دکتر محمد شعبانی راد

حسود، گرگ سرگردان! فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ!

Those who are envious are wandering wolves!
Ah, the envious wandering wolf! 🐺
It’s a metaphor for someone who roams restlessly, never quite satisfied with their lot in life.

آنهایی که حسادت می‌کنند، گرگ‌های سرگردان هستند!
آه، گرگ سرگردان حسود! 🐺
این استعاره‌ای است برای کسی که بی‌قرار پرسه می‌زند،
و هرگز از سرنوشت خود در زندگی راضی نیست.
+ مقالۀ زیبا و واژۀ مهم حسد:
«الحاسد جاحد، لانّه لم یرض بقضاء الله»

«ذأب» یکی از هزار واژۀ مترادف «حسد» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«تَذَاءَبَتِ‏ الرّيحُ: أتت من كلّ جانب‏ مجي‏ء الذّئب»
«تَذَاءَبَتِ‏ الريح: إذا اضطرب هبوبها،
و منه سمي‏ الذِّئْبُ‏ ذِئْباً لاضطراب مشيته.»
اهل حسادت، گرگ‌های سرگردان هستند!
+ «مستند زیبای گرگهای سرگردان»
👈«wandering concept»👉

+ «سفر انفرادی با نور!»
+ «نهج»
سرگردانی یعنی اینکه قلب، نور و ظلمتشو نمیفهمه، برای همینه که سرگردانه!
تا وقتیکه قلب، سرنخ نورانی خودشو پیدا نکنه، سرگردانه!
+ «احراز هویت صاحبان نور در ملکوت قلب سلیم!»
حسود، به نورش سجده نمیکنه، برای همینه که سرگردانه!
+ «اسجدوا لآدم!»
شیطان به آدم ع سجده نکرد! یعنی از او اخذ علم ننمود، برای همینه که سرگردانه!
+ «خواب سجده بر یوسف ع!»
قطب‌نمای قلب حسود کار نمیکنه!
+ «تیه»
+ «خذلان»: و حسود در این سرگردانی، براحتی طعمۀ شیطان میشه!

«تَذَاءَبَتِ‏ الرّيحُ: أتت من كلّ جانب‏ مجي‏ء الذّئب»
المتذائبة من الرياح الّتى تجي‏ء من هاهنا و من هاهنا مرّة،
أخذ من فعل الذئب لأنّه يأتى كذلك!
الذؤابة: الناصية لنوسانها
+ «نوس – الناس»
نوسانات اعتقادی مذبذبین!
مُتَذَائِبٌ‏: أي مضطرب، من قولهم «تَذَاءَبَتِ‏ الريح» إذا اضطرب هبوبها ،
و منه سمي‏ الذِّئْبُ‏ ذِئْباً لاضطراب مشيته.
راه رفتن مضطربانه گرگ‌صفتان اهل شک حسود نسبت به صاحبان نور، در وجودشان و نحوۀ گفتارشان هویداست.
«و لتعرفنهم فی لحن القول»
نحوه شکار گرگ:
قلّة استقرار = مفهوم تحیر و سرگردانی در این واژه زیباست!
بادی که از هرطرف می‌وزه و جهت خاصی نداره!
در واقع باد سرگردان، حال قلب حسود مذبذبی است که چون به نور معالم ربانی وصل نشده، هر موج دریای متلاطم، این کشتی رو براحتی این سو و آنسو می‌بره و گرگ که نماد سیئه حسد است، در زبان عرب از همین ریشه است و می‌توان گفت: ریشه سرگردانی در اصل، حسد دنیای قلب است.
«الذئب، سمّى بذلك لتذوبه من غير جهة واحدة»
اهل حسادت به گرگ تهمت میزنن که یوسف ع رو خورده!
گرگ میگه:
گرگ واقعی، در واقع برادران حسود یوسف ع هستند، نه من!
و به خاطر همین گفتار صادقانه و درستش، این گرگ داستان سورۀ یوسف ع وارد بهشت میشه!
+ مقاله‌های با مفهوم سرگردانی:
«متذائب: جنيد متذائب، گروه اندك و سرگردان»
واژه هایی که به معنای سرگردانى هستند:
«سادرا، تعمهون، ميدان، الميود، متولهة، بهت، بهر، حرت، ضل، التيه، تاها، اضطرب، متذائب، المذبذب»

👈 داستان تکراری خون دروغین «بِدَمٍ كَذِبٍ»،
همان داستان تکراری شایعات دروغ غم‌انگیز است. 👉
[سورة يوسف (۱۲): الآيات ۱۳ الى ۱۸]
وَ جاؤُ عَلى‏ قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ
قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً
فَصَبْرٌ جَمِيلٌ
وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‏ ما تَصِفُونَ (۱۸)
و پيراهنش را [آغشته‏] به خونى دروغين آوردند. 👉
[يعقوب‏] گفت:
«[نه‏] بلكه نَفْس شما كارى [بد] را براى شما آراسته است.
اينك صبرى نيكو [براى من بهتر است‏].
و بر آنچه توصيف مى‏‌كنيد، خدا يارى‌‏ده است.»
👈 داستان تکراری خون دروغین «بِدَمٍ كَذِبٍ»، همان داستان تکراری شایعات دروغ غم‌انگیز حسودی است که مرتکب اشتباه مرگبار تهمت شد:
حسود به گرگ بی‌گناه تهمت میزند! 👉👉👉
در حالیکه گرگ سرگردان، قلب خود اوست که پشت به نورش کرده و رو به چراگاه تمناهای خود نموده است!
صاحب نور میداند که در این ماموریت کربلای خود، که به او تهمت قتل یوسف ع زده‌اند👉، باید با کمک نورش، صبر جمیل نماید «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ» تا خدای مهربان با این اهل حسادت چاپلوس که اینگونه ناجوانمردانه تهمت زدند، اتمام حجت نماید «وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‏ ما تَصِفُونَ».

مشتقات ریشۀ «ذأب» در آیات قرآن:

قالَ إِنِّي لَيَحْزُنُني‏ أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ‏ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُونَ (13)
قالُوا لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ‏ وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لَخاسِرُونَ (14)
قالُوا يا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَكْنا يُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ‏ وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ كُنَّا صادِقينَ (17)

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی