دکتر محمد شعبانی راد

مانع بزرگی بنام حسادت! وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ!

JEALOUSY!
The Biggest Barrier!
The Biggest Barrier to Our Connection with God!
The Light is our Peace!
Jealousy is the biggest barrier to the peace of the heart!

«صدد» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«أَصَدَّ الجُرْحُ»
+ «صدّ سبیل!»

+ «اثر»
واژۀ «صدّ» به ما میگه که حسود با ایجاد دیوار حسادت،
مانع نقش تاثیرگذاری صاحبان نور برای اهل نور میشه!

«الصديد: ما حال بين اللحم و الجلد من القيح»
«الصَّديدُ: الدّم المختلطُ بالقَيْح في الجُرح، يقال: أصَدّ الجُرح
«الصَّدِيدُ: ماءُ الجُرْحِ الرَّقِيقُ‏ المختلِطُ بالدَّمِ قبل أَن تَغْلُظَ المِدَّة»
«أَصَدَّ الجُرْحُ‏ إِصْدَاداً: قَيَّحَ‏ و صَدَّدَ، صَار فيه المِدَّةُ،
زخم چرك كرد يا چرك از آن روان شد.»
(مثل زخمهای استئومیلیت که زخمی که منجر به گانگرن و سیانوز
و نهایتا قطع قسمت دیستال می شود.)

«صَدَّدَ الجَرحُ: زخم چرك كرد.»
«الصَّدِيد: چرك آغشته به خون.»

مثلا هماتوم زیر ناخن هم نوعی «أصَدّ الجُرح» است که به افتادن ناخن منجر می شود.

«فقه اللغة: فصل في هيئات الدفع و القود و الجر … صَدَّهُ‏: إذا منعه برفقٍ»

مانع دیوار حسد، وقتی سرکوب بشه بقدری کوچیک میشه که دیگه با وجود داشتن حسد، چون استعمالش نمیکنی، منعی برای بهره‌مندی از نور ولایت به قدر حاجتت نخواهد بود ان شاء الله تعالی.
«barrier»:
مفهوم «حائل و مانع اتصال بین دو چیز به یکدیگر»
«صَدَّ السَّبِيل: راه بر او بسته شد و مانعى ايجاد گرديد.»

حیات طیبه در دنیا، میشه زندگیِ بدون استعمال حسد!
حیات طیبه در آخرت، میشه زندگیِ جاویدانِ بدون عیب حسد!

شفاعت حسنه برای رمی جمرات و برداشتن مانع بزرگ حسادت در دنیای قلب ماست!
هر بهانه‌ای که میتونی بتراشی، بتراش تا شیطانو از سر راه عمل به نور ولایتت برداری!
نگذار دیوار حسادت مانع تولید عمل صالحت بشه!

اگه با عالَم بالا زبان مشترک نداشته باشیم نمی‌تونیم بفهمیم چی دارن به ما میگن!
زبان مشترک همان زبان نور و ظلمت است. «قبض و بسط»

«رمی جمرات و رجم شیطان و لعن ابلیس»:
شیطان تلاش میکنه مانع عمل به نور ولایت برای همگان شود
و حسادت استعمال گردد و این میشه مفهوم واژۀ «صدّ».
با رجم شیطان این مانع بزرگ یعنی حسادت رو باید شکست، ان شاء الله تعالی!

+ «بغی»

وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ

انگاری حسد، متصدی انجام این کاره که بین ما و آیات فاصله بندازه!
تا از نور جوف آیات بهره‌مند نشیم و بمرور دچار نکروز بشیم!
مثل چرکی که بین پوست و گوشت فاصله ایجاد میکنه و انگاری ماموریت داره یا متصدی این امره که با این جدایی و انفصال بین پوست و گوشت، موجب از بین رفتن بافت زنده بدن بشه!
لذا می‌فرماید «وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ»
یعنی مبادا حسد بین قلبت و نور علم آل محمد ع که نزد صاحبان نور است جدایی بیاندازد و باعث از بین رفتن و هلاکت قلبت شود!
اینجوری، حسد خودت، تو رو از راه بدر میکنه! «فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ»! 
مثال زیبا!
نمونه مثال خیلی قشنگ برای فهم واژه «صد – صدید» وقتیه که ناخن دست یا پا ضربه میخوره و خون زیر ناخن جمع میشه و بعد از مدتی این خونمردگی چرکی میشه و نهایتا این ناخن رو از بستر ناخن جدا کرده و میندازه و مدتی طول میکشه تا ناخن جدیدی بجای اون رشد کنه و بیاد بیرون البته کیفیت این ناخن با قبلی بعضا فرق میکنه و بد شکل و زشته!
این خونمردگی که زیر ناخن جمع میشه همون «صدید» است که حالا با این مثال نقش واژه صد و صدید واضح میشه که چه خیانت بزرگی در حق کسی میشه که آیات رو آثار عیب خودش ندونه و به ولایت عمل نکنه و عامل به حسد و استعمال حسد بشه و اینجوری بین او و منبع تغذیه نور قلبش فاصله و جدایی ایجاد میشه و بمرور این قلب نکروز خواهد شد!
«رَأَيْتَ الْمُنافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً»
سیر ایجاد و پیشرفت بیماری قساوت قلب حسود که نسبت به صاحبان نورشان خیانت می‌کنند  اینگونه است و واژه «صدّ» بخوبی جریان کار دنیای قلب آنها را برملا می‌کند.
اهل نور، قلبشون صاحب نور رو باور داره «فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ» اما قلب حسود با صاحب نورش،
یک مویه و ترک ظریفی داره که کسی متوجه نمیشه اما با عرضه آیات عمیق و عمیق تر میشه تا اینکه جدایی «صَدَّ عَنْهُ‏» به بلوغ کامل میرسه «فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ‏».
زینتهای دنیایی نباید بین ما و نورمان فاصله (هماتوم) ایجاد کند که عواقب شومی در پی خواهد داشت «الزِّينَةَ تَصْدِفُ عَنِ الْبَيِّنَةِ – زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لا يَهْتَدُونَ»
«رَأَيْتَ الْمُنافِقِينَ‏ يَصُدُّونَ‏ عَنْكَ‏ صُدُوداً»
يعنى مى‌‏بينى كه منافقان از تو اعراض ميكنند اعراضى محكم.

در آيات‏ «أَنْ‏ صَدُّوكُمْ‏ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ –
وَ تَصُدُّونَ‏ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ –
وَ يَصُدَّكُمْ‏ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ»
همه قصه هماتوم و باریر بین قلب حسود و صاحب نورشه!
که مسجد الحرام و سبیل الله و ذکر الله و صلاة و … همه و همه، نامهای زیبای صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشۀ آنهاست که فاصله گرفتن از این «آیاتی و رسلی» به معنی جدایی از تمام اسماء الله الحسنی و معانی و نمادهای آن می‌باشد.

الإعراض عن الولاية:
و من أعرض عن ذكري فإن له معيشة ضنكا
فرار از آیات: فرار از نور ولایت
فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ؟
أَيْنَ تَذْهَبُونَ فِي عَلِيٍّ ع يَعْنِي وَلَايَتَهُ
أَيْنَ تَفِرُّونَ مِنْهَا

[نفور – اعراض]
فَاشْمَأَزَّتْ قَلْبُهُمْ مِنْهُ وَ نَفَرُوا عَنْهُ وَ رَدُّوهُ عَلَيْنَا وَ لَمْ يَحْتَمِلُوهُ وَ كَذَّبُوا بِهِ

اللغة: الصد و المنع و الصرف نظائر

يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً: يعنى از تو اعراض مى‏‌كنند.

[صدّ – ذکر]:
حسد نمیذاره به یاد عالم ربانی بیفتی!
«صدّ»: «إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ … يَصُدَّكُمْ‏ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ»
کار مشترک شیطان و سیئه حسادت!

بینش اهل حسادت:
با ایجاد هماتوم «بِصَدِّهِمْ» بین قلب و نورش، مانع دسترسی قلب به علوم نورانی حلال و طیب شده و این همان ظلم یهود در حق خودش و دیگران است که با ایجاد مانع بین مردم و صاحبان نور، اصل حلال و به تبع این اصل، تمام فروع حلال و خیر را از دسترس مردم دور نموده و موجب هلاکت خود و تابعین خود می‌شوند!
« فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذينَ هادُوا حَرَّمْنا عَلَيْهِمْ طَيِّباتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ‏ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ كَثيراً
وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً»

[حسد – صدّ]:
الْحَاسِدَ … صَادٌّ
ریشه این حالت که بخواهی بین صاحبان نور و قلوب دیگران فاصله بیاندازی،
همان حسد وامونده است!

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ
يَا ابْنَ عِمْرَانَ
لَا تَحْسُدَنَّ النَّاسَ عَلَى مَا آتَيْتُهُمْ مِنْ فَضْلِي وَ لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى ذَلِكَ وَ لَا تُتْبِعْهُ نَفْسَكَ
فَإِنَّ الْحَاسِدَ سَاخِطٌ لِنِعَمِي صَادٌّ لِقَسْمِيَ الَّتِي قَسَمْتُ بَيْنَ عِبَادِي
وَ مَنْ يَكُ كَذَلِكَ فَلَسْتُ مِنْهُ وَ لَيْسَ مِنِّي
.
اى فرزند عمران!
به مردم درباره آنچه از فضلم به آن‌ها داده‌ام حسادت مكن
و چشم به آن‌ها مدوز و نفس تو به دنبال آن نرود،
زيرا حسود در واقع دشمن نعمت‌هاى من است
و مانع از قسمتى است كه بين بندگانم كرده‌ام
و هركس چنين باشد من از او نيستم و او هم از من نخواهد بود.
+ «الحاسد جاحد لانه لم یرض بقضاء الله»

[صدّ – اخوت] :
تلاش حسود و شیطان یکیه! فرقی نمیکنه!
یه چیزی رو بین تو و دوستان اهل بیت ع قرار میده (هماتوم)، زینت میده و اینجوری کار شوم خودشو میکنه یعنی مانع رعایت حقوق اخوت میشه!
از فنون اصلی و مهم شیطان همین واژه «صدّ» است!
«إِنَّ لِلشَّيْطَانِ مَصَائِدَ يَصْطَادُ بِهَا … أَمَّا مَصَائِدُهُ فَصَدٌّ عَنْ بِرِّ الْإِخْوَانِ»

[هوای نفس – صدّ] :
قَالَ ع
إِنَّمَا أَخْشَى عَلَيْكُمُ اثْنَيْنِ طُولَ الْأَمَلِ وَ اتِّبَاعَ الْهَوَى
أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ وَ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَإِنَّهُ يَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ.

أَبِي حَنِيفَةَ وَ سُفْيَانَ الثَّوْرِيِّ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ …
فَقَالَ هَؤُلَاءِ الصَّادُّونَ عَنْ دِينِ اللَّهِ!

کسانیکه در هر زمان مانع میشن تا خیلی‌ها نتونن نزد صاحبان نور بروند و عملا معنای نور ولایت رو از اونها یاد بگیرند، اینها صادّین از دین الله هستند.
جالبه که طبق این حدیث، توی مسجد الحرام هم دور هم جمع میشن و توطئه میکنن!

امام باقر علیه السلام:
عَنْ سَدِيرٍ قَالَ:
سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع
وَ هُوَ دَاخِلٌ وَ أَنَا خَارِجٌ وَ أَخَذَ بِيَدِي ثُمَّ اسْتَقْبَلَ الْبَيْتَ فَقَالَ

سدير گفت:
حضرت باقر داخل مسجد الحرام ميشد من خارج ميشدم
امام دست مرا گرفت و رو بقبله ايستاد فرمود:
يَا سَدِيرُ
إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ‏ يَأْتُوا هَذِهِ الْأَحْجَارَ فَيَطُوفُوا بِهَا
ثُمَّ يَأْتُونَا فَيُعْلِمُونَا وَلَايَتَهُمْ لَنَا

وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ‏
وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‏

ثُمَّ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ إِلَى وَلَايَتِنَا
سدير، به مردم دستور داده‏‌اند كه بيايند اطراف اين خانه سنگى طواف نمايند،
بعد بيايند پيش ما و ولايت و ارادت خود را بما خانواده اعلام نمايند،
اشاره بهمين مطلب است آيه شريفه‏
وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‏.
با دست به سينه خود اشاره نمود: هدايت يابند به ولايت ما خاندان.
ثُمَّ قَالَ يَا سَدِيرُ
أَ فَأُرِيكَ الصَّادِّينَ عَنْ دِينِ اللَّهِ
ثُمَّ نَظَرَ إِلَى أَبِي حَنِيفَةَ وَ سُفْيَانَ الثَّوْرِيِّ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ وَ هُمْ حَلَقٌ فِي الْمَسْجِدِ
فرمود: سدير ميخواهى كسانى كه مانع دين خدا ميشوند نشان دهم.
نگاه به ابو حنيفه و سفيان ثورى نمود كه در گوشه‏‌اى از مسجد اجتماع كرده بودند.
فَقَالَ هَؤُلَاءِ الصَّادُّونَ عَنْ دِينِ اللَّهِ بِلَا هُدًى مِنَ اللَّهِ وَ لَا كِتَابٍ مُبِينٍ
فرمود: اينها مانع دين خدايند بدون اطلاعى از جانب خدا و يا كتاب مبين
إِنَّ هَؤُلَاءِ الْأَخَابِثَ لَوْ جَلَسُوا فِي بُيُوتِهِمْ فَجَالَ النَّاسُ فَلَمْ يَجِدُوا أَحَداً يُخْبِرُهُمْ عَنِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ عَنْ رَسُولِهِ ص حَتَّى يَأْتُونَا فَنُخْبِرَهُمْ عَنِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ عَنْ رَسُولِهِ ص‏.
اگر اينها در خانه خود بنشينند مردم در اطراف جستجو ميكنند وقتى كسى را پيدا نكردند كه آنها را از خدا و پيامبر اطلاع دهد مى‌‏آيند پيش ما. ما آنها را از خدا و پيامبر خبر ميدهيم.

«گرگی در لباس میش!» نقشش اینه که دیگران رو در شناخت دین خدا به اشتباه بیندازد!

امام باقر علیه السلام:
أَنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْزَلَ كِتَاباً مِنْ كُتُبِهِ عَلَى نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِهِ وَ فِيهِ:
أَنَّهُ سَيَكُونُ خَلْقٌ مِنْ خَلْقِي يَلْحَسُونَ اَلدُّنْيَا بِالدِّينِ
يَلْبَسُونَ مُسُوكَ اَلضَّأْنِ عَلَى قُلُوبٍ كَقُلُوبِ اَلذِّئَابِ
أَشَدَّ مَرَارَةً مِنَ اَلصَّبِرِ
وَ أَلْسِنَتُهُمْ أَحْلَى مِنَ اَلْعَسَلِ
وَ أَعْمَالُهُمُ اَلْبَاطِنَةُ أَنْتَنُ مِنَ اَلْجِيَفِ
أَ فَبِي يَغْتَرُّونَ
أَمْ إِيَّايَ يُخَادِعُونَ
أَمْ عَلَيَّ يَجْتَرُونَ،
فَبِعِزَّتِي حَلَفْتُ لَأُتِيحَنَّ لَهُمْ فِتْنَةً تَطَأُ فِي خِطَامِهَا حَتَّى تَبْلُغَ أَطْرَافَ اَلْأَرْضِ
تَتْرُكُ اَلْحَلِيمَ مِنْهُمْ حَيْرَانَ
.
خداوند بر يكى از پيامبرانش كتابى نازل كرد كه در آن نوشته شده بود:
زود باشد خلقى از مخلوقم بيايند كه بواسطه دين بدنيا مى‌چسبند،
بر قلبهايشان كه مانند قلبهاى گرگان و تلخ‌تر از صبر زرد(نوعى گياه تند و تلخ)مى‌باشد،
پوست ميش مى‌پوشاند
،
(اشاره بر اين است كه ظاهرشان آرام و نيكو بوده ولى درونشان آكنده از پليدى و درندگى است)
زبانهايشان شيرين‌تر از عسل است، ولى باطنشان گندتر از مردار است،
آيا به من مغرور مى‌شوند يا به من نيرنگ مى‌زنند و يا به من جرات و گستاخى مى‌كنند؟
سوگند به خودم مقدر مى‌كنم برايشان فتنه‌اى را كه دماغشان به خاك ماليده شود
تا اينكه سراسر زمين را فرا گيرد كه شخص حليم (نيز) در اين ميان حيران و سرگردان بماند.

صدّ سبیل، داستان تکراری تلاش اهل حسد
برای خاموش کردن نور دنیای قلب اهل نور!
مى‏‌خواهند نور خدا را با سخنان خويش خاموش كنند!

يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ
يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ

[سورة التوبة (۹): الآيات ۳۲ الى ۳۳]
يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ (۳۲)
مى‏‌خواهند نور خدا را با سخنان خويش خاموش كنند،
ولى خداوند نمى‏‌گذارد، تا نور خود را كامل كند، هر چند كافران را خوش نيايد.
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (۳۳)
او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست، فرستاد
تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند، هر چند مشركان خوش نداشته باشند.

[سورة الصف (۶۱): الآيات ۶ الى ۹]
وَ إِذْ قالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ
يا بَني‏ إِسْرائيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ 
مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ
وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتي‏ مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ
فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبينٌ (۶)
و هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت:
«اى فرزندان اسرائيل، من فرستاده خدا به سوى شما هستم.
تورات را كه پيش از من بوده تصديق مى‏‌كنم
و به فرستاده‌‏اى كه پس از من مى‏‌آيد و نام او «احمد» است بشارتگرم.»
پس وقتى براى آنان دلايل روشن آورد، گفتند:
«اين سحرى آشكار است.»
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُوَ يُدْعى‏ إِلَى الْإِسْلامِ 
وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (۷)
و چه كسى ستمگرتر از آن كس است كه با وجود آنكه به سوى اسلام فراخوانده مى‌شود،
بر خدا دروغ مى‏‌بندد؟
و خدا مردم ستمگر را راه نمى‌‏نمايد.
يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ (۸)
مى‏‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند
و حال آنكه خدا -گر چه كافران را ناخوش اُفتد- نور خود را كامل خواهد گردانيد.
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (۹)
اوست كسى كه فرستاده خود را با هدايت و آيين درست روانه كرد،
تا آن را بر هر چه دين است فائق گرداند، هر چند مشركان را ناخوش آيد.

+ «بتر»
+ «ضلل»

+ «صدّ سبیل!»: آیات صد سبیل در مقاله مربوطه آمده است.

فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَ كَفى‏ بِجَهَنَّمَ سَعيراً (55)
وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى‏ ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقينَ يَصُدُّونَ‏ عَنْكَ صُدُوداً (61)
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لاَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ لاَ الْهَدْيَ وَ لاَ الْقَلائِدَ وَ لاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْواناً وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ‏ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقابِ (2)
إِنَّما يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ‏ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ (91)
وَ ما لَهُمْ أَلاَّ يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ يَصُدُّونَ‏ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ ما كانُوا أَوْلِياءَهُ إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (34)
قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى قالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا تُريدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبينٍ (10)
مِنْ وَرائِهِ جَهَنَّمُ وَ يُسْقى‏ مِنْ ماءٍ صَديدٍ (16)
فَلا يَصُدَّنَّكَ‏ عَنْها مَنْ لا يُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى‏ (16)
وَ صَدَّها ما كانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّها كانَتْ مِنْ قَوْمٍ كافِرينَ (43)
وَ لا يَصُدُّنَّكَ‏ عَنْ آياتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَ ادْعُ إِلى‏ رَبِّكَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكينَ (87)
قالَ الَّذينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذينَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ‏ عَنِ الْهُدى‏ بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمينَ (32)
وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلاَّ رَجُلٌ يُريدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ‏ عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُكُمْ وَ قالُوا ما هذا إِلاَّ إِفْكٌ مُفْتَرىً وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ (43)
وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلاً إِذا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ‏ (57)
وَ لا يَصُدَّنَّكُمُ‏ الشَّيْطانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ (62)
هُمُ الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوكُمْ‏ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ الْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَ لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ في‏ رَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَليماً (25)
وَ إِذا قيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ‏ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ (5)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی