دکتر محمد شعبانی راد

حسود، یواشکی پشت به نورش میکنه و پشت سر لیدر سوء، میره سراغ تمناهای خودش! الَّذينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِواذاً!

O Light of God,
who has been oppressed,
the envious one ditched you for their desires!

A jealous person secretly turns their back on the light and, following behind the misguided leader, goes after their desires!

«لوذ» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژۀ مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«لاذَ الطَّرِيقُ بِالدَّارِ: راه به خانه وصل شد.»
«الحركة الى جانب شي‏ء و اللحوق به لتحصّل مقصد معيّن»
(1+1)
«اصطلاح “پیچوندن” یا همان دست به سر کردن کسی یا چیزی»
حسود یواشکی نورشو میپیچونه و بهش پشت میکنه و میره سراغ تمناهای خودش!
کنار هر عدم گذشت از دلخواهی، یک سرِ بریده است! یک آبروی ریخته شده است!
حسودی که نورشو میپیچونه، در واقع کربلایی رقم میخوره و این داستان غم انگیز، باز هم تکرار میشه!
ای نور خدایی که مظلوم واقع شدی، حسود تو را به خاطر هوس‌های خودش، رها کرد.

اللِّواذ [لوذ] 
توصیف در آیه
قيل: أي خلافاً، و قيل: أي حياداً في سُتْرَةٍ.

شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، جلد 9، صفحه 6150

هو من قولهم: لاَوَذَ بكذا يُلاَوِذُ لِوَاذاً و مُلاَوَذَةً‌: إذا استتر به. أي: يستترون فيلتجئون بغيرهم فيمضون واحدا بعد واحد، و لو كان من: لاَذَ يَلُوذُ لقيل: لِيَاذاً إلاّ أنّ‌ اَللِّوَاذَ هو فعال من: لاوذ. و اَللِّيَاذَ من فعل، و اَللَّوْذُ: ما يطيف بالجبل منه.

مفردات ألفاظ القرآن، جلد 1، صفحه 750

قال الزجاج: معنى لِوٰاذاً هاهنا خلافاً أَي يخالفون خلافاً.

لسان العرب، جلد 3، صفحه 508

قالَ‌ الزَّجّاجُ‌: مَعْنَى لِوٰاذاً هاهُنا: خِلافًا. قالَ‌: و دَلِيلُ‌ ذلِكَ‌ قولُه تعالَى: فَلْيَحْذَرِ اَلَّذِينَ‌ يُخٰالِفُونَ‌ عَنْ‌ أَمْرِهِ‌ [النور.

المحکم و المحیط الأعظم، جلد 10، صفحه 116

 الملاوذة: أن يلوذ أحد الرجلين بالآخر، و كذلك اللِّواذ.

شمس العلوم و دواء کلام العرب من الکلوم، جلد 9، صفحه 6150

قال اللَّيْثُ‌: يُقال: لاَذ به يَلُوذ لَوْذاً و ليَاذاً . قال: و أَمّا اللِّوَاذ فهو مَصْدر «لاَوَذَ»، فهو مُلاَوِذ . و قال الفَرَّاء في قول اللّٰه عزّ و جلّ‌: يَتَسَلَّلُونَ‌ مِنْكُمْ‌ لِوٰاذاً [النور: 63]: يَلُوذ هذا بذا، و يَسْتَتر ذا بذَا، و منه الحديثُ‌: «يَلُوذ به الهُلاّك»، أي يَسْتَتِر به الهالِكون. و إنما قال تعالى: لِوٰاذاً لأنَّها مصدر «لاوَذْت». و لو كانت مصدراً ل‍‌ «لُذْت» لقُلت: لذتُ‌ بهِ‌ لِيَاذاً، كما تقول: قُمت إليه قِيَاماً، و قاومْتُك قِوَاماً طَوِيلاً. و قال الزّجّاج: مَعْنى «اللِّواذ»: الخِلاَف، أَي يُخالفون خِلاَفاً.

تهذیب اللغة، جلد 15، صفحه 13

لاوَذَه لِواذًا: راوَغَهُ.

المحکم و المحیط الأعظم، جلد 10، صفحه 116

لواذ به شىء، پناه بردن بآن و مخفى شدن بوسيلۀ آن است.
«لاذ الرّجل بالجبل لواذا و لياذا: استتر به و التجأ» (اقرب)

قاموس قرآن، جلد 6، صفحه 215

قولهم: لاَوَذَ بكذا يُلاَوِذُ لِوَاذاً و مُلاَوَذَةً‌: إذا استتر به.

مفردات ألفاظ القرآن، جلد 1، صفحه 750

لاَوَذَ القومُ‌ مُلاَوَذَةً‌ و لِوَاذاً: أي لاذ بعضهم ببعض و استتر به،
و جاء في المصباح لاَذَ الرجلُ‌ بالجبل يَلُوذُ لِوَاذاً بكسر اللام و حكى التثليت و هو الالتجاء.

مجمع البحرين، جلد 3، صفحه 187

لاذَ به يَلوذ لَوْذاً و لِواذاً و لَواذاً و لُواذاً و لِياذاً: لَجَأَ إِليه و عاذَ به. و لاوَذَ مُلاوَذَةً‌ و لِواذاً و لِياذاً: استتر. و قال ثعلب: لُذْت به لِواذاً احتَضَنْتُ. و لاوَذَ القومُ‌ مُلاوَذةً‌ و لِواذاً أَي لاذَ بعضُهُم ببعض.

لسان العرب، جلد 3، صفحه 507

واژه – لِوٰاذاً – از لاَوَذَ يُلاَوِذُ مُلاَوَذَة و لواذ – است(مصدر دوم باب مفاعله) در زمانى به‌كارمى‌رود كه كسى با چيزى و در پناه چيزى خود را پنهان كند و بپوشاند و يك نفر يك نفر از پشت چيزى يا كسانى دور شوند و بروند(گروهى از دورويان در زمان اعلان جنگ كفار خود را يكى يكى دور مى‌كردند) امّا اگر – لِوٰاذاً – از لاَذَ يَلُوذُ – باشد مصدرش – لِيَاذ – است لياذ از ثلاثى مجرد و لواذ از باب مفاعله است.

ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن، جلد 3، صفحه 170

مشتقات ریشۀ «لوذ» در آیات قرآن:

[سورة النور (۲۴): الآيات ۶۲ الى ۶۴]
لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً
قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْ لِواذاً 
فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (۶۳)
خطاب كردن پيامبر را در ميان خود، مانند خطاب كردن بعضى از خودتان به بعضى [ديگر] قرار مدهيد.
خدا مى‌‏داند [چه‏] كسانى از شما دزدانه [از نزد او] مى‌‏گريزند.
پس كسانى كه از فرمان او تمرّد مى‌‏كنند بترسند كه مبادا بلايى بديشان رسد يا به عذابى دردناك گرفتار شوند.

امام صادق علیه السلام:
إِنَّ اللَّهَ جَلَّ اسْمُهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی کُلِ إِمَامٍ عَهْدَهُ وَ مَا یَعْمَلُ بِهِ وَ عَلَیْهِ خَاتَمٌ فَیَفُضُّهُ وَ یَعْمَلُ بِمَا فِیهِ
خدای عزّوجلّ فرمان هر امامی را و وظیفه‌ای که باید انجام دهد از آسمان فرو می‌فرستد و بر آن مهری نهاده پس امام آن مهر را بر می‌دارد و برآنچه در آن است رفتار می‌کند.
وَ إِنَّ فِی هذا یَا مَعْشَرَ الشِّیعَهًِْ لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِینَ وَ بَیَاناً لِلْمُؤْمِنِینَ.
ای گروه شیعه!
این هشدار است برای افرادی که خدا را می‌پرستند و برای مؤمنان بیان روشنگری است.
وَ مَنْ أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَی بِهِ الْخَیْرَ جَعَلَهُ مِنَ الْمُصَدِّقِینَ الْمُسَلِّمِینَ لِلْأَئِمَّهًِْ الْهَادِینَ بِمَا مَنَحَهُمُ اللَّهُ تَعَالَی مِنْ کَرَامَتِهِ وَ خَصَّهُمْ بِهِ مِنْ خِیَرَتِهِ وَ حَبَاهُمْ بِهِ مِنْ خِلَافَتِهِ عَلَی جَمِیعِ بَرِیَّتِهِ دُونَ غَیْرِهِمْ مِنْ خَلْقِهِ
إِذْ جَعَلَ طَاعَتَهُمْ طَاعَتَهُ بِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ
و هرکسی را که خدای تعالی درباره‌ی او اراده‌ی خیر فرماید او را از افرادی قرار می‌دهد که امامان راهبر را تصدیق نماید و به آنان تسلیم گردد که خدای تعالی از کرامت خویش به آنان عطا فرموده و آنان را از میان برگزیدگان خویش به کرامت مخصوص فرموده و خلافت الهی بر همه‌ی خلق را فقط به آنان عطا فرموده نه به دیگران؛ زیرا فرمانبرداری از آنان را فرمانبرداری از خود دانسته و فرموده است:
أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ
خدا را فرمانبرید و رسول را و کسانی را فرمان برید که صاحبان امر شما هستند.
وَ قَوْلِهِ
و فرموده است:
مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ
کسی که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده. 
فَنَدَبَ الرَّسُولُ الْخَلْقَ إِلَی الْأَئِمَّهًِْ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ الَّذِینَ أَمَرَهُمُ اللَّهُ تَعَالَی بِطَاعَتِهِمْ وَ دَلَّهُمْ عَلَیْهِمْ وَ أَرْشَدَهُمْ إِلَیْهِمْ بِقَوْلِهِ ص:
رسول خدا ص نیز مردم را به امامانی که از ذرّیّه‌ی او بودند دعوت کرد؛ امامانی که خداوند به فرمانبرداری از آنان امر فرموده بود و خلق را به آنان دلالت و ارشاد کرده بود و دعوت رسول خدا ص آنجا بود که فرمود:
إِنِّی مُخَلِّفٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی حَبْلٌ مَمْدُودٌ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ اللَّهِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا
«من دو چیز گرانبها در میان شما به جای می‌گذارم: کتاب خدا و عترت من که اهل بیت من هستند؛ ریسمانی هستند که میان شما و خدای تعالی کشیده شده است تا دست بر این ریسمان دارید، هرگز گمراه نخواهید شد».
وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی مُحِثّاً لِلْخَلْقِ إِلَی طَاعَتِهِ وَ مُحَذِّراً لَهُمْ مِنْ عِصْیَانِهِ فِیمَا یَقُولُهُ وَ یَأْمُرُ بِهِ
و خدای تعالی در مقام ترغیب مردم به اطاعت دستورات پیغمبر و ترساندشان از مخالفت او امر کرد:
فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ
فَلَمَّا خُولِفَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نُبِذَ قَوْلُهُ وَ عُصِیَ أَمْرُهُ فِیهِمْ وَ اسْتَبَدُّوا بِالْأَمْرِ دُونَهُمْ وَ جَحَدُوا حَقَّهُمْ وَ مَنَعُوا تُرَاثَهُمْ وَ وَقَعَ التَّمَالِی عَلَیْهِمْ بَغْیاً وَ حَسَداً وَ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً حَقَّ عَلَی الْمُخَالِفِینَ أَمْرَهُ وَ الْعَاصِینَ ذُرِّیَّتَهُ وَ عَلَی التَّابِعِینَ لَهُمْ وَ الرَّاضِینَ بِفِعْلِهِمْ مَا تَوَعَّدَهُمُ اللَّهُ مِنَ الْفِتْنَهًِْ وَ الْعَذَابِ الْأَلِیمِ
و آن هنگام که رسول خدا ص مخالفت شد و فرمان او به دور افکنده شد و برخلاف دستورش درباره‌ی عترت رفتار شد و در کارشان استبداد نمودند و به دستور عترت رفتار نکردند و حقّ آنان را انکار نمودند و از سهم الإرث آنان جلوگیری کردند و همگی از راه حسد و ستم و دشمنی علیه آنان همدست شدند بر کسانی که مخالفت با امر رسول خدا ص کردند و نسبت به ذرّیّه‌ی آن حضرت گناهکار شدند [و بر پیروانشان و کسانی که به کارهای مخالفین راضی بودند]
فَعَجَّلَ لَهُمُ الْفِتْنَهًَْ فِی الدِّینِ بِالْعَمَی عَنْ سَوَاءِ السَّبِیلِ وَ الِاخْتِلَافِ فِی الْأَحْکَامِ وَ الْأَهْوَاءِ وَ التَّشَتُّتِ فِی الْآرَاءِ وَ خَبْطِ الْعَشْوَاءِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ الْعَذَابَ الْأَلِیمَ لِیَوْمِ الْحِسَابِ فِی الْمَعَادِ
وعده‌ای که خداوند بر آنان داده بود محقّق گردید و فتنه در دین را هرچه زودتر بر ایشان پیش آورد که از دیدن راه راست کور شدند و در احکام و خواسته‌ها به اختلاف افتادند و در رأی‌ها تشتّت روی داد و کورکورانه راه پیمودند و در قیامت به روز بازخواست نیز شکنجه دردناک را برای آنان آماده فرمود.
وَ قَدْ رَأَیْنَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذَکَرَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ مَا عَاقَبَ بِهِ قَوْماً مِنْ خَلْقِهِ حَیْثُ یَقُولُ
و ما می‌بینیم که خداوند عزّوجلّ در صریح قرآن کیفری را که به گروهی از مردم داده است بیان فرموده است؛ آنجا که می‌فرماید:
فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلی یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ
این عمل، [روح] نفاق را، تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دل‌هایشان برقرار ساخت.
این به خاطر آن است که از پیمان‌الهی تخلّف جستند و به خاطر آن است که دروغ می‌گفتند.
فَجَعَلَ النِّفَاقَ الَّذِی أَعْقَبَهُمُوهُ عُقُوبَهًًْ وَ مُجَازَاهًًْ عَلَی إِخْلَافِهِمُ الْوَعْدَ وَ سَمَّاهُمْ مُنَافِقِینَ
.
می‌بینیم که خداوند، نفاقی را که در دل‌های آن‌ها به جای گذاشته به‌عنوان کیفر و جزای مخالفت وعده‌ی آن‌ها قرار داده بود و آنان را منافق نامیده است».

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی