دکتر محمد شعبانی راد

ذبح تاریکی – طلوع نور! آزمونِ فرزند!

One of the hardest divine tests!
Avoid the temptations of the devil and do what you have to do!

کهیعص

قدیمی‌ترین عکس موجود از حرم امام حسین(ع) در کربلا

«آزمون ذبح اساعیل» و «رمی جمرات»

أعدى عَدُوٍّ لَكَ وَلَدُكَ الَّذي خَرَجَ مِن صُلبِكَ

+ «با نور، دوست و دشمنتو میشناسی!»
+ «بردگان اولاد!»

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم:
لَيسَ عَدُوُّكَ الَّذي إن قَتَلتَهُ كانَ لَكَ نورا، و إن قَتَلَكَ دَخَلتَ الجَنَّةَ،
و لكِنْ أعدى عَدُوٍّ لَكَ وَلَدُكَ الَّذي خَرَجَ مِن صُلبِكَ،
ثُمّ أعدى عَدُوٍّ لَكَ مالُكَ الَّذي مَلَكَت يَمينُكَ
.
دشمن تو آن كسى نيست كه اگر تو او را بكشى برايت مايه روشنايى باشد
و اگر او تو را بكشد به بهشت روى،
بلكه بالاترين دشمن تو، فرزند توست كه از پشتت خارج شده است
و پس از آن، بالاترين دشمنت، ثروتى است كه به دست آورده‌اى.

ذبح تاریکی – طلوع نور!
فتنه اولاد!
آزمونِ «فرزند»!
«الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبينَ»
«أَنَّما … أَوْلادُكُمْ‏ فِتْنَةٌ» «إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبِينُ» به این میگن «آزمون»!
«کهیعص» محرم است و کربلا «لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ قَتْلَ الْحُسَيْنِ ع»! مشکی بپوشیم!!! 
«وَ حَسِبُوا أَلَّا تَكُونَ‏ فِتْنَةٌ»؟!، نه! کربلای واقعی اینجاست!
«فِتْنَةُ الْمَحَبَّةِ»: امروز، روز آزمون قلوب به حبّ فرزند است «إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ»! «وَ يُبْتَلَى الْمَرْءُ عَلَى قَدْرِ حُبِّهِ‏».
«بلای مبین» همین است!
قرارمون هم از اول همین بود! که به همدیگه امتحان بشیم «وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ‏ فِتْنَةً»!
پيش‏‌آمدهاى تلخ روزگار، همه امتحانات خدائى‏‌اند و بوسيله آنهاست که خوب و بد از هم جدا شده و خوبان‏ در راه كمال و بدان در راه شقاوت پيش ميروند.

«وَ مِنْهُ فِتْنَةُ الْمَحَبَّةِ لِلْمَالِ وَ الْوَلَدِ كَقَوْلِهِ تَعَالَى- إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ أَيْ إِنَّمَا حُبُّكُمْ لَهَا فِتْنَةٌ لَكُمْ»
«… وَ ما جَعَلْنَا … الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ … إِلاَّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ …»
«عَصَمَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكَ مِنَ الْفِتْنَةِ»

[سورة الصافات (37): الآيات 101 الى 113]: «آزمون ذبح اساعیل»

فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ (101)
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى‏ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏
قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ (102)

اون تاریکی که باید ذبح بشه تا نور، توی قلبت طلوع کنه، حب مذموم نسبت به فرزند است یعنی «حسد» یعنی اگه خدا تقدیر کنه و از ابراهیم ع بخواهد که دل از اسماعیلش بِکَنَد و او تعلل نماید این میشه استعمال حسد و نارضایتی به تقدیرات و حب مذموم فرزندی که خود خدا داده و حالا اینجوری ازت میخواد تا اختیارا تن به اوامر نورانی او بدهی، گرچه ندانی حکمت کار چیست. کافیه شیطان بو بکشه و بفهمه دلت نمیخواد دست از فرزند برداری، بر فرض محال، ابراهیم ع هم که باشی، مدام سر راهت سبز میشه تا نذاره به اون «امر الله» که خودت فهمیدی، عامل باشی! لذا وقت آن رسیده که رمی جمرات کنی و از خدای خودت بخواهی که القائات شیطانی را از قلبت دور نماید، تا بتوانی با کمک نور هدایت، عیب حسادتت را کنترل نمایی و غیر فعال نگه داری تا دستور را بعینه اجرا کنی و تولید عمل صالح نورانی بنمایی.

وقتی که میخوای به دستورات نورانی عمل کنی، مگه شیطان میذاره؟! باید مدام رمی جمرات کنی ! رجم شیطان رجیم کنی!
یعنی باید مدام با حسادتت مبارزه کنی «سنگسار حسادت»!
نذاری شیطان وسوسه‌ات کنه تا بالاخره استعمال حسد نمایی!
نذاری شیطان متقاعدت کنه که راضی به تقدیرات نشی ! اینجا جای وقوف نیست «لَا يَقِفْ أَوَّلَ يَوْمٍ»!
«الْعَارِفُ مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا وَ نَزَّهَهَا عَنْ كُلِّ مَا يُبْعِدُهَا وَ يُوبِقُهَا، عارف، كسى است كه خود را بشناسد و خويشتن را از هر چيزى كه [از راه راست] دورش مى كند و به هلاكتش مى اندازد ، آزاد و پاك گرداند.»
«من عرف نفسه فقد عرف ربّه»، انگاری اینجوری بگیم: العارف من عرف نفسه بالحسادة فاعتقها بالنّور.

… پس: مدام حسد خودتو سنگسار کن!
هدفت در زندگی تیر انداختن به حسد خودت باشه، برای همینه که در دعای هنگام رمی جمرات باید بگویی «وَ ارْفَعْهُنَّ لِي فِي عَمَلِي» یعنی خدایا ان شاء الله توفیق داشته باشم در زندگی روزمره ام عملا بتونم حسادتو و در نتیجه شیطانو از خودم دور کنم «اللَّهُمَّ هَذِهِ حَصَيَاتِي فَأَحْصِهِنَّ لِي وَ ارْفَعْهُنَّ لِي فِي عَمَلِي وَ تَقُولُ مَعَ كُلِّ حَصَاةٍ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُمَّ ادْحَرْ عَنِّي الشَّيْطَانَ الرَّجِيمَ اللَّهُمَّ تَصْدِيقاً بِكِتَابِكَ عَلَى سُنَّةِ نَبِيِّكَ ص اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ حَجّاً مَبْرُوراً وَ عَمَلًا مَقْبُولًا وَ سَعْياً مَشْكُوراً وَ ذَنْباً مَغْفُوراً»
رمی جمرات معنیش اینه که از حسادت خودت بیزاری میجویی، و انگاری از خودت (از حسادت خودت) بدت میاد و دوست نداری برای همیشه حسود باقی بمونی لذا هم باور داری که حسودی و هم دلت میخواد دیگه حسادتو برای همیشه بذاری کنار و این رمی جمرات و رجم شیطان فریضه‌ای است که یاد آور همان فرایند نور است.
در سرزمین نمادین منا ، کسی که مناسک حج رو مرحله به مرحله جلو میره ، وقتی پس از عرفات و مشعر به منا میرسه ، در منا قربانی میکنه و سپس سرشو میتراشه و اونوقت میره به مرحله رمی جمرات! یعنی زمانی اجازه داری به شیطان سنگ بزنی و یا زمانی دور کردن شیطان از خودت معنا و مفهوم پیدا میکنه که سر حسادت هوای نفستو بریده باشی و اینو با قربانی که از تو قبول میکنند متوجه شده باشی، حالا با قلبی وصل به نور و خالی از تاریکی حسادت [حسد غیر فعال شده] میری به دور کردن وسوسه‌های شیطانی تا بتونی عمل صالح تولید کنی!
ما میگیم وسوسه‌های شیطانی! خودش میگه دارم نصیحتتون میکنم! «إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ»
وایستادی از نصیحتهای شیطان بهره‌مند بشی؟! سنگسارش کن، برو واینستا!
بعینه برادران حسود یوسف ع هم حرف شیطان رو زدند: «وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ» و با پدر خویش مکر کردند و گفتند: چرا فکر میکنی ما بدِ یوسف رو میخوایم؟! چرا ما رو بر یوسف امین نمیدانی؟! «قالُوا يا أَبانا ما لَكَ لا تَأْمَنَّا عَلى‏ يُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ» و تکرار قصه غمبار کربلا!
این آزمونها همه تحت نظارت خود خدا برنامه ریزی و اجرا میشه «إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ» تا جداسازیها صورت پذیرد. «لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً».

«جمر» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
«المِجْمَر: آتش‌دان، بخوردان» «thurible»
حسود، مدام قلبشو با این مِجمَر، بخور میده!
قلب حسود، آتش‌دان حسادت!
«اجْتَمَرَ بالمجمرة: با بخوردان بخور كرد.»
حسود مدام قلبشو با بخور حسد، بخور میده،
لذا مدام از قلبش بوی متعفن حسادت استشمام می شود.
«انگاری اینجوری بگیم: أَجْمَرَ القلب بالحسادة»!
در رمی جمرات این کانون متعفن ملتهب نار حسد رو از خودت دور میکنی و دیگه نمیخوای قلبت بوی حسادت رو در کارهات و افکارت و رفتارت بده!
قلبی که بوی حسادت گرفته رو از خودت دور کن !
با استعمال حسد کوهی از نان استنجا شده حسادت [آتش تلمبار شده روی هم در قلب حسود] تو قلبت سالهای سال تلمبار کردی [الجَمْر : آتش روشن – الجَمْرَة- ج‏ جَمَرَات‏ و جِمَار: يك گُلِ آتش] ! با رمی جمرات میخوای بگی این گیسوان بافت شده آتشین رو دوست نداری و میخوای نابودش کنی «الجَمِيرَة : گيسوى بافته»!
حسد لُبّ قلب رو درگیر میکنه «الجَامُور: لُبِّ درخت خُرما»

[نماد آفاقی – نماد انفسی] :
تو دنیای قلب چه خبرهاست !!!
وقتی میخوای حسادتو بذاری کنار و به اوامر نورانی عمل کنی ، مگه شیطان میذاره ؟! اینقدر سر راهت سبز میشه و حرفایی میزنه که به اشتباهت بندازه ! لذا فرشته نگهبان قلبت (مَلَک موکّل)، بهت میگه تو حسادتو بذار کنار و به نور و این دستوری که بهت داده شده عمل کن و گوش به وسوسه‌های شیطان قلبت نده و اصلا باهاش حرف نزن «لَا تُكَلِّمْهُ» و همینکه دیدی باز تو قلبت سر و کلش پیدا شد و داره تو گوشت میخونه که اینجور و اونجور، تا متقاعدت کنه دست از عمل به نور برداری و بازهم مثل قبل حسادتو استعمال کنی ، تو باید اصلا باهاش حرف نزنی «لَا تُكَلِّمْهُ» و فورا رمی جمرات کنی و شیطان رو رجم کنی «وَ ارْمِهِ بِسَبْعِ حَصَيَاتٍ وَ كَبِّرْ مَعَ كُلِّ حَصَاةٍ»، جبرئيل به آدم گفت: با او سخن مگو و هفت سنگريزه به او بزن و با پرتاب هر سنگريزه تكبير بگو !!! تا اینجوری قلبت کانون نور بشه و این قبله بلورین درخشان «مهو» (المَهَاوَة: بلور درخشان)، بشه چراع نورانی هدایتت.
این مهارت عملی رو در گوش نکردن به القائات شیطان و رمی جمرات و رجم شیطان باید خیلی خوب بدست بیاری و زود از سر راهت برداری اما او دست بردار نیست و هی سر راهت سبز میشه ! نه یک بار نه دو بار ! اینقدر تلاش میکنه تا بتونه به نتیجه برسه اما قلبی که به این روش یعنی روشی که فرشته نگهبان یادمون داده عمل کنه هر بار که شیطان میاد تا از نقطه ضعف حسد قلب ما وارد بشه و ما رو بزنه زمین ، دستمونو میدیم تو دست نورانی فرشته نگهبان در ملکوت قلب و از جا بلند میشیم و این میشه اقامه صلات و هزار واژه مترادف نور.
در این مبحث میخوایم نماد زیبای رمی جمرات رو خوب یاد بگیریم که چرا بعد از مناسک عرفات و مشعر و منا و قربانی ، وقتی میخوای طواف بیت نمایی بازهم شیطان دست بردار نیست و بهت امید داره تا شاید بتونه با وسوسه هایش تو رو از عمل به نور منصرف کنه و بتونه حسادتتو دوباره مشتعل کنه و فعال کنه و این آتشفشان و هیولای درونتو فعال کنه و کاری کنه با حسادتت صلح و امنیت و آرامش رو برای خودت و همه بهم بزنی !!! شیطان تا کجاها ول کن نیست و دنبالت میاد تا به اون قسمی که خورده «وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ‏ أَجْمَعينَ» جامه عمل بپوشاند ! و اینکه ما چقدر باید هوشیارانه عمل کنیم مواظب وسوسه های شیطان باشیم و شامه قلب قوی باشه تا بوی گند حسادت رو خوب و زود متوجه بشه و ازش دوری کنه ! خطر استعمال حسادت تا زنده ایم هست ! و لذا شیطان ، تا زنده هستیم ما رو ول نمیکنه و دم به دقیقه جلوی چشمامون مجسم میشه و تلاش میکنه ما رو از عمل به نور و این تغییر بزرگ و زیبا و مهمی که باید انجامش بدیم منصرف بنماید و این نماد رمی جمرات و مفهوم زیبای «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» عملا در دل امتحانات زندگی باید خیلی خیلی زیاد تکرار بشه و به این سادگی ها شیطان نمیذاره ما بتونیم عمل صالح تولید کنیم و اینم خود خدا بهش اجازه داده اینجوری ما رو بِچّلونه ! تا اوناییکه خالص خالص هستند از دل این آیات غربال بشن و بیان بیرون «فتن».
پس شیطان و قبیله‌اش مهره های لازمی در داستان غربال قلوب سالم و بیمار هستند! چرا که خود خدا بهشون مهلت داه تا این کارها رو بکنند!

امام صادق عليه السّلام:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏
مَا مِنْ عَبْدٍ أُرِيدُ أَنْ أُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ إِلَّا ابْتَلَيْتُهُ فِي جَسَدِهِ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِهِ وَ إِلَّا ضَيَّقْتُ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِهِ وَ إِلَّا شَدَّدْتُ عَلَيْهِ الْمَوْتَ حَتَّى يَأْتِيَنِي وَ لَا ذَنْبَ لَهُ ثُمَّ أُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ.
وَ مَا مِنْ عَبْدٍ أُرِيدُ أَنْ أُدْخِلَهُ اَلنَّارَ إِلاَّ صَحَّحْتُ لَهُ جِسْمَهُ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ تَمَاماً لِطَلِبَتِهِ عِنْدِي وَ إِلاَّ آمَنْتُ خَوْفَهُ مِنْ سُلْطَانِهِ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ تَمَاماً لِطَلِبَتِهِ عِنْدِي وَ إِلاَّ وَسَّعْتُ عَلَيْهِ فِي رِزْقِهِ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ تَمَاماً لِطَلِبَتِهِ عِنْدِي وَ إِلاَّ هَوَّنْتُ عَلَيْهِ مَوْتَهُ حَتَّى يَأْتِيَنِي وَ لاَ حَسَنَةَ لَهُ عِنْدِي ثُمَّ أُدْخِلُهُ اَلنَّارَ .
رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) فرموده است: خداى عز و جل فرمايد:
هيچ بنده‌اى نباشد كه من بخواهم او را به بهشت ببرم جز آنكه او را ببلائى در تنش دچار كنم،
پس اگر آن كفارۀ گناهانش شد (كه پاك شود) و گر نه هنگام مرگش بر او سخت گيرم
تا نزد من آيد و گناهى بر او نباشد سپس او را به بهشت برم،
و هيچ بنده‌اى نباشد كه بخواهم او را بدوزخ برم جز آنكه تنش را سالم كنم،
پس اگر بدان سبب آنچه از من خواهد بپايان رسد (حسابش پاك شود)
و گر نه از ترس آنكه بر او تسلط‍‌ دارد آسوده خاطرش كنم،
پس اگر طلبى كه نزد من دارد بدان پايان يابد (كه رها شود) و گر نه روزيش را بر او فراخ كنم،
پس اگر طلبش از اين تمام شود (كه او را بس باشد) و گر نه (در آخر كار) مرگ را بر او آسان كنم
تا نزد من آيد و هيچ كردار نيكى نزد من نداشته باشد سپس او را بدوزخ برم.

امام صادق عليه السّلام:
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيَتَعَاهَدُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلَاءِ مَا تَمُرُّ عَلَيْهِ إِلَّا تَعَاهُدُهُ إِمَّا بِمَرَضٍ فِي جَسَدِهِ أَوْ مُصِيبَةٍ فِي أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ مُصِيبَةٍ مِنْ مَصَائِبِ الدُّنْيَا لِيَأْجُرَهُ عَلَيْهَا
خداوند متعال همواره مؤمن را گرفتار مى‌سازد، هيچ شبى را به صبح نمى‌رساند جز آنكه او را گرفتار بيماريى در بدنش يا مصيبتى در خانواده‌اش يا مالش يا مصيبتى از مصيبتهاى دنيا مى‌كند، تا او را بر اينها پاداش دهد.

امام صادق عليه السّلام:
مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ هُوَ يُذْكَرُ فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ يوم [يَوْماً] يَوْماً يُصِيبُهُ بِبَلَاءٍ إِمَّا فِي مَالِهِ أَوْ فِي وَلَدِهِ أَوْ فِي نَفْسِهِ فَيُؤْجَرُ عَلَيْهِ أَوْ هَمٍّ لَا يَدْرِي مِنْ أَيْنَ هُوَ
هيچ مؤمنى نيست،جز آنكه در هر چهل روز به گرفتارى كه به او مى‌رسد ياد آورى مى‌شود،يا در مالش يا در فرزندانش يا در خودش،و بر آن پاداش داده مى‌شود،يا غم و غصه‌اى كه نمى‌داند از كجاست.

قَالَ النَّبِيُّ ص‏:
لَا تَكُونُ مُؤْمِناً حَتَّى تَعُدَّ الْبَلَاءَ نِعْمَةً وَ الرَّخَاءَ مِحْنَةً
لِأَنَّ بَلَاءَ الدُّنْيَا نِعْمَةٌ فِي الْآخِرَةِ وَ رَخَاءَ الدُّنْيَا مِحْنَةٌ فِي الْآخِرَةِ.
مؤمن نيستى مگر آنگاه كه بلا و گرفتارى را نعمت شمارى و آسايش را محنت؛
زيرا بلاى دنيا ، نعمت آخرت است و خوشى دنيا ، رنج آخرت.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی