Useful light!
Useful quick tips message!
A heart whose light mechanism is activated can use the guiding light.
«فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ»
«پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده»
«فأد»، «صلی»، «وقد»، «قلب» از هزار واژگان مترادف «نور» هستند.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«فَأَدْتُ اللّحمَ: شَوَيْتُهُ؛ گوشت را بريان و كباب كردم.»
«صَلَى الرَّجُلُ النَّارَ: آن مرد خودش را با آتش گرم کرد.»
«الْفُؤَادُ كالقلب لكن يقال له: فُؤَادٌ إذا اعتبر فيه معنى التَّفَؤُّدِ، أي: التّوقّد»
«الفُؤَادُ [دل] مثل قلب است ولى فواد به اعتبار معنى افروخته شدن گرما و حرارت در آن است كه اينچنين ناميده شده.»
«تَفَؤُّدٌ يا توقّد يعنى تافتن و داغ شدن.»
«وَقَدَتِ النّار: آتش شعلهور شد.»
«مُتَوَقِّدُ الذِّهْن: با هوش و زيرك»
«يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ»
+ «وقد»
+ «شوی»
useful quick tips message!
پیام فوری مفید!
نور امر و نهی، نور مفید!
پیام نوری فوری مفید!
نور مفید! قلب مفید! نور فروزان! قلب فروزان!
این قلب، چجوری میشه که برای من و تو مفید واقع میشه؟!
شنیدی میگن:
یه چیزی یاد بگیریم که بدردمون بخوره!
اینایی که یاد گرفتی، کی بدردت میخوره؟
ابزار بدردبخور!
حرفهای او، تاثیر بسزایی در زندگی من داشته!
از این نور چه استفادهای میکنی؟
کاربرد این نور چیه و کجاست؟!
کی میگه این مطالب همیشه به کارِت میاد! بدرد ما که نخورده! فقط حرفه! عملا کارایی نداره! کاربردی نداره! دست و پا گیره! نمیذاره کار خودمونو بکنیم! نمیذاره هر کاری دلمون میخواد انجام بدیم!
علمی که ما رو به خواسته هامون نرسونه علم نیست!
ما دلمون میخواد آزاد باشیم و هر کاری که دوست داریم انجام بدیم. اما این اخمها، مانع بزرگی سر راهمون هستند! تا میای یه کاری بکنی که خوشِت میاد، یهو تاریک میشی! …
«فادَ الزَّعْفَرانَ»، «الفَيْد: برگ زعفران»:
چرا عرب به برگ زعفران میگه فَید؟ اینکه ظرف زعفران، بوی زعفرانو به خودش میگیره، نتیجه «صلی» است. پس داشتن ویژگی «صلی»، قلب رو مفید میکنه لذا به این قلبِ مفیدِ مصلی، عرب میگه فواد! چقدر قلبتو میشناسی؟ چقدر قلبت برای تو مفید بوده؟! آیا از قلبت استفاده میکنی یا سوء استفاده میکنی؟! چقدر از نور استفاده میکنی؟! اصلا نور رو با قلبت میفهمی که ازش استفاده کنی؟! اگه نفهمی، قطعا سوء استفاده میکنی.
وقتی چشمت به کباب ترکی میافته، تو قلبت بگو خدایا همینطور که این گوشت خام با آتش مجاورش، پخته و خوشمزه میشه، لطفا قلب خام و قسی و تاریک ما را نیز با گرمای نورانی و آرامبخش هدایت خودت، گرم و نورانی و آرام بگردان.
«غَمَرُ اللّحم»: دست قصاب بوی گوشت به خودش میگیره!
از همنشینی با نور، باید کمکم کارهات بوی کارهای صاحبان نور رو بده!
ظرف زعفران چنان بوی زعفران «فادَ الزَّعْفَرانَ» به خودش می گیره که هر چی شسته بشه بازهم بوی زعفران میده! اینجا مفهوم فایده را باید خوب درک کرد، انگاری اگر کارهات بوی کارهای اهل نور رو نده، بیفایده است یعنی این همه مدت در کنار نور بودن، برای قلب تو هیچ فایده و اثری نداشته است؟!
تا الآن می بایستی از «أَهْلِ الْفَوَائِدِ» میشدی!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
« مَا اِسْتَفَادَ اِمْرُؤٌ مُسْلِمٌ فَائِدَةً بَعْدَ فَائِدَةِ اَلْإِسْلاَمِ مِثْلَ أَخٍ يَسْتَفِيدُهُ فِي اَللَّهِ، انسان مسلمان پس از بهرۀ اسلام از هيچچيز، چون برادرى كه در راه خدا از او بهره مىبرد استفاده نكرده است.»
«فَيْد: منزل بالبادية»، «فَيْدٌ: ماءٌ، و قيل: مَوضِعٌ بالبادِيَةِ»:
«helpful home»: «بیت المعمور خانه مفید ماست»! «بیت المعمور» از عبارت زیبای مترادف نور است.
[فواد – قلب مفید] :
این منزل برای کسی که گذرش به اون شرایط سخت بادیه نشینان بیفته، میدونه چقدر ارزش داره! چقدر مفیده؟!
به قلب میگه فواد، چون مفیده! چون با ارزشه! چون در اون بیابان و صحرایی (بادیه) که هیچکس منزلگاه آرامشی برای لحظهای نداره ، اونیکه قلب سلیم داره انگاری منزلی راحت و آسوده داره و این براش خیلی ارزش داره و مفیده! چاه پر آبی که فقط مال اوست و در منزل خود اوست!
این قلب از کی مفید شد؟ از زمانی که بریان شد! یعنی از زمانی که با گرمای نور هدایت، یعنی با «قبض و بسط نور» آشنا شد و در معرض آن قرار گرفت و فهمید توی اون قلبش چه خبره! پس «فید» با «صلی» بدست آمد یعنی چیزی که این قلب رو مفید میکنه اتباع از نور و عمل به آن است! صلات و اقامه صلات است!
به قلب میگن قلب چون دائما در حال قبض و بسطه! و اون چیزی که برای این قلب مفیده و ارزش داره، فهمیدن همین قبض و بسط قلبی است.
به قلب میگن نفس چون نفیسه و با ارزش! اون چیزیکه در این دنیای بیارزش، با ارزش و نفیس است، قلبی است که قبض و بسط رو، یعنی امر و نهی رو، یعنی نور هدایت رو بفهمه، به این میگن قلب مفید نفیس! در واقع این قلب مفید نفیس، هزار اسم دیگر نیز دارد که همه نامهای زیبای قلب اهل یقینی هستند که به برکت جفت شدن با نور ربّ، این ویژگیهای ممتاز را بدست آورده اند. قلب سلیم قلبی است که دباغی شده «افق»! و طرز فکر غلط، ازش گرفته شده «زهد» و حالا این قلب میتونه قلب باشه یعنی قبض و بسط رو بفهمه و این قلب سلیم با ارزشه و نفیسه و این قلب با ارزش، مفید است و می تواند بهنگام تشنگی و قحطی، از صاحب خود رفع عطش و گرسنگی بنماید. قلب حلیم در عین اینکه با آیات دست و پنجه نرم میکنه اما آرامه چون وصل به نور هدایت است! قلب سلیم، شاهکار خلقت است.
تحصیل نور! تحصیل علم! تحصیل گرما!
تحصیل نور! تحصیل علم! تحصیل گرما! با دعای حضرت ابراهیم ع!!!
هر کس قلبش با نور هدایت، بریان شود، مشمول دعای حضرت ابراهیم ع می گردد: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ »، اینکه واژه «أَفْئِدَةً» بکار رفته مهم و زیباست و این فواد و قلب، باید «تَهْوي إِلَيْهِمْ» باشد تا «لِيُقيمُوا الصَّلاةَ» گردد، تا خوب بریان شود، تا بشود قلوب اصحاب کهف«وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْيَمِينِ وَ ذاتَ الشِّمالِ»! به زیبایی در این آیات، واژههای صلی و فید و قلب، کنار هم آمده، پس فرآیند «اقامه صلات» همان فرآیند نزدیک شدن گرمای نورانی به قلوب «افئدة» اهل یقین است «ولی»، و همان فرآیند هدایت نورانی است.
قلب باید فایده داشته باشد، یعنی باید اول تاثیر پذیر باشد و بعدا تاثیر گذار باشد. نور علم بیفایده نیست، با فایده است، اثر گذار است! با ارزش است! بیارزش نیست!
[سورة إبراهيم (۱۴): الآيات ۳۵ الى ۴۱]
رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ (۳۷)
پروردگارا، من [يكى از] فرزندانم را در درّهاى بىكشت، نزد خانه محترم تو، سكونت دادم. پروردگارا، تا نماز را به پا دارند، پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده و آنان را از محصولات [مورد نيازشان] روزى ده، باشد كه سپاسگزارى كنند.
[سورة النور (۲۴): الآيات ۳۵ الى ۳۸]
اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِيءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (۳۵)
خدا نور آسمانها و زمين است. مَثَلِ نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى، و آن چراغ در شيشهاى است. آن شيشه گويى اخترى درخشان است كه از درخت خجسته زيتونى كه نه شرقى است و نه غربى، افروخته مىشود. نزديك است كه روغنش – هر چند بدان آتشى نرسيده باشد – روشنى بخشد. روشنى بر روى روشنى است. خدا هر كه را بخواهد با نور خويش هدايت مىكند، و اين مثلها را خدا براى مردم مىزند و خدا به هر چيزى داناست.
[ارث – ادب – فایده] :
هر کس قلبش به نور هدایت الهی، بریان و نورانی شد و مودب شد و رنگ و بوی فرشته نگهبانشو به خودش گرفت «فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ» در واقع متاثر از علوم نورانی شد، زین بر پشتش اثر کرده «وقع»، صاحب تدبیر شده «دبر»، وارث نور شده «ارث: أرَّثْتُ النّارَ»، سخاوتمند گردیده «سخا»، انگاری عقل با اتصال به این نور، «نُورٌ عَلى نُورٍ» میشه و این عاقل، وارث واقعی نور خواهد بود و بهترین میراث، همین نور علم است برای اهل یقین و عامل به نور! «وَ أَدَبٌ تَسْتَفِيدُهُ خَيْرٌ مِنْ مِيرَاثٍ، تربيت نيكويى كه از آن بهرهبرى بهتر از ارث است.»، «وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ، و ميراثى مثل ادب نيست.»
فایده نور پشیمانی: «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي دَلَّنَا عَلَى التَّوْبَةِ الَّتِي لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلَّا بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُهُ عِنْدَنَا، وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَيْنَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَيْنَا»، و سپاس خداى را كه ما را به (حقيقت) توبه و بازگشت (از گناه) راهنمائى نمود، توبهاى كه آن را نيافتهايم جز بفضل و احسان او، پس اگر از فضل و بخشش او جز همان (نعمت) توبه را بشمار نياوريم نعمت او در حقّ ما نيكو و احسانش در باره ما بزرگ و فضلش بر ما عظيم ميباشد.»
[سورة البقرة (۲): آية ۲۶۰]
وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ (۲۶۰)
و چون ابراهيم گفت: «پروردگارم! مرا نشان ده، چگونه مردگان را زنده مىكنى؟» فرمود: «مگر ايمان نياوردى؟» گفت: «چرا! ولى تا دلم (با ديدن اين كيفيت ملكوتى بيشتر) آرامش يابد.» فرمود: «پس چهار پرنده بگير؛ پس آنها را با خود بسيار مأنوس گردان؛ سپس بر هر كوهى پارهاى از آنها را قرار ده؛ آنگاه آنها را فراخوان، (و ببين كه) شتابان سوى تو مىآيند. و بدان كه همواره خدا عزيزى است حكيم.»
[سورة الأنعام (6): الآيات 109 الى 110]
وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ كَما لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ في طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ (110)
[سورة الأنعام (6): الآيات 112 الى 113]
وَ لِتَصْغى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِيَرْضَوْهُ وَ لِيَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُونَ (113)
[سورة هود (11): الآيات 118 الى 123]
وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ في هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنينَ (120)
[سورة إبراهيم (14): الآيات 35 الى 41]
رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ (37)
[سورة إبراهيم (14): الآيات 42 الى 45]
مُهْطِعينَ مُقْنِعي رُؤُسِهِمْ لا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ (43)
[سورة النحل (16): الآيات 78 الى 80]
وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (78)
[سورة الإسراء (17): الآيات 36 الى 40]
وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً (36)
[سورة المؤمنون (23): الآيات 72 الى 80]
وَ هُوَ الَّذي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَليلاً ما تَشْكُرُونَ (78)
[سورة الفرقان (25): الآيات 31 الى 40]
وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتيلاً (32)
[سورة القصص (28): الآيات 7 الى 10]
وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسى فارِغاً إِنْ كادَتْ لَتُبْدي بِهِ لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلى قَلْبِها لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ (10)
[سورة السجده (32): الآيات 6 الى 10]
ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فيهِ مِنْ رُوحِهِ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَليلاً ما تَشْكُرُونَ (9)
[سورة الأحقاف (46): الآيات 26 الى 30]
وَ لَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فيما إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فيهِ وَ جَعَلْنا لَهُمْ سَمْعاً وَ أَبْصاراً وَ أَفْئِدَةً فَما أَغْنى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَ لا أَبْصارُهُمْ وَ لا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِذْ كانُوا يَجْحَدُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (26)
[سورة النجم (53): الآيات 11 الى 20]
ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى (11)
[سورة الملك (67): الآيات 22 الى 30]
قُلْ هُوَ الَّذي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَليلاً ما تَشْكُرُونَ (23)
[سورة الهمزة (104): الآيات 1 الى 9]
الَّتي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ (7)