دکتر محمد شعبانی راد

حسود به نورِ خود پشت می‌کند!

They turned their backs on their Light!

فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ

+ «نبذ» + «وری» + «ظهر»

اهل کوفه به نور پشت کردند!
+ «نور شایسته‌سالاری!»
+ «کربلا»
+ «نور از دست رفته!»
+ «نبذ»

وَراءَ ظُهُورِهِمْ

[سورة البقرة (۲): آية ۱۰۱]
وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ
نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ كِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ
كَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ (۱۰۱)
و آنگاه كه فرستاده‌‏اى از جانب خداوند برايشان آمد – كه آنچه را با آنان بود تصديق مى‌‏داشت –
گروهى از اهل كتاب، كتاب خدا را پشت سر افكندند،
چنانكه گويى [از آن هيچ‏] نمى‏‌دانند.

[سورة آل‏‌عمران (۳): آية ۱۸۷]
وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ 
فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ
وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ ما يَشْتَرُونَ (۱۸۷)
و [ياد كن‏] هنگامى را كه خداوند از كسانى كه به آنان كتاب داده شده،
پيمان گرفت كه حتماً بايد آن را [به وضوح‏] براى مردم بيان نماييد و كتمانش مكنيد.
پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهايى ناچيز به دست آوردند،
و چه بد معامله‏‌اى كردند.
+ «نور شایسته‌سالاری!»
داستان تکراری ماموریت دانه‌درشتهای اهل حسادت و ماموریت صاحبان نور!

امام سجّاد علیه السلام:
کِتَابُهُ (علیه السلام) إلَی مُحَمَّدِ بنِ مُسلِمِ الزُّهرِیّ یَعِظُهُ:
فَانْظُرْ أَیُّ رَجُلٍ تَکُونُ غَداً إِذَا وَقَفْتَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ فَسَأَلَکَ عَنْ نِعَمِهِ عَلَیْکَ کَیْفَ رَعَیْتَهَا وَ عَنْ حُجَجِهِ عَلَیْکَ کَیْفَ قَضَیْتَهَا وَ لَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ قَابِلًا مِنْکَ بِالتَّعْذِیرِ وَ لَا رَاضِیاً مِنْکَ بِالتَّقْصِیرِ
هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ لَیْسَ کَذَلِکَ
أَخَذَ عَلَی الْعُلَمَاءِ فِی کِتَابِهِ إِذْ قَالَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ
وَ اعْلَمْ أَنَّ أَدْنَی مَا کَتَمْتَ وَ أَخَفَّ مَا احْتَمَلْتَ أَنْ آنَسْتَ وَحْشَهًَْ الظَّالِمِ وَ سَهَّلْتَ لَهُ طَرِیقَ الْغَیِّ بِدُنُوِّکَ مِنْهُ حِینَ دَنَوْتَ وَ إِجَابَتِکَ لَهُ حِینَ دُعِیت
.
نامه‌ی امام سجّاد (علیه السلام) به محمدبن‌مسلم زهری:
ای مرد! متوجّه باش وقتی فردا در مقابل پروردگار خود می‌ایستی و از تو سؤال می‌کند که چگونه نعمت‌هایش را پاس داشته‌ای و دستورهایش را بر خود چطور انجام‌داده‌ای چه پاسخ خواهی‌داد؛
بدان هرگز خداوند بهانه‌ات را نمی‌پذیرد و از تو تقصیر و کوتاهی را قبول نخواهد کرد.
هرگز! هرگز! چنین نیست
از دانشمندان در کتاب خود پیمان‌گرفته و فرموده است:
که حتماً آن را برای مردم آشکار سازید و کتمان نکنید.
بدان کوچک‌ترین چیزی که پنهان کرده‌ای و سبک‌ترین گناهی را که به دوش گرفته‌ای همین است که انس و الفت با ستمگران گرفته‌ای (زهری از طرفداران بنی‌امیّه بود که هشام‌بن‌عبدالملک او را معلّم فرزندان خود قرارداده بود) و راه ستمگری و طغیان را بر او ساده و آسان نموده‌ای با نزدیک‌شدن به آن‌ها و درخواست ایشان پذیرفتن.

امام رضا علیه السلام:
إِنَ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِکَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَهًِْ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً
فَلَمْ یَعْیَ بَعْدَهُ الْجَوَابَ وَ لَا یَحِیرُ فِیهِ عَنِ الصَّوَابِ
وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَیَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ الْخَطَایَا وَ الزَّلَلَ وَ الْعِثَارَ
فَخَصَّهُ اللَّهُ بِذَلِکَ لِیَکُونَ حُجَّتَهُ عَلَی عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَی خَلْقِهِ
وَ ذلِکَ فَضْلُ اللهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ
فَهَلْ یَقْدِرُونَ عَلَی مِثْلِ هَذَا فَیَخْتَارُوهُ أَوْ یَکُونُ مُخْتَارُهُمْ بِهَذِهِ الصِّفَهًِْ فَیُقَدِّمُوهُ تَعَدَّوْا وَ بَیْتِ اللَّهِ الْحَقَّ وَ نَبَذُوا کِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لَا یَعْلَمُونَ
وَ فِی کِتَابِ اللَّهِ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ فَذَمَّهُمُ اللَّهُ وَ مَقَّتَهُمْ أَنْفُسَهُم فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ
.
بی‌تردید هر بنده‌ای که خداوند وی را برای امور بندگانش انتخاب فرماید به جهت این امر مهم سینه‌اش را وسعت بخشد و به او شرح صدر عطا کند و چشمه‌ی حکمت را بر دلش روان ساخته و دانش را به او الهام فرماید.
دیگر پس از آن در پاسخ هیچ پرسشی در نماند و در راه صوابی حیران نماند،
پس او همواره معصوم، مؤیّد، موفّق، مسدّد است از هر خطا و لغزشی در امان است
و این خصوصیّت را خداوند به او ارزانی داشته تا وی حجّت بر خلق و گواه بر بندگانش باشد،
این فضل خداست که به هرکس بخواهد [و شایسته بداند] می‌بخشد
و خداوند صاحب فضل عظیم است.
پس آیا بشر بر چنین چیزی قادر است تا او را انتخاب کرده یا برگزیند؟
و آیا فرد منتخب ایشان چنین اوصافی را دارد تا او را مقدّم بدارند؟
به بیت‌اللَّه سوگند که با حق دشمنی نمودند و کتاب خدا را به پشت انداختند گویا نمی‌دانند و در کتاب خدا هدایت و شفا است آن را به کناری انداختند و از هوی و هوس تبعیّت نمودند و خدا ایشان را سرزنش کرد و دشمن داشت و بدبخت کرد.

[سورة الأنعام (۶): آية ۹۴]
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى‏ كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ
وَ تَرَكْتُمْ ما خَوَّلْناكُمْ وَراءَ ظُهُورِكُمْ
وَ ما نَرى‏ مَعَكُمْ شُفَعاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكاءُ
لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَ ضَلَّ عَنْكُمْ ما كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ (۹۴)
و همان گونه كه شما را نخستين بار آفريديم [اكنون نيز] تنها به سوى ما آمده‌‏ايد،
و آنچه را به شما عطا كرده بوديم پشت سر خود نهاده‏‌ايد،
و شفيعانى را كه در [كار] خودتان، شريكان [خدا] مى‌‏پنداشتيد با شما نمى‌‏بينيم.
به يقين، پيوند ميان شما بريده شده، و آنچه را كه مى‌‏پنداشتيد از دست شما رفته است.

اهل حسادت، به نور بقیت الله پشت می‌کنند!

بَقِيَّتُ‏ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ

[سورة هود (۱۱): الآيات ۸۴ الى ۹۵]
وَ إِلى‏ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ وَ لا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ وَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ (۸۴)
و به سوى [اهل‏] مَدْيَنْ، برادرشان شعيب را [فرستاديم‏]. گفت: «اى قوم من، خدا را بپرستيد. براى شما جز او معبودى نيست. و پيمانه و ترازو را كم مكنيد. به راستى شما را در نعمت مى‏‌بينم. و[لى‏] از عذاب روزى فراگير بر شما بيمناكم.»
وَ يا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (۸۵)
«و اى قوم من، پيمانه و ترازو را به داد، تمام دهيد، و حقوق مردم را كم مدهيد، و در زمين به فساد سر برمداريد.»
بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ (۸۶)
«اگر مؤمن باشيد، باقيمانده [حلال‏] خدا براى شما بهتر است، و من بر شما نگاهبان نيستم.»
قالُوا يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ (۸۷)
گفتند: «اى شعيب، آيا نماز تو به تو دستور مى‏‌دهد كه آنچه را پدران ما مى‏‌پرستيده‌‏اند رها كنيم، يا در اموال خود به ميل خود تصرّف نكنيم؟ راستى كه تو بردبارِ فرزانه‏‌اى.»
قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ رَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَ ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى‏ ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ (۸۸)
گفت: «اى قوم من، بينديشيد، اگر از جانب پروردگارم دليل روشنى داشته باشم، و او از سوى خود روزىِ نيكويى به من داده باشد [آيا باز هم از پرستش او دست بردارم؟] من نمى‏‌خواهم در آنچه شما را از آن باز مى‏‌دارم با شما مخالفت كنم [و خود مرتكب آن شوم‏]. من قصدى جز اصلاح [جامعه‏] تا آنجا كه بتوانم، ندارم، و توفيق من جز به [يارى‏] خدا نيست. بر او توكّل كرده‌‏ام و به سوى او بازمى‏‌گردم.»
وَ يا قَوْمِ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقاقِي أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ ما أَصابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صالِحٍ وَ ما قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ (۸۹)
«و اى قوم من، زنهار تا مخالفت شما با من، شما را بدانجا نكشاند كه [بلايى‏] مانند آنچه به قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح رسيد، به شما [نيز] برسد، و قوم لوط از شما چندان دور نيست.»
وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ (۹۰)
«و از پروردگار خود آمرزش بخواهيد، سپس به درگاه او توبه كنيد كه پروردگار من مهربان و دوستدار [بندگان‏] است.»
قالُوا يا شُعَيْبُ ما نَفْقَهُ كَثِيراً مِمَّا تَقُولُ وَ إِنَّا لَنَراكَ فِينا ضَعِيفاً وَ لَوْ لا رَهْطُكَ لَرَجَمْناكَ وَ ما أَنْتَ عَلَيْنا بِعَزِيزٍ (۹۱)
گفتند: «اى شعيب! بسيارى از آنچه را كه مى‏‌گويى نمى‌‏فهميم، و واقعاً تو را در ميان خود ضعيف مى‌‏بينيم، و اگر عشيره تو نبود قطعاً سنگسارت مى‏‌كرديم، و تو بر ما پيروز نيستى.»
قالَ يا قَوْمِ أَ رَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ اتَّخَذْتُمُوهُ وَراءَكُمْ ظِهْرِيًّا
إِنَّ رَبِّي بِما تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ (۹۲)
گفت: «اى قوم من، آيا عشيره من پيش شما از خدا عزيزتر است كه او را پشت سر خود گرفته‏‌ايد [و فراموشش كرده‌‏ايد]؟
در حقيقت، پروردگار من به آنچه انجام مى‏‌دهيد احاطه دارد.»
وَ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى‏ مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ مَنْ هُوَ كاذِبٌ وَ ارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ (۹۳)
«و اى قوم من، شما بر حسب امكانات خود عمل كنيد، من [نيز] عمل مى‏‌كنم. به زودى خواهيد دانست كه عذابِ رسواكننده بر چه كسى فرود مى‌‏آيد و دروغگو كيست؛ و انتظار بريد كه من [هم‏] با شما منتظرم.»
وَ لَمَّا جاءَ أَمْرُنا نَجَّيْنا شُعَيْباً وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيارِهِمْ جاثِمِينَ (۹۴)
و چون فرمان ما آمد، شعيب و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، به رحمتى از جانب خويش نجات داديم، و كسانى را كه ستم كرده بودند، فرياد [مرگبار] فرو گرفت، و در خانه‌‏هايشان از پا درآمدند.
كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيها أَلا بُعْداً لِمَدْيَنَ كَما بَعِدَتْ ثَمُودُ (۹۵)
گويى در آن [خانه‏‌ها] هرگز اقامت نداشته‏‌اند. هان، مرگ بر [مردم‏] مَدْيَن، همان گونه كه ثمود هلاك شدند.

حسودی که پشتشو به نورش میکنه،
باید هم کارنامه‌اش رو از پشت سرش دریافت کنه!
وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً وَ يَصْلى‏ سَعِيراً
و امّا كسى كه كارنامه‌‏اش از پشت سرش به او داده شود،
زودا كه هلاك [خويش‏] خواهد، و در آتشِ افروخته درآيد.

[سورة الانشقاق (۸۴): الآيات ۱ الى ۲۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ (۱)
آنگاه كه آسمان زهم بشكافد،
وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ (۲)
و پروردگارش را فرمان بَرَد و [چنين‏] سِزَد.
وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ (۳)
و آنگاه كه زمين كشيده شود،
وَ أَلْقَتْ ما فِيها وَ تَخَلَّتْ (۴)
و آنچه را كه در آن است بيرون افكند و تُهى شود،
وَ أَذِنَتْ لِرَبِّها وَ حُقَّتْ (۵)
و پروردگارش را فرمان بَرَد و [چنين‏] سزد.
يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ (۶)
اى انسان، حقّاً كه تو به سوى پروردگار خود بسختى در تلاشى، و او را ملاقات خواهى كرد.
فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ (۷)
امّا كسى كه كارنامه‌‏اش به دست راستش داده شود،
فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً (۸)
بزودى‏‌اش حسابى بس آسان كنند،
وَ يَنْقَلِبُ إِلى‏ أَهْلِهِ مَسْرُوراً (۹)
و شادمان به سوى كسانش بازگردد.
وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ (۱۰)
و امّا كسى كه كارنامه‌‏اش از پشت سرش به او داده شود،
فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً (۱۱)
زودا كه هلاك [خويش‏] خواهد،
وَ يَصْلى‏ سَعِيراً (۱۲)
و در آتشِ افروخته درآيد.
إِنَّهُ كانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُوراً (۱۳)
او در [ميان‏] خانواده خود شادمان بود.
إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ (۱۴)
او مى‌‏پنداشت كه هرگز برنخواهد گشت.
بَلى‏ إِنَّ رَبَّهُ كانَ بِهِ بَصِيراً (۱۵)
آرى، در حقيقت، پروردگارش به او بينا بود.فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ (۱۶)
نه، نه، سوگند به شَفَق،
وَ اللَّيْلِ وَ ما وَسَقَ (۱۷)
سوگند به شب و آنچه [شب‏] فروپوشاند،
وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ (۱۸)
سوگند به ماه چون [بَدْرِ] تمام شود،
لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ (۱۹)
كه قطعاً از حالى به حالى برخواهيد نشست.
فَما لَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (۲۰)
پس چرا آنان باور نمى‌‏دارند؟
وَ إِذا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لا يَسْجُدُونَ (۲۱)
و چون بر آنان قرآن تلاوت مى‌‏شود چهره بر خاك نمى‌‏سايند؟
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ (۲۲)
[نه!] بلكه آنان كه كفر ورزيده‏‌اند، تكذيب مى‌‏كنند.
وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ (۲۳)
و خدا به آنچه در سينه دارند داناتر است.
فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ (۲۴)
پس آنان را از عذابى دردناك خبر ده،
إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ (۲۵)
مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده‌‏اند، كه آنان را پاداشى بى‏‌منّت خواهد بود.

حسود اگه نور میخواد،
باید تا مهلتش به پایان نرسیده، پشت به تمناهاش کنه، تا نورشو ببینه
وگرنه بعدا دیگه فرصتی برای جبران، بهش داده نمیشه!

قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً

گفته مى‏‌شود: «بازپس برگرديد و نورى درخواست كنيد.»

[سورة الحديد (۵۷): الآيات ۱۱ الى ۱۵]
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ (۱۱)
كيست آن كس كه به خدا وامى نيكو دهد تا [نتيجه‌‏اش را] براى وى دوچندان گرداند و او را پاداشى خوش باشد؟
يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ يَسْعى‏ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ بُشْراكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (۱۲)
آن روز كه مردان و زنان مؤمن را مى‌‏بينى كه نورشان پيشاپيششان و به جانب راستشان دوان است. [به آنان گويند:] «امروز شما را مژده باد به باغهايى كه از زير [درختان‏] آن نهرها روان است؛ در آنها جاودانيد. اين است همان كاميابى بزرگ.
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ
قِيلَ ارْجِعُوا وَراءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً
فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ ظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ (۱۳)
آن روز، مردان و زنان منافق به كسانى كه ايمان آورده‏‌اند مى‌‏گويند: «ما را مهلت دهيد تا از نورتان [اندكى‏] برگيريم.» گفته مى‏‌شود:
«بازپس برگرديد و نورى درخواست كنيد.» آنگاه ميان آنها ديوارى زده مى‌‏شود كه آن را دروازه‌‏اى است : باطنش رحمت است و ظاهرش روى به عذاب دارد.
يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قالُوا بَلى‏ وَ لكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَ تَرَبَّصْتُمْ وَ ارْتَبْتُمْ وَ غَرَّتْكُمُ الْأَمانِيُّ حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَ غَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ (۱۴)
[دو رويان،] آنان را ندا درمى‌‏دهند: «آيا ما با شما نبوديم؟» مى‌‏گويند: «چرا، ولى شما خودتان را در بلا افكنديد و امروز و فردا كرديد و ترديد آورديد و آرزوها شما را غرّه كرد تا فرمان خدا آمد و [شيطانِ‏] مغروركننده، شما را درباره خدا بفريفت.
فَالْيَوْمَ لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَ لا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْواكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلاكُمْ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (۱۵)
پس امروز نه از شما و نه از كسانى كه كافر شده‌‏اند عوضى پذيرفته نمى‌‏شود: جايگاهتان آتش است؛ آن سزاوار شماست و چه بد سرانجامى است.»

اهل حسادت که پشت به نورشون میکنن، از حد درگذرندگانند!

[سورة المؤمنون (۲۳): الآيات ۱ الى ۱۱]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (۱)
به راستى كه مؤمنان رستگار شدند،
الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ (۲)
همانان كه در نمازشان فروتنند،
وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ (۳)
و آنان كه از بيهوده رويگردانند،
وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ (۴)
و آنان كه زكات مى‌‏پردازند،
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ (۵)
و كسانى كه پاكدامنند،
إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ (۶)
مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده‌‏اند، كه در اين صورت بر آنان نكوهشى نيست.
فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ (۷)
پس هر كه فراتر از اين جُويد، آنان از حد درگذرندگانند.
وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ (۸)
و آنان كه امانتها و پيمان خود را رعايت مى‏‌كنند،
وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ (۹)
و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت مى‏‌نمايند،
أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ (۱۰)
آنانند كه خود وارثانند،
الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ (۱۱)
همانان كه بهشت را به ارث مى‌‏برند و در آنجا جاودان مى‌‏مانند.

[سورة المعارج (۷۰): الآيات ۱۱ الى ۳۵]
يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ (۱۱)
آنان را به ايشان نشان مى‏‌دهند. گناهكار آرزو مى‌‏كند كه كاش براى رهايى از عذاب آن روز، مى توانست پسران خود را عوض دهد،
وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ (۱۲)
و [نيز] همسرش و برادرش را،
وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ (۱۳)
و قبيله‌‏اش را كه به او پناه مى‌‏دهد،
وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ (۱۴)
و هر كه را كه در روى زمين است همه را [عوض مى‏‌داد] و آنگاه خود را رها مى‏‌كرد.
كَلاَّ إِنَّها لَظى‏ (۱۵)
نه چنين است. [آتش‏] زبانه مى‌‏كشد،
نَزَّاعَةً لِلشَّوى‏ (۱۶)
پوستِ سر و اندام را بركننده است.
تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى (۱۷)
هر كه را پشت كرده و روى برتافته،
وَ جَمَعَ فَأَوْعى‏ (۱۸)
و گرد آورده و انباشته [و حسابش را نگاه داشته‏] فرا مى‏‌خواند.
إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً (۱۹)
به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى‌‏تاب‏] خلق شده است.
إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً (۲۰)
چون صدمه‏‌اى به او رسد عجز و لابه كند.
وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً (۲۱)
و چون خيرى به او رسد بخل ورزد.
إِلاَّ الْمُصَلِّينَ (۲۲)
غير از نمازگزاران:
الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ (۲۳)
همان كسانى كه بر نمازشان پايدارى مى‌‏كنند.
وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ (۲۴)
و همانان كه در اموالشان حقّى معلوم است،
لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (۲۵)
براى سائل و محروم.
وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ (۲۶)
و كسانى كه روز جزا را باور دارند.
وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (۲۷)
و آنان كه از عذاب پروردگارشان بيمناكند.
إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ (۲۸)
چرا كه از عذاب پروردگارشان ايمن نمى‌‏توانند بود.
وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ (۲۹)
و كسانى كه دامن خود را حفظ مى‌‏كنند،
إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ (۳۰)
مگر بر همسران خود يا كنيزانشان كه [در اين صورت‏] مورد نكوهش نيستند.
فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ (۳۱)
و هر كس پا از اين [حدّ] فراتر نهد، آنان همان از حدّ درگذرندگانند.
وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ (۳۲)
و كسانى كه امانتها و پيمان خود را مراعات مى‏‌كنند.
وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ (۳۳)
و آنان كه بر شهادتهاى خود ايستاده‏‌اند.
وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ (۳۴)
و كسانى كه بر نمازشان مداومت مى‏‌ورزند.
أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ (۳۵)
آنها هستند كه در باغهايى [از بهشت‏]، گرامى خواهند بود.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی