دکتر محمد شعبانی راد

تجربۀ نورانی! وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ‏!

Who is experienced?
who is experienced in the use of Light
to live the Good Life?

کدوم کفش، با‌تجربه‌تره؟!
کدوم کفش، نورانی‌تره؟!
کدوم کفش، کهنه‌تره؟! فرسوده‌تره؟! خسته‌تره؟!

این عکس داستان کربلا رو یادمون میده!
کربلا داستان کسب تجربه برای اهل نور است!
چند بار تا حالا کربلا رو تجربه کردی؟!
چند بار تا حالا تمنا رو فدای تقدیر کردی؟!
چالش بزرگ زندگی شما چیه؟!

کربلا: (کرب + بلا)
انگاری خدا دوست داره، قلب رو باتجربه‌تر ببینه!
قبولی در امتحان کربلا!
«يا حسين اخرج الى العراق فإن الله قد شاء ان يراك قتيلا،
… ان الله قد شاء ان يراهن سبايا
»
«این روی‌زردی (کهنه‌شدن و باتجربه شدن) را خود خواسته‌ام!»
+ «بهترین خودت باش! الذین آمنوا و عملوا الصالحات!»
حسودی که خود داستان کربلا را به خوبی میداند،
«الَّذِينَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ»
عملا در این چالش بزرگ،
فرصت باتجربه شدن و نورانی شدن و کربلایی شدن،
و بازگشت در رجعت در رکاب امام حسین علیه السلام را از دست می‌دهد!

«بلو – بلی – بلا» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«بَلِيَ‏ الثّوب‏: خَلَقَ، لباس كهنه شد.»
«قيل لمن سافر: أبلاه السفر،
يعنى مسافرت او را خسته و فرسوده كرد.»
«بَلَوْتُهُ‏: اختبرته كأني أخلقته من كثرة اختباري له،
او را آزمودم، مثل اينست كه از زيادى آزمايش خسته‌‏اش كردم.»
شنیدی میگن: فلانی دو تا پیراهن از تو بیشتر پاره کرده «بَلِيَ‏ الثوب»!
کنایه از اینکه از تو با تجربه تره!
«هُو بِلْوُ اسْفارٍ: آنكه سختيها كشيده و سفرها ديده و تجربه‌‏ها اندوخته است.»
خستگی سفر، چون توام با تجربه سفر است لذا به سفرکرده، عرب میگه: «أبلاه السفر»
نور الولایة، فرایند کسب تجربه است!
اینو از واژه «بلو» استنباط می‌کنیم.
+ «یعتبر بالنور و الظلام!» + «یاقوت سرخ!»
در واقع هر کس در معرض آیات قرار می‌گیره، شرایط کسب تجربه برای او فراهم میشه.
«الْبَلْوَى‏: التجربة»
مفهوم «تجربه»: «ايجاد التحوّل، أى التقلب و التحويل لتحصيل نتيجة منظورة»
«سمّي الغَم‏ بَلَاءً من حيث إنه يبلي الجسم،
غم و اندوه نيز بَلَاء ناميده شده، از آن جهت كه جسم را فرسايش مى‌‏دهد.»
«تَبْلُوا كُلُّ نَفْسٍ ما أَسْلَفَتْ»
با نور، تجربه کسب کن!
«وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَ»
«وَ بَلَوْناهُمْ‏ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»
+ «جبر و تفویض!»

با نور، تجربه کن!
کی یه پیراهن بیشتر پاره کرده؟!
کی با تجربه تره؟
کیا تجربه‌ی نور و ظلمتو دارن؟!
اینقدر باید قلبت با نور، کار کنه، که خوب کارکشته بشه!
«an expert heart»
+ «نور شایسته‌سالاری!»
نور الولایة، فرایند «capability» است!
«قابلیت، توانایی، صلاحیت، لیاقت، استعداد پیشرفت، سامان»
«آیاتی و رسلی» فرصتهایی برای «مالکیت نور» هستند!

قلبی که قبض و بسط نورشو میفهمه، این ویژگی‌ رو پیدا میکنه!

+ «مونث و مذکر»
وقتی با نور، مُجَرَّب میشی،
«وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ»
حالا میتونی این تجربیات خوبتو در اختیار دیگران هم بذاری!
«إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً»
+ «سلامٌ علی موسی و هارون»
کسب این تجربه‌ها، یک سفر انفرادی با نور میخواد!
این ارث نورانی، مَلکوتی است! مُلکی نیست!
«لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»
حسود، چون تجربه‌ی نورانی نداره، چیزی هم برای ارائه به دیگران نخواهد داشت!

[سورة البقرة (۲): آية ۱۲۴]
وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ
فَأَتَمَّهُنَّ
قالَ
إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً
قالَ
وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي
قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ (۱۲۴)
و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود،
و وى آن همه را به انجام رسانيد،
[خدا به او] فرمود:
«من تو را پيشواى مردم قرار دادم.»
[ابراهيم‏] پرسيد:
«از دودمانم [چطور]؟»
فرمود:
«پيمان من به بيدادگران نمى‏‌رسد.»

خدا شرایط کسب تجربه رو برای همه فراهم میکنه!
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ …»
اهل نور، که اهل صبر‌اند،
«وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ»
یعنی سیئه حسد رو زندانی حبس ابد نموده‌اند،
در این شرایط ایجاد شده (تقدیرات) میگن:
قلب ما، پشت به تاریکی تمناها نموده و مملوّ از نور است: 
«إِنَّا لِلَّهِ»
و ما با تولید اعمال صالح نورانی،
ان شاء الله، دستِ پر، به نزد خدای خود برخواهیم گشت!
«
وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ».
+ «درناژ دائمی حسادت!»

[سورة البقرة (۲): آية ۱۵۵]
وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ
وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ (۱۵۵)
و قطعاً شما را به چيزى از [قبيلِ‏] ترس و گرسنگى، و كاهشى در اموال و جانها و محصولات مى‌‏آزماييم؛
و مژده ده شكيبايان را:
الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ (۱۵۶)
[همان‏] كسانى كه چون مصيبتى به آنان برسد، مى‏‌گويند: «ما از آنِ خدا هستيم، و به سوى او باز مى‏‌گرديم.»
أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ
وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (۱۵۷)
بر ايشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راه‏‌يافتگان [هم‏] خود ايشانند.

وَ بَلَوْناهُمْ‏ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ

قلب، با فهم نور و ظلمت، تجربیاتش میره بالا!

[سورة الأعراف (۷): الآيات ۱۶۷ الى ۱۶۸]
وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ
إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ (۱۶۷)
و [ياد كن‏] هنگامى را كه پروردگارت اعلام داشت كه تا روز قيامت بر آنان [=يهوديان‏] كسانى را خواهد گماشت كه بديشان عذاب سخت بچشانند.
آرى، پروردگار تو زودكيفر است و همو آمرزنده بسيار مهربان است.
وَ قَطَّعْناهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَماً
مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِكَ
وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (۱۶۸)
و آنان را در زمين به صورت گروه‏هايى پراكنده ساختيم:
برخى از آنان درستكارند و برخى از آنان جز اينند.
و آنها را به خوشيها و ناخوشيها آزموديم، باشد كه ايشان بازگردند.

وَ نَبْلُوكُمْ‏ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ

[سورة الأنبياء (۲۱): الآيات ۳۱ الى ۳۵]
وَ جَعَلْنا فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ
وَ جَعَلْنا فِيها فِجاجاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ (۳۱)
و در زمين كوههايى استوار نهاديم تا مبادا [زمين‏] آنان [=مردم‏] را بجنباند،
و در آن راههايى فراخ پديد آورديم، باشد كه راه يابند.
وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً
وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ (۳۲)
و آسمان را سقفى محفوظ قرار داديم،
و[لى‏] آنان از [مطالعه در] نشانه‏‌هاى آن اعراض مى‏‌كنند.
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ
كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (۳۳)
و اوست آن كسى كه شب و روز و خورشيد و ماه را پديد آورده است.
هر كدام از اين دو در مدارى [معين‏] شناورند.
وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ
أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ (۳۴)
و پيش از تو براى هيچ بشرى جاودانگى [در دنيا] قرار نداديم.
آيا اگر تو از دنيا بروى آنان جاويدانند؟
كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ
وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً
وَ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ (۳۵)
هر نفسى چشنده مرگ است،
و شما را از راه آزمايش به بد و نيك خواهيم آزمود،
و به سوى ما بازگردانيده مى‌‏شويد.

خدا، برای اینکه ما باتجربه بشیم، چه کارایی میکنه!
یه دفعه به ما نعمت میده!
یه دفعه نعمتشو از ما میگیره!
چیه داستان؟!
سنّت خدا برای جداسازی اهل نور از اهل حسد اینجوریه!

[سورة الفجر (۸۹): الآيات ۱ الى ۳۰]
فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ (۱۵)
امّا انسان، هنگامى كه پروردگارش وى را مى‏‌آزمايد،
و عزيزش مى‌‏دارد و نعمت فراوان به او مى‌‏دهد، مى‌‏گويد:
«پروردگارم مرا گرامى داشته است.»
وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ (۱۶)
و امّا چون وى را مى‏‌آزمايد و روزى‏‌اش را بر او تنگ مى‏‌گرداند، مى‏‌گويد:
«پروردگارم مرا خوار كرده است.»
كَلاَّ بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ (۱۷)
ولى نه، بلكه يتيم را نمى‏‌نوازيد؛
وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‏ طَعامِ الْمِسْكِينِ (۱۸)
و بر خوراك‏[دادن‏] بينوا همديگر را بر نمى‌‏انگيزيد؛
وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلاً لَمًّا (۱۹)
و ميراث [ضعيفان‏] را چپاولگرانه مى‏‌خوريد؛
وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا (۲۰)
و مال را دوست داريد، دوست داشتنى بسيار.

هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى

نورتو بشناس!
اینجوری به ملکی زایل نشدنی «ملک لا یبلی»
و جاودانگی «شجرة الخلد» خواهی رسید!
شیطان گولت میزنه و میگه:
بدون این واسطه نورانی، میتونی به این چیزا دست پیدا کنی!
خودش با همین عقیده هلاک شد!
و میخواد همه رو هم با همین عقیده نابود کنه!

[سورة طه (۲۰): الآيات ۱۱۶ الى ۱۲۵]
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى‏ (۱۱۶)
و [ياد كن‏] هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم:
«براى آدم سجده كنيد.»
پس، جز ابليس كه سر باز زد [همه‏] سجده كردند.
فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى‏ (۱۱۷)
پس گفتيم:
«اى آدم، در حقيقت، اين [ابليس‏] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناك‏] است،
زنهار تا شما را از بهشت به در نكند تا تيره‏‌بخت گردى.»
إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى‏ (۱۱۸)
در حقيقت براى تو در آنجا اين [امتياز] است كه نه گرسنه مى‌‏شوى و نه برهنه مى‌‏مانى.
وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحى‏ (۱۱۹)
و [هم‏] اينكه در آنجا نه تشنه مى‌‏گردى و نه آفتاب‏‌زده.
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى‏ (۱۲۰)
پس شيطان او را وسوسه كرد، گفت:
«اى آدم، آيا تو را به درخت جاودانگى و ملكى كه زايل نمى‌‏شود، راه نمايم؟»
فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما
وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ
وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏ (۱۲۱)
آنگاه از آن [درخت ممنوع‏] خوردند و برهنگى آنان برايشان نمايان شد
و شروع كردند به چسبانيدن برگهاى بهشت بر خود.
و [اين گونه‏] آدم به پروردگار خود عصيان ورزيد و بيراهه رفت.
ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى‏ (۱۲۲)
سپس پروردگارش او را برگزيد و بر او ببخشود و [وى را] هدايت كرد.
قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ
فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى‏ (۱۲۳)
فرمود: «همگى از آن [مقام‏] فرود آييد، در حالى كه بعضى از شما دشمن بعضى ديگر است،
پس اگر براى شما از جانب من رهنمودى رسد،
هر كس از هدايتم پيروى كند نه گمراه مى‌‏شود و نه تيره‏‌بخت.»
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً
وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‏ (۱۲۴)
و هر كس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت، زندگىِ تنگ [و سختى‏] خواهد داشت،
و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى‏‌كنيم.»
قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى‏ وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً (۱۲۵)
مى‌‏گويد: «پروردگارا، چرا مرا نابينا محشور كردى با آنكه بينا بودم؟»

وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً

اصلا باید اهل نور، با تجربه بشن!
بدون کربلا نمیشه!
کربلا، تجربه‌ی گرانبهای اهل نور برای خلود در بهشت است!
جواب بدی اهل حسادت، بهشون خوبی کردنه!

[سورة الأنفال (۸): الآيات ۱۵ الى ۱۷]
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا لَقيتُمُ الَّذينَ كَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ (۱۵)
اى كسانى كه ايمان آورده‌‏ايد،
هر گاه [در ميدان نبرد] به كافران برخورد كرديد كه [به سوى شما] روى مى‏‌آورند، به آنان پشت مكنيد.
وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى‏ فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (۱۶)
و هر كه در آن هنگام به آنان پشت كند -مگر آنكه [هدفش‏] كناره‌‏گيرى براى نبردى [مجدّد] يا پيوستن به جمعى [ديگر از همرزمانش‏] باشد- قطعاً به خشم خدا گرفتار خواهد شد، و جايگاهش دوزخ است، و چه بد سرانجامى است.
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى‏
وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً
إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (۱۷)
و شما آنان را نكشتيد، بلكه خدا آنان را كُشت.
و چون [ريگ به سوى آنان‏] افكندى، تو نيفكندى، بلكه خدا افكند.
[آرى، خدا چنين كرد تا كافران را مغلوب كند]
و بدين وسيله مؤمنان را به آزمايشى نيكو، بيازمايد.
قطعاً خدا شنواى داناست.

لَتُبْلَوُنَّ‏ فِي أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ

مال و جان، شرایط کسب تجربه‌های نورانی را فراهم می‌آورند!
اهل نور بدانند که در این راه، از اهل حسد، سخنان دل‌آزار بسیاری خواهند شنید!
«وَ لَتَسْمَعُنَّ … أَذىً كَثِيراً»

[سورة آل‏‌عمران (۳): آية ۱۸۶]
لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ
وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثِيراً
وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (۱۸۶)
قطعاً در مالها و جانهايتان آزموده خواهيد شد،
و از كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب داده شده
و [نيز] از كسانى كه به شرك گراييده‌‏اند، [سخنان دل‏]آزار بسيارى خواهيد شنيد،

و[لى‏] اگر صبر كنيد و پرهيزگارى نماييد،
اين [ايستادگى‏] حاكى از عزم استوار [شما] در كارهاست.

وَ بِهِمْ (اَلْأَوْصِيَاءُ) يَبْتَلِي خَلْقَهُ!

مخلوقات نورانی و مهربان خدای مهربان،
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و آل محمد علیهم السلام هستند!
ای خدای مهربان،
قلب ما را عارف و عامل به نور این مخلوقات مهربان خودت بگردان!
و این معنای «اللهم صل علی محمد و آل محمد ع» می‌باشد!
همه نسبت به این اوصیاء، امتحان میشن!
«
وَ بِهِمْ يَبْتَلِي خَلْقَهُ»
کربلا همان کرب و بلا (یعنی ابتلا و یبتلی) است.
یعنی همه یک امتحان دستجمعی نسبت به اوصیاء خواهند داد!
به یوسف ع تهمت ناجور میزنند و همه با شنیدن این خبر دروغ، بالاجبار در امتحان دستجمعی باید شرکت کنند و نظرشونو بدهند و امتحان قلوب مخاطبین با شنیدن خبر تهمت و شایعه‌ای که دروغ و غم‌انگیز است، و غم‌انگیز بودن آن برای این است که آمار قبول‌شدگان در این امتحان و ابتلا، بسیار اندک و مایوس‌کننده است!
این امتحان برای اهل نور، «
بَلاءً حَسَناً» میباشد!
«
وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً»
از روی سوژه‌ای که خدای مهربان، اونو مصداق امتحان دستجمعی خودش قرار میده «
مِنْهُ»، باید دانست که اوصیاء چه کسانی هستند
و چرا مورد تهمت و قتل و ظلم قرار میگیرند!
ریشه این رفتار غلط اکثریت مخاطبین، نسبت به اوصیاء الله، حسادت مشترک همۀ آنها نسبت به صاحبان و حاملان علوم نورانی آل محمد ع است.
لذا با این رفتار خصمانه و با توطئۀ گروهی و دستجمعی بر علیه آنها،
اقدامات ناجوانمردانه انجام می‌دهند.
و این داستان تکراری اهل حسادت نسبت به حاملان نور علم، در مقالۀ اشتباه مرگبار تهمت و حدیث زیبای علقمه و امام صادق علیه السلام، بیان شد.
امام حسین علیه السلام فرمودند:
«و لولا أن تكونوا كذلك، لرأينا أنكم لستم منا»
اگر به شما تهمت نمیزدند، از ما نبودید!

امام صادق علیه السلام:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: 
إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقاً مِنْ رَحْمَتِهِ
خَلَقَهُمْ مِنْ نُورِهِ وَ رَحْمَتِهِ مِنْ رَحْمَتِهِ لِرَحِمْتِهِ

فَهُمْ عَيْنُ اَللَّهِ اَلنَّاظِرَةُ
وَ أُذُنُهُ اَلسَّامِعَةُ
وَ لِسَانُهُ اَلنَّاطِقُ فِي خَلْقِهِ بِإِذْنِهِ
وَ أُمَنَاؤُهُ عَلَى مَا أَنْزَلَ مِنْ عُذْرٍ أَوْ نُذْرٍ أَوْ حُجَّةٍ
فَبِهِمْ يَمْحُو اَلسَّيِّئَاتِ
وَ بِهِمْ يَدْفَعُ اَلضَّيْمَ
وَ بِهِمْ يُنْزِلُ اَلرَّحْمَةَ
وَ بِهِمْ يُحْيِي مَيِّتاً
وَ بِهِمْ يُمِيتُ حَيّاً
وَ بِهِمْ يَبْتَلِي خَلْقَهُ
وَ بِهِمْ يَقْضِي فِي خَلْقِهِ قَضِيَّتَهُ
قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَنْ هَؤُلاَءِ
قَالَ اَلْأَوْصِيَاءُ.
محمّد بن مسلم گويد:
از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مى‌فرمود:
«به راستى كه خدا را آفريدگانى است كه آنها را از نور و رحمت خود به جهت رحمتش آفريده است.
پس آنان به اذن او چشم بينا،گوش شنوا و زبان گوياى او در بين آفريدگانش هستند.
آنان بر آنچه- از عذر، يا ترسانيدن، يا حجّت و برهان آوردن- فروفرستاده شده، امينان او هستند.
پس به وسيلۀ آنان گناهان را نابود مى‌كند
و از ظلم باز مى‌دارد
و رحمت را فرود مى‌آورد
و مرده را زنده مى‌كند و زنده را مى‌ميراند
و خلق خود را به وسيلۀ آنها امتحان مى‌فرمايد
و به وسيلۀ آنان در ميان خلقش به حكم خويش داورى مى‌كند.»
عرض كردم:
«فدايت گردم! اين گروه كيانند؟»
فرمود: «اوصيا هستند.»

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی