they recline upon couches!
the luminous couch!
«ارک» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی مینویسند:
«أَرَكَ الجرحُ: سكن ورمه و تماثل»
«أَرَكَ الرجل بالمكان: أى أقام به»
وقتی حسد درمان میشه «أَرَكَ الجرحُ»،
اجازه داری در این تخت حجلهدار، مستقر بشی و از نور آرامش ابدیت لذت ببری!
+ «فوز – مفازة»
أَرِيكَة – الْأَرائِكِ
حقیقت اریکه چیست؟
نور یاد صاحبان نور در ملکوت قلب اهل یقین چنان آرامشی ایجاد میکنه [مفهوم «السكون و الطمأنينة و رفع الاضطراب»] که فقط باید این اریکه نورانی را تجربه نمود وگرنه قابل وصف نیست!
«السرير في الحجلة: أَرِيكَةٌ، و الجمع أرائك»
«فقه اللغه: و لا يقال: أَرِيكة، إلا إذا كان عليها حَجَلة، و إلا فهي سرير»
تا لذت نشستن بر تخت حجله عروس رو نچشیده باشی، وصفش فایدهای نداره!
این همون اقامه صلات است «أَرَكَ الرجل بالمكان: أقام به»
یعنی وقتی واقعا عامل به نور ولایت میشی با قلبت چیزی رو حس میکنی که نمیشه وصفش کرد،
باید شخصا حسش کنی!
«فتحسسوا من یوسف و اخیه»
حال خوش نشستن بر تخت عروسی است که واژه «ارک» این حالت رو میخواد تفهیم بنماید.
در دل هر آیتی این اریکه نورانی، باید به سبب یاد مطالب علمی صاحبان نور قسمتت بشه و محل جلوست باشه.
«أَرَكَ الجرحُ: سكن ورمه و تماثل» وقتی درد و ورم جراحت و زخم از بین میره، یعنی وقتی حسد غیر فعال میشه، بیماری که درد داشت و داد میزد، حالا راحت گرفته خوابیده، چون به آرامشی دست پیدا کرده که فقط خودش قدرشو میدونه.
این واژه زیبا، داستان آرامش قلب اهل یقینی است که در دل شرایط، با یاد صاحب نورش، این حال خوش رو بدست میاره و تولید نور آرامش عمل صالح میکنه.
+ «وکء»
+ «نمرق»
جلوس بر تخت نورانی!
مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ
[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۳۰ الى ۳۱]
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً (۳۰)
كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند [بدانند كه] ما پاداش كسى را كه نيكوكارى كرده است تباه نمىكنيم.
أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً (۳۱)
آنانند كه بهشتهاى عدن به ايشان اختصاص دارد كه از زير [قصرها]شان جويبارها روان است. در آنجا با دستبندهايى از طلا آراسته مىشوند و جامههايى سبز از پرنيان نازك و حرير ستبر مىپوشند. در آنجا بر سريرها تكيه مىزنند. چه خوش پاداش و نيكو تكيهگاهى!
عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ
[سورة يس (۳۶): الآيات ۵۱ الى ۶۰]
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ (۵۱)
و در صور دميده خواهد شد، پس بناگاه از گورهاى خود شتابان به سوىِ پروردگار خويش مىآيند.
قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (۵۲)
مىگويند: «اى واى بر ما، چه كسى ما را از آرامگاهمان برانگيخت؟ اين است همان وعده خداى رحمان، و پيامبران راست مىگفتند.»
إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ (۵۳)
[باز هم] يك فرياد است و بس؛ و بناگاه همه در پيشگاه ما حاضر آيند.
فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۵۴)
امروز بر كسى هيچ ستم نمىرود، جز در برابر آنچه كردهايد پاداشى نخواهيد يافت.
إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ (۵۵)
در اين روز، اهل بهشت كار و بارى خوش در پيش دارند.
هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ (۵۶)
آنها با همسرانشان در زير سايهها بر تختها تكيه مىزنند.
لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ (۵۷)
در آنجا براى آنها [هر گونه] ميوه است و هر چه دلشان بخواهد.
سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ (۵۸)
از جانب پروردگار[ى] مهربان [به آنان] سلام گفته مىشود.
وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ (۵۹)
و اى گناهكاران، امروز [از بىگناهان] جدا شويد.
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (۶۰)
اى فرزندان آدم، مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد، زيرا وى دشمن آشكار شماست؟
مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ
[سورة الإنسان (۷۶): الآيات ۱۱ الى ۲۲]
فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً (۱۱)
پس خدا [هم] آنان را از آسيب آن روز نگاه داشت و شادابى و شادمانى به آنان ارزانى داشت.
وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً (۱۲)
و به [پاس] آنكه صبر كردند، بهشت و پرنيان پاداششان داد.
مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً (۱۳)
در آن [بهشت] بر تختها[ى خويش] تكيه زنند. در آنجا نه آفتابى بينند و نه سرمايى.
وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلاً (۱۴)
و سايهها[ى درختان] به آنان نزديك است، و ميوههايش [براى چيدن] رام.
وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا (۱۵)
و ظروف سيمين و جامهاى بلورين، پيرامون آنان گردانده مىشود.
قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً (۱۶)
جامهايى از سيم كه درست به اندازه [و با كمال ظرافت] آنها را از كار در آوردهاند.
وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلاً (۱۷)
و در آنجا از جامى كه آميزه زنجبيل دارد به آنان مىنوشانند.
عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً (۱۸)
از چشمهاى در آنجا كه «سلسبيل» ناميده مىشود.
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً (۱۹)
و بر گردِ آنان پسرانى جاودانى مىگردند. چون آنها را ببينى، گويى كه مرواريدهايى پراكندهاند.
وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً (۲۰)
و چون بدانجا نگرى [سرزمينى از] نعمت و كشورى پهناور مىبينى.
عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً (۲۱)
[بهشتيان را] جامههاى ابريشمى سبز و ديباى ستبر دربَر است و پيرايه آنان دستبندهاى سيمين است و پروردگارشان بادهاى پاك به آنان مىنوشاند.
إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً (۲۲)
اين [پاداش] براى شماست و كوشش شما مقبول افتاده است.
عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ
[سورة المطففين (۸۳): الآيات ۱۸ الى ۳۶]
كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ (۱۸)
نه چنين است، در حقيقت، كتاب نيكان در «علّيّون» است.
وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ (۱۹)
و تو چه دانى كه «علّيّون» چيست؟
كِتابٌ مَرْقُومٌ (۲۰)
كتابى است نوشتهشده.
يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ (۲۱)
مقرّبان آن را مشاهده خواهند كرد.
إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ (۲۲)
براستى نيكوكاران در نعيم [الهى] خواهند بود.
عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ (۲۳)
بر تختها [نشسته] مىنگرند.
تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ (۲۴)
از چهرههايشان طراوت نعمت [بهشت] را درمىيابى.
يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ (۲۵)
از بادهاى مُهرشده نوشانيده شوند.
خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ (۲۶)
[بادهاى كه] مُهر آن، مُشك است، و در اين [نعمتها] مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى گيرند.
وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ (۲۷)
و تركيبش از [چشمه] «تسنيم» است:
عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ (۲۸)
چشمهاى كه مقرّبان [خدا] از آن نوشند.
إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ (۲۹)
[آرى، در دنيا] كسانى كه گناه مىكردند، آنان را كه ايمان آورده بودند به ريشخند مىگرفتند.
وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ (۳۰)
و چون بر ايشان مىگذشتند، اشاره چشم و ابرو با هم ردّ و بدل مىكردند.
وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ (۳۱)
و هنگامى كه نزد خانواده[هاى] خود بازمىگشتند، به شوخطبعى مىپرداختند.
وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ (۳۲)
و چون مؤمنان را مىديدند، مىگفتند: «اينها [جماعتى] گمراهند.»
وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ (۳۳)
و حال آنكه آنان براى بازرسى [كار]شان فرستاده نشده بودند.
فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ (۳۴)
و[لى] امروز، مؤمنانند كه بر كافران خنده مىزنند.
عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ (۳۵)
بر تختها[ى خود نشسته]، نظاره مىكنند.
هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ (۳۶)
[تا ببينند] آيا كافران به پاداش آنچه مىكردند رسيدهاند؟
إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّهًِْ … عَلَی الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ أَبَداً
+ «نور، آغاز بی پایان!»
+ «نور ابدیّت!»
+ «نور جاویدان!»
امام باقر علیه السلام:
عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِیجَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ:
إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّهًِْ
یَحْیَوْنَ فَلَا یَمُوتُونَ أَبَداً
وَ یَسْتَیْقِظُونَ فَلَا یَنَامُونَ أَبَداً
وَ یَسْتَغْنُونَ فَلَا یَفْتَقِرُونَ أَبَداً
وَ یَفْرَحُونَ فَلَا یَحْزَنُونَ أَبَداً
وَ یَضْحَکُونَ فَلَا یَبْکُونَ أَبَداً
وَ یُکْرَمُونَ فَلَا یُهَانُونَ أَبَداً
وَ یَفْکَهُونَ وَ لَا یَقْطِبُونَ أَبَداً
وَ یُحْبَرُونَ وَ یَسُرُّونَ أَبَداً
وَ یَأْکُلُونَ فَلَا یَجُوعُونَ أَبَداً
وَ یَرْوَوْنَ فَلَا یَظْمَئُونَ أَبَداً
وَ یُکْسَوْنَ فَلَا یَعْرَوْنَ أَبَداً
وَ یَرْکَبُونَ وَ یَتَزَاوَرُونَ أَبَداً
وَ یُسَلِّمُ عَلَیْهِمُ الْوِلْدَانُ الْمُخَلَّدُونَ أَبَداً
بِأَیْدِیهِمْ أَبَارِیقُ الْفِضَّهًِْ وَ آنِیَهًُْ الذَّهَبِ أَبَداً
مُتَّکِئِینَ عَلی سُرُرٍ أَبَداً
عَلَی الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ أَبَداً
یَأْتِیهِمُ التَّحِیَّهًُْ وَ التَّسْلِیمُ مِنَ اللَّهِ أَبَداً
نَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّهًَْ بِرَحْمَتِهِ
إِنَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.
جابر (رحمة الله علیه) گوید:
امام باقر (علیه السلام) فرمود:
«همانا بهشتیان
همواره زندهاند و هرگز نمیمیرند.
بیدارند و هرگز به خواب نمیروند،
بینیازند و هرگز تهیدست نمیشوند،
شادمان هستند و هرگز اندوهگین نمیشوند.
خندان هستند و هرگز گریه نمیکنند.
گرامی داشته شدهاند و هرگز خوار نمیشوند.
خندهرو هستند و هرگز روی ترش نمیکنند
و تا همیشه سرزنده و شادابند.
میخورند و هرگز گرسنه نمیشوند.
سیرابند و هرگز تشنه نخواهند شد،
پوشیدهاند و هرگز عریان نمیشوند.
سوارهاند و تا ابد به دیدار یکدیگر میروند.
پسران جاودان تا ابد به آنها سلام میکنند
درحالیکه جامهای نقرهگون و ظرفهای طلا در دست دارند.
این درحالیکه بر تختهای صفکشیده در کنار هم تکیه میزنند.
و درود و سلام خداوند تا ابد به آنان میرسد.
از خداوند درخواست داریم با رحمت خود بهشت را بر ما عطا کند،
که بر هرچیزی تواناست.