responsibility!
الفبای نورانی، نسخه های نورانی
(س أ ل – احساس مسئولیت! وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ!)
برای مشاهده نسخه تصویری (ولاگ) کلیک کنید
برای شنیدن نسخه شنیداری (پادکست) کلیک کنید
«از آنان برخى بار مسئوليّت خويش را به منزل رساندند و سر بر بستر شهادت نهادند
و برخى نيز آماده انجام وظيفه بزرگ و تاريخى خويشاند و هيچ تغييرى و تبديلى در دين ندادند.»
عَمَّ يَتَساءَلُونَ؟!
درباره چه چيز مىپرسند؟
میپرسند که:
آیا حاجت خدا را برآورده کردید؟!
«السُؤْلُ: الحاجة»
آیا با فهم نور خدا، مهربانی و شادی- که مطلوب و حاجت خدا از بنده است- را خلق کردید؟!
اگر حسودی کنی و راضی به تقدیر خدا نباشی، و این فرصت و شرایط تقدیر شده برای ایجاد نور آرامش و شادی و عمل صالح رو به هدر بدهی، و در علم الهی فرصت دیگرای برایت در نظر گرفته نشده باشد، خداوند این اهل حسد را که حاجت خدای خودش را از این عرضۀ تقدیرات برآورده نمیکند، با عیب حسد و بخلش رها میکند و اینجوری حسود با استعمال روز به روز این عیب خودش را بیشتر و بیشتر گرفتار میکند!
امام علی علیه السلام:
إِذَا لَمْ يَكُنْ لِلَّهِ فِي عَبْدٍ حَاجَةٌ ابْتَلَاهُ بِالْبُخْلِ.
هرگاه خداوند نسبت به بندهاى نظرى نداشته باشد (به بندهاى كارى نداشته باشد، یعنی به این بنده حاجت و نیازی نداشته باشد، بعبارت دیگر این بنده حاجت و نیاز خدا که همانا ایجاد شادی و مهربانی برای دیگران است را برآورده ننماید)، او را مبتلا و گرفتار به بخل مىفرمايد.
+ «وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ»
احساسِ مسئولیت!
نور، فرایند پاسخگویی است.
اهل نور، مسئولیتپذیر هستند.
مسئولیت حسود، به بیمسئولیتی ختم میشود!
حسود، از خودش سلب مسئولیت میکند!
در حالیکه همه مسئول انجام کارهایی که میکنند، هستند و باید پاسخگو باشند!
همه مسئولند، برای درمان حسادت خود، با نور همکاری کنند!
حسود تلاش میکند تا شانه از زیر بار این مسئولیت خالی نماید!
«وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ»
«و بازداشتشان نماييد كه آنها مسؤولند.»
«المَسْؤُول: كسيكه امرى را عهدهدار شده باشد.»
«السُؤْلُ: الحاجة»
«قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى»
«السُؤْلُ: الحاجة»: یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
انگاری خدا، با دادن نور عقل به همه، حاجت اونا رو برای شناخت کلام نورانی خودش برآورده کرده «وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا»، ضمنا اینجوری با همه اتمام حجّت شده و اونا «مسئول» هم شدهاند، یعنی بابت این نعمت نورانی که بهشون داده شده، ازشون بازخواست خواهد شد.
در مقاله «طناب پوسیده تمنّا!» به حدیث زیبا و مهمی اشاره شد که: چرا مردم با آن كه خِرد دارند، نمیفهمند؟! «مَا بَالُ النَّاسِ يَعْقِلُونَ وَ لَا يَعْلَمُونَ؟!» انگاری خداوند عقل رو به همه داده اما روشنایی این عقل رو منوط کرده به زمانی که شخص اختیارا رو به نور هدایت الهی بنماید نه عمدا و اختیارا به این نور؛ پشت نماید.
در دعاها وقتی میگوییم: «اسألک» در واقع حاجت خود، که همان نور است را از صاحبان نور مسئلت می نماییم «طلب امر».
پرسش همگانی!
+ «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ»: «وَ مُحَمَّدٌ يُسْأَلُ عَنْ وَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع»
کربلا، یعنی همه چیز فدای حسین علیه السلام!
[سورة الأعراف (۷): الآيات ۶ الى ۹]
فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ (۶)
پس، قطعاً از كسانى كه [پيامبران] به سوى آنان فرستاده شدهاند خواهيم پرسيد،
و قطعاً از [خود] فرستادگان [نيز] خواهيم پرسيد.
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ (۷)
و از روى دانش به آنان گزارش خواهيم داد و ما [از احوال آنان] غايب نبودهايم.
وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۸)
و در آن روز، سنجش [اعمال] درست است. پس هر كس ميزانهاى [عمل] او گران باشد، آنان خود رستگارانند.
وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما كانُوا بِآياتِنا يَظْلِمُونَ (۹)
و هر كس ميزانهاى [عمل] او سبك باشد، پس آنانند كه به خود زيان زدهاند، چرا كه به آيات ما ستم كردهاند.
[سورة النبإ (۷۸): الآيات ۱ الى ۱۶]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
عَمَّ يَتَساءَلُونَ (۱)
درباره چه چيز از يكديگر مىپرسند؟
عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ (۲)
از آن خبر بزرگ،
الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ (۳)
كه درباره آن با هم اختلاف دارند.
امام رضا علیه السلام:
إِنَّ رَحِمَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَئِمَّةِ ع لَمُعَلَّقَةٌ بِالْعَرْشِ تَقُولُ
اللَّهُمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِي وَ اقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِي
ثُمَّ هِيَ جَارِيَةٌ بَعْدَهَا فِي أَرْحَامِ الْمُؤْمِنِينَ
ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ
وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ.
همانا رحم آل محمد يعنى ائمه اطهار به عرش آويخته است، و مى گويد:
خدايا به هر كه به من مى پيوندد، با او پيوند بر قرار كن و از هر كه از من بريده است، تو از او ببر
و بعد از اين هم اين موضوع در مورد خويشاوندان مومنين جريان دارد.
سپس اين آيه را تلاوت فرمود:
«بترسيد از خدايى كه به نام او از يكديگر مسئلت و درخواست مى كنيد (خدا را در نظر آوريد) و درباره ارحام كوتاهى نكنيد.»
ما در مقابل تقدیرات، مسئولیت داریم!
ما در قبال رفتار غلط دیگران، مسئولیت داریم!
مسئولیت ما اینه که جواب بدی برخواسته از حسد دیگران رو، با خوبی برخواسته از نور خودمون، پاسخ بدهیم: «اقرضهم من عرضک»، و این یعنی تکرار قصه کربلا!
حدیث قدسی:
يَا عِيسَى!
إِنَّكَ مَسْئُولٌ،
فَارْحَمِ اَلضَّعِيفَ كَرَحْمَتِي إِيَّاكَ، وَ لاَ تَقْهَرِ اَلْيَتِيمَ.
اى عيسى،
تو در برابر ما مسئول هستى.
پس به ضعفا همان طور رحم كن كه من به تو رحم مىكنم و با يتيمان تندى و قهر مكن.
سأل:
السُؤْلُ: الحاجة
«قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى»
أَسْألهُ ( سُؤْلَهُ و سُؤْلَتَهُ و مَسأَلتَهُ): نياز وى را برآورده كرد.
باب افعال و تفعیل برای ایجاد مفهوم متعدی برای فعل لازم بکار میرود.
فعل لازم مفعول نمیخواهد اما فعل متعدی فاعل و مفعولش معلوم است.
پس شیطان نیاز وی را بر آورده نمود این میشه از باب افعال: اسأله.
و در باب تفعیل میشه تسویل شیطان.
در حالیکه نیاز علمی ما نزد صاحبان نور است و باید آنها نیاز علمی ما را برآورده کنند، انگاری باید تسویل رحمان صورت بگیرد، اما متاسفانه اهل حسادت بدنبال رفع حاجت خود با کلام شیطانی لیدرهای سوء هستند، چون آنها تمناهای اهل حسادت را تایید میکنند.
+ «غرر»
المَسْؤُول: كسيكه امرى را عهدهدار شده باشد.
مسوول یعنی کسی که باید سوالات ما رو جواب بده!
[اسألک]:
پس اهل یقین که میگه «اسألک»، منظورش اینه ای صاحب نور من! من میدونم حاجت من یعنی نور علمی آل محمد ع نزد توست! من اونو از تو درخواست میکنم «یوزرنیم و پسورد – اسم الله»! نظر تو برام مهمه و قابل اجراست! به بقیه کاری ندارم! هر کی میخواد باشه باشه! ولو پدر و مادرم باشند!
اما اهل شک وقتی میگه «اسألک»، در واقع داره شیطان و لیدر سوء رو مخاطب خودش قرار میده، چون حاجتشو که همانا ارتکاب معاصی است را نزد آنها میبیند پس از آنها میخواهد تا نیازش را برطرف نمایند «تایید تمنا»، کانه از آنها میخواهد تا به او جرات گناه کردن بدهند!
بررسی مفهوم واژه سأل:
مسولیت رساندن علوم آل محمد ع رو میدن به صاحبان نور،
انگاری همه باید برای این حاجتشون که اخذ علم است، نزد صاحبان نور بروند!
السُؤْلُ: الحاجة التي تحرص النّفس عليها،
قال: قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى
+ [سورة طه (20): الآيات 17 الى 36]
انگاری عالم بالا به اهل یقین، فقط با یادآوری معالم ربانی پاسخ میدن!
+ «اسم الله – یوزرنیم و پسورد»
«پاسخگویی – مسولیت!»
انگاری پاسخی که ما نیاز داریم، توی مشت صاحبان نور است!
کتاب التحقیق این برداشت رو از این واژه داشته: «طلب أمر»
مفهوم سأل:
«طلب أمر عن شخص، و المطلوب أعمّ من أن يكون خبرا أو مالا أو علما أو عطاء أو شيئا آخر »
کلید سوال ما، نزد اوست!
اونو برای پاسخگویی به ما، شارژ کردهاند!
«Who’s In Charge»:
چه کسی مسئول است؟!
جواب سوالاتمونو از کی باید بپرسیم؟
عمن آخذ معالم دینی؟!
این علامت سوال جلوی اسم کیه؟!
و مخاطب این سوالات ما کیست؟! از کی بپرسیم؟!
فقط از قلبی که ناظر نور است، میشه ازش نظر بخوای، و ازش سوال کنی!
از قلب آنلاین بپرس نه از آفلاین!
+ «شکو»: از تشنگی به لیوان پر از آب شکایت کن، نه لیوان خالی!
انگاری میری توی اتاق آقای رئیس و شروع میکنی به گفتن مشکلاتت، در حالیکه صندلی رئیس خالیه و هیچکسی برای پاسخگویی وجود ندارد!
قلبی که رئیس نورانی خودشو، توی خودش، حس نکنه و با او مکالمه ننماید، قلب نیست!
قبض و بسط نورشو نمیفهمه!
اول باید معرفت به نور مافوق و مسئول مستقیم خودت در ملکوت قلبت پیدا کنی!
حالا با او صحبت کن و سوالاتتو بپرس و حاجتتو بخواه!
با صندلی خالی، چه کسی صحبت میکنه؟!
سیستم آفلاین، چه بدرد میخوره؟!
باید بدانیم: این فرصت پاسخگویی در دل آیات و تقدیرات ایجاد میشود «آیاتی و رسلی»،
یعنی اون برگه جواب سوالات و اون پول و دلار و رشوۀ علمی و خلاصه اون نور علمی که دنبالش هستی، باید اول یه سوال مطرح بشه و تو در جوابش میمانی!
و از دو گزینه میتونی بپرسی. یکی حق است و دیگری باطل، و انتخاب با توست که کدام ماخذ را بپسندی و از او جواب و حاجت خود را بگیری.
پس حاجت ما عملا درون همین آیات بسته بندی شده!
و باید با حوصله، این مرسوله پستی را، که بدستت رسیده و مال توست «حجارة مسوّمة»، باز کنی و به دقت مطالبش را مطالعه کنی، حتما در این فرآیند چشمت به نور جوف نار آیت، روشن خواهد شد، ان شاء الله تعالی. پس وقتی دعا میکنی که اسالک اینجور و اونجور، بدان سنت خداوند برای پاسخگویی به این خواسته ها و سوالات و حاجات تو اینجوری تدبیر و تقدیر و جفت و جور میشه که اول یه آیت سر راهت قرار میدن تا تو با اون روبرو بشی، تا در ادامه احساس نیاز کنی، چون خودت از پس حل مشکل بر نمیای، میری سراغ یک پاسخگوی دانا و بر مبنای اینکه با خودت صادق و روراست باشی یا نه- یعنی ته دلت بدنبال تمنای خودت باشی با نه صادقانه پشت به تمنا کرده باشی- گیر محکمات میافتی یا متشابهات! یا با نورت آشنا میشی و یا میافتی توی دام لیدرهای سوء!
+ «وسق – اتّسق»
[تسویل شیطان – تسویل رحمان]:
در بحث تسویل نفس:
انگاری نفس حسود خودمون و همینطور شیطانی که این قلب حسود رو وسوسه میکنه، میخواد اینجوری وانمود کنه که مسئول اونه! باید از اون سوال کنیم و از اون نظر بخوایم و حاجت خودمونو طلب کنیم! شیطان میخواد با دادن جواب سوالات ما «غرر»، ما رو بالاخره یه جوری راضی کنه!
«سَوَّلْتُ له الشىءَ: إذا زيّنتَه له»
این میشه تسویل نفس با کمک و همکاری تسویل شیطان!
تسویل شیطان: [باب تفعیل] از فعل لازم، فعل متعدی میسازد:
سوّلت: یعنی شیطان پاسخ منو داد!
شیطان پاسخگو!
شیطان میگه هر سوالی داری از من بپرس، اینقدر پاسخهای متنوع دارم که بالاخره با یکی از اون جوابها راضیت میکنم تا نظر منو بپسندی و بهش عمل کنی! این میشه تسویل شیطان.
در حالیکه قلب سلیم، هم نظر نورشو میدونه و هم نظر شیطان رو!
هم آیات محکم رو میشناسه و هم آیات متشابه رو!
به آیات محکم «نومن و نعمل»، اما در مورد آیات متشابه «نومن و لا نعمل»!
قلب سلیم فرق کلام فرشتۀ نگهبان با تکلمات شیطان رو بخوبی میفهمه و متوجه میشه!
قلب سلیم فرق دوست و دشمن خودشو خیلی خوب و واضح متوجه میشه!
از روی تاریکی و روشنایی قلبش!
از روی بوی خوش کلام فرشتۀ مهربان و یا بوی نامطبوع وسوسههای شیطان!
تاریکی مولد کوری است!
قلب سلیم با شنیدن امر الله و نظر آل محمد ع و قبض و بسط قلبی میدونه اون نظری که حاجت اونه دست آل محمد ع است لذا از اونها که مسولین امر او هستند، سوال می کند!
انگاری این میشه تسویل ممدوح رحمن!
«مسئوليت: responsible»:
رسپانس!
شده تا حالا توی کوهستان فریاد بزنی و بازگشت و اکوی صدای خودتو بشنوی؟
انگاری کوه پاسخ و رسپانس فریاد تو رو بهت میده!
به این میگن کوه پاسخگو! کوه مسولیت پذیر!
انگاری قلب اهل یقین وقتی نور خودشو در ملکوت، مخاطب خودش قرار میده، با جواب نورانی که در قلبش احساس میکنه، عملا می فهمه پاسخگوی او در مشکلات چه کسی است «اسم الله»، و باید از کی حاجت بخواد و رو به کدام کوه، استغاثه نماید تا پاسخ مشکلاتش را بگیرد.
واژه سأل بسیار زیباست و باز هم نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور و آیات محکم موید اندیشه آنهاست که اهل یقین در دل شرایط برای گرفتن پاسخ مشکلات خود فقط از این مسئول- که مسئولیت الهی قیام و اقدام علمی برای پاسخگویی به مخاطبین خود را عهدهدار شده است- اخذ حاجات علمی خود را مینمایند.
رسپانس لیدرهای سوء و شیطان در قلب اهل شک حسود، جز دود و تاریکی و ظلمت چیزی به ارمغان نخواهد آورد.
[سال – رسل]:
مرسَل: نام زیبای معالم ربانی صاحبان نور است «وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ».
مسوولیت اطلاع رسانی علمی به مخاطبین، با صاحبان نور است!
«وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ»: یعنی راجع به مخاطبین، از این مسئولین پرس و جو خواهد شد!
از صاحبان نور راجع به اهل شک و اهل یقین نظرخواهی میشود!
و فرد پاسخگو و گویا نزد آل محمد ع، فقط صاحب نور است و بس!
چون تنها رابط علمی با آل محمد ع هستند.
«فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ (6)
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبِينَ (7)»
اول سوره نساء:
«وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ»:
يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ
وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً
وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً (1)
اى مردم، از پروردگارتان كه شما را از «نفس واحدى» آفريد و جفتش را [نيز ] از او آفريد، و از آن دو، مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد، پروا داريد؛ و از خدايى كه به [نامِ] او از همديگر درخواست مىكنيد پروا نماييد؛ و زنهار از خويشاوندان مَبُريد، كه خدا همواره بر شما نگهبان است.
«وَ اتَّقُوا … الْأَرْحامَ»: عبارت «الْأَرْحامَ» دقیقا بجای «اللَّهَ»؛ یعنی چه بگیم «وَ اتَّقُوا اللَّهَ» چه بگیم «وَ اتَّقُوا الْأَرْحامَ» و این مهمتره چون با توجه به حدیث زیبای «و اتقوا الأرحام أن تقطعوها» معلوم میشه اگه با نور قطع رابطه کنی، کانه از رحم اعتقادی آل محمد ع بریدهای و کانه از خدا بریدهای و دستت از دامان علم آل محمد ع کوتاه می شود و دیگر یادآوری معالم ربانی که عامل نورانیت قلب تاریک است، به سراغت نخواهد آمد. پس اولین آیه در سوره نساء مهمترین نکته در زندگی که باید همه مراعات نمایند را گوشزد می کند که قطع رابطه با نور، گناهی نابخشودنی است.
مطلب زیبا این است که:
اول به خلقت نور اشاره می کند که:
«خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثِيراً وَ نِساءً»
اینجا خیلی مطلب مهمی هست!
اول اینکه همۀ صاحبان نور یک اعتقاد واحد «نَفْسٍ واحِدَةٍ» و نور واحد را تبلیغ میکنند و این مشعل علمی را دست به دست میکنند «وصی» و با بسط نور فرایند نور علی نور علم آل محمد ع شکل میگیرد و این رشته نورانی استمرار می یابد و زیبا اینکه در این سلسله رشته نورانی، رجال کثیر هستند بعلاوه اینکه در پارهای از زمانها، نساء این ماموریت خطیر را برای مدتی انجام می دهند و علم آل محمد ع را به مخاطبین مورد نظر می رسانند کما اینکه بی بی زینب س و جده ولی امرمان قائم آل محمد ع نیز که در مقالۀ کفیله به این مطلب کامل اشاره شده این امر را عهده دار می شوند.
[کفیله – بی بی زینب س] :
این کلام بی بی زینب س و کلام خانم جده مادربزرگ امام زمان ع و خانمهایی است که در مقطعی از زمان کفالت دوستان آل محمد ع را برای مدتی بعده می گرفتند بابت مصالحی که ما نمی دانیم!
« هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى مَنْ يَكْفُلُهُ »
تا در زمان مناسب قلب این کسی که تحت تکفل قرار گرفته به نور علم آل محمد ع روشن و وصل شود
«فَرَجَعْناكَ إِلى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها»
پس کفیله، ما را به آل محمد ع دلالت کرده و ارجاع می دهد.
« إِذْ تَمْشي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْناكَ إِلى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ »
« وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَ هُمْ لَهُ ناصِحُونَ »
« الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ » نیز اشاره به صاحبان نور دارد:
+ « عَمَّ يَتَساءَلُونَ (1) عَنِ النَّبَإِ الْعَظيمِ (2) الَّذي هُمْ فيهِ مُخْتَلِفُونَ (3) »
در واقع با توجه به اول سوره نبا اختلاف همیشه بر سر نور بوده و هست و خواهد بود و در اول سوره نساء نیز به این نکته با عبارت دیگری همچون « الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ » و « الْأَرْحامَ » اشاره می شود یعنی همه بدانید که نکته مهم که از آن به شدت بازخواست خواهید شد همین قطع رابطه با نور در هر زمان است که « وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بای ذنب قتلت»
به چه جرمی با نور رایگان آل محمد ع قطع رابطه علمی نمودید؟!
مگر از شما پولی خواست و یا درخواستی نمود که در حد توان شما نبود و یا نه واقعا قصه چیز دیگری است که واقعا هم چیز دیگری است و آن حسد و شک نسبت به نور است که عامل قطع رابطه با آن را سبب می شود.
عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى
وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ
قَالَ
هِيَ أَرْحَامُ النَّاسِ
إِنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِصِلَتِهَا وَ عَظَّمَهَا
أَ لَا تَرَى أَنَّهُ جَعَلَهَا مَعَهُ.
عَنِ الرِّضَا ع قَالَ:
إِنَّ رَحِمَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَئِمَّةِ ع لَمُعَلَّقَةٌ بِالْعَرْشِ تَقُولُ
اللَّهُمَّ صِلْ مَنْ وَصَلَنِي وَ اقْطَعْ مَنْ قَطَعَنِي
ثُمَّ هِيَ جَارِيَةٌ بَعْدَهَا فِي أَرْحَامِ الْمُؤْمِنِينَ
ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ
وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ.
طبق این حدیث زیبای امام رضا ع برای ما، رحم آل محمد ع که باید با آن قطع رابطه نکنیم، وجود صاحبان نور است و این شعبه ارتباطی با آل محمد ع در هر زمان بین ما و آل محمد ع جاری است:
«ثُمَّ هِيَ جَارِيَةٌ بَعْدَهَا فِي أَرْحَامِ الْمُؤْمِنِينَ»
+ آیه سیر:
«وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتي بارَكْنا فيها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فيهَا السَّيْرَ
سيرُوا فيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنينَ (سبا 18)»