The starting point for change:
Do not cope with your jealousy!
Do not trust your jealousy!
In the darkness of the heart, do not stop!
Trust the light of your guardian angel, feel confident.
In fact, your precious soul is the light of your guardian angel that can be trusted, not the feature of your jealousy that causes the dreadful darkness of the inner world.
outer world examples- inner world feeling
And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #heart #evolvement #opportunity #psychological_safety #good_morals #confidence #coping #adaptation
الفبای نورانی، نسخه های نورانی
(ن ف س – اعتماد به نفس)
برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید
«نفس» در معنا و مفهوم ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور»
و در معنا و مفهوم مذموم، یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«نَفُسَ الشَّىءُ: كَرُم فَهُوَ نَفِيسٌ»
«نَفُسَ نَفَساً: گرانمايه گرديد.»
«کالای نفیس!»
«نَفَّسَهُ في الأَمر: او را به كارى تشويق كرد.»
«وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ»
با نور، حسادت غیرفعال میشه و شخص، جان میگیره!
+ «درناژ حسادت!»
«تَنفَّسَ الصُّبْحُ: صبح روشن شد.»
نفس انسان، روان انسان، شخصیت انسان، قلب انسان …
«نَفْسُ الشَّىْ: همان چيز، خودش»:
شخصیّت «personality».
حسادت، همان بیماری اختلال شخصیتی است «personality disorder».
«نَفْسُ الْاَمْر: درواقع و حقيقت»
«جاءَ مِنْ نَفْسِه: به ميل خود آمد.»
«فى نَفْسى اَنْ اَفْعَل: دلم مىخواهد بهجا آورم.»
«اَلثِّقَةُ بِالنَّفْس: اعتماد به نفس»
«كَسَّرَ نَفْسَه: شكستهنفسى كرد، رياضت داد.»
«طِبُّ النَّفْس: روانپزشكى»
«عِلْمُ النَّفْس: روانشناسى»
«تَحْليلُ نَفْسِى: تجزيه و تحليل حالات روحى»
«نَفُوس: چشم حسود»: نفس در معنای مذموم: «النفس، الحسد، العين»
نفس: قلب و جان و روح و روان و شخصیت و …
«القلب، النفس، الروح، الضمير، نسمة»
«النَّفْسُ: الرُّوحُ، جان و روح»
با حسادت خود کنار نیایید!
به حسادت خود اعتماد نکنید!
اعتماد به نور، اعتماد به نفس است!
نقطه شروع تغییر:
با حسادت خود کنار نیایید!
به حسادت خود اعتماد نکنید!
در تاریکی قلب ، متوقف نشوید!
به نور فرشته نگهبان خود اعتماد کنید، و احساس آرامش و اعتماد به نفس داشته باشید.
در حقیقت ، روح و روان و قلب با ارزش و گرانقدر، به نور فرشته نگهبان خود اعتماد میکند، نه به حسادتش، که باعث تاریکی وحشتناک دنیای درونی میشود.
مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درونی
و آیاتی از قرآن کریم
اعتماد به ذکر
اعتماد به نور
اعتماد به نفس
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْأَئِمَّةِ
السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ اللَّهِ تَعَالَى
الْقَائِمَةِ فِيهِ بِالسُّنَنِ
وَ عَيْنِهِ الَّتِي مَنْ عَرَفَهَا يَطْمَئِنُّ
أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
داستان کسانی که به حسد خودشون اعتماد میکنن …
داستان کسانی که به نور خودشون اعتماد میکنن …
[سورة الرعد (۱۳): الآيات ۲۵ الى ۲۹]
وَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ
وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ
وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ
أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ (۲۵)
و كسانى كه پيمان خدا را پس از بستنِ آن مىشكنند
و آنچه را خدا به پيوستن آن فرمان داده مىگسلند
و در زمين فساد مىكنند،
بر ايشان لعنت است
و بد فرجامى آن سراى ايشان راست.
اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ
وَ فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا
وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتاعٌ (۲۶)
خدا روزى را براى هر كه بخواهد گشاده يا تنگ مىگرداند،
و[لى آنان] به زندگى دنيا شاد شدهاند،
و زندگى دنيا در [برابر] آخرت جز بهرهاى [ناچيز] نيست.
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا
لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ
قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ (۲۷)
و كسانى كه كافر شدهاند مىگويند:
«چرا از جانب پروردگارش معجزهاى بر او نازل نشده است؟»
بگو: «در حقيقت خداست كه هر كس را بخواهد بىراه مىگذارد
و هر كس را كه [به سوى او] بازگردد، به سوى خود راه مىنمايد.»
الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ
أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (۲۸)
همان كسانى كه ايمان آوردهاند و دلهايشان به ياد خدا آرام مىگيرد.
آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مىيابد.
الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ (۲۹)
كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند،
خوشا به حالشان، و خوش سرانجامى دارند.
حسود امنیت روانی ندارد!
لذا هیچکس از شرّ او در امان نیست!
امام هادى عليه السلام:
مَنْ هانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ، فَلاتَأْمَنْ شَرَّهُ.
كسى كه خويشتن را خوار مىيابد (یعنی حسودی که در باطن خويش احساس حقارت مىكند و امنیّت روانی ندارد)، از شرّ او ايمنى نداشته باش.
امام على عليه السلام:
مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ، لَمْ يَهِنْها بالْمَعْصِيَةِ.
كسى كه (خويش را عزيز يافت یعنی نور هدایت فرشته نگهبانش را در قلبش پیدا کرد و) صاحب كرامت نفْس شد، هيچگاه خود را با گناه، خوار نمىكند.
هوای نفس: نفس مذموم
عزّت نفس (کرامت نفس، نفس مطمئنّة): نفس ممدوح
مایوس از نفس مذموم – یقین به نفس ممدوح
التَّفْوِيضُ:
… وَ الْيَاءُ مِنَ الْيَأْسِ مِنْ نَفْسِكَ وَ الْيَقِينِ بِرَبِّكَ.
و «یاء» نشانهی یأس از خویشتن و یقین به خدا است.
الثِّقَةُ بِالنَّفسِ مِن أوثَقِ فُرَصِ الشَّيطانِ.
اللَّهُمَّ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً
وَ لَا تُحْوِجْنِي إِلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ
وَ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى طَاعَتِكَ.
و به هيچيك از آفريدههايت محتاج مگردان
و دلم را بر [انجام]طاعتت استوار بدار.
يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ
[سورة الفجر (۸۹): الآيات ۱ الى ۳۰]
يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (۲۷)
اى نفس مطمئنّه،
ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً (۲۸)
خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد،
فَادْخُلِي فِي عِبادِي (۲۹)
و در ميان بندگان من درآى،
وَ ادْخُلِي جَنَّتِي (۳۰)
و در بهشت من داخل شو.
داستان قوم ثرثار:
نتیجهی اعتماد کردن به هوای نفس (استعمال حسد)
و اعتماد نکردن به عزّت نفس (کفران نعمت)
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۱۱۱ الى ۱۱۵]
يَوْمَ تَأْتِي كُلُّ نَفْسٍ تُجادِلُ عَنْ نَفْسِها وَ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (۱۱۱)
[ياد كن] روزى را كه هر كس مىآيد [و] از خود دفاع مىكند، و هر كس به آنچه كرده، بى كم و كاست پاداش مىيابد و بر آنان ستم نمىرود.
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ
فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ
فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ (۱۱۲)
و خدا شهرى را مثل زده است كه امن و امان بود [و] روزيش از هر سو فراوان مىرسيد، پس [ساكنانش] نعمتهاى خدا را ناسپاسى كردند، و خدا هم به سزاى آنچه انجام مىدادند، طعم گرسنگى و هراس را به [مردم] آن چشانيد.
وَ لَقَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ وَ هُمْ ظالِمُونَ (۱۱۳)
و به يقين، فرستادهاى از خودشان برايشان آمد، اما او را تكذيب كردند، پس در حالى كه ظالم بودند آنان را عذاب فرو گرفت.
فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالاً طَيِّباً وَ اشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ (۱۱۴)
پس، از آنچه خدا شما را روزى كرده است، حلال [و] پاكيزه بخوريد، و نعمت خدا را -اگر تنها او را مىپرستيد- شكر گزاريد.
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۱۱۵)
جز اين نيست كه [خدا] مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه نام غير خدا بر آن برده شده حرام گردانيده است. [با اين همه،] هر كس كه [به خوردن آنها] ناگزير شود، و سركش و زيادهخواه نباشد، قطعاً خدا آمرزنده مهربان است.
«عزّت نفس» داشتن یعنی چه؟!
قلبی که وصل به نور فرشته نگهبان خود است،
عزّت نفس دارد!
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم:
اطْلُبُوا الْحَوائِجِ بِعِزَّةِ الأْنْفُسِ.
حاجات خود را با رعايت عزت نفس خويش درخواست كنيد.
اطلبوا الحوائج بعزّة الأنفس فإنّ الامور تجري بالمقادير.
حوائج خويش را با عزت نفس بجوئيد
زيرا كارها جريان مقدر دارد.
«خداوند كارهاى مؤمن را به خودِ وى واگذار كرده است؛ ولى اجازه ذلّتپذيرى را به او نداده است.»
أَدَّبَنِي رَبِّي فِي نَفْسِي … فِي الْقُلُوبِ نُورٌ!
نور قابل اعتماد!
امام صادق علیه السلام:
لَا يَصِحُّ الِاقْتِدَاءُ إِلَّا بِصِحَّةِ قِسْمَةِ الْأَرْوَاحِ فِي الْأَزَلِ وَ امْتِزَاجِ نُورِ الْوَقْتِ بِنُورِ الْأَزَلِيِّ
اقتدا همان ارتباط روحها در ازل و متّصلشدن نورِ الآن به نور ازل است.
وَ لَيْسَ الِاقْتِدَاءُ بِالتَّوَسُّمِ بِحَرَكَاتِ الظَّاهِرَةِ وَ النَّسَبِ إِلَى أَوْلِيَاءِ الدِّينِ مِنَ الْحُكَمَاءِ وَ الْأَئِمَّةِ
اقتدا این نیست که با اعمال ظاهری نام آنها را برای خود برگزینیم و خود را به اولیاء دین از دانشمندان و امامان منتسب کنیم (به زور خود را به آنها وصل کنیم درحالیکه ارواح ما با آنها نسبتی ندارد)
قَالَ اللَّهُ تَعَالَى
يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ
[ياد كن] روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مىخوانيم.
أَيْ مَنْ كَانَ اقْتَدَى بِمُحِقٍّ فَهُوَ زَكِيٌّ
یعنی کسی که از صاحب حقّی پیروی کرد؛ پذیرفته و پاک شد.
قَالَ اللَّهُ تَعَالَى
فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ
پس آن گاه كه در صور دميده شود، [ديگر] آن روز ميانشان نسبت خويشاوندى وجود ندارد، و از [حال] يكديگر نمىپرسند.
وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع
الْأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَةٌ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا ائْتَلَفَ وَ مَا تَنَاكَرَ مِنْهَا اخْتَلَفَ
ارواح چون سپاه و لشکرند، اگر یکدیگر را بشناسند الفت میگیرند و اگر نشناسند اختلاف میکنند.
وَ قِيلَ لِمُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّةِ مَنْ أَدَّبَكَ؟
فَقَالَ أَدَّبَنِي رَبِّي فِي نَفْسِي
مرا پروردگارم از نفس خودم و در باطن تربیت نموده است،
فَمَا اسْتَحْسَنْتُ مِنْ أُولِي الْأَلْبَابِ وَ الْبَصِيرَةِ تَبِعْتُهُمْ بِهِ وَ اسْتَعْمَلْتُهُ وَ مَا اسْتَقْبَحْتُهُ مِنَ الْجُهَّالِ اجْتَنَبْتُهُ وَ تَرَكْتُهُ مستقرا [مُسْتَنْفِراً] فَأَوْصَلَنِي ذَلِكَ إِلَى كُنُوزِ الْعِلْمِ
پس آنچه را که از صاحبان خرد و بصیرت دیده و پسندیدم؛ آن را به کار بستم، و هرچه از مردم نادان مشاهده کرده و قبیح شمردم؛ از آن پرهیز کرده و نفرت نشان دادم، و این روش مرا به کنزهای علم و گنجهای معرفت رسانید.
وَ لَا طَرِيقَ لِلْأَكْيَاسِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَسْلَمَ مِنَ الِاقْتِدَاءِ لِأَنَّهُ الْمَنْهَجُ الْأَوْضَحُ وَ الْمَقْصَدُ الْأَصَحُّ
برای اشخاص مؤمن و زیرک و فهمیده راهی سالمتر و بهتر از اقتداکردن [به افراد برجسته و با معرفت] نیست، زیرا پیروی نمودن از چنین افرادی، طریق روشن و راه کاملاً صحیحی است.
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَعَزِّ خَلْقِهِ مُحَمَّدٍ ص
أُولئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ
اينان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده است؛ پس به هدايت آنان اقتدا كن.
وَ قَالَ عَزَّ وَ جَلَ
ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً
سپس به تو وحى كرديم كه: از آيين ابراهيم حقگراى پيروى كن.
فَلَوْ كَانَ لِدِينِ اللَّهِ تَعَالَى عَزَّ وَ جَلَّ مَسْلَكٌ أَقُومُ مِنَ الِاقْتِدَاءِ لَنَدَبَ أَنْبِيَاءَهُ وَ أَوْلِيَاءَهُ إِلَيْهِ
و اگر برای دین خدا راهی مستقیمتر و بهتر و محکمتر از اقتدا بود؛ حتماً اولیاء و انبیاء به آن راه دعوت میشدند؛
قَالَ النَّبِيُّ ص:
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرماید:
فِي الْقُلُوبِ نُورٌ لَا يُضِيءُ إِلَّا مِنِ اتِّبَاعِ الْحَقِّ وَ قَصْدِ السَّبِيلِ وَ هُوَ مِنْ نُورِ الْأَنْبِيَاءِ مُوَدَّعٌ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِين.
در قلوب مؤمنین نوری پنهان است که جز با پیروی حق و سلوک در صراط مستقیم روشن و آشکار نمی شود و آن شعاعی از نور انبیا است که در دلهای مؤمنین جا داده شده است.
دیفالت مُد نفس بشر، «حسادت» است!
با انتخابی آگاهانه، خودتان آن را به «نور» تغییر دهید!
+ «سوء – سیّئة»
إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي
[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۵۰ الى ۵۳]
وَ قالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ
فَلَمَّا جاءَهُ الرَّسُولُ قالَ ارْجِعْ إِلى رَبِّكَ فَسْئَلْهُ ما بالُ النِّسْوَةِ اللاَّتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ
إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ (۵۰)
و پادشاه گفت:
«او را نزد من آوريد.»
پس هنگامى كه آن فرستاده نزد وى آمد، [يوسف] گفت:
«نزد آقاى خويش برگرد و از او بپرس كه حال آن زنانى كه دستهاى خود را بريدند چگونه است؟
زيرا پروردگار من به نيرنگ آنان آگاه است.»
قالَ ما خَطْبُكُنَّ إِذْ راوَدْتُنَّ يُوسُفَ عَنْ نَفْسِهِ
قُلْنَ حاشَ لِلَّهِ ما عَلِمْنا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ
قالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ
أَنَا راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ
وَ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ (۵۱)
[پادشاه] گفت:
«وقتى از يوسف كام [مى]خواستيد چه منظور داشتيد؟»
زنان گفتند: «منزّه است خدا، ما گناهى بر او نمىدانيم،»
همسر عزيز گفت: «اكنون حقيقت آشكار شد.
من [بودم كه] از او كام خواستم، و بىشك او از راستگويان است.»
ذلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ
وَ أَنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي كَيْدَ الْخائِنِينَ (۵۲)
[يوسف گفت:] «اين [درخواست اعاده حيثيّت] براى آن بود كه [عزيز] بداند من در نهان به او خيانت نكردم،
و خدا نيرنگ خائنان را به جايى نمىرساند.
وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِي
إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي
إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ (۵۳)
و من نفس خود را تبرئه نمىكنم،
چرا كه نفس قطعاً به بدى امر مىكند، مگر كسى را كه خدا رحم كند،
زيرا پروردگار من آمرزنده مهربان است.»
از هر فرصتی برای بالابردن اعتماد به نفس خود با کمک نور فرشته نگهبانت حداکثر استفاده را بنما!
«موفقیت» با شناخت «نور نفس» خودت شروع میشه!
هدیهای مقدس که فرشته نگهبانت بهت میده!
اعتماد به «نور»، اعتماد به «خالق نور» یعنی «خالق زیباییها» است!
رنگین کمان زیبای ملکوت قلب خودتو پیدا کن!
«الله» خالق «نور زیبا»
بدون شرح!
«آیاتی و رسلی» فرصتهایی برای «مالکیت نور» هستند!
+ «بلو – تجربهی نورانی!»
«اوی» یکی از هزار واژه مترداف «نور»
«مَكاناً عَلِيًّا»:
«علو» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
[سورة مريم (۱۹): الآيات ۵۶ الى ۶۰]
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا (۵۶)
و در اين كتاب از ادريس ياد كن كه او راستگويى پيامبر بود.
وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا (۵۷)
و [ما] او را به مقامى بلند ارتقا داديم.
أُولئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْراهِيمَ وَ إِسْرائِيلَ وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا (۵۸)
آنان كسانى از پيامبران بودند كه خداوند بر ايشان نعمت ارزانى داشت: از فرزندان آدم بودند و از كسانى كه همراه نوح [بر كشتى] سوار كرديم؛ و از فرزندان ابراهيم و اسرائيل و از كسانى كه [آنان را] هدايت نموديم و برگزيديم؛ [و] هرگاه آيات [خداى] رحمان بر ايشان خوانده مىشد، سجدهكنان و گريان به خاك مىافتادند.
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا (۵۹)
آنگاه، پس از آنان جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساخته و از هوسها پيروى كردند، و به زودى [سزاى] گمراهىِ [خود] را خواهند ديد.
إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ شَيْئاً (۶۰)
مگر آنان كه توبه كرده و ايمان آورده و كار شايسته انجام دادند، كه آنان به بهشت درمىآيند و ستمى بر ايشان نخواهد رفت.
«عالی باش» یعنی قلبت به نور فرشته نگهبانت روشن باشه،
اینجوری همیشه تو گذشت میکنی و همیشه عالی خواهی بود!
وَ مِنَ الْقَلْبِ الطُّمَأْنِينَةُ بِذِكْرِهِ وَ بِذِكْرِهِمْ!
«ذکر» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
«دعای جوشن کبیر» لیست هزار واژه مترادف «نور»!
زِيَارَةُ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع:
السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ اللَّهِ تَعَالَى
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْأَئِمَّةِ وَ مَعْدِنَ الْوَحْيِ وَ النُّبُوَّةِ وَ الْمَخْصُوصَ بِالْأُخُوَّةِ
السَّلَامُ عَلَى يَعْسُوبِ الدِّينِ وَ الْإِيمَانِ وَ كَلِمَةِ الرَّحْمَنِ وَ كَهْفِ الْأَنَامِ
السَّلَامُ عَلَى مِيزَانِ الْأَعْمَالِ وَ مُقَلِّبِ الْأَحْوَالِ وَ سَيْفِ ذِي الْجَلَالِ
السَّلَامُ عَلَى صَالِحِ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثِ عِلْمِ النَّبِيِّينَ وَ الْحَاكِمِ يَوْمِ الدِّينِ
السَّلَامُ عَلَى شَجَرَةِ التَّقْوَى وَ سَامِعِ السِّرِّ وَ النَّجْوَى وَ مُنْزِلِ الْمَنِّ وَ السَّلْوَى
السَّلَامُ عَلَى حُجَّةِ اللَّهِ الْبَالِغَةِ وَ نِعْمَتِهِ السَّابِغَةِ وَ نَقِمَتِهِ الدَّامِغَةِ
السَّلَامُ عَلَى إِسْرَائِيلِ الْأُمَّةِ وَ بَابِ الرَّحْمَةِ وَ أَبِي الْأَئِمَّةِ
السَّلَامُ عَلَى صِرَاطِ اللَّهِ الْوَاضِحِ وَ النَّجْمِ اللَّائِحِ وَ الْإِمَامِ النَّاصِحِ وَ الزِّنَادِ الْقَادِحِ
السَّلَامُ عَلَى وَجْهِ اللَّهِ الَّذِي مَنْ آمَنَ بِهِ أَمِنَ
السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ اللَّهِ تَعَالَى الْقَائِمَةِ فِيهِ بِالسُّنَنِ وَ عَيْنِهِ الَّتِي مَنْ عَرَفَهَا يَطْمَئِنُّ
السَّلَامُ عَلَى أُذُنِ اللَّهِ الْوَاعِيَةِ فِي الْأُمَمِ وَ يَدِهِ الْبَاسِطَةِ بِالنِّعَمِ وَ جَنْبِهِ الَّذِي مَنْ فَرَّطَ فِيهِ نَدِمَ
أَشْهَدُ أَنَّكَ مُجَازِي الْخَلْقِ وَ شَافِعُ الرِّزْقِ وَ الْحَاكِمُ بِالْحَقِّ
بَعَثَكَ اللَّهُ عَلَماً لِعِبَادِهِ فَوَفَيْتَ بِمُرَادِهِ وَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ فَصَلَّى اللَّهُ عَلَيْكُمْ
وَ جَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْكُمْ
فَالْخَيْرُ مِنْكَ وَ إِلَيْكَ عَبْدُكَ الزَّائِرُ لِحَرَمِكَ اللَّائِذُ بِكَرَمِكَ الشَّاكِرُ لِنِعَمِكَ
قَدْ هَرَبَ إِلَيْكَ مِنْ ذُنُوبِهِ
وَ رَجَاكَ لِكَشْفِ كُرُوبِهِ
فَأَنْتَ سَاتِرُ عُيُوبِهِ
فَكُنْ لِي إِلَى اللَّهِ سَبِيلًا وَ مِنَ النَّارِ مَقِيلًا
وَ لِمَا أَرْجُو فِيكَ كَفِيلًا أَنْجُو نَجَاةَ مَنْ وَصَلَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ وَ سَلَكَ بِكَ إِلَى اللَّهِ سَبِيلًا
فَأَنْتَ سَامِعُ الدُّعَاءِ وَ وَلِيُّ الْجَزَاءِ
عَلَيْنَا مِنْكَ السَّلَامُ وَ أَنْتَ السَّيِّدُ الْكَرِيمُ وَ الْإِمَامُ الْعَظِيمُ
فَكُنْ بِنَا رَحِيماً يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ
وَ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.