً عذاب آخرت رسواكننده‏‌تر است و آنان يارى نخواهند شد.
وَ أَمَّا ثَمُودُ
فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‏ عَلَى الْهُدى‏ 
فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (۱۷)
و امّا ثموديان:
پس آنان را راهبرى كرديم و[لى‏] كوردلى را بر هدايت ترجيح دادند،
پس به [كيفر] آنچه مرتكب مى‌‏شدند صاعقه عذابِ خفّت‏‌آور آنان را فروگرفت.
وَ نَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ (۱۸)
و كسانى را كه ايمان آورده بودند و پروا مى‌‏داشتند رهانيديم.
وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ (۱۹)
و [ياد كن‏] روزى را كه دشمنان خدا به سوى آتش گردآورده و بازداشت [و دسته دسته تقسيم‏] مى‌‏شوند.
حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ (۲۰)
تا چون بدان رسند، گوششان و ديدگانشان و پوستشان به آنچه مى‏‌كرده‌‏اند، بر ضدّشان گواهى دهند.

امام صادق علیه السلام:
فِي قَوْلِ اللَّهِ‏
وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ‏
قَالَ
حَتَّى يُعَرِّفَهُمْ مَا يُرْضِيهِ وَ مَا يُسْخِطُهُ
+ «رضا و سخط»
وَ قَالَ‏

فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها
قَالَ
بَيَّنَ لَهَا مَا تَأْتِي وَ مَا تَتْرُكُ
وَ قَالَ‏
إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً
قَالَ
عَرَّفْنَاهُ
فَإِمَّا آخِذٌ وَ إِمَّا تَارِكٌ
وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ‏
يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ‏
قَالَ
يَشْتَهِي سَمْعُهُ وَ بَصَرُهُ وَ لِسَانُهُ وَ يَدُهُ وَ قَلْبُهُ
أَمَا إِنَّهُ هُوَ غَشِيَ شَيْئاً مِمَّا يَشْتَهِي
فَإِنَّهُ لَا يَأْتِيهِ إِلَّا وَ قَلْبُهُ مُنْكِرٌ
لَا يَقْبَلُ الَّذِي يَأْتِي يَعْرِفُ أَنَّ الْحَقَّ غَيْرُهُ

وَ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى‏
وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‏ عَلَى الْهُدى‏
قَالَ
نَهَاهُمْ عَنْ قَتْلِهِمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى وَ هُمْ يَعْرِفُونَ.
از امام صادق عليه السّلام دربارۀ اين سخن خداوند پرسيدم:
«خداوند بر هيچ گروهى بعد از آن‌كه هدايتشان كرد، تا زمانى كه براى آنها آن‌چه موجب پرهيزكاريشان مى‌شود، بيان كند، گمراه نخواهد كرد.»
آن حضرت فرمودند:
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا،
برایش آشکار کرد که چه کاری میکند و چه کاری را وا میگذارد.
منظور از إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَ إِمَّا کَفُورًا، این است که
راه را به وی نمایاندیم،
یا اینکه از آن پیروی می‌کند و یا از آن سرباز می‌زند.
از ایشان دربارۀ این سخن خدای تبارک‌وتعالی: یَحُولُ بَیْنَ المَرْءِ وَ قَلْبِهِ پرسیدم.
فرمود:
با گوش و چشم و دست و زبان و قلبش به کاری رغبت پیدا می‌کند،
امّا اگر مرتکب کاری می‌شود که به آن رغبت دارد، آن را انجام نمی‌دهد، مگر اینکه قلبش آن کار را انکار می‌کند (نمی‌پسندد)
و کاری را که درحال انجام آن است، نمی‌پذیرد و می‌داند که حق، غیر از آن است.
+ «انتخاب آگاهانۀ حسود، که اختیارا نور را فدای نار میکند!»
«تصمیم‌گیری و انتخاب، اجباری نیست! آگاهانه است! جبر، تفویض، بین الامرین!»
+ «دوراهی سخت! بین الامرین!»
+ «اذا نفرت قلوبکم من شیء فاجتنبوه»
پیرامون این کلام خداوند: وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمی عَلَی الهُدی فرمود:
خداوند قوم ثمود را از کردار باطلشان نهی فرمود،
ولی ایشان کوردلی را بر هدایت ترجیح دادند، درحالی‌که [راهِ] هدایت را می‌شناختند.
بقول معروف، تیک «سمعنا» زده شد!
+ «سمعنا و عصینا – سمعنا و اطعنا»

مشتقات ریشۀ «عمی» در آیات قرآن:

صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ‏ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ (18)
وَ مَثَلُ الَّذينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ‏ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ (171)
وَ حَسِبُوا أَلاَّ تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا ثُمَّ تابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا كَثيرٌ مِنْهُمْ وَ اللَّهُ بَصيرٌ بِما يَعْمَلُونَ (71)
قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُونَ (50)
قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِيَ‏ فَعَلَيْها وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفيظٍ (104)
فَكَذَّبُوهُ فَأَنْجَيْناهُ وَ الَّذينَ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَ أَغْرَقْنَا الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً عَمينَ‏ (64)
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ‏ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ (43)
مَثَلُ الْفَريقَيْنِ كَالْأَعْمى‏ وَ الْأَصَمِّ وَ الْبَصيرِ وَ السَّميعِ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً أَ فَلا تَذَكَّرُونَ (24)
قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ آتاني‏ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ‏ عَلَيْكُمْ أَ نُلْزِمُكُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها كارِهُونَ (28)
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَ فَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ لا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُماتُ وَ النُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ (16)
أَ فَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمى‏ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ (19)
وَ مَنْ كانَ في‏ هذِهِ أَعْمى‏ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمى‏ وَ أَضَلُّ سَبيلاً (72)
وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِهِ وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى‏ وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّا مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعيراً (97)
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‏ (124)
قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَني‏ أَعْمى‏ وَ قَدْ كُنْتُ بَصيراً (125)
أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَى‏ الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى‏ الْقُلُوبُ الَّتي‏ فِي الصُّدُورِ (46)
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خالاتِكُمْ أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَديقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَميعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ (61)
وَ الَّذينَ إِذا ذُكِّرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْها صُمًّا وَ عُمْياناً (73)
بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ في‏ شَكٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ‏ (66)
وَ ما أَنْتَ بِهادِي الْعُمْيِ‏ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ (81)
فَعَمِيَتْ‏ عَلَيْهِمُ الْأَنْباءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لا يَتَساءَلُونَ (66)
وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْيِ‏ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ يُؤْمِنُ بِآياتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ (53)
وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصيرُ (19)
وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصيرُ وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ لاَ الْمُسي‏ءُ قَليلاً ما تَتَذَكَّرُونَ (58)
وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى‏ عَلَى الْهُدى‏ فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (17)
وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِيًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آياتُهُ ءَ أَعْجَمِيٌّ وَ عَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذينَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ وَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ في‏ آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى‏ أُولئِكَ يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعيدٍ (44)
أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ‏ وَ مَنْ كانَ في‏ ضَلالٍ مُبينٍ (40)
أُولئِكَ الَّذينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمى‏ أَبْصارَهُمْ (23)
لَيْسَ عَلَى الْأَعْمى‏ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَريضِ حَرَجٌ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَنْ يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذاباً أَليماً (17)
أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‏ (2)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی