Lead By Example!
Luminous pair, luminous pattern!
who is your ideal example?
who is your ideal pair?
The language of light is a process of leading by example.
Get inspired by these examples.
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #DivineLight #DynamicHeart #expiredHeart #EmergencyExit #EnchantingLight #advice #ServantLeadership #GuidanceLight #science #LuminousExamples
جفت نورانی ، الگوی نورانی! سرمشق نورانی! تمثال نورانی!
مثال ایدهآل شما کیست؟
جفت ایدهآل شما کیست؟
زبان نور، فرایند «مثال زدن» است.
از این نمونهها و مثالها و سرمشقهای نورانی الهام بگیرید.
مثالهای دنیای خارج – احساس دنیای درونی
… و آیاتی از قرآن کریم
# زبان احساسی # حسادت # نور الهی # قلب پویا # قلب منقضی شده # خروج اضطراری # نور دلربا # مشاوره # رهبران بنده # نور راهنما # علوم # نمونههای درخشان
قبض و بسط نور قلب، مثل روشن و خاموش کردن لامپ با کلید!
پاشو که نوبت توست! نقشتو خوب اجرا کن!
+ «ربص: چشم براه نور باش!»
منتظر دستور نورانی قلبت باش!
همینکه کلید نورانی بهت چشمک زد،
حالا پاشو و نقشتو بازی کن و طبق دستور اقدام کن!
«فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ»
«سلام هی حتی مطلع الفجر»
خدا با بندهاش بصورت «کُد» حرف میرنه!
یاد بگیر که خوب بتونی «کُدخوانی» کنی!
«مصداقیابی» بر اساس کُدهای صفر و یک! کُدهای نور و ظلمت! کُدهای تاریکی و روشنایی!
+ مقاله «استخراج نور رمزنگاری شده!»
Learn to code with me!
[سورة فصلت (41): الآيات 51 الى 54] :
« سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ »
«کدهای آفاقی – کدهای انفسی»
وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِيضٍ (51)
و چون انسان را نعمت بخشيم، روى برتابد و خود را كنار كشد، و چون آسيبى بدو رسد دست به دعاى فراوان بردارد.
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ثُمَّ كَفَرْتُمْ بِهِ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ هُوَ فِي شِقاقٍ بَعِيدٍ (52)
بگو: «به من خبر دهيد، اگر [قرآن] از نزد خدا [آمده] باشد و آن را انكار كرده باشيد، چه كسى گمراهتر از آن كس خواهد بود كه به مخالفتى دور و دراز [دچار] آمده باشد؟»
سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (53)
به زودى نشانههاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهايشان بديشان خواهيم نمود، تا برايشان روشن گردد كه او خود حقّ است. آيا كافى نيست كه پروردگارت خود شاهد هر چيزى است؟
أَلا إِنَّهُمْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقاءِ رَبِّهِمْ أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ (54)
آرى، آنان در لقاى پروردگارشان ترديد دارند. آگاه باش كه مسلماً او به هر چيزى احاطه دارد.
هر ورکلایف، برای ما، یک سرمشق مهم زندگی است!
[سورة الروم (30): الآيات 26 الى 30]:
«ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلاً مِنْ أَنْفُسِكُمْ
خداوند براى شما از خودتان مَثَلى زده است»
وَ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ (26)
و هر كه در آسمانها و زمين است از آنِ اوست؛ همه او را گردن نهادهاند.
وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (27)
و اوست آن كس كه آفرينش را آغاز مىكند و باز آن را تجديد مىنمايد؛ و اين [كار] بر او آسانتر است. و در آسمانها و زمين نمونه والا[ى هر صفت برتر] از آنِ اوست، و اوست شكستناپذير سنجيدهكار.
ضَرَبَ لَكُمْ مَثَلاً مِنْ أَنْفُسِكُمْ هَلْ لَكُمْ مِنْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ مِنْ شُرَكاءَ فِي ما رَزَقْناكُمْ فَأَنْتُمْ فِيهِ سَواءٌ تَخافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ (28)
[خداوند] براى شما از خودتان مَثَلى زده است: آيا در آنچه به شما روزى دادهايم شريكانى از بردگانتان داريد كه در آن [مال با هم] مساوى باشيد و همان طور كه شما از يكديگر بيم داريد از آنها بيم داشته باشيد؟ اين گونه، آيات خود را براى مردمى كه مىانديشند، به تفصيل بيان مىكنيم.
بَلِ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَهْواءَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ فَمَنْ يَهْدِي مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ (29)
[نه، اين چنين نيست] بلكه كسانى كه ستم كردهاند، بدون هيچ گونه دانشى هوسهاى خود را پيروى كردهاند. پس آن كس را كه خدا گمراه كرده، چه كسى هدايت مىكند؟ و براى آنان ياورانى نخواهد بود.
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (30)
پس روى خود را با گرايش تمام به حقّ، به سوى اين دين كن، با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرينش خداى تغييرپذير نيست. اين است همان دين پايدار، ولى بيشتر مردم نمىدانند.
[ضرب-مثل-برق-لمح-لمع-قنت-علو-بصر-ضوء-وجه-حنف-فطر-شعر-امر-رجل-جبل-ولی-هدی-سمع-سجد-قوم-زوج-جفت-تأم-قرن-کفو-قرب-1000-نور]
[ظلم-کفر-مرض-کذب-فسد-هزء-طغی-عمه-خدع-صمم-عمی-بکم-ضلل-1000-حسد]
[سورة محمد (47): الآيات 1 الى 6] : « كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ »
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ (1)
كسانى كه كفر ورزيدند و [مردم را] از راه خدا بازداشتند، [خدا] اعمال آنان را تباه خواهد كرد.
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ (2)
و آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند و به آنچه بر محمّد (ص) نازل آمده گرويدهاند -[كه] آن خود حقّ [و] از جانب پروردگارشان است- [خدا نيز] بديهايشان را زدود و حال [و روز]شان را بهبود بخشيد.
ذلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ (3)
اين بدان سبب است كه آنان كه كفر ورزيدند، از باطل پيروى كردند، و كسانى كه ايمان آوردند از همان حقّ -كه از جانب پروردگارشان است- پيروى كردند. اين گونه خدا براى [بيدارى] مردم مثالهايشان را مىزند.
فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها ذلِكَ وَ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ لانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لكِنْ لِيَبْلُوَا بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ وَ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ (4)
پس چون با كسانى كه كفر ورزيدهاند برخورد كنيد، گردنها[يشان] را بزنيد. تا چون آنان را [در كشتار] از پاى درآورديد، پس [اسيران را] استوار در بند كشيد؛ سپس يا [بر آنان] منّت نهيد [و آزادشان كنيد] و يا فديه [و عوض از ايشان بگيريد]، تا در جنگ، اسلحه بر زمين گذاشته شود. اين است [دستور خدا]؛ و اگر خدا مىخواست، از ايشان انتقام مىكشيد، ولى [فرمان پيكار داد] تا برخى از شما را به وسيله برخى [ديگر] بيازمايد، و كسانى كه در راه خدا كشته شدهاند، هرگز كارهايشان را ضايع نمىكند.
سَيَهْدِيهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ (5)
به زودى آنان را راه مىنمايد و حالشان را نيكو مىگرداند.
وَ يُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَها لَهُمْ (6)
و در بهشتى كه براى آنان وصف كرده، آنان را درمىآورد.
[ضرب-مثل-برق-لمح-لمع-قنت-علو-بصر-ضوء-وجه-حنف-فطر-شعر-امر-اسم-رجل-جبل-ولی-هدی-سمع-سجد-قوم-زوج-جفت-قرن-کفو-قرب-خلد-اذن-قرأ-حجب-ستر-فقه-1000-نور]
[خزی-غفل-ظلم-کفر-مرض-کذب-فسد-هزء-طغی-عمه-خدع-صمم-عمی-بکم-ضلل-خبث-نفر-1000-حسد]
[سورة الزخرف (43): الآيات 55 الى 60] : « … ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً … إِنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنِي إِسْرائِيلَ »
فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ أَجْمَعِينَ (55)
و چون ما را به خشم درآوردند، از آنان انتقام گرفتيم و همه آنان را غرق كرديم.
فَجَعَلْناهُمْ سَلَفاً وَ مَثَلاً لِلْآخِرِينَ (56)
و آنان را پيشينهاى [بد] و عبرتى براى آيندگان گردانيديم.
وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ (57)
و هنگامى كه [در مورد] پسر مريم مثالى آورده شد، بناگاه قوم تو از آن [سخن] هلهله درانداختند [و اعراض كردند]،
وَ قالُوا أَ آلِهَتُنا خَيْرٌ أَمْ هُوَ ما ضَرَبُوهُ لَكَ إِلاَّ جَدَلاً بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ (58)
و گفتند: «آيا معبودان ما بهترند يا او؟» آن [مثال] را جز از راه جدل براى تو نزدند، بلكه آنان مردمى جدلپيشهاند.
إِنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنا عَلَيْهِ وَ جَعَلْناهُ مَثَلاً لِبَنِي إِسْرائِيلَ (59)
[عيسى] جز بندهاى كه بر وى منّت نهاده و او را براى فرزندان اسرائيل سرمشق [و آيتى] گردانيدهايم نيست.
وَ لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْنا مِنْكُمْ مَلائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ (60)
و اگر بخواهيم قطعاً به جاى شما فرشتگانى كه در [روى] زمين جانشين [شما] گردند قرار دهيم.
[ضرب-مثل-سلف-عبد-نعم-خلف-رجل-جبل-امر-ولی-هدی-1000-نور]
[صدد-ظلم-کذب-کفر-کبر-ضلل-غلل-زیغ-ضنک-ضغن-نار-1000-حسد]
أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ
فِي حَدِيثِ كُمَيْلٍ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع:
يَا كُمَيْلُ مَنْفَعَةُ الْمَالِ تَزُولُ بِزَوَالِه،
اى كميل، سود مال با زوال آن از بين مىرود،
يَا كُمَيْلُ مَاتَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ،
أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ.
اى كميل، مال اندوزان مردهاند، و علماء تا روزگار باقى است پايدارند،
ظاهرا وجودشان مفقود است، ولى امثال و يادگارهايشان در دلها موجود است.
+ « غرر الحكم: الْعَالِمُ حَيٌّ وَ إِنْ كَانَ مَيِّتاً.»
عالم ربانی همیشه زنده است، اگر چه مرده باشد.
امام علی علیه السلام:
يَا كُمَيْلُ
مَاتَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ
وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ،
أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ.
اى كميل،
مال اندوزان مردهاند،
و علماء تا روزگار باقى است پايدارند،
ظاهرا وجودشان مفقود است،
ولى تمثال نورانی و يادگارهاي علمیشان همیشه در دلها موجود است.
الْعَالِمُ حَيٌّ وَ إِنْ كَانَ مَيِّتاً.
عالم ربانی همیشه زنده است، اگر چه مرده باشد.
Sundial is a beautiful example!
«فیء» و «ظلل» از هزار واژگان مترادف «نور» است.
[سورة الرعد (13): الآيات 17 الى 18] : « كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ … كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ »
أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ (17)
[همو كه] از آسمان، آبى فرو فرستاد. پس رودخانههايى به اندازه گنجايش خودشان روان شدند، و سيل، كفى بلند روى خود برداشت، و از آنچه براى به دست آوردن زينتى يا كالايى، در آتش مىگدازند هم نظير آن كفى برمىآيد. خداوند، حق و باطل را چنين مَثَل مىزند. اما كف، بيرون افتاده از ميان مىرود، ولى آنچه به مردم سود مىرساند در زمين [باقى] مىماند. خداوند مَثَلها را چنين مىزند.
لِلَّذِينَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنى وَ الَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لافْتَدَوْا بِهِ أُولئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسابِ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ (18)
براى كسانى كه پروردگارشان را اجابت كردهاند پاداش بس نيكوست. و كسانى كه وى را اجابت نكردهاند، اگر سراسر آنچه در زمين است و مانند آن را با آن داشته باشند، قطعاً آن را براى بازخريد خود خواهند داد. آنان به سختى بازخواست شوند و جايشان در دوزخ است و چه بد جايگاهى است.
[ضرب-مثل-افق-لقی-برق-لمح-لمع-قنت-علو-بصر-ضوء-وجه-حنف-فطر-شعر-امر-اسم-رجل-جبل-ولی-هدی-سمع-سجد-قوم-زوج-جفت-قرن-کفو-قرب-خلد-اذن-قرأ-حجب-ستر-فقه-1000-نور]
[خزی-غفل-ظلم-شقق-مری-شکک-افک-فری-کفر-مرض-کذب-فسد-هزء-طغی-عمه-خدع-صمم-عمی-بکم-ضلل-خبث-نفر-1000-حسد]
[سورة الزمر (39): الآيات 26 الى 31] : « وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ … ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً … وَ رَجُلاً »
فَأَذاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (26)
پس خدا در زندگى دنيا رسوايى را به آنان چشانيد، و اگر مىدانستند، قطعاً عذاب آخرت بزرگتر است.
وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (27)
و در اين قرآن از هر گونه مَثَلى براى مردم آورديم، باشد كه آنان پندگيرند.
قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ (28)
قرآنى عربى، بىهيچ كژى؛ باشد كه آنان راه تقوا پويند.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً رَجُلاً فِيهِ شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ وَ رَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ (29)
خدا مَثَلى زده است: مردى است كه چند خواجه ناسازگار در [مالكيّت] او شركت دارند [و هر يك او را به كارى مىگمارند] و مردى است كه تنها فرمانبر يك مرد است. آيا اين دو در مَثَل يكسانند؟ سپاس خداى را. [نه،] بلكه بيشترشان نمىدانند.
إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ (30)
قطعاً تو خواهى مُرد، و آنان [نيز] خواهند مُرد؛
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ (31)
سپس شما روز قيامت پيش پروردگارتان مجادله خواهيد كرد.
[ضرب-مثل-برق-لمح-لمع-قنت-علو-بصر-ضوء-وجه-حنف-فطر-شعر-امر-اسم-رجل-جبل-ولی-هدی-سمع-سجد-قوم-زوج-جفت-قرن-کفو-قرب-خلد-اذن-قرأ-حجب-ستر-فقه-1000-نور]
[خزی-غفل-ظلم-کفر-مرض-کذب-فسد-هزء-طغی-عمه-خدع-صمم-عمی-بکم-ضلل-خبث-نفر-1000-حسد]
[سورة إبراهيم (14): الآيات 42 الى 45] : « وَ ضَرَبْنا لَكُمُ الْأَمْثالَ »
وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلاً عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصارُ (42)
و خدا را از آنچه ستمكاران مىكنند غافل مپندار. جز اين نيست كه [كيفر] آنان را براى روزى به تأخير مىاندازد كه چشمها در آن خيره مىشود.
مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُؤُسِهِمْ لا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ (43)
شتابان سر برداشته و چشم بر هم نمىزنند و [از وحشت] دلهايشان تهى است.
وَ أَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنا أَخِّرْنا إِلى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَ نَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَ وَ لَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ ما لَكُمْ مِنْ زَوالٍ (44)
و مردم را از روزى كه عذاب بر آنان مىآيد بترسان. پس آنان كه ستم كردهاند مىگويند: «پروردگارا، ما را تا چندى مهلت بخش تا دعوت تو را پاسخ گوييم و از فرستادگان [تو] پيروى كنيم.» [به آنان گفته مىشود:] «مگر شما پيش از اين سوگند نمىخورديد كه شما را فنايى نيست؟
وَ سَكَنْتُمْ فِي مَساكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَ تَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنا بِهِمْ وَ ضَرَبْنا لَكُمُ الْأَمْثالَ (45)
و در سراهاى كسانى كه بر خود ستم روا داشتند سكونت گزيديد، و براى شما آشكار گرديد كه با آنان چگونه معامله كرديم، و مثلها براى شما زديم.»
[ضرب-مثل-برق-لمح-لمع-قنت-علو-بصر-ضوء-وجه-حنف-فطر-شعر-امر-رجل-جبل-ولی-هدی-سمع-سجد-قوم-زوج-جفت-قرن-کفو-قرب-خلد-اذن-1000-نور]
[غفل-ظلم-کفر-مرض-کذب-فسد-هزء-طغی-عمه-خدع-صمم-عمی-بکم-ضلل-خبث-1000-حسد]
[سورة الإسراء (17): الآيات 45 الى 48] : « انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثالَ »
وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً (45)
و چون قرآن بخوانى، ميان تو و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند پردهاى پوشيده قرار مىدهيم.
وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى أَدْبارِهِمْ نُفُوراً (46)
و بر دلهايشان پوششها مىنهيم تا آن را نفهمند و در گوشهايشان سنگينى [قرار مىدهيم] و چون در قرآن پروردگار خود را به يگانگى ياد كنى با نفرت پشت مىكنند.
نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَ إِذْ هُمْ نَجْوى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَسْحُوراً (47) هنگامى كه به سوى تو گوش فرا مىدارند ما بهتر مىدانيم به چه [منظور] گوش مىدهند، و [نيز] آنگاه كه به نجوا مىپردازند؛ وقتى كه ستمگران گويند: «جز مردى افسونشده را پيروى نمىكنيد.»
انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثالَ فَضَلُّوا فَلا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلاً (48)
ببين چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند، در نتيجه راه به جايى نمىتوانند ببرند.
[ضرب-مثل-برق-لمح-لمع-قنت-علو-بصر-ضوء-وجه-حنف-فطر-شعر-امر-رجل-جبل-ولی-هدی-سمع-سجد-قوم-زوج-جفت-قرن-کفو-قرب-خلد-اذن-قرأ-حجب-ستر-فقه-1000-نور]
[غفل-ظلم-کفر-مرض-کذب-فسد-هزء-طغی-عمه-خدع-صمم-عمی-بکم-ضلل-خبث-نفر-1000-حسد]
[سورة النور (24): الآيات 35 الى 38] : + « اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ … وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ »
اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (35)
خدا نور آسمانها و زمين است. مَثَلِ نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى، و آن چراغ در شيشهاى است. آن شيشه گويى اخترى درخشان است كه از درخت خجسته زيتونى كه نه شرقى است و نه غربى، افروخته مىشود. نزديك است كه روغنش – هر چند بدان آتشى نرسيده باشد – روشنى بخشد. روشنى بر روى روشنى است. خدا هر كه را بخواهد با نور خويش هدايت مىكند، و اين مثلها را خدا براى مردم مىزند و خدا به هر چيزى داناست.
جفت نورانی - زوج نورانی!
Find your pair!
Find your beautiful luminous pair, to be free from loneliness forever.
outer world examples- inner world feeling
… And verses from the Holy Quran
#emotionallanguage #jealousy #DynamicHeart #ConnectedHeart #pairing #proximity #towing #supporting
«زوج» یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«اشْتَرَيْتُ زَوْجَي نعالٍ: يك جفت كفش خريدم.»
یک جفت کفش شبیه به هم، نه یک جفت کفش لنگه به لنگه!
«Mismatched Shoes»
[مودت – جفت]:
هر لنگه کفشی که جز با لنگه کفش خودش جفت بشه چیز زشتی از آب در میاد و نمیشه با این جفت کفش لنگه به لنگه جایی رفت! اشاره به اینکه اهل یقین جز با یاد صاحبان نور خودشان نمیتوانند جفت و زوج علمی تشکیل دهند و فقط این زوج زیبا و کریم، مولد آرامش و مروج اندیشه آل محمد ع خواهند بود، اما اهل شک لنگه کفشهایی هستند که با هر لنگه کفش دیگری غیر از لنگه خودشان، سعی میکنند خودشان را یه جوری جفت و جور نمایند، اما نمیشه و حتما موجب ضلالت و تاریکی برای خود و دیگران میشوند. در واقع زوج امة الله و عبد الله فقط جواب میده و بقیه موارد منجر به زندگی مشترک موفق نخواهد بود.
امام على عليه السلام:
«كُلُّ مَوَدَّةٍ مَبْنِيَّةٍ عَلَى غَيْرِ ذَاتِ اللَّهِ ضَلَالٌ وَ الِاعْتِمَادُ عَلَيْهَا مُحَالٌ.»
هر دوستىاى كه مبناى غير خدايى داشته باشد، گمراهى است و تكيه كردن بر آن نشايد.
+ «من دون الله»
قسم به «یک جفت کفش شبیه به هم»
+ «شفع – و الشّفع»
قسم به یک جفت مخلوق نورانی!
قسم به صاحبان نور و اهل نور!
قسم به داستان تکراری بلوهر و یوذاسف!
قسم به «نور علی نور»
+ «بهج – جفت دلانگیز!»
به فارسی میگیم: جُفت! جفتگیری!
دکمه قابلمهای! دکمه جفتی! عکس دکمه جفتی!
+ «خلل – ادغام»
+ «عرف»
+ «حق – حق الطیب»
+ «حصن»
+ «منع»
+ «جهز»
+ «زوی»
+ «عنق»
+ «حور عین»:
قلب اهل یقین با نور معرفت الامام جفت میشود.
این معنی زوج و ازدواج است.
[فرد – زوج]:
حدیث مهم:
«اللَّهُ واحِدٌ واحِدِيُّ المَعنى، وَ الإِنسانُ واحِدٌ ثَنَوِيُّ المَعنى»
[اسم و معنی – احساس تنهایی]:
چجوری میشه در حالیکه ظاهرا تنها بنظر میای «الإِنسانُ واحِدٌ»،
اما قلبا با نور ولایت جفت شده باشی و از تنهایی در اومده باشی «ثَنَوِيُّ المَعنى»؟!
میخواهیم بگوییم:
خدای مهربان، هم در اسم و هم در معنا، تنهاست!
اما انسان، در اسم تنهاست، ولی در معنا زوج است و تنها نیست و قرین نور ولایت است!
+ «سفر انفرادی با نور!»
«وَ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ»
«وَ خَلَقْناكُمْ أَزْواجاً»
«لا اله الا الله» همین است یعنی اعتقادم و نظرم اینه که خدا هم در اسم و هم در معنا تنهاست و همچنین با گفتن این قول «لا اله الا الله» باور دارم که جز او هیچ منبع آرامشی برای من، که از نظر اسم، تنها هستم، اما در معنا برای رسیدن به آرامش نیاز به جفت نورانی دارم، جفتی وجود ندارد الا او.
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند:
اللَّهُ واحِدٌ واحِدِيُّ المَعنى، وَ الإِنسانُ واحِدٌ ثَنَوِيُّ المَعنى؛ جِسمٌ و عَرَضٌ و بَدَنٌ و روحٌ.
[تثنیة – جفت]:
+ «ثنی – سبع مثانی»
«رُسُلًا … أَزْواجاً … ذُرِّيَّةً»:
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ
وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً»
«زوج – جفت»:
این آیه زیبا اشاره دارد که برای همه امتها زوج قرار دادیم،
که این زوج برای آنها، رسول و ذریه این رسول است.
صاحبان و حاملان علوم نورانی آل محمد ع و خلف عدل آنها، همیشه زوج و جفت اعتقادی مخاطبین زمان خود هستند، تا اندیشه آل محمد ع را به آنها (یعنی اهل یقین و اهل شک) برسانند.
امام صادق علیه السلام:
أَشْهَدُ عَلَى أَبِي ع أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ
مَا بَيْنَ أَحَدِكُمْ وَ بَيْنَ أَنْ يَغْتَبِطَ وَ يَرَى مَا تَقَرُّ بِهِ عَيْنُهُ إِلَّا أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَذِهِ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ
وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً
فَنَحْنُ وَ اللَّهِ ذُرِّيَّةُ رَسُولِ اللَّهِ ص.
گواهى مى دهم كه پدرم مى فرمود:
هريك از شما زمانى كه نفسش به اين جا رسد ـ و با دست خود به گلويش اشاره فرمود ـ چيزى را مشاهده خواهد كرد كه خداوند به واسطه آن، چشمش را روشن كند و شاد و خوشحال شود.
خداى عز و جل در كتاب خود فرموده است:
و قطعاً پيش از تو نيز رسولانى فرستاديم و براى آنان زنان و فرزندانى قرار داديم.
ما فرزندان رسول خدا صلي الله عليه و آله هستيم.
امام علی علیه السلام:
وَ إِلَيَّ تَزْوِيجُ أَهْلِ الْجَنَّةِ!
+ «زکو – جفتگیری»
«طاق یا جفت – خسا ام زکا»
[فرد «تنهایی» – زوج – مودت – یسر « فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ » – عمل صالح] :
کسی که قلبش با یاد نورش «جفت» شده، هر گرهی از مشکلات رو بلا استثنا باز می کنه، لذا اون دیگه تنها «طاق» نیست! او که با یاد و عشق نورش داره زندگی میکنه رو، گرچه ظاهرا فرد و تنها میبینی، اما اگر با چشم دل نگاه کنی، دست او را در دست نورش، همه جا می بینی و او دیگر تنها و فرد نیست که زوج شده « وَ إِلَيَّ تَزْوِيجُ أَهْلِ الْجَنَّةِ » و به نکاح آل محمد ع در آمده است (تاویلا)، و هر جا گیر کند، دست به دامان نور همراهش شده و از او استمداد می طلبد و شک ندارد که آرامش فقط اینجوری بدست میاد و هیچگاه در مشکلات، خود را تنها احساس نمیکند.
«اهل یقین اهل رویت – اهل شک اهل ریاء»
با عمل صالحی که از اهل نور سر میزند، قلوب دیگران را به نور آل محمد ع سوق میدهد و نطفۀ نور مهربانی را در قلب آنها میکارد.
«سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»
«تهوی الیهم»
پس هر کسی که در این دنیا قلبش با نورش قرین و مزدوج و جفت نگردید، «طاق» و « فَرْداً » است و او همیشه تنهاست و ترس و وحشت از تنهایی دارد و از این تنهایی در دنیا، به تنهایی در آخرت منتقل میشود، اما مومن عاقل که نورش را با قلبش درک کرده، هرگز نه در این دنیا و نه در آن دنیا، طعم تنهایی را نخواهد چشید، ان شاء اله تعالی.
الا اینکه گاهگاهی یادآوری معالم ربانی در خاطرش کمرنگ میشود.
+ «نضو: نَضَا الحِنّاء – نَضَا الخِضابُ»
+ «مسخ»
و علامت آن تاریکی قلبش در دل آیات و تقدیرات است [اگر به آیات احترام نگذارد]،
که باید فورا به یاد نورش بیفتد و فراموش نکند که او دیگر مجرد و تنها و طاق نیست که در ازدواج و همجواری علمی آل محمد ع توفیق پیدا نموده است «جفت» و در لحظه عرضۀ آیت، همینکه یاد معالم ربانی میکند، پیامک از جوار مضجع بانوی مکرمه خواهر گرامی امام رضا ع بیبی معصومه سلام الله علیها بدستت میرسد که دوستانت اینجا دعاگوی حالات قلب تو هستند، نگران نباش، تو تنها نیستی! اصلا تنهایی و فرد بودن، فقط زیبنده خداست و بس و ما باید همیشه دومی خوب و قرین اولی خود باشیم، یعنی «مصلیِ جفت سابق» خود باشیم، نه اینکه ادعای اولی بودن بکنیم «ادعای ربوبیت» و مستئنف باشیم!
پس همه در لحظه برخورد با آیات و ناآرامی قلبشان، تنها هستند «وَ كُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْداً» بجز عاملین به نور ولایت و مولدین عمل صالح که با نور خود برای همیشه از تنهایی درآمدهاند «جفتگیری» و تمام دوستان آل محمد ع در هر زمان و خود آل محمد ع با رابطه مودت «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» که رابطهای ناگسستنی است، آنچه در آسمانها و زمین است را برای عامل به نور ولایت و مولد عمل صالح، که میشن مروجین اندیشه آل محمد ع، موافق میگرداند «وفق – توفیق»! در واقع عمل به نور ولایت کار خیلی سختی است، اما این گره با نام و یاد صاحبان نور خیلی راحت گشوده میشود «فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ»، «وَ سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا يُسْراً» این خیلی تعبیر قشنگی از کلام و زبان و بیان و یادآوری معالم ربانی است که راه چارۀ کارهای سخت با یاد او سهل و آسان می گردد.
+ «نشط – انشوطة»
و این باور باید در قلب شکل بگیرد و آثارش در تمام اعضاء و جوارح با آرامش جان و تن بروز نماید.
و این باور به معالم ربانی برای اهل یقین و اهل تقوی، بشارت، و عدم باور به اینکه یادش گرهگشایی میکند، برای منکرش عواقب ناگواری در پی خواهد داشت.
اینقدر آدما اومدنو رفتن که هیچ خبری از اونها الان نیست «وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزاً» فقط اونایی که با یاد معالم ربانی و نورانی، عمل صالح انجام دادن خودشونو از تنهایی خارج کردن و از آرامشی که در آیات عرضه شده با یاد معالم ربانی بدست آوردن «نور در جوف نار» فهمیدن که دیگه مثل قبل، تنها «طاق» نیستن تا زود ناآرام بشن و از کوره در برن، الآن قصه فرق کرده و همه کارها بلسان نور (لسان = یاد) ساده میشه و گره از کار باز میشه!
«الْيُسْرُ لِمَنْ ائْتَمَّ بِالْأَوْصِيَاءِ» و اینجاست که با یادآوری معالم ربانی صاحبان نور (نجوا – خلصوا نجیا)، تخفیف میگیریم!
«بي خفف الله عن هذه الأمة»
در مقالۀ «عسر و یسر» مطالب زیبایی آورده شده!
[سورة مريم (۱۹): الآيات ۹۳ الى ۹۸]
إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً (۹۳)
هر كه در آسمانها و زمين است جز بندهوار به سوى [خداى] رحمان نمىآيد.
لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا (۹۴)
و يقيناً آنها را به حساب آورده و به دقت شماره كرده است.
وَ كُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَرْداً (۹۵)
و روز قيامت همه آنها تنها، به سوى او خواهند آمد.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا (۹۶)
كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، به زودى [خداى] رحمان براى آنان محبتى [در دلها] قرار مىدهد.
فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا (۹۷)
در حقيقت، ما اين [قرآن] را بر زبان تو آسان ساختيم تا پرهيزگاران را بدان نويد، و مردم ستيزهجو را بدان بيم دهى.
وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزاً (۹۸)
و چه بسيار نسلها كه پيش از آنان هلاك كرديم. آيا كسى از آنان را مىيابى يا صدايى از ايشان مىشنوى؟
[آیه نجوی – صدقه – یسر]:
آل محمد ع کارها رو راحت کردند:
«فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ»
با قبول قلبی ولایت علی ع، تمامی امور برایت آسان میشود:
«الْيُسْرُ لِمَنْ ائْتَمَّ بِالْأَوْصِيَاءِ»
و تخفیف داده میشود:
«بي خفف الله عن هذه الأمة»
و اگر نبود توفیق پیروی از آل محمد ع، دسترسی به آرامش خودسرانه (استیناف) غیر ممکن بود.
شان نزول «آية النجوى» و مفهوم آن در بحث یسر و آرامش در گرو ولایت علی ع:
[سورة المجادلة (۵۸): الآيات ۱۱ الى ۱۵] : «آیه نجوی»
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ناجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقَةً ذلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ أَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (۱۲)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هرگاه با پيامبر [خدا] گفتگوى محرمانه مىكنيد، پيش از گفتگوى محرمانه خود صدقهاى تقديم بداريد. اين [كار] براى شما بهتر و پاكيزهتر است؛ و اگر چيزى نيافتيد بدانيد كه خدا آمرزنده مهربان است.
أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْواكُمْ صَدَقاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ (۱۳)
آيا ترسيديد كه پيش از گفتگوى محرمانه خود صدقههايى تقديم داريد؟ و چون نكرديد و خدا [هم] بر شما بخشود، پس نماز را برپا داريد و زكات را بدهيد و از خدا و پيامبر او فرمان بريد، و خدا به آنچه مىكنيد آگاه است.
كمال فقط به سبب يك بينش حاصل ميشود.
زوج: ابزار كمال
زوج: ابزار آرامش
همه چيز زوج خلق شده!
[نقص – تمام – كمال]
فقط خداوند فرد است و نياز به كمال ندارد!
نياز، ابزار كمال
زاد و ولد، ابزار كمال.
عقل برای رسیدن به کمال، نیاز به زوجهای بنام نور دارد.
«همدستی نور آیاتی و رسلی»
«أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ»
[زوج عقل و نور]
عقل، با درایت نور، غالب بر هوای نفس شده، لذا از استعمال عیب حسد مبرا میشود:
«وَ مِنْ كُلِّ الْمَكَارِهِ وَ الْعُيُوبِ بَرِيَّاتٌ»
و این زوج به عصمت رسیدهاند.
عاقل در هنگام عرضه آیت، این کارها را انجام نمیدهند:
«أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ مِنْ أَنْوَاعِ الْأَقْذَارِ وَ الْمَكَارِهِ مُطَهَّرَاتٌ مِنَ الْحَيْضِ وَ النِّفَاسِ لَا وَلَّاجَاتٌ وَ لَا خَرَّاجَاتٌ وَ لَا دَخَّالاتٌ وَ لَا خَتَّالاتٌ وَ لَا مُتَغَايِرَاتٌ وَ لَا لِأَزْوَاجِهِنَّ فَرِكَاتٌ وَ لَا ضَحَّابَاتٌ وَ لَا عَيَّابَاتٌ وَ لَا فَحَّاشَاتٌ
وَ مِنْ كُلِّ الْمَكَارِهِ وَ الْعُيُوبِ بَرِيَّاتٌ»
«لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ
… لَا يَحِضْنَ وَ لَا يُحْدِثْنَ»
زوج عقل و نور، «أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ»، در واقع داستان وصل دو نور است «نور علی نور» که نتیجه اش این است که قلب مدام از لوث عیب حسد پاک میشود «لَا يَحِضْنَ وَ لَا يُحْدِثْنَ» و وجود نور در قلب عاقل علامت طهارت و پاکی آن است و هر وقت قلب کم نور و تاریک، و یا خدای ناکرده قسی میشود «نضو – مسخ»، معلوم میشود که هوای نفس، کار دستت داده و تو را مشتاق چیزی بیارزش کرده و تو دانسته یا ندانسته حرف او را گوش کردهای «صغو – گرایش» و طبق وسوسۀ او کاری را انجام دادهای و قلبت ناپاک شده! چون پشت به نور کردهای و دومی نورت نشدهای!
در واقع مثل خانمی که در دوران قاعدگی از اقامه صلاة ناتوان است، کسی که پیرو هوای نفس شده همین حکم و داستان را دارد و انگاری یک عادت اشتباه باز هم تکرار شده! و باز یکی از عیوب قدیمی که شدیدا به آن عادت کرده بودی، به سراغت آمده و کار دستت داده و باید صبر کنی تا از آثار تاریکی این اندیشۀ کثیف پاک شوی و دوباره گیرندۀ نور قلبت، خوب کار نماید.
«إِذَا اَلنُّفُوسُ زُوِّجَتْ»:
قَالَ وَ اَلَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ
لَوْ أَنَّ رَجُلًا عَبَدَ اللَّهَ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ حَتَّى تَلْتَقِيَ تَرْقُوَتَاهُ
لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ مَنْ يُحِبُّ.
سوگند بآن كسى كه جانم در اختيار اوست اگر شخصى بين ركن و مقام آنقدر خدا را پرستش كند كه استخوانهاى سينهاش بهم بچسبد خداوند او را محشور خواهد كرد با كسى كه دوستش دارد.
+ «جفتگیری»
اگر کسی با نور آشنا نشود و با کمک معالم ربانی او، عقل بر هوای نفسش غالب نگردد و عقل بالغ با نورش ازدواج ننماید «جفتگیری» تا به کمال عقل برسد، تمسک و انجام تمام نمادهای ظاهری دین، دردی برایش دوا نخواهد کرد و چون غلبه هوای نفس، او را قرین و زوج شیطان قرار میدهد، لذا خداوند بر مبنای علم و حکمتش، هر دو دسته را با محبوبانشان محشور میگرداند «لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ مَنْ يُحِبُّ»، یعنی عاقل با آل محمدع و متبع هوای نفس با شیاطین جن و انس.
یک زوج و یک جفت، یعنی دو گزینۀ شبیه به هم!
اهل حسادت شبیه لیدرهای سوء خود هستند!
اهل نور هم شبیه صاحبان نور خود هستند!
«الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ»:
«وَ أَزْواجَهُمْ»: أي و أشباههم
[سورة الصافات (۳۷): الآيات ۲۱ الى ۳۰]
هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ (۲۱)
اين است همان روز داورى كه آن را تكذيب مىكرديد.
احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ (۲۲)
كسانى را كه ستم كردهاند، با همرديفانشان و آنچه غير از خدا مىپرستيدهاند،
مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلى صِراطِ الْجَحِيمِ (۲۳)
گرد آوريد و به سوى راه جهنّم رهبرىشان كنيد.
قلب و ریه، از نظر عملکرد مشترک، چقدر خوب با هم جفت شدهاند!
سازنده اين لنگه، لنگه ديگر را نيز آفريده كه با هم جفت شوند
و به همراه يكديگر هدفى را به انجام رسانند و سود بدهند!
امام صادق علیه السلام:
توحيد المفضل ؛ ص68
الفؤاد و ثقبه المتصلة بالرئة
أَصِفُ لَكَ الْآنَ يَا مُفَضَّلُ الْفُؤَادَ
اعْلَمْ أَنَّ فِيهِ ثُقَباً مُوَجَّهَةً نَحْوَ الثُّقَبِ الَّتِي فِي الرِّئَةِ تُرَوِّحُ عَنِ الْفُؤَادِ حَتَّى لَوِ اخْتَلَفَتْ تِلْكَ الثُّقَبُ وَ تَزَايَلَ بَعْضُهَا عَنْ بَعْضٍ لَمَا وَصَلَ الرَّوْحُ إِلَى الْفُؤَادِ وَ لَهَلَكَ الْإِنْسَانُ
أَ فَيَسْتَجِيزُ ذُو فِكْرَةٍ وَ رَوِيَّةٍ أَنْ يَزْعُمَ أَنَّ مِثْلَ هَذَا يَكُونُ بِالْإِهْمَالِ
وَ لَا يَجِدُ شَاهِداً مِنْ نَفْسِهِ يزعه [يَنْزِعُهُ] عَنْ هَذَا الْقَوْلِ
لَوْ رَأَيْتَ فَرْداً مِنْ مِصْرَاعَيْنِ فِيهِ كَلُّوبٌ أَ كُنْتَ تَتَوَهَّمُ أَنَّهُ جُعِلَ كَذَلِكَ بِلَا مَعْنًى
بَلْ كُنْتَ تَعْلَمُ ضَرُورَةً أَنَّهُ مَصْنُوعٌ يَلْقَى فَرْداً آخَرَ
فَيُبْرِزُهُ لِيَكُونَ فِي اجْتِمَاعِهِمَا ضَرْبٌ مِنَ الْمَصْلَحَةِ
وَ هَكَذَا تَجِدُ الذَّكَرَ مِنَ الْحَيَوَانِ كَأَنَّهُ فَرْدٌ مِنْ زَوْجٍ مُهَيَّأٌ مِنْ فَرْدٍ أُنْثَى
فَيَلْتَقِيَانِ لِمَا فِيهِ مِنْ دَوَامِ النَّسْلِ وَ بَقَائِهِ
فَتَبّاً وَ خَيْبَةً وَ تَعْساً لِمُنْتَحِلِي الْفَلْسَفَةِ
كَيْفَ عَمِيَتْ قُلُوبُهُمْ عَنْ هَذِهِ الْخِلْقَةِ الْعَجِيبَةِ
حَتَّى أَنْكَرُوا التَّدْبِيرَ وَ الْعَمْدَ فِيهَا.
[قلب و پيوند آن با ريه]
اى مفضّل! اينك قلب را برايت شرح مىدهم:
بدان در برابر روزنههاى شش، روزنههايى نيز در قلب است تا قلب حرارت نگيرد، تا جايى كه اگر اين روزنهها ناهماهنگ گردند و ترتيب و تقابل را از دست بدهند، نسيم و نفس به دل نمىرسد و آدمى هلاك مىگردد،
آيا هيچ هوشمند و خردمندى مىپندارد كه اين از سر خود چنين باشد و آيا عقل او سخنش را تصديق مىنمايد؟
اگر لنگه درى را ببينى كه در آن لولايى است آيا آن را بيهوده مىشمارى؟
هرگز، بلكه در مىيابى كه سازنده اين لنگه، لنگه ديگر را نيز آفريده كه با هم جفت شوند و به همراه يك ديگر هدفى را به انجام رسانند و سود بدهند.
حيوان نر نيز يكتاست و عقل حكم مىكند كه براى او جفتى آفريده شود و مؤنثى تا نسل آدمى پايدار ماند.
ننگ و نفرين و مرگ باد بر كسانى كه مدّعى فلسفه و حكمت اند ولى ديدگان دلهاشان از اين آفرينش شگفت كور است و تدبير و هدفمندى را در كار هستى انكار كردند!
[عدل – لنگه]:
+ «عدل»:
«العِدْل- ج أَعْدَال: مثل و مانند، بَها و ارزش»
«عِدْلَهُ كَذَا و كَذَا: ارزش آن چنين و چنان است، لنگه بار.»
«العَدَل: برابر كردن دو لنگه عدل (بار).»
[ازدواج – زندگی مشترک]:
اهل یقین با جفت خود یعنی نورشان در دل شرایط تقدیرات، زوج میشوند و ازدواج میکنند و یک زندگی مشترک تشکیل میدهند.
زندگی: «حیّ – ثقل»
مشترک: «زوج – جفت – قرین»
عامل زندگی و حیات، نور علم آل محمد ع است که در قلب اهل یقین جای میگیرد و این اهل یقین حالا طعم شیرین حیات طیبه جاویدان را میچشد.
شنیدی میگن اون دو تا، زندگی مشترکشونو شروع کردند؟!
در این حدیث زیبا، آدم ع، یعنی زوج، یعنی صاحب نور علم آل محمد ع.
و حواء، یعنی زوجه، یعنی اهل نوری که نورشو از زوجش اخذ میکنه.
ازدواج این دو لنگه و تشکیل یک جفت، «علم و عمل»، قراره به تولید عمل صالح بیانجامد:
«فَتَزَوَّجَ آدَمُ بِحَوَّاءَ عَلَى الطَّاعَةِ وَ الْتُّقَى وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ»
حالا این حدیث زیبا رو با توجه به این توضیح داده شده بخوانیم:
امام صادق علیه السلام:
فَلَمَّا نَامَ آدَمُ ع خَلَقَ اللَّهُ مِنْ ضِلْعِ جَنْبِهِ الْأَيْسَرِ مِمَّا يَلِي الشَّرَاسِيفَ وَ هُوَ ضِلْعٌ أَعْوَجُ فَخَلَقَ مِنْهُ حَوَّاءَ
وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ بِذَلِكَ لِأَنَّهَا خُلِقَتْ مِنْ حَيٍّ
وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى
يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها
وَ كَانَتْ حَوَّاءُ عَلَى خَلْقِ آدَمَ وَ عَلَى حُسْنِهِ وَ جَمَالِهِ
[مثال دو لنگه کفش جفت و جور و شبیه به هم!]
إِلَى أَنْ قَالَ
فَلَمَّا خَلَقَهَا اللَّهُ تَعَالَى أَجْلَسَهَا عِنْدَ رَأْسِ آدَمَ ع
وَ قَدْ رَآهَا فِي نَوْمِهِ وَ قَدْ تَمَكَّنَ حُبُّهَا فِي قَلْبِهِ
قَالَ فَانْتَبَهَ آدَمُ مِنْ نَوْمِهِ وَ قَالَ يَا رَبِّ مَنْ هَذِهِ
فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى هِيَ أَمَتِي حَوَّاءُ
قَالَ يَا رَبِّ لِمَنْ خَلَقْتَهَا
قَالَ لِمَنْ أَخَذَهَا بِالْأَمَانَةِ وَ أَصْدَقَهَا الشُّكْرَ
قَالَ يَا رَبِّ أَقْبَلُهَا عَلَى هَذَا فَزَوِّجْنِيهَا
قَالَ فَزَوَّجَهُ إِيَّاهَا قَبْلَ دُخُولِ الْجَنَّةِ
[قبل از ورود به بهشت باید جفتتو پیدا کنی!]
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع
رَآهَا فِي الْمَنَامِ وَ هِيَ تُكَلِّمُهُ وَ هِيَ تَقُولُ لَهُ أَنَا أَمَةُ اللَّهِ وَ أَنْتَ عَبْدُ اللَّهِ فَاخْطُبْنِي مِنْ رَبِّكَ
وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع طَيِّبُوا النِّكَاحَ فَإِنَّ النِّسَاءَ عُقَدُ الرِّجَالِ لَا يَمْلِكْنَ لِأَنْفُسِهِنَّ ضَرّاً وَ لَا نَفْعاً
وَ إِنَّهُنَّ أَمَانَةُ اللَّهِ عِنْدَكُمْ فَ لا تُضآرُّوهُنَ وَ لا تَعْضُلُوهُنَ
وَ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ ع
إِنَّ آدَمَ ع رَأَى حَوَّاءَ فِي الْمَنَامِ فَلَمَّا انْتَبَهَ قَالَ يَا رَبِّ مَنْ هَذِهِ الَّتِي آنَسَتْنِي بِقُرْبِهَا
قَالَ اللَّهُ تَعَالَى هَذِهِ أَمَتِي فَأَنْتَ عَبْدِي
[امة الله – عبد الله]
يَا آدَمُ مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَكْرَمُ عَلَيَّ مِنْكُمَا إِذَا أَنْتُمَا عَبَدْتُمَانِي وَ أَطَعْتُمَانِي
+ «جفت»
وَ خَلَقْتُ لَكُمَا دَاراً وَ سَمَّيْتُهَا جَنَّتِي فَمَنْ دَخَلَهَا كَانَ وَلِيِّي حَقّاً وَ مَنْ لَمْ يَدْخُلْهَا كَانَ عَدُوِّي حَقّاً
فَقَالَ آدَمُ وَ لَكَ يَا رَبِّ عَدُوٌّ وَ أَنْتَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ
قَالَ اللَّهُ تَعَالَى يَا آدَمُ لَوْ شِئْتُ أَجْعَلُ الْخَلْقَ كُلَّهُمْ أَوْلِيَائِي لَفَعَلْتُ وَ لَكِنِّي أَفْعَلُ مَا أَشَاءُ وَ أَحْكُمُ مَا أُرِيدُ
قَالَ آدَمُ يَا رَبِّ فَهَذِهِ أَمَتُكَ حَوَّاءُ قَدْ رَقَّ لَهَا قَلْبِي فَلِمَنْ خَلَقْتَهَا
قَالَ اللَّهُ تَعَالَى خَلَقْتُهَا لَكَ لِتَسْكُنَ الدُّنْيَا فَلَا تَكُونَ وَحِيداً فِي جَنَّتِي
قَالَ فَأَنْكِحْنِيهَا يَا رَبِّ
قَالَ أَنْكَحْتُكَهَا بِشَرْطِ أَنْ تُعَلِّمَهَا مَصَالِحَ دِينِي وَ تَشْكُرَنِي عَلَيْهَا
فَرَضِيَ آدَمُ ع بِذَلِكَ
فَاجْتَمَعَتِ الْمَلَائِكَةُ
فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى جَبْرَائِيلَ أَنِ اخْطُبْ
فَكَانَ الْوَلِيُّ رَبَّ الْعَالَمِينَ
وَ الْخَطِيبُ جَبْرَئِيلَ الْأَمِينَ
وَ الشُّهُودُ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ
وَ الزَّوْجُ آدَمَ أَبَ النَّبِيِّينَ
وَ الزَّوْجَةُ حَوَّاءَ
فَتَزَوَّجَ آدَمُ بِحَوَّاءَ عَلَى الطَّاعَةِ وَ الْتُّقَى وَ الْعَمَلِ الصَّالِحِ
فَنَثَرَتِ الْمَلَائِكَةُ عَلَيْهِمَا مِنْ نِثَارِ الْجَنَّةِ الْخَبَرَ.»
[حبّ – زوج] :
چیزی که باعث جفت شدن صاحبان نور و اهل نور یقین میشه، «نور حبّ» است!
+ «حبّ: أَحَبَ الزّرعُ، حَبَّبَ الزرْعُ: كشت دانهدار شد!حالا دیگه زارع، به این زرعِ به دانه نشسته، حبّ دارد و دل بسته است!
مفهوم گرایش و دلبستگی در واژه زیبای «حبّ» بسیار مهم است.
حبّ عامل پیوند و جفت شدن است.
«وَ قَدْ رَآهَا فِي نَوْمِهِ وَ قَدْ تَمَكَّنَ حُبُّهَا فِي قَلْبِهِ»
اینکه صاحبان نور در اون فضای مجازی و روحانی، «ایمان به غیب» و شوق اهل یقینشو کانه میبینه و حبّ اونها به دلش میافته، خیلی زیباست و اینکه حوا هم حب آدم ع رو داره، اینم زیباست چون حیاتش وابسته به علم نورانی اوست و اصلا خدای مهربان از صاحبان نور تعهد گرفته که به شرط دادن علم به اهل یقین (که عاملین به این علم هستند و مولدین فرزندان عمل صالح)، میتونه با اونها ازدواج کنه (تاویلا) و جفت و قرین و زوج آنها بشه:
«أَنْكَحْتُكَهَا بِشَرْطِ أَنْ تُعَلِّمَهَا مَصَالِحَ دِينِي وَ تَشْكُرَنِي عَلَيْهَا»
حدیث، مطالب ریز بسیار زیبایی داره!
خطبه ازدواج تاویلی اهل یقین و صاحبان نور نیز در اون فضای مجازی اینجوری خوانده میشود:
«فَرَضِيَ آدَمُ ع بِذَلِكَ فَاجْتَمَعَتِ الْمَلَائِكَةُ فَأَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى جَبْرَائِيلَ أَنِ اخْطُبْ فَكَانَ الْوَلِيُّ رَبَّ الْعَالَمِينَ وَ الْخَطِيبُ جَبْرَئِيلَ الْأَمِينَ وَ الشُّهُودُ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَ الزَّوْجُ آدَمَ أَبَ النَّبِيِّينَ وَ الزَّوْجَةُ حَوَّاءَ»
«فَنَثَرَتِ الْمَلَائِكَةُ عَلَيْهِمَا مِنْ نِثَارِ الْجَنَّةِ» + مقالۀ زیبای «نثر».
در این محضر ازدواج که عاقد و محضردارش جناب جبرئیل امین است و خطبه ازدواج را، او بین داماد و عروس، یعنی بین صاحب نور و اهل نور جاری میکند و همۀ ملائکه، شاهدین این وصلت زیبا هستند، نکته بسیار مهم اینجاست که همه چیز با اجازه پدر عروس قابل اجراست و پدر عروس کسی نیست جز خود خدای مهربان «فَكَانَ الْوَلِيُّ رَبَّ الْعَالَمِينَ» که البته برای ما میشود نامهای زیبای آل محمد ع «اسماء الله الحسنی»، چون «علی ربه فی الولایه – علی ربانی هذه الامه»، پس همانطور که این دوشیزه، تا دیروز ولیّ او پدرش بود، از امروز ولیّ او شوهرش و همسرش و جفت عالمش یعنی صاحب نورش میباشد و این مقام و عظمت حاملان علوم آل محمد ع را میرساند که وجودشان برای ما مثل وجود آدم ع برای حوا ع میباشد و حیات حوا ع به عامل حیات آدم ع یعنی علمی که آل محمد ع در اختیار آدم ع قرار میدهند، بستگی دارد و آدم ع که عبد الله است با حوا ع که امة الله است، ازدواج نموده و اجازه این امة الله از این روز به بعد، به عبد الله سپرده شده و اهل یقین، تاویلا نساء النبی ص محسوب میشوند که بی اذن شوهر، یعنی صاحب نور خود، در هیچ شرایطی اقدامی انجام نمیدهند و چه زیبا مَثَل نور ولایت علمی صاحبان نور بر اهل نور یقین، مَثَل نور ولایت شوهر است بر زن.
« رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ »
[سورة الفرقان (25): الآيات 71 الى 77]
وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتاباً (71)
و هر كس توبه كند و كار شايسته انجام دهد، در حقيقت به سوى خدا بازمىگردد.
وَ الَّذِينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً (72)
و كسانىاند كه گواهى دروغ نمىدهند؛ و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مىگذرند.
وَ الَّذِينَ إِذا ذُكِّرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْها صُمًّا وَ عُمْياناً (73)
و كسانىاند كه چون به آيات پروردگارشان تذكر داده شوند، كر و كور روى آن نمىافتند.
وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّيَّاتِنا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِينَ إِماماً (74)
و كسانىاند كه مىگويند: «پروردگارا، به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايه روشنىِ چشمان [ما] باشد، و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان.»
أُوْلئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ يُلَقَّوْنَ فِيها تَحِيَّةً وَ سَلاماً (75)
اينانند كه به [پاس] آنكه صبر كردند، غرفه[هاى بهشت را] پاداش خواهند يافت و در آنجا با سلام و درود مواجه خواهند شد.
خالِدِينَ فِيها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً (76)
در آنجا، جاودانه خواهند ماند. چه خوش قرارگاه و مقامى!
قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزاماً (77)
بگو: «اگر دعاى شما نباشد، پروردگارم هيچ اعتنايى به شما نمىكند. در حقيقت شما به تكذيب پرداختهايد و به زودى [عذاب بر شما] لازم خواهد شد.»
[زوج – قرن – قرب – کفو – ضیف – ثنی – ولی – رسل – رجل – 1000 – نور]
«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً … وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً»
[سورة الرعد (13): الآيات 38 الى 40]:
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً
وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ (38)
و قطعاً پيش از تو [نيز] رسولانى فرستاديم، و براى آنان زنان و فرزندانى قرار داديم.
و هيچ پيامبرى را نرسد كه جز به اذن خدا معجزهاى بياورد. براى هر زمانى كتابى است.
يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ (39)
خدا آنچه را بخواهد محو يا اثبات مىكند، و اصل كتاب نزد اوست.
وَ إِنْ ما نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ عَلَيْنَا الْحِسابُ (40)
و اگر پارهاى از آنچه را كه به آنان وعده مىدهيم به تو بنمايانيم، يا تو را بميرانيم، جز اين نيست كه بر تو رساندن [پيام] است و بر ما حساب [آنان].
[زوج – رسل – ولی – ذرأ – قرب – ضیف – رجل – 1000 – نور]
« وَ لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ »
[سورة البقرة (2): آية 25] :
وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيها خالِدُونَ (25)
و كسانى را كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته انجام دادهاند، مژده ده كه ايشان را باغهايى خواهد بود كه از زير [درختان] آنها جويها روان است. هر گاه ميوهاى از آن روزىِ ايشان شود، مىگويند: «اين همان است كه پيش از اين [نيز] روزىِ ما بوده.» و مانند آن [نعمتها] براى آنها آورده شود؛ و در آنجا همسرانى پاكيزه خواهند داشت؛ و در آنجا جاودانه بمانند.
[زوج – رسل – ولی – امن – قرب – صلح – رزق – رجل – خلد – 1000 – نور]
امام علی علیه السلام:
اللَّهُمَّ بُسِطَتْ إِلَيْكَ الْأَيْدِي وَ رُفِعَتِ الْأَبْصَارُ وَ أَفْضَتِ الْقُلُوبُ وَ نُقِلَتِ الْأَقْدَامُ.
پروردگارا، دستها به سوى تو باز شده و چشمها بسوى تو بالا رفته
و قلبها بسوى تو متوجّه شده و قدمها بسوى تو رهسپار شده است.
رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنا وَ بَيْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَيْرُ الْفاتِحِينَ.
بار پروردگارا، ميان ما و قوم ما به حق داورى كن كه تو بهترين داورانى.
تمثال نورانی صاحبان نور – تمثال شیطانی لیدرهای سوء
همانطور که مَلَک مُوَکّل به چهرۀ صاحبان نور برای اهل نور نمایان میشود،
ابلیس هم به چهرۀ لیدرهای سوء برای اهل حسادت نمایان میشود!
ابنعباس (رحمة الله علیه):
أَنَّهُ لَمَّا تَمَثَّلَ إِبْلِیسُ لِکُفَّارِ مَکَّهًَْ یَوْمَ بَدْرٍ عَلَی صُورَهًِْ سُرَاقَهًَْبْنِمَالِکٍ وَ کَانَ سَابِقَ عَسْکَرِهِمْ إِلَی قِتَالِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) فَأَمَرَ اللَّهُ تَعَالَی جَبْرَئِیلَ (علیه السلام) فَهَبَطَ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَعَهُ أَلْفٌ مِنَ الْمَلَائِکَهًِْ فَقَامَ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) عَنْ یَمِینِ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَکَانَ إِذَا حَمَلَ عَلِیٌّ (علیه السلام) حَمَلَ مَعَهُ جَبْرَئِیلُ (علیه السلام) فَبَصُرَ بِهِ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَوَلَّی هَارِباً وَ قَالَ إِنِّی أَرَی مَا لَا تَرَوْنَ قَالَ ابْنُمَسْعُودٍ وَ اللَّهِ مَا هَرَبَ إِبْلِیسُ إِلَّا حِینَ رَأَی أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فَخَافَ أَنْ یَأْخُذَهُ وَ یَسْتَأْسِرَهُ وَ یَعْرِفَهُ النَّاسُ فَهَرَبَ وَ کَانَ أَوَّلَ مُنْهَزِمٍ وَ قالَ … إِنِّی أَری ما لا تَرَوْنَ إِنِّی أَخافُ اللهَ فِی قِتَالِهِ وَ اللهُ شَدِیدُ الْعِقابِ لِمَنْ حَارَبَ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام).
چون ابلیس در جنگ بدر برای کافران مکّه با چهرهی سراقهًْبنمالک نمایان شد و پیشاپیش لشکر آنها برای پیکار با پیامبر ص حرکت میکرد خداوند به جبرئیل دستور فرموده و او بر رسول خدا ص با هزار فرشته فرود آمد و طرف راست امیرالمؤمنین ع قرار گرفت و کارش این بود که هرگاه علی ([بر دشمن] حملهور میشد جبرئیل نیز همراه ایشان حمله میکرد. چون ابلیس جبرئیل را مشاهده کرد پا به فرار گذاشته و گفت: إِنِّی أَرَی مَا لَا تَرَوْنَ. ابنمسعود گوید: «به خدا قسم ابلیس فرار نکرد مگر هنگامیکه امیرالمؤمنین ع را مشاهده کرد و ترسید که علی ع او را گرفته و دربند نماید و مردم او را بشناسند، بههمینخاطر فرار کرد و اوّلین کسی بود که [در جنگ بدر] شکست را متحمّل شد. إِنِّی أَری ما لا تَرَوْنَ إِنِّی أَخافُ اللهَ من از اینکه با علی ع پیکار نمایم میترسم برای کسیکه با امیرالمؤمنین ع جنگ نماید شدیدالعقاب است.
«فِي ضَرْبِ الْأَمْثَالِ تَذْكِيراً وَ تَصْوِيراً لِلْمَعَانِي بِالْمَحْسُوسَاتِ لِتَقْرِيبِهَا مِنَ الْأَفْهَامِ»
« فَإِنَّ الْمِثْلَ دَلِيلٌ عَلَى شِبْهِهِ »
« وَ اعْتَبِرُوا بِالْأَمْثَالِ »
«كَانَ قُسُّ بْنُ سَاعِدَةَ … يَضْرِبُ بِحِكْمَتِهِ الْأَمْثَالَ »
با مثالهای حکیمانه، قلبت روشن میشه!