Respect the Light!
«عتب» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«أصل الإعتاب عند العرب استصلاح الجلد بإعادته في الدباغ،
اصل اعتاب به زبان عرب بصلاح در آوردن جلد است با اعاده دبّاغى آن،
ثم استعير فيما يستعطف به البعض بعضا لإعادته ما كان من الألفة
سپس در اين مورد استعاره شده است كه
بعضى از افراد بخواهند الفت از بين رفته را ميان همديگر باز گردانند.»
پس: «اعتاب در نزد عرب اصلاح كردن پوست است،
و بطور استعاره در طلب عاطفه و اعاده الفت بكار رفته است.»
مثال زیبای ماسکهای میوه جوانکننده صورت!
+ «فتی – اکسیر جوانی!»
+ «حسن!»
انگاری به کسی که رابطه قلبی خودشو با نور آل محمد ع، بدلیل استعمال حسد خراب کرده،
دوباره با آیات و امتحانات جدید، این فرصت رو بهش میدن تا دوباره اصلاح مجدد بشه،
و این بار دیگه دست از حسدش برداره «رغم انف»، و با نور ولایت خودشو آرام کنه.
به این میگن: عتبهبوسی!
چه واژه زیبایی است واژه عتب!
مفهوم برگشتخوردن بمنظور اصلاح مجدد.
واژه زیبای «عتب» میفهمونه راه رینیو کردن دنیای ملک و ملکوت هر کسی چیه؟! «آیاتی و رسلی»
+ «بنی»: تولدی دوباره!
+ «صفح – صفّحت الکتاب»
+ «نوآوری»
+ «آپ تو دیت»
+ «ریکاوری»
+ «ریاجاستمنت – تعدیل دوباره»
«ریداکشن مفصلی که دیسلوکیت شده!»
«الْعَتَبُ: كلّ مكان نابٍ بنازله،
العَتَبُ هر مكانى كه براى ساكنش و نازلش سخت و مصيبت زاست.»
«عتبه: آستانهی درب»
آستانبوسی: به خدمت بزرگی رسیدن.
+ «حطم»
وَ الْعُتْبَى تَوْبَةً!
[عتب – توبه]:
امام علی علیه السلام:
«فَجَعَلَ السَّيِّئَةَ ذَنْباً، وَ الذَّنْبَ فِتْنَةً، وَ الْفِتْنَةَ دَنَساً،
وَ جَعَلَ الْحُسْنَى عُتْبَى، وَ الْعُتْبَى تَوْبَةً، وَ التَّوْبَةَ طَهُوراً.
فَمَنْ تَابَ اهْتَدَى،
وَ مَنِ افْتُتِنَ غَوَى مَا لَمْ يَتُبْ إِلَى اللَّهِ وَ يَعْتَرِفْ بِذَنْبِهِ
وَ لَا يَهْلِكُ عَلَى اللَّهِ إِلَّا هَالِكٌ.»
«بدکرداری (حسد) را گناه شمرده و گناه را فتنه و فتنه را آلودگی،
و خوش کرداری (نور الولایة) را رضایتمندی (به تقدیرات) دانسته
و رضایتمندی را توبه و توبه را پاککننده.
پس هرکه توبه کرد، به راه حق هدایت شده
و هرکس فتنه انگیخت، مادامیکه به خدا بازنگشته و به گناهش اعتراف نکرده، گمراه شد.
جز افرادی که هلاک میشوند، کسی در برابر خدا دلیری نمیکند.»
[سورة المؤمنون (۲۳): الآيات ۳۱ الى ۴۰]
قالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نادِمِينَ (۴۰)
فرمود: «به زودى سخت پشيمان خواهند شد.»
نورِ عِتاب!
امام هادی عليه السّلام:
قَالَ ع لِبَعْضِ مَوَالِيهِ
عَاتِبْ فُلَاناً وَ قُلْ لَهُ
إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً إِذَا عُوتِبَ قَبِلَ.
امام هادی عليه السّلام به يكى از دوستانش فرمود:
فلانى را ملامت كن و بگو:
اگر خدا خير بندهاى را بخواهد [در آن صورت] هر گاه آن بنده ملامت شود بپذيرد.
قدر اخم ولیّ خدا رو بدون!
«عَتَبَ عَلَيْهِ: لَامَهُ فِى تَسَخُّطٍ فَهُوَ عَاتِبٌ»
قدر آلارم چراغ قرمز راهنمایی رو بدون!
قدر شفق رو بدون!
Respect traffic lights!
احترام به قبض و بسط نور قلب میشه:
آستانبوسی!
عتبةبوسی!
دستبوسی!
پایبوسی!
رغم انف!
عتبةبوسی یعنی حرفگوشکن بودن!
امام سجاد علیه السلام:
«فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَسْتَعْتِبَ مِنْ نَفْسِي قَبْلَ أَنْ تَفُوتَ نَفْسِي»
اینکه با قبضِ نورِ قلبت، مورد عتاب قرار بگیری، خیلی با ارزشه!
رمز و راز دستیابی به حیات طیّبة همینه!
خداوند با قبضِ نورِ قلبِ عاقل، از او انتقاد میکند!
امام على عليه السلام:
الْعِتَابُ حَيَاةُ الْمَوَدَّةِ.
انتقاد، [عامل] حياتِ دوستى است.
لا تُعاتِبِ الجاهِلَ فَيَمقُتَكَ،
و عاتِبِ العاقِلَ يُحبِبكَ.
از جاهل انتقاد مكن، كه دشمنت مىدارد
و از عاقل انتقاد كن، كه دوستت مىدارد.
«استِصْلاحُ الأخيارِ بإكْرامِهِمْ، و الأشرارِ بتأديبِهِمْ.»
«اصلاح كردن نيكان با گرامى داشتن آنهاست،
و اصلاح كردن بدكاران با تأديب (تنبيه) آنان.»
«لا تكونَنَّ مِمّنْ لا تَنفَعُهُ العِظَةُ إلاّ إذا بالغتَ في إيلامِه؛
فإنّ العاقلَ يتّعظُ بِالآدابِ، و البهائمُ لا تَتّعظُ إلاّ بِالضّربِ.»
«از كسانى مباش كه اندرز به حالشان سودى ندارد مگر آن كه كاملاً سرزنش شوند.
شخص عاقل به ادب پند مى گيرد، و ستوران جز با زدن به راه در نمىآيند.»
«إذا لَوّحْتَ للعاقلِ فَقد أوْجَعتَهُ عِتابا.»
«كنايه زدن به خردمند، سرزنشى دردآور براى اوست.»
«عُقوبةُ العُقَلاءِ التَّلْويحُ، عُقوبةُ الجُهَلاءِ التَّصْريحُ.»
«كيفر خردمندان، كنايه زدن است و كيفر نادانان آشكارا گفتن.»
«التَّعْرِيضُ للعاقلِ أشدُّ عِتابِهِ.»
«كنايه زدن به خردمند، سختترين سرزنش براى اوست.»
خدا، جوری با حسود اتمام نعمت و اتمام حجت میکنه
که وقتی حسود، اختیارا پشت به نور میکنه،
دیگه هرگز مورد بخشش قرار نخواهد گرفت!
و دیگه بازگشت به سوى حق از آنان خواسته نمىشود!
و اگر از در پوزش درآيند مورد اجابت قرار نمىگيرند!
و عذرشان پذيرفته نمىگردد!
انگاری دیگه به حسود فرصت و اجازه عتبهبوسی
و رغم انف داده نمیشود!
فرصت اقرار به فضل صاحبان نورشان را نخواهند یافت!
فرصت آشتی دوباره با صاحبان نور، به آنها داده نمیشود!
فرصت «اصلاح مجدد»، یعنی «readjustment»،
یعنی «renew» شدن و «refresh» شدن بهشون داده نمیشه!
براشون «خلقا جدیدا» ایجاد نخواهد شد!
دیگه از اون اکسیر جوانی که مفت در اختیارشون قرار گرفته بود خبری نخواهد بود!
راه توبه برای همیشه بسته شد!
این کالای معیوب رو دیگه نمیشه مرجوعش کرد!
اهل حسادت بزودی پشیمان میشن
«عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نادِمِينَ»
و حسرت میخورن، اما همینو هم کتمان میکنن!
جرم بزرگشون و اشتباه مرگبارشون اینه که صاحب نورشونو دیدند،
اما بهش پشت کردند!
«يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها»
وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ
[سورة النحل (۱۶): الآيات ۸۱ الى ۸۵]
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالاً
وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبالِ أَكْناناً
وَ جَعَلَ لَكُمْ سَرابِيلَ تَقِيكُمُ الْحَرَّ
وَ سَرابِيلَ تَقِيكُمْ بَأْسَكُمْ
كَذلِكَ يُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْلِمُونَ (۸۱)
و خدا از آنچه آفريده، به سود شما سايههايى فراهم آورده
و از كوهها براى شما پناهگاههايى قرار داده
و براى شما تنپوشهايى مقرر كرده كه شما را از گرما [و سرما] حفظ مىكند،
و تنپوشها [=زرهها]يى كه شما را در جنگتان حمايت مىنمايد.
اين گونه وى نعمتش را بر شما تمام مىگرداند،
اميد كه شما [به فرمانش] گردن نهيد.
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ الْمُبِينُ (۸۲)
پس اگر رويگردان شوند، بر تو فقط ابلاغ آشكار است.
يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها
وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ (۸۳)
نعمت خدا را مىشناسند، اما باز هم منكر آن مىشوند
و بيشترشان كافرند.
وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً
ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا
وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (۸۴)
و [ياد كن] روزى را كه از هر امتى گواهى برمىانگيزيم،
سپس به كسانى كه كافر شدهاند رخصت داده نمىشود
و آنان مورد بخشش قرار نخواهند گرفت.
وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ ظَلَمُوا الْعَذابَ فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ (۸۵)
و چون كسانى كه ستم كردهاند عذاب را ببينند [شكنجه] آنان كاسته نمىگردد و مهلت نمىيابند.
وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ
[سورة الروم (۳۰): الآيات ۵۶ الى ۶۰]
وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ الْإِيمانَ
لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتابِ اللَّهِ إِلى يَوْمِ الْبَعْثِ
فَهذا يَوْمُ الْبَعْثِ
وَ لكِنَّكُمْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ (۵۶)
و[لى] كسانى كه دانش و ايمان يافتهاند، مىگويند:
«قطعاً شما [به موجب آنچه] در كتاب خدا[ست] تا روز رستاخيز ماندهايد،
و اين، روزِ رستاخيز است ولى شما خودتان نمىدانستيد.»
فَيَوْمَئِذٍ لا يَنْفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ
وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (۵۷)
و در چنين روزى، [ديگر] پوزشِ آنان كه ستم كردهاند سود نمىبخشد،
و بازگشت به سوى حق از آنان خواسته نمىشود.
وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ
وَ لَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُبْطِلُونَ (۵۸)
و به راستى در اين قرآن براى مردم از هر گونه مَثَلى آورديم،
و چون براى ايشان آيهاى بياورى، آنان كه كفر ورزيدهاند حتماً خواهند گفت:
«شما جز بر باطل نيستيد.»
كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى قُلُوبِ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ (۵۹)
اين گونه، خدا بر دلهاى كسانى كه نمىدانند مُهر مىنهد.
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ
وَ لا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لا يُوقِنُونَ (۶۰)
پس صبر كن كه وعده خدا حقّ است،
و زنهار تا كسانى كه يقين ندارند، تو را به سبكسرى واندارند.
وَ إِنْ يَسْتَعْتِبُوا فَما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِينَ
[سورة فصلت (۴۱): الآيات ۲۱ الى ۲۵]
وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (۲۱)
و به پوست [بدنِ] خود مىگويند: «چرا بر ضدّ ما شهادت داديد؟» مىگويند: «همان خدايى كه هر چيزى را به زبان درآورده ما را گويا گردانيده است، و او نخستين بار شما را آفريد و به سوى او برگردانيده مىشويد.»
وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَ لا أَبْصارُكُمْ وَ لا جُلُودُكُمْ وَ لكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا يَعْلَمُ كَثِيراً مِمَّا تَعْمَلُونَ (۲۲)
و [شما] از اينكه مبادا گوش و ديدگان و پوستتان بر ضدّ شما گواهى دهند [گناهانتان را] پوشيده نمىداشتيد ليكن گمان داشتيد كه خدا بسيارى از آنچه را كه مىكنيد نمىداند.
وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذِي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ (۲۳)
و همين بود گمانتان كه درباره پروردگارتان برديد؛ شما را هلاك كرد و از زيانكاران شديد.
فَإِنْ يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوىً لَهُمْ
وَ إِنْ يَسْتَعْتِبُوا فَما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبِينَ (۲۴)
پس اگر شكيبايى نمايند جايشان در آتش است
و اگر از در پوزش درآيند مورد اجابت قرار نمىگيرند.
وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ (۲۵)
و براى آنان دمسازانى گذاشتيم، و آنچه در دسترس ايشان و آنچه در پى آنان بود در نظرشان زيبا جلوه دادند و فرمان [عذاب] در ميان امّتهايى از جنّ و انس كه پيش از آنان روزگار به سر برده بودند، بر ايشان واجب آمد، چرا كه آنها زيانكاران بودند.
وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ
[سورة الجاثية (۴۵): الآيات ۳۱ الى ۳۷]
وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا
أَ فَلَمْ تَكُنْ آياتِي تُتْلى عَلَيْكُمْ
فَاسْتَكْبَرْتُمْ وَ كُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمِينَ (۳۱)
و اما كسانى كه كافر شدند [بدانها مىگويند:]
«پس مگر آيات من بر شما خوانده نمىشد؟
و[لى] تكبّر نموديد و مردمى بدكار بوديد.»
وَ إِذا قِيلَ
إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَيْبَ فِيها
قُلْتُمْ
ما نَدْرِي مَا السَّاعَةُ
إِنْ نَظُنُّ إِلاَّ ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ (۳۲)
و چون گفته شد:
«وعده خدا راست است و شكى در رستاخيز نيست»،
گفتيد:
«ما نمىدانيم رستاخيز چيست؟
جز گمان نمىورزيم و ما يقين نداريم.»
وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا
وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (۳۳)
و [حقيقتِ] بديهايى كه كردهاند، بر آنان پديدار مىشود
و آنچه را كه بدان ريشخند مىكردند، آنان را فرومىگيرد.
وَ قِيلَ
الْيَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسِيتُمْ لِقاءَ يَوْمِكُمْ هذا
وَ مَأْواكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ ناصِرِينَ (۳۴)
و گفته شود:
«همانگونه كه ديدار امروزتان را فراموش كرديد، امروز شما را فراموش خواهيم كرد،
و جايگاهتان در آتش است و براى شما ياورانى نخواهد بود.»
ذلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آياتِ اللَّهِ هُزُواً
وَ غَرَّتْكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا
فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْها
وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (۳۵)
اين بدان سبب است كه شما آيات خدا را به ريشخند گرفتيد
و زندگى دنيا فريبتان داد.
پس امروز نه از اين [آتش] بيرون آورده مىشوند،
و نه عذرشان پذيرفته مىگردد.
فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمِينَ (۳۶)
پس سپاس از آن خداست:
پروردگار آسمانها و پروردگار زمين، پروردگار جهانيان.
وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (۳۷)
و در آسمانها و زمين، بزرگى از آن اوست،
و اوست شكستناپذير سنجيدهكار.
کسی که آتشبش رو رعایت کنه
و از نور خودش به کسی که بهش بدی کرده، قرض بده،
باید دستشو بوسید!
این دست رو ببوسی، انگاری دست خدا رو بوسیدی!
«عتبه بوسی!» + «قرض»
در این حدیث زیبا، امام سجاد علیه السلام، انگاری میفرمایند که:
من دست کسی که عامل به علوم نورانی بشه
و از نور و آبروی خودش به دیگران، قرض بده میبوسم!
امام سجاد علیه السلام:
إنَّها [الصَّدَقَةَ] تَقَعُ فِي يَدِاللّه ِ قَبلَ أن تَقَعَ فِي يَدِ السّائِلِ.
صدقه، قبل از اين كه به دست نيازمند برسد، در دست خداوند قرار مىگيرد.
امام سجاد علی بن الحسین علیه السلام هنگامی که به مستمندی صدقه میداد،
دست خود را می بوسید.
شخصی از آن حضرت راز این بوسیدن را پرسید.
امام علیه السلام در پاسخ فرمودند:
“صدقه مومن قبل از اینکه به دست فقیر و نیازمند برسد به دست خداوند میرسد.”
“لانها تقع فی ید الله قبل ان تقع فی ید السائل”
از این رو من دست خود را می بوسم.
آنگاه حضرت برای تعلیل گفتهاش این آیه شریفه را قرائت فرمودند:
“أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَأْخُذُ الصَّدَقاتِ“
یعنی:
” آیا نمیدانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش میپذیرد و صدقات را میگیرد.”
مشتقات ریشۀ «عتب» در آیات قرآن:
وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهيداً ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذينَ كَفَرُوا وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (84)
فَيَوْمَئِذٍ لا يَنْفَعُ الَّذينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (57)
فَإِنْ يَصْبِرُوا فَالنَّارُ مَثْوىً لَهُمْ وَ إِنْ يَسْتَعْتِبُوا فَما هُمْ مِنَ الْمُعْتَبينَ (24)
ذلِكُمْ بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آياتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ لا يُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ (35)