Luminous and Glorious Sciences!
Mysteries of the Rosary!
My Luminous Mysteries!
My Luminous Life!
«مجد» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«أَمْجَدَ الراعي الإبِلَ: شتربان شتران را با علوفه و آذوقه سير كرد.»
«مَجَدَتِ الإبلُ: إذا حَصَلَتْ في مرعًى كثيرٍ واسعٍ، و قد أَمْجَدَهَا الرّاعي،
يعنى شتر به مرتعى وسيع رسيد كه شتربان او را هدايت كرد و به فراخى رساند.»
+ «رعی»
+ «قدس»
ذُو الْعَرْشِ الْمَجيدُ … بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجيدٌ
توتی اکلها کل حین باذن ربها
يا مَجِيدُ انْتَ الْمَجِيدُ وَحْدَكَ لا يَفُوتُكَ شَيْءٌ وَ لا يَؤُودُكَ شَيْءٌ،
فَاجْعَلْنِي مِمَّنْ يُقَدِّسُكَ وَ يُمَجِّدُكَ وَ يُثْنِي عَلَيْكَ.
+ «لیله الرغائب»
يَا كُمَيْلُ
اللِّسَانُ يَنْزَحُ مِنَ الْقَلْبِ وَ الْقَلْبُ يَقُومُ بِالْغِذَاءِ
فَانْظُرْ فِيمَا تُغَذِّي قَلْبَكَ وَ جِسْمَك
فَإِنْ لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ حَلَالًا لَمْ يَقْبَلِ اللَّهُ تَسْبِيحَكَ وَ لَا شُكْرَك.
ای كميل!
زبان از قلب آبيارى شود و قلب از غذا نيرو گيرد.
بنگر دل و تن را چه غذا مىدهى.
اگر حلال نباشد خدا تسبيح و شكر تو را قبول نفرمايد.
«وَ الْفَهْمُ مَجْدٌ»:
+ «دلو – سلسله مراتب نورانی!»
همینکه نور مافوقتو بفهمی و از این اوامر نورانی اطاعت کنی و به آنچه که با قلبت فهمیدی عمل کنی، به درجات عقل خودت به حالت «مجد» و آقایی و علو و برتری بر هوای نفس حسودت میرسی و دیگه عقلت نمیذاره حسدت کار دستت بده!
«عظمة في سعة و علوّ»
«مجید یعنی عظیم الشان»
«الْمَجْدُ: السّعة في الكرم و الجلال»
و أصل المجد من قولهم: مَجَدَتِ الإبلُ:
إذا حَصَلَتْ في مرعًى كثيرٍ واسعٍ، و قد أَمْجَدَهَا الرّاعي،
شتر به مرتعى وسيع رسيد كه شتربان او را هدايت كرد و به فراخى رساند.
أَمْجَدَ الراعي الإبِلَ: شتربان شتران را با علوفه و آذوقه سير كرد.
مافوق نورانی با علوم بینظیرش از ما پذیرایی میکند
و قلب تشنه ما را از علم آل محمد ع سیراب مینماید.
بمحض اینکه قلبت بتونه به نور علوم ربانی صاحبان نور وصل بشه «إذا حَصَلَتْ»
+ «معرفة الامام بالنورانیة»
با دیدن اونهمه زیباییهای علمی، چنان از خود بیخود میشه که مات و مبهوت میمونه چی بگه در وصف اینهمه عظمت و شوکت و شکوه و جلال بیپایان علم آل محمد ع «تمجید»
و به عقلت میگویی:
هر چی میخوای و میتونی حالا در این چراگاه علمی، اقتباس و استنساخ علمی بنما، که رسیدی به اون جایی که باید میرسیدی و البته اصلا فکرشو هم نمیکردی که عالم چه خبره؟!
تمجید صاحبان نور کار عقل غالب بر هوای نفس حسوده که وقتی لب به ستایش مافوفش باز میکنه با تمام وجودش راجع به او حرف می زنه و در نگاهش و کلامش برق نور نمایان است!
«التَّمْجِيدُ من العبد للّه بالقول، و ذكر الصّفات الحسنة، و من اللّه للعبد بإعطائه الفضل.»
مجید یعنی عظیم الشان، بزرگمنش، آقامنش! یعنی صاحب نور!
نوری که وادارت میکنه نورانی بشی!
این تاثیر نورانی رو خدای مهربان در لقاء و زیارت صاحبان نور قرار داده!
این میشه تاثیر نور بر قلب!
و چون قلب هم مافوق جسمته، پس چه بخوای و چه نخوای، نور بر جان و تنت تاثیر میذاره و این نور بر قلب امیر است، و چه امیر خوبی است «نعم الامیر»!
حسود این امارت نورانی ملکوتی را باور ندارد!
قلب سلیم، جایی است که جز رشته نورانی هدایت آل محمد ع، هیچکس دیگر قادر به دخل و تصرف بر آن نمیباشد.
نور، قلب قسی را رقیق میکند!
سنگ خلاده با مُهر نورانی ولایت، نرم میشود!
کلام و رفتار نورانی، قلب را نرم نموده و قساوت را از دل میزداید.
+ «عمّن آخذ معالم دینی؟!»
+ «حاملان نور!»
یعنی هشت حرف «ثمانیۀ احرف»!
+ «حدیث متمم بن فیروز»
مجيد: مافوقی که رودست نداره!
«لا كَرَمَ فوق كرَمه»
آخر رفاقت است! + «رفق»
«بلوغ النِّهاية»
+ «توقف در بینهایت!»
اینقدر نور بهت میده که شرمنده میشی!
حدیث بحث مجد هم اینه
«فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ عَلَا مَجْدُهُ»:
در واقع راه غلبه عقل بر حسد عمل به نور ولایته
و اونم همون قبول ذلت کوچک و نجات از ذلت بزرگه
و اونم اینه که همه رو از خودت بهتر ببینی
«لَا يَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَتْقَى»
نه مثل شیطان بگی انا خیر منه!
«مقابله به مثل نکردن» کار عقل کامل و قلب سلیمه که به لطف علوم ربانی اینو فهمیده
و یادش اومده که باید چکار کنه و باید چکار نکنه! «قبض و بسط»
فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ عَلَا مَجْدُهُ!
اگه قلبت به نورش وصل باشه، میشه قلب مجید!
میشه قلب باشکوه! قلب ارجمند! قلب بزرگوار!
امام رضا علیه السلام:
لَا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتَّى تَكُونَ فِيهِ عَشْرُ خِصَالٍ
الْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ
وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ
يَسْتَكْثِرُ قَلِيلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ
وَ يَسْتَقِلُّ كَثِيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ
لَا يَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوَائِجِ إِلَيْهِ
وَ لَا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ
الْفَقْرُ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْغِنَى
وَ الذُّلُّ فِي اللَّهِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فِي عَدُوِّهِ وَ الْخُمُولُ أَشْهَى إِلَيْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ
ثُمَّ قَالَ ع
الْعَاشِرَةُ وَ مَا الْعَاشِرَةُ
قِيلَ لَهُ مَا هِيَ
قَالَ ع
لَا يَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَتْقَى
إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلَانِ
رَجُلٌ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى
وَ رَجُلٌ شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى
فَإِذَا لَقِيَ الَّذِي شَرٌّ مِنْهُ وَ أَدْنَى قَالَ لَعَلَّ خَيْرَ هَذَا بَاطِنٌ وَ هُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ خَيْرِي ظَاهِرٌ وَ هُوَ شَرٌّ لِي
وَ إِذَا رَأَى الَّذِي هُوَ خَيْرٌ مِنْهُ وَ أَتْقَى تَوَاضَعَ لَهُ لِيَلْحَقَ بِهِ
فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ عَلَا مَجْدُهُ وَ طَابَ خَيْرُهُ وَ حَسُنَ ذِكْرُهُ وَ سَادَ أَهْلَ زَمَانِهِ.
عقل هیچ شخصی كامل نميشود مگر در او ده امتياز باشد:
با هر كس برخورد كرد بگويد او بهتر از من و پرهيزكارتر از من است
زيرا مردم دو نوعند،
يك دسته واقعا بهتر و پرهيزكارتر از او هستند و يك دسته بدتر و پستتر.
وقتى شخصى را ديد كه از او بدتر و پستتر است بگويد
شايد خوبى او در باطن است و پنهان بودن خوبيش به نفع اوست
و خوبى من آشكار است كه شاید اين به ضرر من است.
اگر چنين بود مقامى ارجمند يافته و به نيكى ياد مىشود و برتر از اهل زمان خويش ميگردد.
فَمَا الْمَجْدُ؟ عظمت چيست؟
مجد نتیجه عمل به همون بینشی است که صاحبان نور یاد میدهند!
اگه خوب عمل کنی، به تو هم میگن مجید!
«فَمَا الْمَجْدُ؟ … أَنْ تُعْطِيَ فِي الْغُرْمِ وَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِ الْجُرْمِ
و در حدیثی دیگر
حَمْلُ الْغَارِمِ وَ ابْتِنَاءُ الْمَكَارِمِ»
به این میگن عظمت نورانی!
کسانی رو که در حقّت خیانت کردند رو میبخشی و هیچی به اونا نمیگی!
« قِيلَ
فَمَا الْمَجْدُ؟
عظمت چيست؟
قَالَ
أَنْ تُعْطِيَ فِي الْغُرْمِ وَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِ الْجُرْمِ
پرداخت غرامت و گذشت از جرم و خيانت.
فَمَا الْمَجْدُ؟
… حَمْلُ الْغَارِمِ وَ ابْتِنَاءُ الْمَكَارِمِ
تحمل زيانها و بدست آوردن نيكىها.
عظمت بینش آل محمد ع در همینه که جواب بَدی رو باید با خوبی داد!
«هَذِهِ الْأَمَانَةَ … وَ هِيَ أَنْ تُكَافِئُوا عَلَى الْإِحْسَانِ، وَ تَعْدِلُوا عَنِ الْإِسَاءَةِ»!
الله اکبر از این عظمت کار!
قابل تصور نیست، به هر کسی بگی، میگه «اساطیر الاولین» است و فقط توی قصهها اینجوریه!
[م – مجید] :
وَ دَلَّ بِالْمِيمِ عَلَى أَنَّهُ الْمَجِيدُ الْمَحْمُودُ فِي كُلِّ أَفْعَالِهِ وَ جَعَلَ هَذَا الْقَوْلَ حُجَّةً عَلَى الْيَهُودِ.
[مجد – افشای سلام] :
«وَ الْمَجْدُ حَمْلُ الْمَغَارِمِ وَ ابْتِنَاءُ الْمَكَارِمِ»
وقتی بَدی رو با خوبی جواب میدی، اسم نور رو معنا میکنی، یعنی دیوار بنای اعتقادی آل محمد ع رو در قلوب کسانی که مقدر میشه باهاشون روبرو بشی، ترمیم میکنی (داستان تکراری خضر ع و موسی ع) و اینجوری داری بوی خوش اعتقاد آل محمد ع رو در عالم پخش میکنی و همه به دنبال یافتن منشا این بوی خوش، به سویت متمایل خواهند گشت «تهوی الیهم».
+ «عرض – مانکن با عرضه!»
فَمَنْ مَجَّدَ اللَّهَ بِمَا مَجَّدَ بِهِ نَفْسَهُ
ثُمَّ كَانَ فِي حَالِ شِقْوَةٍ حُوِّلَ إِلَى سَعَادَةٍ
+ «سعادت و شقاوت!»
تمجید نورانی، رمز و راز خروج قلب از تاریکی حسادت به نور هدایت!
[مجد – سعادت و شقاوت – حول]:
+ «اقرار به فضیلت و مزیت صاحبان نور «آیاتی و رسلی».
+ «اقتد بنبیّک یا معاذ فی الیقین!»
+ «حسد»:
لازمۀ تغییر حال از استعمال حسادت، به استعمال نور ولایت «حَالِ شِقْوَةٍ حُوِّلَ إِلَى سَعَادَةٍ»،
اقرار و باور قلبی به فضیلت و مزیت صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست «تمجید آیات»،
که بمنظور اصلاح و تربیت این عیب حسد ما مقدر و تنظیم میشوند.
امام صادق علیه السلام:
إِنَّ اللَّهَ يُمَجِّدُ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ
فَمَنْ مَجَّدَ اللَّهَ بِمَا مَجَّدَ بِهِ نَفْسَهُ ثُمَّ كَانَ فِي حَالِ شِقْوَةٍ حُوِّلَ إِلَى سَعَادَةٍ
خداوند در هرروز و شب سه بار خود را تمجيد مىكند،
پس هركس خدا را به آنچه كه خودش ثناى خود مىگويد تمجيد كند،
اگر در حال شقاوت باشد، سعادتمند مىشود.
فَقُلْتُ كَيْفَ هُوَ
قَالَ يَقُولُ
أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ رَبُّ الْعَالَمِينَ
أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ
أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ
أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ مَالِكُ يَوْمِ الدِّينِ
أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ- [مِنْكَ] بَدْءُ كُلِّ شَيْءٍ وَ إِلَيْكَ يَعُودُ
أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ لَمْ تَزَلْ وَ لَا تَزَالُ
أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ خَالِقُ الْخَيْرِ وَ الشَّرِّ
أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ خَالِقُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ
أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْأَحَدُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ
أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ
أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَكَ الْأَسْماءُ الْحُسْنى يُسَبِّحُ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
وَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ وَ الْكِبْرِيَاءُ رِدَاؤُكَ.
[سورة ق (۵۰): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِيدِ (۱)
قاف، سوگند به قرآن باشكوه،
[سورة البروج (۸۵): الآيات ۱ الى ۲۲]
ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ (۱۵)
صاحب ارجمند عرش.
…
بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ (۲۱)
آرى، آن قرآنى ارجمند است،
[سورة هود (۱۱): الآيات ۶۹ الى ۷۶]
قالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ (۷۳)
گفتند: «آيا از كار خدا تعجّب مىكنى؟
رحمت خدا و بركات او بر شما خاندان [رسالت] باد.
بىگمان، او ستودهاى بزرگوار است.»