دکتر محمد شعبانی راد

با نور، یک‌دست شو! فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ‏ الَّذي بايَعْتُمْ‏ بِهِ!

Be uniform with the light of your God!
If you unite with the Light of God,
whatever you desire will be your destiny!

«بیع» در معنای ممدوح، یکی از هزار واژه مترادف «نور الولایة»،
و در معنای مذموم، یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«تَبَايَعَ‏ الرجُلانِ: آن دو مرد به يكديگر چيز فروختند.»
«المُبَايَعَة»
«الأصلُ فى‏ البَيْعِ‏ مُبَادَلَةُ مَالٍ بمَالٍ: بَيْعٌ‏ رَابِحٌ و بَيْعٌ‏ خَاسِرٌ»،
معامله کالا به کالا!
داد و ستد پایاپای!
بده بستون!
مبادله کالا به کالا!
داد و ستد کالا!
تهاتر!
معاوضة!
«exchange».
این همون فرایند (1+1) است.

[سورة الفتح (۴۸): الآيات ۶ الى ۱۰]
إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى‏ نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً (۱۰)
در حقيقت، كسانى كه با تو بيعت مى‌‏كنند، جز اين نيست كه با خدا بيعت مى‏‌كنند؛ دست خدا بالاى دستهاى آنان است. پس هر كه پيمان‏‌شكنى كند، تنها به زيان خود پيمان مى‌‏شكند، و هر كه بر آنچه با خدا عهد بسته وفادار بماند، به زودى خدا پاداشى بزرگ به او مى‏‌بخشد.

[سورة التوبة (۹): الآيات ۱۱۱ الى ۱۱۲]
«فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ‏ الَّذي بايَعْتُمْ‏ بِهِ»
اهل نور: «يا بُشْرى‏ هذا غُلامٌ»، اهل بشارت به نور! اهل بشارت به سبب یک‌دست شدن با نور!

اهل حسادت خیال میکنند، با تقدیرات خدا اگه بجنگند به آرامش میرسند! : «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ‏ مِثْلُ الرِّبا»، خیال میکنند میتونند خدا رو به زانو در بیارند! خیال میکنند از خدا بزرگتر هستند! خیال میکنند نظر اونها از نظر خدا برتر و بالاتر و درست‌تر است! خیال میکنند تمنای اونها بهتر از تقدیر خداست! اینا رو واژه «ربو» به ما یاد میده!
«ربو» یکی از هزار واژه مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«ربا السويق: أي صب عليه الماء فانتفخ»، حبوبات رو که خیس میکنند، چی میشه؟ باد میکنه! بزرگتر میشه! این مفهوم از واژه «ربو» استنباط میشه! «الربوة: الارض المرتفعه».
شیطان علت سجده نکردنشو اینجوری گفت: «انا خیر منه»!
خدای مهربان نور هدایت رو تو مشت آدم ع قرار داد و اونوقت دستور سجده به آدم رو برای همه صادر کرد (قبل از این کار، دستور سجده صادر نشده بود).
شیطان با وجود دیدن نور در مشت آدم ع، باز هم سجده نکرد و خودشو از آدم ع برتر دید! راضی به این تقدیر – که خدا ازش خواسته بود – نشد! این حسادت شیطان به آدم ع ریشه در نارضایتی او به تقدیرات خداوند دارد. یعنی شیطان وظیفه داشت با نور، یک‌دست شود «بیع»، انگاری بیعت کند، و اینجوری از مزایای مسیر نورانی هدایت الهی برخوردار گردد، اما او بجای این کار، حسادتشو بکار گرفت و از این واقعه – که خواست خدا بود – خوشش نیومد و امر خدا رو اجرا ننمود. بجای برخورداری از معنای «بیع»، سراغ معنای «ربو» رفت «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ‏ مِثْلُ الرِّبا»! خیال کرد آرامش با حسادت جور در میاد! هرگز! هیچوقت تاریکی نمیتونه نقش نور رو بازی کنه!

«ربا السويق: أي صب عليه الماء فانتفخ»
«حبوبات رو خیس کرد.»

currency inflation concept!

نُورٌ علی نُورٍ!

با نورِ خدای خود، یک‌دست شو! نور شو! «نور علی نور» شو!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم:
«يَا أَيُّهَا اَلنَّاسُ قُولُوا لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ تُفْلِحُوا».
حسود، نمیخواد با نور خدا یک‌دست بشه!
حسود، نمیخواد با خدا داد و ستد کنه!
حسود، از خدا راضی نیست! خدا هم از حسود راضی نیست!
«الْحَاسِدُ جَاحِدٌ لِأَنَّهُ لَمْ يَرْضَ بِقَضَاءِ اللَّهِ: آدم حسود – در حقیقت – یک آدم لَجوج و ستیزه‌جو است. زیرا او به قضا و مقدرات الهی تن نمی‌دهد.»
اگه راضی به تقدیرات خدا نباشی، حسادتت کار دستت میده.
«مَنْ رَضِىَ بِحالِهِ، لَمْ يَعْتَوِرْهُ الْحَسَدُ: یعنی اگه نارضایتی نکنی و قلبت به تقدیراتت راضی باشه هیچوقت حسد نمیتونه وضعیت قلبتو از نور به تاریکی جابجا کنه!» پس «كُنْ رَاضِياً تَكُنْ مَرْضِيّاً» یعنی راضی به تقدیرات باش تا خدا هم ازت راضی باشه و بهت عوض بده!

[سورة البقرة (2): آية 254]
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ‏ فيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ (254)
اى كسانى كه ايمان آورده‏‌ايد، از آنچه به شما روزى داده‌‏ايم انفاق كنيد، پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى. و كافران خود ستمكارانند.

[سورة إبراهيم (۱۴): الآيات ۳۱ الى ۳۴]
قُلْ لِعِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خِلالٌ (۳۱)
به آن بندگانم كه ايمان آورده‌‏اند بگو: «نماز را بر پا دارند و از آنچه به ايشان روزى داده‌‏ايم، پنهان و آشكارا انفاق كنند، پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن نه داد و ستدى باشد و نه دوستيى.»

 

اهل نور، همشون یک باور واحد و مشترک دارند!
و اونم اینه که:
تنها ابزار نجات، درک نور و ظلمت قلب خودته!
فقط «سدّ ذوالقرنین» میتونه تو رو از شرّ قوم حسود یاجوج و ماجوج نجات بده!

اخذ نور، فرایند (1+1) است!
یافتن نیمه گمشده خود است!
فرایند جفت شدن با نور است!
فرایند یک‌دست شدن با نور است!
پشت نمودن به تمنّاهای خود، و همسویی با تقدیرات است!

به هر حادثه‌ای که توی زندگی‌ات پیش میاد، به این دید نگاه نکن که به کارِت گره افتاده!
هر ناری در جوفش نوری پنهان است!
از این شرایط و فرصتها میتونی جون تازه‌ای بگیری!
نور تازه‌ای بگیری!
قلب فرسوده رو ریفرش کنی!
این عکس، خیلی زیبا و با مفهوم و پرنور است!

الصحيفة السجادية ص۵۲
(۷) وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْكَرْبِ:
دعاى هفتم از دعاهاى امام سجاد عليه السّلام، هر گاه كار دشوار دل آزارى باو رو مي‌آورد …

(۱) يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ،
وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ،
وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ.
اى آنكه گره‏‌هاى ناگواريها بوسيله او باز ميگردد،
و اى آنكه تندى سختيها باو شكسته مي‌شود،
و اى آنكه رهائى يافتن از گرفتاريها و رفتن بسوى آسايش فراخى، از او در خواست مي‌گردد-]

… (۵) وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ.
[۵ و اى پروردگار بر من فرود آمده چيزى (بلاء و گرفتارى) كه سنگينى آن مرا دشوار است، و بمن رسيده چيزى كه زير بار رفتن آن مرا وامانده كرده-] …
+ مقاله «نورِ همراه، پایان تنهایی!»

نورِ گره‌گشا در مقابل تلاش اهل حسد برای گره انداختن در کارها!

[سورة الفلق (۱۱۳): الآيات ۱ الى ۵]
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏
به نام خداوند رحمتگر مهربان‏
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (۱)
بگو: «پناه مى‌‏برم به پروردگار سپيده دم،
مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ (۲)
از شرّ آنچه آفريده،
وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ (۳)
و از شرّ تاريكى چون فراگيرد،
وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ (۴)
و از شرّ دمندگان افسون در گره‏‌ها،
وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ (۵)
و از شرّ [هر] حسود، آنگاه كه حَسَد ورزد.»

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی