A jealous person is so annoying!
He annoys everyone, even more, himself!
The waves of the sea
prevent the progress of the ship!
The waves of the sea annoy the ship!
Coronavirus has annoyed the whole world!
«اذی» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«الْآذِيُ: الموج الْمُؤْذِي لركاب البحر،
موجى سخت و اذيّت كننده براى دريانوردان در موقع كشتىرانى.»
امواج لجباز و اذیت کنندۀ دریا، مانع پیشرفت کشتی میشوند! «لجج»
حسادت، همین لجبازی و اذیتکردن هاست
که نتیجهاش هم میشه پیشرفت نکردن و درجا زدن و پسرفت کردن و سقوط کردن!
+ «حسد، قلب رو گروگان گرفته!»
+ «اصر – تاریکی قید و بند حسادت!»
+ «نکل»
+ «اثم»
A jealous person is so annoying!
He annoys everyone, even more, himself!
حسادت یعنی آزار و اذیّت!
الْآذِيُ: الموج الْمُؤْذِي لركاب البحر،
موجى سخت و اذيّت كننده براى دريانوردان در موقع كشتىرانى.
انگاری هر چی تلاش میکنن برن جلو، یه موج میاد و همه چیزو برمیگردونه به عقب!
مفهوم واژه اذیت برای فهم خاصیت حسد چه زیباست!
یعنی هر چی فرصتهای آیاتی و رسلی تقدیر میشن تا از شرایط حاصله برای پیشرفت استفاده بشه، اما شک و حسد درون قلب، همۀ این فرصتها رو از بین میبره!
به این کار بد اهل شک حسود یعنی عدم اقرار به فضل علوم ربانی میگن «اذیت»!
معنای قشنگ واژه «اذی» اینه!
پس اهل حسادت آدمهای «موذی» هستند:
«وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا»
پر از توطئه و دسیسه، پرگزند، بدجنس، بدسگال، شیطانصفت، حیلهگر، ناقلا،
ناتو، کنایهدار، پرآزار، مارمانند، مکار، زیانآور، مضر، مهلک، زهرآلود، سمی و …
دلنوشته!
«ناقة أذية»: بعير أذ و ناقة أذية: إذا كان لا يقرّ في مكان من غير وجع و كأنّه يأذى بمكانه. [شتر ناآرام]
اذیت: ادعای ربوبیت از همه سلب آرامش میکند!
برای همه درد سر ایجاد میکند!
+ «منّت»
اظهار نظر بیخودی، از همه سلب آرامش میکند!
اظهار نظر بیخودی، کار آدم حسوده!
اسم واقعی همه آدمها «حسود» است.
تراوشات این حالت حسادت در زندگی روزمره همه، بوفور دیده میشود.
تعداد خیلی خیلی معدود و کم، افرادی هستند که توفیق دارند با عقلشون این عیب قوی رو مهار کنند.
به عامل مهاری درون قلبشون میگیم عقل و به این افراد میشه گفت عاقل [قلب عاقل]!
پس عاقل کسی است که بیخودی حرف اضافی نزنه و اظهار نظر نکنه و هر چی دید نخواد و …
چیزی که تا تکون میخوره، قلب رو تاریک میکنه، همین حسد قلبیه!
چیزیکه مجبورت میکنه دیگرانو اذیت کنی، یا به اونا دهنکجی کنی، همین حسده!
وگرنه اگه چشمت دنبال چیزی نباشه و بهانه گیری چیزی رو نکنی،
معنی نداره که بخوای دیگری رو اذیت کنی.
کسی که با نور علم آل محمد ع چشمودلش سیره، اصلا براش مهم نیست که دیگران خودشونو با چی سرگرم کردن و دلشون به چی خوشه!
از نظر او چیزی که باید حتما توی قلبش داشته باشه رو داره،
که همون آرامش ناشی از علم و نور آل محمد ع است.
بقیه چیزها بود بود، نبودم نبود.
حسد واقعا بلای جون آدمه!
شاید نگاه کردن و دیدن، واقعا در بیشتر موارد، از روی حسد باشه!
ندیدن، بزرگترین نعمته!
همه ابزاری میشن که تو یه جوری اظهار نظر کنی، بخوای، ببینی،
خلاصه حسدتو استعمال کنی و بالطبع بدنبالش نا آرام و تاریک بشی!
اما عاقل تا میبینه، نمیخواد و اظهار نظر نمیکنه و مالک بر هوای نفسشه و اونو مهار کرده
لذا در روابطش با همه، موفقه و همه، دوستش دارن، چون پا رو دُم دلخواه هیچکس نمیذاره
و اصلا دلخواههای اونا، دلخواههاش نیست و طالب اونها نیست و کاراش بر عکس همه است!
همه میخورن، او نمیخوره!
همه میخوان رئیس باشن، او از ریاست فرار میکنه!
همه میخوان در دنیا خوشگذرانی کنن، او به خودش سخت میگیره!
همه با خواب کیف میکنن، او بیداره و مطالعه میکنه!
او با جوع و مطالعه بیشترین کیف رو میکنه، برعکس همه که این رو کار سختی میبینن و از اون فرارین و جونشونو بگیری بهتر از اینه که بگی همیشه گرسنه مطالعه باش!
جاهله و نمیفهمه که سلامتی جسم و روحش، هر دو به همین کمخوری و مطالعه وصله
و اصلا بالاترین لذت دنیایی رو هم کسی میبره که به این دو اصل عامل باشه!
خوشمزهترین غذاها مال آدم گرسنه است و از هر خوراکی لذت میبره، چون تا گرسنهاش نشه لب به غذا نمیزنه اونم اینقدری که سد جوع کنه و تا وعده بعدی باز گرسنگی رو تجربه میکنه و بعد کنار سفره میشینه، نه اینکه بدون اشتها فقط شکمشو پرکنه که این خودش بیماری میاره!
همه بدبختیها از ندونستنه و دونستن هم، راه داره و راهش اخذ نور علم از صاحبان نور است [در ملک و در ملکوت] و عاقل باید علوم ربانی رو بشناسه و پس از توفیق شناختنش باید فقط دنباله رو این نور علم باشه و توی کاراش چون و چرا نکنه! داستان تکراری «خضر ع و موسی ع»، کل دین خدا همینه «تلو النّاقة»، اما در عمل جوری حسد تکونت میده که ناآرامی برات کوهی سیاه روی قلبت میشه، بطوریکه از زیر بار اون فرار کردن، معجزه میخواد که همون نگاه آل محمد ع به قلبته تا روشن شی و این یعنی گرم شدن و روشن شدن قلب سرد تاریک با نگاه نورانی آل محمد ع و این معنی صلوات «صلی: صلی الرجل النار» میباشد.
مهار حسد تنها ماموریت ما باید باشد و نور عقل در تبعیت از نور آل محمد ع، بواسطه نور علمی صاحبان نور، شرایط نور علی نور شدن، که تنها شرط اصلی موفقیت در مهار حسد هست، همان هدیه مقدس الهی است که اگر ارزانی کسی شود او را در این ماموریت سخت، به موفقیت میرساند.
حسود برای خودش منافعی غیر از نور علم آل محمد ع و فروعات آن تعریف کرده و طالب و خواستار آن تمناهاست و هر زمان این منافع را در معرض خطر ببیند عکسالعمل شدید نشان میدهد و اقدام میکند. چون از طرفی این اختیار و آزادی و توانایی نیز با حسد به اوداده شده است.
بهبه! چه چیزی خدا خلق کرده! نفت و چوب و پنبه و کبریت و … پس چرا آتیش نگیره!
معجزه میخواد که آتیش نگیره!
عامل مهاری عقل «نور علی نور» چه هنری به خرج میده که نمیذاره همه چی بسوزه و نابود بشه
پس خدا فکر همه جاشو کرده و در مقابل عیب حسد، عقل رو هم در وجود ما کار گذاشته
لذا دیگه بهانه و حرفی برای گفتن باقی نمیمونه که اگه کسی از اختیارش سوء استفاده کرد، بگه اعتقادم جبریه است، چرا؟ چون عقل داره! در برآوردن خواستههای حسد و عقل کاملا آزاد و اختیاردار و توانا هستیم و راه از چاه هم برایمان تعریف شده و قراره اختیارا با ترک معصیت، خودمونو نجات بدیم وگرنه سوء استفاده از این شرایط، تاوان سنگینی داره که باید پس بدیم.
متاسفانه تمام کارامون از مرکز فرماندهی حسد تنظیم و کنترل میشه
و یکی نیست جلوی این مرکز رو بگیره و خیال ما رو راحت کنه!
چه خلقت عجیبی و چه تمایلی با عیب حسد در قلبها جولان میده!
قلب حسود همه چی میخواد ! سیری ناپذیره! ولکن هم نیست!
هزار بار نتایج منفی و بدش رو هم تجربه کردهها ! بازهم ول نمیکنه و دنبال معصیت میره!
حسد ، حسد ، حسد ، حسد ، حسد ، حسد ، حسد ، حسد ، حسد ، حسد ، حسد ، حسد ، حسد!!!
ای وای از دست این حسد!
اگه میشد با یه شیرجه تو آب حوض کوثر، از شر این وامونده خلاص میشدیم، حرف نداشت!
ان شاءالله میشه، ولی این کار مال اون دنیاست و مصداق دنیاییشو باید پیدا کنیم و توی اون شیرجه بزنیم و اونم خوشبختانه پیدا کردیم، یعنی در واقع بهمون بغیر حساب نشون داده شده «لقط»،
و الان مونده که مدام توی این آب گوارای تقدیراتمون خودمونو شستشو بدیم [لباس خدمت «بَذَلَ الثَّوْبَ»] و روز بروز قدرت حسد رو کم کنیم و به جایی برسه که دیگه اصلا حال حسودی رو نداشته باشیم، کندن ریشه حسد باشه ان شاءالله برای حوض کوثر، چون تا اونجا، در واقع همه، بجز چهارده معصوم پاک ع، حسود باقی میمونیم و این عیب رو خوبه که داریم تا همیشه احساس نیاز به آل محمد ع رو از دست ندیم وگرنه سقوط میکنیم و این خوبی عیب حسده که هر وقت تاریک میشی، بری در خونه آل محمد ع و از اونا دوباره نور بگیری و مسیرتو ادامه بدی «فاردت ان اعیبها»!
الإيذاء:
مقاییس اللغه: أصلٌ واحِدٌ، و هُوَ الشَّيءُ تَتَكَرَّهُهُ و لا تَقِرُّ عَلَيهِ.
مفردات: الأَذى ما يَصِلُ إلَى الحَيَوانِ مِنَ الضَّررِ، إمّا في نَفسِهِ أو جسمِهِ أو تَبِعاتِهِ دُنيَوِيّاً كانَ أو اخرَوِيّاً.
أَذَى: اذيّت و آزارى است كه به هر ذى روحى،
از نظر جسمى يا روحى با عواقبش مىرسد، چه دنيائى و چه اخروى.
[ادعای ربوبیت – راضی به تقدیرات نبودن – اذیت آل محمد ع]
هرگونه دخالت ما در کار اهل بیت ع در امر ربوبیت [اصلاح و تربیت خود و دیگران] در حکم اذیت این انوار نورانی است که ما دانسته یا ندانسته با این کار یعنی نارضایتی به تقدیرات، در حق خودمان و آنها ظلم و اذیت میکنیم.
«يُؤْذِيهِ: تا او را آزار دهد و راحتش نگذارد.»
کسانی که ادعای ربوبیت میکنند «وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ»
برای آل محمد ع، دست و پا گیر هستند.
«وَ كَفُّ الْأَذَى مِنْ كَمَالِ الْعَقْلِ وَ فِيهِ رَاحَةُ الْبَدَنِ عَاجِلًا وَ آجِلًا»
کربلا «فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ» نیست!
کربلا «بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا» است!
کربلا داستان تکراری زندانی بیگناه است!
سجن یوسف ع! کربلای یوسف ع!
وقتی یزید علیه اللعنۀ به اسرای شام گفت:
فقال له يزيد:
«وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ»
در اینجا با خواندن این آیه از قرآن شاید خیلیها به متشابهات بیفتند،
اما جواب او این آیه است که در مورد آل محمد ع که معصوم هستند، این آیه که «فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ» صدق نمیکند و اصلا جای این آیه نیست و یزید چون ادعای ربوبیت میکند و امر را بدست گرفته، حق عصمت و نور ولایت را برای آل محمد ع قائل نیست، لذا به خیال خامش مصائب وارده به آل محمد ع «فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ» است، در صورتیکه آنها ماموریت دارند دست حسودان درغگو را رو نمایند و اینجا این آیه مصداق دارد که
«وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا»
یعنی مصائب کربلا برای آل محمد ع همه از جانب مدعیان ربوبیتی صورت گرفت و میگیرد که اعتقادا برای آل محمد ع عصمت قائل نیستند و لازمه اینکه خود را با آنها یکسان ببیند تا بتوانند امر را بدست بگیرند انکار عصمت آل محمد ع است.
پس اینجا فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ نیست بلکه بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا است!
«إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً
وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً»
پس تهمت و افترائی که به صاحبان نور زده میشود «تهمت به حضرت مریم س»، آثار عیب آنها نیست! بلکه «بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا» و صاحبان نور در عالم ذر با آل محمد ع عهد بستهاند که مامور تبلیغ نور ولایت باشند، گرچه مورد اذیت و آزار و تهمت و … قرار بگیرند، و گرچه مخاطبینشان، قریب به اتفاق، بجز معدود استثنائاتی، همه گرگصفت و حسود و مدعیان ربوبیت و در مقابل آنها غدارهبند و به آنها تهمتزن و افتراءبند باشند!
«وَ أَعْجَبُ مِنْ هَذَا قَوْمٌ يَسْمَعُونَ هَذَا الْكَلَامَ ثُمَّ يَرْجِعُونَ إِلَى أَعْقَابِهِمْ بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمُ اللَّهُ
وَ يُؤْذُونَنِي فِيهِمْ مَا لَهُمْ لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِي»
اصلا ماموریت کربلا، بدون اذیت و آزار و دشمنی نمیشه!
[سورة الأنعام (۶): الآيات ۱۱۲ الى ۱۱۳]
وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ
يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً
وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ
فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ (۱۱۲)
و بدين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از شيطانهاى انس و جن برگماشتيم.
بعضى از آنها به بعضى، براى فريب [يكديگر]، سخنان آراسته القا مىكنند؛
و اگر پروردگار تو مىخواست چنين نمىكردند.
پس آنان را با آنچه به دروغ مىسازند واگذار.
وَ لِتَصْغى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِيَرْضَوْهُ
وَ لِيَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُونَ (۱۱۳)
و [چنين مقرر شده است] تا دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند به آن [سخن باطل] بگرايد و آن را بپسندد، و تا اينكه آنچه را بايد به دست بياورند، به دست آورند.
امام صادق علیه السلام:
مَا بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا إِلَّا وَ فِي وَقْتِهِ شَيْطَانَانِ يُؤْذِيَانِهِ وَ يَفْتِنَانِهِ وَ يُضِلَّانِ النَّاسَ بَعْدَهُ
فَأَمَّا الْخَمْسَةُ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ نُوحٌ وَ إِبْرَاهِيمُ وَ مُوسَى وَ عِيسَى وَ مُحَمَّدٌ ص
وَ أَمَّا صَاحِبَا نُوحٍ ففيطيفوس وَ خرام
وَ أَمَّا صَاحِبَا إِبْرَاهِيمَ فمكيل وَ رذام
وَ أَمَّا صَاحِبَا مُوسَى فَالسَّامِرِيُّ وَ مرعقيبا
وَ أَمَّا صَاحِبَا عِيسَى فمولس وَ مريسا
وَ أَمَّا صَاحِبَا مُحَمَّدٍ فَحَبْتَرٌ وَ زُرَيْقٌ.
خداوند هيچ پيامبري را برنينگيخت مگر آنكه دو شيطان را در كنار او قرار داد
تا مردم را گمراه سازند و اين آزمون براي آنان بود.
شيطانهاى نوح «فيطيفوس» و «حزام» نام داشتند
و براي ابراهيم «مكيل» و «رذام»
و براي موسي «سامري» و «مرعقيبا»
و براي عيسي «مولس» و «مريسان»
و براي پيامبر اسلام «حبتر» و «زريق» نام داشتند.
[حبتر به معناي روباه است و اين شيطان را به دليل فريبكاري بسيار، اينگونه لقب دادند.
زريق به معناي زاغ چشم و كبود چشم است.
عرب انسان زاغ چشم را بسيار شوم مىداند و انسان بد رفتار را زاغ چشم مىگويد.]
اصلا ماموریت کربلا، بدون اذیت و آزار و دشمنی نمیشه!
باید بر این اذیت و آزار و دشمنی و تهمت اهل حسادت صبر کرد!
فَصَبَرُوا عَلى ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا
[سورة الأنعام (۶): الآيات ۳۳ الى ۳۴]
قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذي يَقُولُونَ
فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لكِنَّ الظَّالِمينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ (۳۳)
به يقين، مىدانيم كه آنچه مىگويند تو را سخت غمگين مىكند.
در واقع آنان تو را تكذيب نمىكنند، ولى ستمكاران آيات خدا را انكار مىكنند.
وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ
فَصَبَرُوا عَلى ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا
وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ
وَ لَقَدْ جاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ (۳۴)
و پيش از تو نيز پيامبرانى تكذيب شدند،
ولى بر آنچه تكذيب شدند و آزار ديدند شكيبايى كردند تا يارى ما به آنان رسيد،
و براى كلمات خدا هيچ تغييردهندهاى نيست.
و مسلّماً اخبار پيامبران به تو رسيده است.
امام صادق علیه السلام:
مَا أَفْلَتَ الْمُؤْمِنُ مِنْ وَاحِدَةٍ مِنْ ثَلَاثٍ
وَ لَرُبَّمَا اجْتَمَعَتِ الثَّلَاثَةُ عَلَيْهِ
إِمَّا بَعْضُ مَنْ يَكُونُ مَعَهُ فِي الدَّارِ يُغْلِقُ عَلَيْهِ بَابَهُ يُؤْذِيهِ
أَوْ جَارُهُ يُؤْذِيهِ
أَوْ مَنْ فِي طَرِيقِهِ إِلَى حَوَائِجِهِ يُؤْذِيهِ
وَ لَوْ أَنَّ مُؤْمِناً عَلَى قُلَّةِ جَبَلٍ لَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ شَيْطَاناً يُؤْذِيهِ
وَ يَجْعَلُ اللَّهُ لَهُ مِنْ إِيمَانِهِ أُنْساً لَا يَسْتَوْحِشُ مَعَهُ إِلَى أَحَدٍ.
مؤمن از يكى از سه چيز و گاهى از هر سه نجات پيدا نمىكند،
يا كسى در خانه در را روى او مىبندد و او را اذيت مىكند،
يا همسايهاى كه او را آزار مىدهد،
و يا كسى كه در هنگام كار و در ميان راه او را رنج مىدهد.
اگر مؤمنى بالاى كوه بلندى زندگى كند خداوند شيطانى را مىفرستد تا او را آزار دهد و راحتش نگذارد،
خداوند براى مؤمن از ايمانش انسى قرار مىدهد كه از تنهائى وحشت نمىكند
و همواره در آسايش به زندگى خود ادامه مىدهد.
حسود، تهمت میزنه و اذیّت میکنه!
حسود با حسادتش، با اشتباه مرگبارش، با تهمت زدن به نور،
به دنیای اهل نور ضرر میزنه! و البته به آخرت خودش!!!
داستان تکراری اذیت اهل حسادت از جنس تهمت زدن!
«أَ لَمْ يَنْسُبُوا يُوسُفَ ع إِلَى أَنَّهُ هَمَّ بِالزِّنَا»
آيا به يوسف نسبت ندادند كه او تصميم گرفت كه زنا، كند؟
«أَ لَمْ يَنْسُبُوا أَيُّوبَ ع إِلَى أَنَّهُ ابْتُلِيَ بِذُنُوبِهِ»
آيا در باره ايوب نگفتند كه او از اثر گناهانش مبتلا، به آن مصائب گشت؟
در ادامه، امام ع تهمتها و اشتباهات مرگبار را یکییکی عنوان میکنند:
«أَ لَمْ يَنْسُبُوا دَاوُدَ ع إِلَى …
أَ لَمْ يَنْسُبُوا مُوسَى ع إِلَى …
أَ لَمْ يَنْسُبُوا مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ ع إِلَى …
أَ لَمْ يَنْسُبُوا جَمِيعَ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ إِلَى أَنَّهُمْ سَحَرَةٌ طَلَبَةُ الدُّنْيَا
أَ لَمْ يَنْسُبُوا نَبِيَّنَا مُحَمَّداً ص إِلَى أَنَّهُ شَاعِرٌ مَجْنُونٌ»
[سورة العنكبوت (۲۹): الآيات ۶ الى ۱۰]
وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ (۶)
و هر كه بكوشد، تنها براى خود مىكوشد، زيرا خدا از جهانيان سخت بىنياز است.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ (۷)
و كسانى كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته كردهاند، قطعاً گناهانشان را از آنان مىزداييم، و بهتر از آنچه مىكردند پاداششان مىدهيم.
وَ وَصَّيْنا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۸)
و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود نيكى كند، و[لى] اگر آنها با تو دركوشند تا چيزى را كه بدان علم ندارى با من شريك گردانى، از ايشان اطاعت مكن. سرانجامتان به سوى من است، و شما را از [حقيقت] آنچه انجام مىداديد باخبر خواهم كرد.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ (۹)
و كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كردهاند، البتّه آنان را در زمره شايستگان درمىآوريم.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ
فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّهِ
وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ
أَ وَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِما فِي صُدُورِ الْعالَمِينَ (۱۰)
و از ميان مردم كسانىاند كه مىگويند: «به خدا ايمان آوردهايم»
و چون در [راه] خدا آزار كشند، آزمايش مردم را مانند عذاب خدا قرار مىدهند؛
و اگر از جانب پروردگارت يارى رسد حتماً خواهند گفت: «ما با شما بوديم.»
آيا خدا به آنچه در دلهاى جهانيان است داناتر نيست؟
فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ + فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ
فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّهِ»
+ «فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ»
اِنَّ النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا
وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ
يَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ
فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ.
و دين لقلقه زبان آنهاست،
تا جايى كه دين وسيله زندگى آنهاست، دين دارند
و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران كم مىشوند.
مشتقات ریشۀ «اذی» در آیات قرآن:
وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ بِهِ أَذىً مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَةٌ ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ (196)
وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحيضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ (222)
الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ (262)
قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُها أَذىً وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَليمٌ (263)
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى كَالَّذي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرينَ (264)
لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلاَّ أَذىً وَ إِنْ يُقاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يُنْصَرُونَ (111)
لَتُبْلَوُنَّ في أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثيراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (186)
فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا في سَبيلي وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ (195)
وَ الَّذانِ يَأْتِيانِها مِنْكُمْ فَآذُوهُما فَإِنْ تابا وَ أَصْلَحا فَأَعْرِضُوا عَنْهُما إِنَّ اللَّهَ كانَ تَوَّاباً رَحيماً (16)
وَ إِذا كُنْتَ فيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرائِكُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْرى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ فَيَميلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كانَ بِكُمْ أَذىً مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكافِرينَ عَذاباً مُهيناً (102)
وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلى ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلينَ (34)
قالُوا أُوذينا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنا وَ مِنْ بَعْدِ ما جِئْتَنا قالَ عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَ يَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ (129)
وَ مِنْهُمُ الَّذينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ (61)
وَ ما لَنا أَلاَّ نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَيْتُمُونا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ (12)
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّهِ وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَ وَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِما في صُدُورِ الْعالَمينَ (10)
وَ لا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكيلاً (48)
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى طَعامٍ غَيْرَ ناظِرينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسينَ لِحَديثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيي مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيماً (53)
إِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً (57)
وَ الَّذينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبيناً (58)
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً (59)
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَكُونُوا كَالَّذينَ آذَوْا مُوسى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ كانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجيهاً (69)
وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَني وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ (5)