دکتر محمد شعبانی راد

بویِ خوشِ نورِ آدمیّت!

The luminous smell of humanity!

«ادم» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«خبزٌ مَأْدُومٌ‏: نان کنجدی»
«نان ساده + کنجد: خوشمزه و خوشبو و با خاصیت میشه!»
انگاری: «آدم» باضافه «نور» خوشمزه میشه!
ای شیطان، به «آدم خوشمزه و نورانی» سجده کن!
«الْإِدَامُ: ما يطيّب به الطعام، بوى خوش غذا»
«طعام مأدوم»
«أدم الطعام: لأنّ صلاحه و طيبه لا يكون إلّا بالإدام»
«الأَدِيم السمَاءِ: آنچه كه از آسمان آشكار شود.»
اگه از وجودت، عملا، بوی نور، استشمام بشه، میتونی اسمتو بذاری «آدم»!
از واژه آدم، مفهوم آشکار شدن نور علم و عمل، در دل شرایط، استنباط می شود.

«طعام مأدوم»: یه چیزی به این غذا اضافی کردی که اینجوری بوی خوش غذا توی خونه پیچیده و همه رو به سوی خودش میکشونه! اون چیه که وقتی به وجود ما اضافه میشه، خوشبو میشیم، جوری که همه «تهوی الیهم» میشن: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ».
اون اندیشه نورانی است که وقتی اهل نور به اون عمل می کنند، بوی خوش عمل صالح و نور اون همه جا رو میگیره و آشکار میشه و همه رو به سوی خودش فرامی‌خواند «ندای ابراهیم ع» … پس «آدم باش!» یعنی با استعمال اندیشه نورانی از خودت بوی خوشی در فضا ایجاد کن که همه رو به  خودت، و در واقع به اصل نور، دعوت نمایی.

عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: 
خَلَقَ اَللَّهُ آدَمَ مِنْ أَدِيمِ اَلْأَرْضِ  بَعْدَ اَلْعَصْرِ فَسَمَّاهُ آدَمَ
ثُمَّ عَهِدَ إِلَيْهِ فَنَسِيَ فَسَمَّاهُ اَلْإِنْسَانَ.
خدا آدم را از پوسته زمين آفريد در روز جمعه پس از عصر و او را آدم ناميد،
و آنگه باو سفارشى كرد و او فراموش كرد، و انسانش ناميد.

بویِ خوشِ نورِ آدمیّت!
حسود، از بوی خوش نور آدمیت، بویی نبرده است.
حسود، آتش جهنم متحرک است در دنیا!

درمان حسادت با نور آدمیّت:
«وَ أَدِمْ بِالْقُرْآنِ صَلَاحَ ظَاهِرِنَا»
الصحيفة السجادية ؛ ص178
(11) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،
وَ أَدِمْ بِالْقُرْآنِ صَلَاحَ ظَاهِرِنَا،
وَ احْجُبْ بِهِ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ عَنْ صِحَّةِ ضَمَائِرِنَا،
وَ اغْسِلْ بِهِ دَرَنَ قُلُوبِنَا وَ عَلَائِقَ أَوْزَارِنَا،
وَ اجْمَعْ بِهِ مُنْتَشَرَ أُمُورِنَا،
وَ أَرْوِ بِهِ فِي مَوْقِفِ الْعَرْضِ عَلَيْكَ ظَمَأَ هَوَاجِرِنَا،
وَ اكْسُنَا بِهِ حُلَلَ الْأَمَانِ يَوْمَ الْفَزَعِ الْأَكْبَرِ فِي نُشُورِنَا.
[11 بار خدايا بر محمّد و آل او درود فرست،
و بوسيله قرآن خير و نيكى و آراستگى برون ما را ثابت و پا برجا گردان،
و در دل گذراندن انديشه‏‌هاى بد را از سلامتى درونهاى ما باز دار،
و چركى دلهامان (غفلت، نادانى، سختى و مانند آنها) و علاقه‌‏ها و وابستگى گناهانمان را بشوى (از ميان ببر)
و كارهاى پراكنده شده ما را فراهم آور،
و در جاى صف بستن و به يك رشته در آمدن در پيشگاهت (روز رستاخيز) تشنگى ما را در جاهاى بسيار گرم سيراب نما،
و در روز ترس بزرگ (روز قيامت) هنگام زنده شدنمان ما را بجامه‌‏هاى امان و زنهار (از آتش دوزخ) بپوشان-]

+ مقاله «جوع؛ مشتاق سیری‌ناپذیر نور باش!»
«وَ الْجُوعُ إِدَامٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ غِذَاءٌ لِلرُّوحِ وَ طَعَامٌ لِلْقَلْبِ وَ صِحَّةٌ لِلْبَدَنِ»
گرسنگى، نانخورش مؤمنان است، و غذاى روح است. يعنى: به سبب گرسنگى، روح قوّت مى‌گيرد، و نيز گرسنگى قوت دل است. و نيز گرسنگى موجب صحّت بدن است.

جوع، نخوردن نیست! خوردن است! اما خوردن و سیر نشدن است!
جوع، شوق همیشگی به خوردن داشتن است! در مُلک و در ملکوت!
اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی