دکتر محمد شعبانی راد

بغض ریشه‌دار و پنهان حسود، آشکار می‌شود! قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ!

The hidden deeply-rooted hatred of jealousy is revealed!

«بغض» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«بَغَضَهُ: از وى انتقاد كرد و او را مكروه شمرد.»
«الْبُغْضُ‏: نفار النفس عن الشي‏ء الذي ترغب عنه، و هو ضد الحبّ. فإنّ الحب انجذاب النفس إلى الشي‏ء، الذي ترغب فيه.»
«البُغْض‏ يعنى تنفّر و إنزجار نفسانى و روحى از چيزى كه به بى‌‏ميلى و دورى از آن مى‌‏انجامد، بغض ضدّ دوستى است زيرا دوستى، و محبّت تمايل و كشش نفس به چيزى است كه به آن راغب مى‌‏شود و بغض خلاف آن است.»
«بغضاء: عداوت و دشمنی و کینۀ سخت»
«ما أَبْغَضَني‏ لَهُ: چقدر از او بدم مى‌‏آيد.»
حسود از اهل نور و صاحبان نور، بدش میاد!
حسود، چشم دیدن اهل نور رو نداره!

«هَلِ الدّينُ إلاَّ الحُبُّ وَالبُغضُ؟!»
+ «صدّ سبیل»
+ «رجم – دوستو دشمنتو بشناس!»
«بالاخره حسود، عجله میکنه و نقاب از چهره برمیداره! ثمّ عبس و بسر!»

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم
هَلِ الدّينُ إلاَّ الحُبُّ وَالبُغضُ؟!
قالَ اللّه ُ عز و جل:
إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِى يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ.
آيا دين، جز دوستى و دشمنى است؟
خداوند عز و جل مى‌فرمايد:
اگر خدا را دوست داريد، از من پيروى كنيد تا خداوند، دوستتان بدارد.

بُغْضِ حسادت!

الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ

داستان تکراری آشکار شدن دشمنی و عداوت و بغضاء اهل حسادت با اهل نور!
و اشتباه مرگبار تکراری تهمت زدن:
«وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»
بغض حسود میترکه! و هویّت پنهان خودشو لو میده!

حسود، چشم دیدن اهل نور رو نداره!

[سورة القلم (۶۸): الآيات ۴۶ الى ۵۲]
وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ (۵۱)
و آنان كه كافر شدند، چون قرآن را شنيدند چيزى نمانده بود كه تو را چشم بزنند،
و مى‌‏گفتند: «او واقعاً ديوانه‌‏اى است.»
وَ ما هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ (۵۲)
و حال آنكه [قرآن‏] جز تذكارى براى جهانيان نيست.

إِنَّ مِنْ عَلَامَةِ بُغْضِهِمْ لَهُ تَفْضِيلَهُمْ مَنْ هُوَ دُونَهُ عَلَيْهِ

علامت بغض حسود اینه:
پشت به صاحب نورش میکنه و رو به دانه‌درشتهای قبیله شیطان!
نور فضیلت و علم، فقط نزد صاحبان نور است و نه هیچ جای دیگر!
+ «ودد – نور مودّت!»

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ:
قُلْتُ لِلنَّبِيِّ ص أَوْصِنِي
قَالَ عَلَيْكَ بِمَوَدَّةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع
وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ عَبْدٍ حَسَنَةً حَتَّى يَسْأَلَهُ عَنْ حُبِّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ وَ هُوَ تَعَالَى أَعْلَمُ فَإِنْ جَاءَهُ بِوَلَايَتِهِ قَبِلَ عَمَلَهُ عَلَى مَا كَانَ مِنْهُ وَ إِنْ لَمْ يَأْتِ بِوَلَايَتِهِ لَمْ يَسْأَلْهُ عَنْ شَيْ‏ءٍ ثُمَّ أَمَرَ بِهِ إِلَى النَّارِ
يَا ابْنَ عَبَّاسٍ
وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ نَبِيّاً إِنَّ النَّارَ لَأَشَدُّ غَضَباً عَلَى مُبْغِضِ عَلِيٍّ ع مِنْهَا عَلَى مَنْ زَعَمَ أَنَّ لِلَّهِ وَلَداً
يَا ابْنَ عَبَّاسٍ
لَوْ أَنَّ الْمَلَائِكَةَ الْمُقَرَّبِينَ وَ الْأَنْبِيَاءَ الْمُرْسَلِينَ اجْتَمَعُوا عَلَى بُغْضِهِ وَ لَنْ يَفْعَلُوا لَعَذَّبَهُمُ اللَّهُ بِالنَّارِ
قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ هَلْ يُبْغِضُهُ أَحَدٌ
قَالَ
يَا ابْنَ عَبَّاسٍ نَعَمْ
يُبْغِضُهُ قَوْمٌ يَذْكُرُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّتِي لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُمْ فِي الْإِسْلَامِ نَصِيباً

يَا ابْنَ عَبَّاسٍ
إِنَّ مِنْ عَلَامَةِ بُغْضِهِمْ لَهُ تَفْضِيلَهُمْ مَنْ هُوَ دُونَهُ عَلَيْهِ
وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً أَكْرَمَ عَلَيْهِ مِنِّي
وَ لَا أَوْصِيَاءَ أَكْرَمُ عَلَيْهِ مِنْ وَصِيِّي عَلِيٍّ
قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ
فَلَمْ أَزَلْ لَهُ كَمَا أَمَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَوْصَانِي بِمَوَدَّتِهِ وَ إِنَّهُ لَأَكْبَرُ عَمَلِي عِنْدِي الْخَبَرَ
.
ابن عباس گفت:
به حضرت پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم عرض كردم مرا سفارشى فرما.
فرمود به تو سفارش ميكنم دوستى با على را از دست ندهى
قسم به آن كسى كه مرا به حق برانگيخت، خداوند از بنده‏‌اى كار نيك نمى‌‏پذيرد مگر اينكه از او سؤال ميكند راجع به حبّ على بن ابى طالب عليه السّلام
با اينكه خداوند خود بهتر ميداند
اگر داراى ولايت بود عملش را مى‌‏پذيرد به هر طور كه باشد.
و اگر داراى ولايت نباشد ديگر از چيزى پرسش نميكند، دستور ميدهد او را در آتش اندازند.
اى پسر عباس!
قسم به آن كس كه مرا به نبوت مبعوث كرد آتش خشمش بر دشمن على بيشتر است از كسى كه معتقد است خدا داراى فرزند است.
اى پسر عباس!
اگر ملائكه مقربين و تمام انبياى مرسل اجتماع بر دشمنى على نمايند و حال اينكه چنين كارى را نمى‌‏كنند، همه را خداوند به آتش جهنم مى‏‌افكند.
عرضكردم يا رسول اللَّه آيا كسى با او دشمنى ميورزد.
فرمود آرى پسر عباس!
گروهى كه مدعى هستند از امت منند با او دشمنى ميورزند با اينكه از اسلام بهره‏‌اى نبرده‏‌اند.
اى پسر عباس!
از علامت دشمنى آنها، مقدم داشتن كسانى است كه از آنها پائين‌‏ترند.
قسم بخدائى كه مرا به حق مبعوث كرده پيامبرى از من گرامى‌‏تر نفرستاده
و نه وصى از على وصى من گرامى‌‏تر
ابن عباس گفت:
پيوسته دستور پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را در مورد محبت على بجا مى‏‌آوردم و اين بزرگترين عمل من است.

اَلْقُعُودُ عَنْ نُصْرَتِهِ بُغْضٌ!

حسود، نورشو در موضع ضعف قرار میده!
حسود، نورشو یاری و نصرت نمیکنه!
این علامت بغض حسود نسبت به نورشه!

قَالَ اِبْنُ عَبَّاسٍ 
قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ:
إِنَّمَا رَفَعَ اَللَّهُ اَلْقَطْرَ عَنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ بِسُوءِ رَأْيِهِمْ فِي أَنْبِيَائِهِمْ
وَ إِنَّ اَللَّهَ يَرْفَعُ اَلْقَطْرَ عَنْ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ بِبُغْضِهِمْ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ.
وَ فِي رِوَايَةٍ: 
فَقَامَ رَجُلٌ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ 
وَ هَلْ يُبْغِضُ عَلِيّاً أَحَدٌ
قَالَ نَعَمْ
اَلْقُعُودُ عَنْ نُصْرَتِهِ بُغْضٌ
.

نمیشه هم محبّ بود و هم مبغض!
+ «جوف»

إِنَّ مُحِبَّنَا لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُبْغِضَنَا
وَ إِنَّ مُبْغِضَنَا لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُحِبَّنَا

قلب اهل نور نمیتونه عاشق صاحب نورش نباشه!
و قلب حسود هم نمیتونه از نور بدش نیاد!
اینها از افعال قلوب است و ریشه در عالَم ذر آنها دارد!
+ «فَطُوبَى لِمَنْ أَحَبَّهُمْ وَ الْوَيْلُ لِمَنْ أَبْغَضَهُمْ»

امام علی علیه السلام:
عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ حَنَشِ بْنِ الْمُعْتَمِرِ قَالَ:‏
دَخَلْتُ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع وَ هُوَ فِي الرَّحْبَةِ مُتَّكِئاً
فَقُلْتُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ كَيْفَ أَصْبَحْتَ
قَالَ فَرَفَعَ رَأْسَهُ وَ رَدَّ عَلَيَّ وَ قَالَ
أَصْبَحْتُ مُحِبّاً لِمُحِبِّنَا صَابِراً عَلَى بُغْضِ مَنْ يُبْغِضُنَا
إِنَّ مُحِبَّنَا يَنْتَظِرُ الرَّوْحَ وَ الْفَرَجَ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ
وَ إِنَّ مُبْغِضَنَا بَنَى بِنَاءً فَ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى‏ شَفا جُرُفٍ هارٍ
فَكَأَنَّ بُنْيَانَهُ قَدْ هَارَ فَانْهارَ بِهِ فِي نارِ جَهَنَّمَ‏

يَا أَبَا الْمُعْتَمِرِ
إِنَّ مُحِبَّنَا لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُبْغِضَنَا
وَ إِنَّ مُبْغِضَنَا لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُحِبَّنَا
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَبَلَ قُلُوبَ الْعِبَادِ عَلَى حُبِّنَا وَ خَذَلَ مَنْ يُبْغِضُنَا
فَلَنْ يَسْتَطِيعَ مُحِبُّنَا بُغْضَنَا وَ لَنْ يَسْتَطِيعَ مُبْغِضُنَا حُبَّنَا
وَ لَنْ يَجْتَمِعَ حُبُّنَا وَ حُبُّ عَدُوِّنَا فِي قَلْبٍ وَاحِدٍ
ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ‏
يُحِبُّ بِهَذَا قَوْماً وَ يُحِبُّ بِالْآخَرِ أَعْدَاءَهُمْ
.
حنش بن معتمر گويد:
بر امير المؤمنين على بن ابى طالب (ع) در حالى كه در رحبه (محلّى در كوفه) تكيه زده بود داخل شدم و گفتم: السّلام عليك يا امير المؤمنين و رحمة اللَّه و بركاته، چگونه صبح كردى؟
حضرت سربلند كرد و جواب سلام مرا داد و فرمود:
صبح كردم در حالى كه دوستدار دوستان، و صبركننده بر دشمنى دشمنانمان هستم،
همانا دوست ما در هر شبانه روز منتظر راحتى و گشايش است،
و دشمن ما بناى كار خود را بر پايه‏‌اى نهاده كه سخت نااستوار و لغزان است،
اين بناى او بر لب پرتگاهى است كه وى را در آتش دوزخ مى‏‌افكند.
اى ابا المعتمر
براستى كه دوست ما نمى‏‌تواند ما را دشمن بدارد،
و دشمن ما نمى‌‏تواند ما را دوست بدارد،
همانا خداى متعال دلهاى بندگان را بر دوستى ما سرشته،
و دست از يارى دشمن ما شسته،
پس دوست ما توان دشمنى ما، و دشمن ما توان دوستى ما را ندارد،
و هرگز دوستى ما و دوستى دشمن ما در يك دل نگنجد
زيرا كه «خداوند براى يك مرد دو دل در درونش ننهاده است»
تا با يكى گروهى را و با ديگرى دشمنان همان گروه را دوست بدارد.

قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ 

[سورة آل‌‏عمران (۳): آية ۱۱۸]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا 
لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً
وَدُّوا ما عَنِتُّمْ
قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ 
قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآياتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ (۱۱۸)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، از غير خودتان، [دوست و] همراز مگيريد.
[آنان‏] از هيچ نابكارى در حق شما كوتاهى نمى‏‌ورزند.
آرزو دارند كه در رنج بيفتيد.
دشمنى از لحن و سخنشان آشكار است؛
و آنچه سينه‌‏هايشان نهان مى‏‌دارد، بزرگتر است.
در حقيقت، ما نشانه‌‏ها[ى دشمنى آنان‏] را براى شما بيان كرديم، اگر تعقل كنيد.

امام علی علیه السلام:
وَ اللَّهِ لَقَدْ رَأَیْتُنَا مَعَ رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ أَخْوَالَنَا وَ أَعْمَامَنَا وَ أَهْلَ بُیُوتِنَا
ثُمَّ لَا یَزِیدُنَا ذَلِکَ إِلَّا إِیمَاناً وَ تَسْلِیماً وَ جِدّاً فِی طَاعَهًِْ اللَّهِ،
وَ اسْتِقْلَالًا بِمُبَارَزَهًِْ الْأَقْرَانِ،
وَ إِنْ کَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَ الرَّجُلُ مِنْ عَدُوِّنَا لَیَتَصَاوَلَانِ تَصَاوُلَ الْفَحْلَیْنِ
یَتَخَالَسَانِ أَنْفُسَهُمَا أَیُّهُمَا یَسْقِی صَاحِبَهُ کَأْسَ الْمَوْتِ،
فَمَرَّهًًْ لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا، وَ مَرَّهًًْ لِعَدُوِّنَا مِنَّا،
فَلَمَّا رَأَی اللَّهُ مِنَّا صِدْقاً وَ صَبْراً أَنْزَلَ الْکِتَابَ بِحُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَیْنَا وَ الرِّضَا عَنَّا، وَ أَنْزَلَ عَلَیْنَا النَّصْرَ،
وَ لَسْتُ أَقُولُ إِنَّ کُلَّ مَنْ کَانَ مَعَ رسول‌الله (صلی الله علیه و آله)،
وَ لَقَدْ کَانَتْ مَعَنَا بِطَانَهًٌْ لَا یَأْلُونَا خَبَالًا،
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ
قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ
.
به خدا قسم! ما را همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌دیدی که پدران و پسران و دایی‌ها و عموها و فامیل‌های خود را می‌کشتیم، «امتحان سختی بنام حبّ اقرباء!»
و این مطلب ایمان و تسلیم و جدّیت ما را در اطاعت خدا و قدرت بیشتر برای مبارزه با همتاهای خود افزون می‌کرد.
مردی از ما و مردی از دشمنمان، مانند دو فحل (نر) با یکدیگر در می‌آویختند و هریک در فکر رهایی خود بود و اینکه کدام به رفیقش کاسه مرگ را بچشاند.
گاهی از طرف دشمن به نفع ما می‌شد و گاهی از طرف ما به نفع دشمن می‌گشت.
وقتی خداوند ما را صادق و صابر دید، آیه‌ی قرآن را در ذکر خیر ما و رضایت از ما فرستاد و پیروزی را بر ما نازل کرد.
من نمی‌گویم: «هرکس با پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود چنین بود، ولی قسمت اعظم و اکثریّت و عموم آن‌ها چنین بودند.
در عین حال همراه ما گروهی بودند که از فساد در کارها دریغی نداشتند».
خداوند عزّوجلّ می‌فرماید:
قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ.

فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ

حسود وقتی به نورش پشت میکنه:
«فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ»،
خدا هم اینجوری تقدیر میکنه:
«فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ»

[سورة المائدة (۵): آية ۱۴]
وَ مِنَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى أَخَذْنا مِيثاقَهُمْ
فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ
فَأَغْرَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ
وَ سَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ (۱۴)
و از كسانى كه گفتند: «ما نصرانى هستيم»، از ايشان [نيز] پيمان گرفتيم،
و[لى‏] بخشى از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند فراموش كردند،
و ما [هم‏] تا روز قيامت ميانشان دشمنى و كينه افكنديم،
و به زودى خدا آنان را از آنچه مى‏‌كرده‏‌اند [و مى‌‏ساخته‌‏اند] خبر مى‌‏دهد.

وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ

[سورة المائدة (۵): آية ۶۴]
وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا 
بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ 
وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً
وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ 
كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ 
وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ (۶۴)
و يهود گفتند: «دست خدا بسته است.»
دستهاى خودشان بسته باد.
و به [سزاى ] آنچه گفتند، از رحمت خدا دور شوند.
بلكه هر دو دست او گشاده است، هر گونه بخواهد مى‌‏بخشد.
و قطعاً آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو فرود آمده،
بر طغيان و كفر بسيارى از ايشان خواهد افزود،
و تا روز قيامت ميانشان دشمنى و كينه افكنديم.
هر بار كه آتشى براى پيكار برافروختند، خدا آن را خاموش ساخت.
و در زمين براى فساد مى‌‏كوشند. و خدا مفسدان را دوست نمى‌‏دارد.

إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ

[سورة المائدة (۵): الآيات ۹۰ الى ۹۱]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا 
إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ 
فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (۹۰)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد،
شراب و قمار و بتها و تيرهاى قرعه پليدند [و] از عمل شيطانند.
پس، از آنها دورى گزينيد، باشد كه رستگار شويد.
إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ
وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ (۹۱)
همانا شيطان مى‏‌خواهد با شراب و قمار، ميانِ شما دشمنى و كينه ايجاد كند،
و شما را از ياد خدا و از نماز باز دارد. پس آيا شما دست برمى‌‏داريد؟

وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ

[سورة الممتحنة (۶۰): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ 
تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُوا بِما جاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ
يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِنْ كُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِي سَبِيلِي وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِي 
تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَيْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ
وَ مَنْ يَفْعَلْهُ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ (۱)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگيريد
[به طورى‏] كه با آنها اظهار دوستى كنيد، و حال آنكه قطعاً به آن حقيقت كه براى شما آمده كافرند
[و] پيامبر [خدا] و شما را [از مكّه‏] بيرون مى‏‌كنند كه [چرا] به خدا، پروردگارتان ايمان آورده‏‌ايد،
اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودى من بيرون آمده‏‌ايد.
[شما] پنهانى با آنان رابطه دوستى برقرار مى‌‏كنيد
در حالى كه من به آنچه پنهان داشتيد و آنچه آشكار نموديد داناترم.
و هر كس از شما چنين كند، قطعاً از راه درست منحرف گرديده است.
إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ 
وَ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ (۲)
اگر بر شما دست يابند، دشمن شما باشند و بر شما به بدى دست و زبان بگشايند
و آرزو دارند كه كافر شويد.
لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (۳)
روز قيامت نه خويشان شما و نه فرزندانتان هرگز به شما سود نمى‏‌رسانند.
[خدا] ميانتان فيصله مى‌‏دهد، و خدا به آنچه انجام مى‌‏دهيد بيناست.
قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ
إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ
إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ
وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ
إِلاَّ قَوْلَ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ
وَ ما أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ 
رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ (۴)
قطعاً براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست:
آنگاه كه به قوم خود گفتند:
«ما از شما و از آنچه به جاى خدا مى‌‏پرستيد بيزاريم.
به شما كفر مى‌‏ورزيم
و ميان ما و شما دشمنى و كينه هميشگى پديدار شده تا وقتى كه فقط به خدا ايمان آوريد.»
جز [در] سخن ابراهيم [كه‏] به [نا]پدر[ى‏] خود [گفت:]
«حتماً براى تو آمرزش خواهم خواست،
با آنكه در برابر خدا اختيار چيزى را براى تو ندارم.»
«اى پروردگار ما! بر تو اعتماد كرديم و به سوى تو بازگشتيم و فرجام به سوى توست.
رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا
وَ اغْفِرْ لَنا رَبَّنا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (۵)
پروردگارا، ما را وسيله آزمايش [و آماج آزار] براى كسانى كه كفر ورزيده‌‏اند مگردان،
و بر ما ببخشاى كه تو خود تواناى سنجيده‏‌كارى.»

چرا اهل حسادت وقتی چشمشون به سامری می‌افته، بهش ایمان میارن؟!
چون حبّ گوساله در قلب اونها جای گرفته!
+ «و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم»

امام حسن علیه السلام:
مَعْشَرَ اَلشِّيعَةِ! 
عَلِّمُوا أَوْلاَدَكُمْ بُغْضَ عُثْمَانَ، 
فَإِنَّهُ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ حُبٌّ لِعُثْمَانَ فَأَدْرَكَ اَلدَّجَّالَ آمَنَ بِهِ،
فَإِنْ لَمْ يُدْرِكْهُ آمَنَ بِهِ فِي قَبْرِهِ.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی