A person who believes in the truth and correctness of his way does not insist on others believing in it!
«لحف» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«ألحف السائل: ألحّ»
لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً
[سورة البقرة (۲): آية ۲۷۳]
لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ
يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ
تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ
لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً
وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ (۲۷۳)
[اين صدقات] براى آن [دسته از] نيازمندانى است كه در راه خدا فروماندهاند،
و نمىتوانند [براى تأمين هزينه زندگى] در زمين سفر كنند.
از شدّت خويشتندارى، فرد بىاطلاع، آنان را توانگر مىپندارد.
آنها را از سيمايشان مىشناسى.
با اصرار، [چيزى] از مردم نمىخواهند.
و هر مالى [به آنان] انفاق كنيد، قطعاً خدا از آن آگاه است.
«ألحف السائل: ألحّ»
صاحبان نور، اصراری برای تایید علوم آل محمد ع از جانب مخاطبین خود ندارند! لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً!
وَ قَالَ تَعَالَى فِيهِمْ وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً وَ قَالَ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً
وَ قَالَ تَعَالَى فِيهِمْ … لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً
لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً
يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً
[الْمُتَعَفِّفَ – الْمُلْحِفَ]:
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْحَيِيَّ الْمُتَعَفِّفَ وَ يُبْغِضُ الْبَذِيَّ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ
تقاضای حسد از دیگران حالتی دارد که
در واژه « إِلْحافاً » این معنی مستتر است که شخص سائل، ول کن نیست تا یه چیزی بالاخره ازت بگیره «ألحف السائل: ألحّ»، «إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ»
اصرار در درستی رای و نظر خود داشتن!
+ «انا خیر منه!»
+ «عُجب»
چقدر خصومت و کشمکش بر سر پیراهن تمنای حسادت وجود داره!
نور حق، خودش داد میزند که خوشبو است و نورانی است و قلب آن را درک می کند و نیاز به اثبات و مجادله ندارد «وَ قَالَ تَعَالَى فِيهِمْ … لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً»!
مَثَل امام مَثَل کعبه است و همه باید دور اون بچرخند و کعبه ثابته و دور کسی نمی چرخه!
«وَ قَالَ تَعَالَى فِيهِمْ … لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً»
امام ع نیازی به اثبات کردن خودش نداره و این ما هستیم که باید قلبمونو صاف کنیم تا درستی و نور در معالم ربانی رو ببینیم و درک کنیم!
امام ع خودش میزان است و ما باید با نور او خودمونو تنظیم و درست کنیم «تحرّی»!
اوست که راهنمای قلب ماست و جلودار ماست و ما برای راحتی کار خودمون، دنبالهرو او باید باشیم و اطاعت محض داشته باشیم و یقین کنیم که تقدیرات، حساب و کتاب داره، گرچه ما از اون سر در نیاریم.
این ما هستیم که باید پشت سر نور حرکت کنیم «صلی»، و دنبالهرو «تلو» خوبی برای نور باشیم.
« إِنَّ اللَّهَ كَرِهَ إِلْحَاحَ النَّاسِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الْمَسْأَلَةِ وَ أَحَبَّ ذَلِكَ لِنَفْسِهِ
إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ يُحِبُّ أَنْ يُسْأَلَ وَ يُطْلَبَ مَا عِنْدَهُ»
حدیث کامل و مهمی است!
حسد (الشَّيْءُ شَيْئَانِ):
اول (خواستههای محال «لَمْ أُرْزَقْهُ»)
و دوم (خواستههای بیموقع «دُونَ وَقْتِهِ»)
«أَدَباً حَسَناً – عفت – عسر و یسر»:
گاهی اون چیزی که چشمت دنبالشه اصلا روزی تو نیست و نبوده و نخواهد بود « شَيْءٌ قُصِرَ عَنِّي لَمْ أُرْزَقْهُ فِيمَا مَضَى وَ لَا أَرْجُوهُ فِيمَا بَقِيَ » پس تلاش نکن که هر جوری شده اونو بدست بیاری که در این صورت حسد، تو رو مجبور به انجام هزاران معصیت برای رسیدن به اون خواسته میکنه!
گاهی هم دنبال چیزی هستی که الان وقتش نیست « شَيْءٌ لَا أَنَالُهُ دُونَ وَقْتِهِ » و بعدا که شرایطش جور بشه خودبخود بدون اذیت و ناراحتی و ارتکاب معصیت به اون میرسی و الان اگه زمین و زمان رو به هم بدوزی « وَ لَوِ اسْتَعَنْتُ عَلَيْهِ بِقُوَّةِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ » اصلا جور نخواهد شد پس تا وقتش نرسیده « دُونَ وَقْتِهِ » هم بیجا تلاش نکن و استعمال حسد ننما.
با وجود این موضوع که میدونیم خواستههای نداشته ما یکی از این دو حالتو داره « الشَّيْءُ شَيْئَانِ » باز هم عیب حسد ما رو به سمت خواستههایی از نوع اول (خواستههای محال)
و دوم (خواستههای بیموقع) میبره یعنی یا اون چیز هیچ وقت مال ما نخواهد بود و یا حداقل هنوز وقتش نرسیده، اما حسد عجول سعی میکنه کارا رو خراب کنه!
پس غالب خواستهها، توام با ناآرامی قلبیه و راه رسیدن به آرامش هم دونستن این مطلب مهمه که با کمی فکر کردن « وَ لَوْ أَنَّهُ فَكَّرَ لَأَبْصَرَ وَ لَعَلِمَ أَنَّهُ مُدَبَّرٌ وَ اقْتَصَرَ عَلَى مَا تَيَسَّرَ وَ لَمْ يَتَعَرَّضْ لِمَا تَعَسَّرَ » به این نتیجه میرسیم که اونی که میخوایم از کدوم نوعه؟ و از هر نوعی هم که باشه، راه آرامش قلب، راضی شدن به رزق مقسومه « اقْتَصَرَ عَلَى مَا تَيَسَّرَ » و چشمداشت نداشتن به مال دیگران « وَ لَمْ يَتَعَرَّضْ لِمَا تَعَسَّرَ »، در نتيجه نسبت به مشكلات آرامش دل پيدا ميكنی« وَ اسْتَرَاحَ قَلْبَهُ مِمَّا اسْتَوْعَرَ »، پس چرا بیخودی وقت و عمرمو بیهوده صرف رسیدن به کار غیر ممکن کنم « فَبِأَيِّ هَذَيْنِ أُفْنِي عُمُرِي » ، حتی اگه شده صورتمو با سیلی سرخ نگه میدارم « فَكُونُوا أَقَلَّ مَا يَكُونُونَ فِي الْبَاطِنِ أَمْوَالًا أَحْسَنَ مَا يَكُونُونَ فِي الظَّاهِرِ أَحْوَالًا » که ظاهر رو حفظ کرده باشم « يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ » ولی دستمو برای رسیدن به خواسته های غیر منطقی پیش هر کسی دراز نمی کنم « لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً » و عفت خودمو جوری حفظ میکنم « مِنَ التَّعَفُّفِ » که همه فکر کنن من چقدر وضعم خوبه « يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ » گرچه اونی که باید بدونه میدونه که من آهی در بساط ندارم ولی ظاهرو حفظ میکنم و این روش « أَدَباً حَسَناً » نزد آل محمد ع پسندیده است « فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَدَّبَ عِبَادَهُ الْمُؤْمِنِينَ الْعَارِفِينَ أَدَباً حَسَناً » و مطلب علمی آن هم ذیل آیه « يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً » به همین صورت که توضیح داده شد می آید .
« الشَّيْءُ شَيْئَانِ
شَيْءٌ قُصِرَ عَنِّي لَمْ أُرْزَقْهُ فِيمَا مَضَى وَ لَا أَرْجُوهُ فِيمَا بَقِيَ
وَ شَيْءٌ لَا أَنَالُهُ دُونَ وَقْتِهِ وَ لَوِ اسْتَعَنْتُ عَلَيْهِ بِقُوَّةِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ
فَمَا أَعْجَبَ أَمْرَ هَذَا الْإِنْسَانِ
يَسُرُّهُ دَرْكُ مَا لَمْ يَكُنْ لِيُدْرِكَهُ
وَ لَوْ أَنَّهُ فَكَّرَ لَأَبْصَرَ وَ لَعَلِمَ أَنَّهُ مُدَبَّرٌ وَ اقْتَصَرَ عَلَى مَا تَيَسَّرَ وَ لَمْ يَتَعَرَّضْ لِمَا تَعَسَّرَ
وَ اسْتَرَاحَ قَلْبَهُ مِمَّا اسْتَوْعَرَ
فَبِأَيِّ هَذَيْنِ أُفْنِي عُمُرِي
فَكُونُوا أَقَلَّ مَا يَكُونُونَ فِي الْبَاطِنِ أَمْوَالًا أَحْسَنَ مَا يَكُونُونَ فِي الظَّاهِرِ أَحْوَالًا
فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَدَّبَ عِبَادَهُ الْمُؤْمِنِينَ الْعَارِفِينَ أَدَباً حَسَناً
فَقَالَ جَلَّ مِنْ قَائِلٍ
يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً ».
« اشياء دو نوع است :
بعضى چيزها است كه من بآن دسترسى ندارم نه قبلا بمن داده شد و نه در آينده اميد دريافت آن برايم هست.
و بعضی چيزها است كه تا وقتش فرا نرسد بآن نخواهيم رسيد، گرچه از تمام نيروى آسمانها و زمين براى رسيدن بآن كمك بگيرم.
شگفت از كار انسان است كه خوشحال مىشود براى بدست آوردن چيزى كه قبلا بدست نياورده بود
اگر درست بيانديشد خواهد فهميد كه او در اختيار و تدبير خدا است.
بهمين جهت حركت خود را منحصر ميكند بمقدارى كه برايش ممكن است.
و در تكاپوى چيز مشكل و غير مقدور برنميآيد.
در نتيجه نسبت به مشكلات آرامش دل پيدا ميكند.
پس در راه كداميك از اين دو چيز عمر خود را تمام كنم.
در نتيجه در كمال فقر و تنگدستى، خوشحالترين چهره را داشته باشيد.
خداوند بزرگ بندگان مؤمن عارف خود را به بهترين وجه ادب مىآموزد
فرموده است:
يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ، تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً .
بواسطه عفت و خويشتندارى شخص جاهل خيال ميكند آنها ثروتمندند.
تو آنها را از چهرهشان مىشناسى هرگز از مردم درخواستى با اصرار ندارند» .
إِنَّ مِنْ حَقِّ الْمُعَلِّمِ عَلَى الْمُتَعَلِّمِ أَنْ … لَا يُلِحَّ عَلَيْهِ إِذَا أَعْرَضَ.
حقوق استاد بر شاگرد اين است كه:
… اگر استاد رويش را برگرداند، وى پافشارى و سماجت نكند.