Luminous Screening!
«زیل» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«زَالَ الشيء يَزُولُ زَوَالًا: فارق طريقته جانحا عنه،
آن چيز از راه خود جدا شد و از آن برگشت.»
+ «میز – نور، فرایند جداسازی!»
«مَيَّزْتُ الْأَشْيَاءَ»
«المُمَيِّزة: علامت و نشان»
«زیل: هو تنحّى شيء عن نقطة بافتراق عنها.»، [نحی – زیل]
تزییل، تفریق، جداسازی، تفکیک.
«ازالة کردن موهای زائد بدن: مفهوم جداسازی،
پاکسازی یک مجموعه که خوب و بد با هم قاطی هستند!»
«زوال خورشید»
+ غربال + محص + میز + صفو و …
+ «مکک – مکه»: داستان تکراری جداسازی معارین از مستقرین!
دوراهی حسادت و نور ولایت!
«زِلْ ضَأْنَكَ من مِعْزَاكَ»:
یعنی جداسازی اهل حسد از اهل نور!
+ «لَوْ تَزَيَّلُوا» + «فَزَيَّلْنا بَيْنَهُمْ»
اول داستان اینجوریه که همه دور صاحبان نور جمع میشن «لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ»،
بعدا حوادثی پیش میاد که همه از همه میپاشن و تفرقه میشه و دو دسته میشن «لَوْ تَزَيَّلُوا»،
عدۀ کمی پیش صاحبان نور میمانند و اکثرا از او جدا میشن و میرن!
در واقع پاکسازی حسودان صورت میگیرد و اهل حسادت رو میبرن برای عذاب ابدی «لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ»
«لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ»
این پاکسازی و انفکاک به سبب آشنایی با علوم ربانی صاحبان نور برای آن مجموعه صورت میگیرد.
+ «لم یکن … منفکین حتی تاتیهم البینة»
«فکک – انفکاک – کربلا»
[زیل – بین]: «التزايل: التباين»
و این واژه زیبایی «بین – بیّنة» است که این نقش مهم نور الولایة را برای ما توضیح می دهد.
حسودان از همان اول تا وقتی که غربال میشن همیشه نسبت به مزیت و فضیلت صاحبان نور و ولایت محمد و آل محمد ع در شک و حسادت و ناباوری به سر میبرند و آخرش هم همین شک و حسادت، کار دستشون میده و میرن پی تمناهاشون «فَما زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جاءَكُمْ بِهِ».
[زیل – بین – فکک] :
فَما زالَتْ تِلْكَ دَعْواهُمْ
فَما زِلْتُمْ فِي شَكٍ
لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى خائِنَةٍ
لا يَزالُ بُنْيانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً
وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا
وَ لا يَزالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ
لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ
وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ
آیاتی که این واژه در آنها بکار رفته اشاره به دنیای قلب اهل شک حسود و معارینی دارد که زبانا دوستدار صاحبان نور هستند و دست از این دو رویی خود بر نمیدارند تا اینکه بالاخره صاحب نور، ماموریت خطیر کربلای خود را به اتمام برساند تا این تزایل و تباین بین معارین و مستقرین صورت بگیرد.
در واژه فکک و انفکاک هم این مطلب زیبا بیان شد که در سوره بینه است:
+ «لم یکن … منفکین حتی تاتیهم البینة»
امام صادق علیه السلام:
قَالَ رَجُلٌ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع
أَ لَمْ يَكُنْ عَلِيٌّ قَوِيّاً فِي بَدَنِهِ قَوِيّاً فِي أَمْرِ اللَّهِ؟
قَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: بَلَى!
قَالَ لَهُ: فَمَا مَنَعَهُ أَنْ يَدْفَعَ أَوْ يَمْتَنِعَ؟
قَالَ: قَدْ سَأَلْتَ فَافْهَمِ الْجَوَابَ،
مَنَعَ عَلِيّاً مِنْ ذَلِكَ آيَةٌ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ،
فَقَالَ: وَ أَيُّ آيَةٍ؟
فَقَرَأَ
«لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً»
إِنَّهُ كَانَ لِلَّهِ وَدَائِعُ مُؤْمِنُونَ فِي أَصْلَابِ قَوْمٍ كَافِرِينَ وَ مُنَافِقِينَ
فَلَمْ يَكُنْ عَلِيٌّ ع لِيَقْتُلَ الْآبَاءَ حَتَّى يَخْرُجَ الْوَدَائِعُ
فَلَمَّا خَرَجَ ظَهَرَ عَلَى مَنْ ظَهَرَ وَ قَتَلَهُ،
وَ كَذَلِكَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لَمْ يَظْهَرْ أَبَداً حَتَّى تَخْرُجَ وَدَائِعُ اللَّهِ
فَإِذَا خَرَجَتْ يَظْهَرُ عَلَى مَنْ يَظْهَرُ فَيَقْتُلُه.
مردی به امام صادق علیهالسلام عرض کرد:
آیا علی علیهالسلام از لحاظ جسمی و نیز در امر خدا، قوی نبود؟
امام صادق علیهالسلام به او فرمود: چرا، اینگونه بود.
پرسید: پس چه چیز او را مانع شد که [از حق خویش] دفاع کند یا [از بیعت] امتناع نماید؟
فرمود: سوال کردی، پس پاسخ را بفهم.
علی علیهالسلام را یک آیه از کتاب خدا، منع کرد.
پرسید: کدام آیه؟
امام علیهالسلام این آیه را تلاوت فرمود:
«لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِیماً»
و سپس فرمود:
خداوند ودیعههای مومنی در صلبهای کافران و منافقان داشت،
و علی علیهالسلام نمیبایست پدران را میکشت،
مگر آن زمان که ودیعهها از صلب پدران خارج شوند [و متولد شوند].
پس آن زمان که چنین شد، بر آن کس که مومن از صلب او خارج شده بود، غلبه کرد و او را کشت».
و قائم ما اهلبیت نیز چنین است، ابداً ظاهر نمیشود تا آنکه ودایع خدا خارج شوند.
پس هنگامی که چنین شود،
بر آن کسی که مومن از صلبش خارج شده، ظاهر میشود و او را میکشد.»
+ «ودد»
لَوْ تَزَيَّلُوا
اگر [كافر و مؤمن] از هم متمايز مىشدند!
[سورة الفتح (۴۸): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
وَ أُخْرى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَيْها قَدْ أَحاطَ اللَّهُ بِها وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيراً (۲۱)
و [غنيمتهاى] ديگر[ى نيز هست] كه شما بر آنها دست نيافتهايد [و] خدا بر آنها نيك احاطه دارد، و همواره خداوند بر هر چيزى تواناست.
وَ لَوْ قاتَلَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً (۲۲)
و اگر كسانى كه كافر شدند، به جنگ با شما برخيزند، قطعاً پشت خواهند كرد، و ديگر يار و ياورى نخواهند يافت.
سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً (۲۳)
سنّت الهى از پيش همين بوده، و در سنّت الهى هرگز تغييرى نخواهى يافت.
وَ هُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيراً (۲۴)
و اوست همان كسى كه در دل مكّه -پس از پيروزكردن شما بر آنان- دستهاى آنها را از شما و دستهاىِ شما را از ايشان كوتاه گردانيد، و خدا به آنچه مىكنيد همواره بيناست.
هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ الْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ
وَ لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصِيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ
لِيُدْخِلَ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ
لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً (۲۵)
آنها بودند كه كفر ورزيدند و شما را از مسجد الحرام بازداشتند
و نگذاشتند قربانى [شما] كه بازداشته شده بود به محلّش برسد،
و اگر [در مكّه] مردان و زنان با ايمانى نبودند كه [ممكن بود] بىآنكه آنان را بشناسيد،
ندانسته پايمالشان كنيد و تاوانشان بر شما بماند
[فرمان حمله به مكّه مىداديم] تا خدا هر كه را بخواهد در جوار رحمت خويش درآورد.
اگر [كافر و مؤمن] از هم متمايز مىشدند،
قطعاً كافران را به عذاب دردناكى معذّب مىداشتيم.
يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فيهِ قُلْ قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ (217)
فَبِما نَقْضِهِمْ ميثاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَ جَعَلْنا قُلُوبَهُمْ قاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلى خائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلاَّ قَليلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ (13)
لا يَزالُ بُنْيانُهُمُ الَّذي بَنَوْا ريبَةً في قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ (110)
وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَميعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذينَ أَشْرَكُوا مَكانَكُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَكاؤُكُمْ فَزَيَّلْنا بَيْنَهُمْ وَ قالَ شُرَكاؤُهُمْ ما كُنْتُمْ إِيَّانا تَعْبُدُونَ (28)
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفينَ (118)
وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَميعاً أَ فَلَمْ يَيْأَسِ الَّذينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَميعاً وَ لا يَزالُ الَّذينَ كَفَرُوا تُصيبُهُمْ بِما صَنَعُوا قارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَريباً مِنْ دارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْميعادَ (31)
فَما زالَتْ تِلْكَ دَعْواهُمْ حَتَّى جَعَلْناهُمْ حَصيداً خامِدينَ (15)
وَ لا يَزالُ الَّذينَ كَفَرُوا في مِرْيَةٍ مِنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَقيمٍ (55)
وَ لَقَدْ جاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ فَما زِلْتُمْ في شَكٍّ مِمَّا جاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ (34)