What’s the term for someone
who doesn’t care about others?
JEALOUSY!
«الل» یکی از هزار واژۀ مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
««الإل: العهد، عهد و پيمان»
«مأخوذ من الأليل و هو البريق.»
«الإل: القرابة، خويشاوندى و قرابت.»
«إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً»
+ «اشر»: حسودِ دروغگویِ گستاخ، مراعات هیچّی رو نمیکنه!
چون پایبند امر الله نورانی خدای مهربان نیست!
+ «حسود لاابالی!»
+ «جحد – حسود نمکنشناس!»
+ «ذمم»
إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً
لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً
لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً
الْإِلُ كل حالة ظاهرة من عهد حلف و قرابة.
الإِلّ يعنى صورت آشكار و روشنى از پيماننامهها و دوستى، و سوگند.
«الْإِلُ: الربوبية»
مفهوم «العلاقة و الربط الظاهر الثابت طبيعيّا أو نحوه، في مقابل العلاقة الحاصلة بالتعهّد أو المعاهدة الصوريّة التعبديّة المعبّر عنها بالذّمة.»
اهل حسادت، هیچی حالیشون نیست!
نه قوم و خویشی سرشون میشه!
نه مردانگی سرشون میشه!
نه رعایت احترام کسی که نون و نمکشو خوردن سرشون میشه!
به هیچی پایبند نیستند!
برای رسیدن به تمناهاشون، به احدی رحم نمیکنند!
نکته موجود در واژه «ألّ: أَلَ الفرس، أي: أسرع؛ حقيقته: لمع» اینه که این نور حقیقت برای اهل حسادت، آشکار میشه و معذلک اونا باز هم کار خودشونو میکنن!
+ «اشر»
واقعا حسد رو اگه به حال خودش ول کنی چه کارهایی که نمیکنه!
مگه قابیل برادرش هابیل رو نکشت؟!
مگه برادران یوسف ع اونو توی چاه ننداختن و به غلامی نفروختن؟!
اینهمه خیانتهایی که شده و میشه همه بعلت دوری از نور ولایت و نزدیکی به معصیت و استعمال حسد حسودان بزرگ تاریخ می باشد!
سیئه حسد، وحشیانه، اول به جان خود حسود میافتد «مَا أَعْدَلَهُ»، یعنی «بَدَأَ بِصَاحِبِهِ» و بعدا به اطرافیانش آسیب میزنه!
و چه زیبا مولایمان علی ع فرمودند: «لِلَّهِ دَرُّ الْحَسَدِ مَا أَعْدَلَهُ بَدَأَ بِصَاحِبِهِ فَقَتَلَه»
+ «حدیث حضرت عبد العظیم حسنی!»
«اولئک کالانعام بل هم اضل»
«گرگی در لباس میش!»
عامل الفت و محبت در او دیگر وجود ندارد!
«فَعَلَيْهِ (رُوحَ الْإِيمَانِ) ائْتَلَفَتْ وَ بِهِ تَحَابَّتْ»:
امام صادق علیه السلام:
إِنَّ رُوحَ الْإِيمَانِ وَاحِدَةٌ خَرَجَتْ مِنْ عِنْدِ وَاحِدٍ وَ تَتَفَرَّقُ فِي أَبْدَانٍ شَتَّى
فَعَلَيْهِ ائْتَلَفَتْ وَ بِهِ تَحَابَّتْ
وَ سَتَخْرُجُ مِنْ شَتَّى وَ يَعُودُ وَاحِداً وَ يَرْجِعُ عِنْدَ وَاحِدٍ.
حسودی که نورشو از دست میده، دیگه عضوی از تن آل محمد ع نیست «منا اهل البیت ع نیست» تا در حالیکه دوستان آل محمد را اذیت کند، دردش بگیرد و دست از اذیت آل محمد ع بردارد، او عضو جدا شده و تافته جدا بافته از آل محمد ع شده و دیگر بیش از این از او انتظاری نیست، بدا به حالش! و پناه می بریم به رحم و دلسوزی آل محمد ع از این عاقبت سوء که قابل وصف نیست.
خودباختگانِ نور از دست داده، عضو پلید جدا شده از این تن پاک، میباشند!
سنت خداوند این است که اگر کسی از رفق و مدارای آل محمد ع سوء استفاده کند و خود را به دروغ محب علی ع، جا بزند، «آیاتی و رسلی» برای پاکسازی آنها مقدر میشود تا در فتنه حوادث، خار و خاشاک از طلای ناب جداسازی گردد
و این غربالگری، مرحلهای انکار ناپذیر در همه اقوام و در هر زمانی بوده و هست.
«كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ»
«لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالًا»
يعنى از غير خودتان همراز مگيريد كه در تباهى شما كوتاهى نميكنند!
لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً
لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً
اهل حسادت، در بارۀ اهل نور، مراعات هیچّی رو نمیکنن!
نه خويشاوندى و نه تعهّدى و نه پيمانى!
[سورة التوبة (۹): الآيات ۷ الى ۸]
كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ
إِلاَّ الَّذِينَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ
فَمَا اسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ
إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ (۷)
چگونه مشركان را نزد خدا و نزد فرستاده او عهدى تواند بود؟
مگر با كسانى كه كنار مسجد الحرام پيمان بستهايد.
پس تا با شما [بر سر عهد] پايدارند، با آنان پايدار باشيد،
زيرا خدا پرهيزگاران را دوست مىدارد.
كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً
يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى قُلُوبُهُمْ
وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُونَ (۸)
چگونه [براى آنان عهدى است] با اينكه اگر بر شما دست يابند،
در باره شما نه خويشاوندى را مراعات مىكنند و نه تعهّدى را،
شما را با زبانشان راضى مىكنند و حال آنكه دلهايشان امتناع مىورزد و بيشترشان منحرفند.
[سورة التوبة (۹): الآيات ۹ الى ۱۳]
اشْتَرَوْا بِآياتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِهِ إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (۹)
آيات خدا را به بهاى ناچيزى فروختند و [مردم را] از راه او باز داشتند،
به راستى آنان چه بد اعمالى انجام مىدادند.
لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً
وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ (۱۰)
در باره هيچ مؤمنى مراعات خويشاوندى و پيمانى را نمىكنند، و ايشان همان تجاوزكارانند.
فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَإِخْوانُكُمْ فِي الدِّينِ
وَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (۱۱)
پس اگر توبه كنند و نماز برپا دارند و زكات دهند، در اين صورت برادران دينى شما مىباشند،
و ما آيات [خود] را براى گروهى كه مىدانند به تفصيل بيان مىكنيم.
وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ
فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ (۱۲)
و اگر سوگندهاى خود را پس از پيمان خويش شكستند و شما را در دينتان طعن زدند،
پس با پيشوايان كفر بجنگيد، چرا كه آنان را هيچ پيمانى نيست، باشد كه [از پيمانشكنى] باز ايستند.
أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ
وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (۱۳)
چرا با گروهى كه سوگندهاى خود را شكستند و بر آن شدند كه فرستاده [خدا] را بيرون كنند،
و آنان بودند كه نخستينبار [جنگ را] با شما آغاز كردند، نمىجنگيد؟
آيا از آنان مىترسيد؟ با اينكه اگر مؤمنيد خدا سزاوارتر است كه از او بترسيد.