دکتر محمد شعبانی راد

جلوس بر تخت نورانی! مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ!

they recline upon couches!
the luminous couch!

«ارک» یکی از هزار واژه مترادف «نور» است.
در فرهنگ لغات عربی می‌نویسند:
«أَرَكَ الجرحُ: سكن ورمه و تماثل»
«أَرَكَ‏ الرجل بالمكان: أى أقام به»

وقتی حسد درمان میشه «أَرَكَ الجرحُ»،
اجازه داری در این تخت حجله‌دار، مستقر بشی و از نور آرامش ابدیت لذت ببری!
+ «فوز – مفازة»

أَرِيكَة – الْأَرائِكِ‏
حقیقت اریکه چیست؟
نور یاد صاحبان نور در ملکوت قلب اهل یقین چنان آرامشی ایجاد میکنه [مفهوم «السكون و الطمأنينة و رفع الاضطراب»] که فقط باید این اریکه نورانی را تجربه نمود وگرنه قابل وصف نیست!
«السرير في الحجلة: أَرِيكَةٌ، و الجمع أرائك»
«فقه اللغه: و لا يقال: أَرِيكة، إلا إذا كان عليها حَجَلة، و إلا فهي‏ سرير»
تا لذت نشستن بر تخت حجله عروس رو نچشیده باشی، وصفش فایده‌ای نداره!
این همون اقامه صلات است «أَرَكَ‏ الرجل بالمكان: أقام به»
یعنی وقتی واقعا عامل به نور ولایت میشی با قلبت چیزی رو حس می‌کنی که نمیشه وصفش کرد،
باید شخصا حسش کنی!
«فتحسسوا من یوسف و اخیه»
حال خوش نشستن بر تخت عروسی است که واژه «ارک» این حالت رو میخواد تفهیم بنماید.
در دل هر آیتی این اریکه نورانی، باید به سبب یاد مطالب علمی صاحبان نور قسمتت بشه و محل جلوست باشه.
«أَرَكَ الجرحُ: سكن ورمه و تماثل» وقتی درد و ورم جراحت و زخم از بین میره، یعنی وقتی حسد غیر فعال میشه، بیماری که درد داشت و داد می‌زد، حالا راحت گرفته خوابیده، چون به آرامشی دست پیدا کرده که فقط خودش قدرشو میدونه.

این واژه زیبا، داستان آرامش قلب اهل یقینی است که در دل شرایط، با یاد صاحب نورش، این حال خوش رو بدست میاره و تولید نور آرامش عمل صالح میکنه.
+ «وکء»
+ «نمرق»

جلوس بر تخت نورانی!

مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ

[سورة الكهف (۱۸): الآيات ۳۰ الى ۳۱]
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً (۳۰)
كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌‏اند [بدانند كه‏] ما پاداش كسى را كه نيكوكارى كرده است تباه نمى‏‌كنيم.
أُولئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً (۳۱)
آنانند كه بهشتهاى عدن به ايشان اختصاص دارد كه از زير [قصرها]شان جويبارها روان است. در آنجا با دستبندهايى از طلا آراسته مى‌‏شوند و جامه‌‏هايى سبز از پرنيان نازك و حرير ستبر مى‌‏پوشند. در آنجا بر سريرها تكيه مى‏‌زنند. چه خوش پاداش و نيكو تكيه‏‌گاهى!

عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ

[سورة يس (۳۶): الآيات ۵۱ الى ۶۰]
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى‏ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ (۵۱)
و در صور دميده خواهد شد، پس بناگاه از گورهاى خود شتابان به سوىِ پروردگار خويش مى‌‏آيند.
قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (۵۲)
مى‌‏گويند: «اى واى بر ما، چه كسى ما را از آرامگاهمان برانگيخت؟ اين است همان وعده خداى رحمان، و پيامبران راست مى‏‌گفتند.»
إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ (۵۳)
[باز هم‏] يك فرياد است و بس؛ و بناگاه همه در پيشگاه ما حاضر آيند.
فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (۵۴)
امروز بر كسى هيچ ستم نمى‌‏رود، جز در برابر آنچه كرده‌‏ايد پاداشى نخواهيد يافت.
إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ (۵۵)
در اين روز، اهل بهشت كار و بارى خوش در پيش دارند.
هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ (۵۶)
آنها با همسرانشان در زير سايه‌‏ها بر تختها تكيه مى‌‏زنند.
لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ (۵۷)
در آنجا براى آنها [هر گونه‏] ميوه است و هر چه دلشان بخواهد.
سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ (۵۸)
از جانب پروردگار[ى‏] مهربان [به آنان‏] سلام گفته مى‏‌شود.
وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ (۵۹)
و اى گناهكاران، امروز [از بى‌‏گناهان‏] جدا شويد.
أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (۶۰)
اى فرزندان آدم، مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد، زيرا وى دشمن آشكار شماست؟

مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ

[سورة الإنسان (۷۶): الآيات ۱۱ الى ۲۲]
فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً (۱۱)
پس خدا [هم‏] آنان را از آسيب آن روز نگاه داشت و شادابى و شادمانى به آنان ارزانى داشت.
وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً (۱۲)
و به [پاس‏] آنكه صبر كردند، بهشت و پرنيان پاداششان داد.
مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً (۱۳)
در آن [بهشت‏] بر تختها[ى خويش‏] تكيه زنند. در آنجا نه آفتابى بينند و نه سرمايى.
وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلاً (۱۴)
و سايه‌‏ها[ى درختان‏] به آنان نزديك است، و ميوه‌‏هايش [براى چيدن‏] رام.
وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا (۱۵)
و ظروف سيمين و جامهاى بلورين، پيرامون آنان گردانده مى‌‏شود.
قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً (۱۶)
جامهايى از سيم كه درست به اندازه [و با كمال ظرافت‏] آنها را از كار در آورده‏‌اند.
وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلاً (۱۷)
و در آنجا از جامى كه آميزه زنجبيل دارد به آنان مى‌‏نوشانند.
عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً (۱۸)
از چشمه‏‌اى در آنجا كه «سلسبيل» ناميده مى‌‏شود.
وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً (۱۹)
و بر گردِ آنان پسرانى جاودانى مى‏‌گردند. چون آنها را ببينى، گويى كه مرواريدهايى پراكنده‏‌اند.
وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً (۲۰)
و چون بدانجا نگرى [سرزمينى از] نعمت و كشورى پهناور مى‏‌بينى.
عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً (۲۱)
[بهشتيان را] جامه‌‏هاى ابريشمى سبز و ديباى ستبر دربَر است و پيرايه آنان دستبندهاى سيمين است و پروردگارشان باده‌‏اى پاك به آنان مى‌‏نوشاند.
إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً (۲۲)
اين [پاداش‏] براى شماست و كوشش شما مقبول افتاده است.

عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ

[سورة المطففين (۸۳): الآيات ۱۸ الى ۳۶]
كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ (۱۸)
نه چنين است، در حقيقت، كتاب نيكان در «علّيّون» است.
وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ (۱۹)
و تو چه دانى كه «علّيّون» چيست؟
كِتابٌ مَرْقُومٌ (۲۰)
كتابى است نوشته‌‏شده.
يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ (۲۱)
مقرّبان آن را مشاهده خواهند كرد.
إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ (۲۲)
براستى نيكوكاران در نعيم [الهى‏] خواهند بود.
عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ (۲۳)
بر تختها [نشسته‏] مى‌‏نگرند.
تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ (۲۴)
از چهره‌‏هايشان طراوت نعمت [بهشت‏] را درمى‏‌يابى.
يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ (۲۵)
از باده‌‏اى مُهرشده نوشانيده شوند.
خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ (۲۶)
[باده‏‌اى كه‏] مُهر آن، مُشك است، و در اين [نعمتها] مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى گيرند.
وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ (۲۷)
و تركيبش از [چشمه‏] «تسنيم» است:
عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ (۲۸)
چشمه‏‌اى كه مقرّبان [خدا] از آن نوشند.
إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ (۲۹)
[آرى، در دنيا] كسانى كه گناه مى‌‏كردند، آنان را كه ايمان آورده بودند به ريشخند مى‏‌گرفتند.
وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ (۳۰)
و چون بر ايشان مى‌‏گذشتند، اشاره چشم و ابرو با هم ردّ و بدل مى‌‏كردند.
وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‏ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ (۳۱)
و هنگامى كه نزد خانواده‏[هاى‏] خود بازمى‏‌گشتند، به شوخ‌‏طبعى مى‌‏پرداختند.
وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ (۳۲)
و چون مؤمنان را مى‌‏ديدند، مى‏‌گفتند: «اينها [جماعتى‏] گمراهند.»
وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ (۳۳)
و حال آنكه آنان براى بازرسى [كار]شان فرستاده نشده بودند.
فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ (۳۴)
و[لى‏] امروز، مؤمنانند كه بر كافران خنده مى‌‏زنند.
عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ (۳۵)
بر تختها[ى خود نشسته‏]، نظاره مى‌‏كنند.
هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ (۳۶)
[تا ببينند] آيا كافران به پاداش آنچه مى‌‏كردند رسيده‏‌اند؟

إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّهًِْ … عَلَی الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ أَبَداً

امام باقر علیه السلام:
عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ:
إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّهًِْ
یَحْیَوْنَ فَلَا یَمُوتُونَ أَبَداً
وَ یَسْتَیْقِظُونَ فَلَا یَنَامُونَ أَبَداً
وَ یَسْتَغْنُونَ فَلَا یَفْتَقِرُونَ أَبَداً
وَ یَفْرَحُونَ فَلَا یَحْزَنُونَ أَبَداً
وَ یَضْحَکُونَ فَلَا یَبْکُونَ أَبَداً
وَ یُکْرَمُونَ فَلَا یُهَانُونَ أَبَداً
وَ یَفْکَهُونَ وَ لَا یَقْطِبُونَ أَبَداً
وَ یُحْبَرُونَ وَ یَسُرُّونَ أَبَداً
وَ یَأْکُلُونَ فَلَا یَجُوعُونَ أَبَداً
وَ یَرْوَوْنَ فَلَا یَظْمَئُونَ أَبَداً
وَ یُکْسَوْنَ فَلَا یَعْرَوْنَ أَبَداً
وَ یَرْکَبُونَ وَ یَتَزَاوَرُونَ أَبَداً
وَ یُسَلِّمُ عَلَیْهِمُ الْوِلْدَانُ الْمُخَلَّدُونَ أَبَداً
بِأَیْدِیهِمْ أَبَارِیقُ الْفِضَّهًِْ وَ آنِیَهًُْ الذَّهَبِ أَبَداً
مُتَّکِئِینَ عَلی سُرُرٍ أَبَداً
عَلَی الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ أَبَداً
یَأْتِیهِمُ التَّحِیَّهًُْ وَ التَّسْلِیمُ مِنَ اللَّهِ أَبَداً
نَسْأَلُ اللَّهَ الْجَنَّهًَْ بِرَحْمَتِهِ
إِنَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
.

جابر (رحمة الله علیه) گوید:
امام باقر (علیه السلام) فرمود:
«همانا بهشتیان
همواره زنده‌اند و هرگز نمی‌میرند.
بیدارند و هرگز به خواب نمی‌روند،
بی‌نیازند و هرگز تهیدست نمی‌شوند،
شادمان هستند و هرگز اندوهگین نمی‌شوند.
خندان هستند و هرگز گریه نمی‌کنند.
گرامی داشته شده‌اند و هرگز خوار نمی‌شوند.
خنده‌رو هستند و هرگز روی ترش نمی‌کنند
و تا همیشه سرزنده و شادابند.
می‌خورند و هرگز گرسنه نمی‌شوند.
سیرابند و هرگز تشنه نخواهند شد،
پوشیده‌اند و هرگز عریان نمی‌شوند.
سواره‌اند و تا ابد به دیدار یکدیگر می‌روند.
پسران جاودان تا ابد به آن‌ها سلام می‌کنند
درحالی‌که جام‌های نقره‌گون و ظرف‌های طلا در دست دارند.
این درحالی‌که بر تخت‌های صف‌کشیده در کنار هم تکیه می‌زنند.
و درود و سلام خداوند تا ابد به آنان می‌رسد.
از خداوند درخواست داریم با رحمت خود بهشت را بر ما عطا کند،
که بر هرچیزی تواناست.

اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی